spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۸۹ دهقان پیر با ناله می گفت: ارباب! آخر درد من که یکی دوتا نیست، با وجود اینهمه بدبختی نمی دانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است؟! دخترم همه چیز را دوتا می بیند! ارباب پرخاش کرد که بدبخت! چهل سال است نان مرا زهرمار می کنی! مگر کور بودی، ندیدی که چشم دختر من هم چپ است؟! گفت چرا ارباب دیده ام.. اما.. چیزی که هست، دختر شما همه ی این خوشبختی ها را دوتا می بیند..ولی دختر من اینهمه بدبختی را... گفت میان ماه من تا ماه گردون هیچ تفاوتی نیست! 8 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۸۹ خب به هرحال تفاوتها قابل انکار نیستند 2 لینک به دیدگاه
▁▂▃▄▅▆▆▅▄▃▂▁ 26 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۸۹ خب به هرحال تفاوتها قابل انکار نیستند 1 لینک به دیدگاه
▁▂▃▄▅▆▆▅▄▃▂▁ 26 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۸۹ توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .....یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم ..... آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش ..... همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟ پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمينو گُوشت بده نِنه ..... قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟ پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه! قصاب اشغال گوشتهای اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن ..... اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی میکرد گفت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟ پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟ جوون گفت اّره ..... سگ من این فیلهها رو هم با ناز میخوره ..... سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟ پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره ..... جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچههام ميخام اّبگوشت بار بیذارم! جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن ..... پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟ جوون گفت: چرا پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوريم نِنه ..... بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت. :icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۸۹ برا بدبختیای ما یه دونه چشم هم زیاده سجاد ای بابا لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۸۹ برا بدبختیای ما یه دونه چشم هم زیاده سجادای بابا 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده