رفتن به مطلب

حرف هایی از اینجا و از آنجا !!


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 1.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

تا جايي كه به ياد دارم

اسب ها ، درشكه ها را كشيده اند

ولي انعام را درشکه چی گرفته !

به چشمان اسب ، چشم بند زده

بر دهانش پوز بند ، تا نبيند و حرف نزند...

چه آشناست زندگي درشكه چي و اسب هايش

  • Like 7
لینک به دیدگاه

کسی هرگز نمیداند چه سازی میزند فردا

چه میدانی تو از دیروز، چه میدانم من از فردا

همین یک لحظه را دریاب...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

آن زمان كه عشقي نبود تنهايي را يافتم

ديدم كه وسعت تنهايي كوچك است

ولي عمق آن زياد...!

از اين تنهايي شايد بتوان عشقي يافت

ولي افسوس كه آخر اين عشق نيز

تنهايي است تنهايي...:sigh:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

درد یک پنجره را پنجره ها مى فهمند/معنى كور شدن را گره ها مى فهمند/سخت بالا بروى ساده بیایى پایین/قصه تلخ مرا سرسره ها مى فهمند/یک نگاهت به من آموخت كه در حرف زدن/چشم ها بیشتر از حنجره ها مى فهمند...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

هان ای كوه بلند !

ای سراپا همه پند از تو این تجربه آموخته ام كه نلرزد تنم از غرش ارابه سنگین زمان ...

كاه بودن سهل است ، كوه می باید بود

  • Like 5
لینک به دیدگاه

آدمک آخر دنیاست بخند

 

آدمک مرگ همینجاست بخند

 

دست خطی که تو را عاشق کرد

 

شوخی کاغذی ماست بخند

 

آدمک خر نشوی گریه کنی

 

کل دنیا یه سراب است بخند

 

آن خدایی که بزرگش خواندی

 

به خدا مثل تو تنهاست بخند

  • Like 10
لینک به دیدگاه

مشت می کوبم بر در

پنجه می سایم بر پنجره ها

من دچار خفقانم خفقان

من به تنگ آمده ام از همه چیز

بگذارید هواری بزنم

آی

با شما هستم

این درها را باز کنید

من به دنبال فضایی می گردم

لب بامی

سر کوهی

دل صحرایی

که در آنجا نفسی تازه کنم

آه

می خواهم فریاد بلندی بکشم

که صدایم به شما هم برسد

من به فریاد همانند کسی

که نیازی به تنفس دارد

مشت می کوبد بر در

پنجه می ساید بر پنجره ها

محتاجم

من هم ،آوازم را سر خواهم داد

چاره درد مرا باید این داد کند

از شما خفته ی چند

چه کسی می آید با من فریاد کند ؟

  • Like 8
لینک به دیدگاه

کودک بودن یعنی جهانی را در یک شن دیدن

و بهشت را در یک گل وحشی مشاهده کردن

بینهایت را در کف دست نگاه داشتن

و ابدیت را در یک ساعت به زنجیر کشیدن است

 

فرانسیس تامپسن

  • Like 7
لینک به دیدگاه

حاکمی از برخی شهرها بازدید می کرد و هنگام دیدار از محله ما فرمود: شکایت‌هاتان را صادقانه و آشکارا بازگویید و از هیچ کس نترسید، که زمانه هراس گذشته است!

 

دوست من ـ حسن ـ گفت: عالی جناب! گندم و شیر چه شد؟ تامین مسکن چه شد؟ شغل فراوان چه شد؟ و چه شد آن که داروی بینوایان را به رایگان می بخشد؟ عالی جناب! از این همه هرگز، هیچ ندیدم!

 

حاکم اندوهگنانه گفت: خدا مرا بسوزاند؟

آیا همه اینها در سرزمین من بوده است؟

فرزندم! سپاسگزارم که مرا صادقانه آگاه کردی، به زودی نتیجه نیکو خواهی دید.

 

سالی گذشت،دوباره حاکم را دیدیم.

فرمود: شکایت‌هاتان را صادقانه و آشکارا بازگویید و از هیچ کس نترسید، که زمانه دیگری است!

 

هیچ کس شکایتی نکرد.

من برخاستم و فریاد زدم:

شیر و گندم چه شد؟

تامین مسکن چه شد؟

شغل فراوان چه شد؟

چه شد آن که داروی بینوایان را به رایگان می‌بخشد؟

با عرض پوزش، عالی جناب!

دوستِ من ـ حسن ـ چه شد؟

  • Like 7
لینک به دیدگاه

فاحشه را خدا فاحشه نکرد.انان که در شهر نان قسمت میکنند او را لنگ نان گذاشتند تا هر زمان که لنگ هم اغوشی ماندند او را به نانی بخرند.

  • Like 8
لینک به دیدگاه

ساده است ستايش گلي

چيدنش

و از ياد بردن كه گلدان را اب بايد داد

ساده است بهره جويي از انساني

دوست داشتنش بي احساس عشقي

او را وانهادن و گفتن

كه ديگر نمي شناسمت

  • Like 10
لینک به دیدگاه

من که نامم نام تازی گشته است

گه غلام این و گه آن گشته است

میروم مشهد به پابوس رضا گرچه فردوسی همانجا خفته است

من کجا ایرانیم؟!!

 

من که تاج شاهیم چون رفته است جای آن عمامه بر سر گشته است

من که جشنم جای نوروز و سده عید فطر و عید قربان گشته است

من کجا ایرانیم؟!!

 

من که بر گوشم چو روحم خفته است

زاهدی بانگ اذان را گفته است

بر سر هفت سین من هر نو بهار جای شهنامه چو تازینامه است

من کجا ایرانیم؟!!

 

من که از دستم زبانم رفته است

آن شکر شیرین نباتم رفته است

من که پارسی به فارسی تن دهم

چون عرب با واژه ام بیگانه است

من کجا ایرانیم؟!!

 

من که قلبم با عزا پر گشته است با غم بیگانه دل آغشته است

من که با اشک و غم و سینه زنی شورو شادی از برم گم گشته است

من کجا ایرانیم؟!!

 

من که خرمدین ز یادم رفته است مهر میهن از زبانم رفته است

گرچه از بانگ خروس تا بانگ شب حلق من الله اکبر گفته است

من کجا ایرانیم؟!!

 

من کجا ایرانیم تا فتنه است خاک میهن در کف بیگانه است

من کجا ایرانیم تا میهنم این چنین بی یارو یاور گشته است

من کجا ایرانیم؟؟!!!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...