mjh 243 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ امروزه در اروپا و آمریکا پدیده شگفتانگیز نگهداری از حیوانات وحشی در محل زندگی دیگر مسئله تعجببرانگیزی نیست، چرا که بشر غربی چنان در ورطه نابودی ارزشهای انسانی غرق شده و پوچی و بیهودگی به سراغش آمده است که به جای معاشرت و برقراری ارتباط با همسر، فرزندان و خانواده ترجیح میدهد وقتش را در کنار حیوانات وحشی بگذراند و با آنان همنشین و مانوس شود. به عقیده اکثر روانشناسان اجتماعی، نگهداری از حیوانات وحشی در منزل نشانهای از خلأ فرهنگی و پارهای از عقدههای روحی و رفتاری و نیز کمبودهایی در زندگی شخصی افراد است به طوری که آنان با هزاران بهانه واهی همچون تنهاییهای مدرنیته و بیرحمیهای روزگار، سعی در سرپوش گذاشتن همنشینی خود به عنوان اشرف مخلوقات با حیوانات وحشی دارند؛ بیشک وابستگی عاطفی به حیوانات به ویژه در کودکان و نوجوانان منجر به بروز ضربههای روحی شدیدی به آنها میشود و حتی در مواردی از جمله مرگ و دوری حیوان از صاحبش، این ضربات روحی جبرانناپذیر خواهد بود. جامعهشناسان نیز در خدمت قرار گرفتن برخی از این حیوانات را برای کشفیات پزشکی و مواد مخدر مثبت ارزیابی میکنند، اما بر این باورند که همغذا و همدمشدن با این جانوران و آنها را همراه خود به محافل و مراکز عمومی آوردن ضمن آنکه بیانگر کمبود محبت شدید افراد است، از عدم برقراری ارتباط فرد با خانواده و جامعه نیز حکایت میکند. یک متخصص علوم رفتاری و آسیبشناسی اجتماعی در گفت و گو با شبکه ایران میگوید: قرنها طول کشید تا انسان از همنشینی با جانوران در جنگلها و کوهها، غارها و دشتها دست کشید و به مدد تمدن به شهر و شهرنشینی روی آورد که قواعد و معیارهای خود را داشت. مجید ابهری میافزاید: دیگر نمیتوانستیم در خانههای آپارتمانی از گاو و گوسفند نگهداری کنیم یا با نگهداری مرغ و خروس در خانه تخممرغ تازه داشته باشیم و با بانگ خروس از خواب برخیزیم، چرا که دیوارهای آپارتمانی و همسایگان خسته از انواع صداهای شهری دیگر تحمل اینگونه صداها را نداشتند اما متاسفانه بعد از گذشت این همه زمان و تلاشهای نظریهپردازان و مدیران شهری بعضی از انسانها تلاش میکننند به جای اول خود برگشته و همنشینی با جانوران را به هم صحبتی با انسانها ترجیح میدهند. وی ادامه میدهد: از نگاه روانشناسی و آسیبشناسی رفتاری انتخاب انواع جانوران برای همزیستی دو دلیل عمده میتواند داشته باشد که افسردگی فرد، خستهشدن او از برقراری گفتمان با دیگران، کمبود محبت و بیتوجهی دیگران به فرد، اسباب اصلی انتخاب جانوران برای همزیستی است. ابهری دومین عامل را تفاخر و خودنمایی فرد میداند و عنوان میکند: این رفتار نیز مانند رفتارهای پارهای از افراد است که با صداهای عجیب از خودروشان باعث جلب توجه دیگران شده و یا با رانندگیهای عجیب و غریب، زندگی خود و شهروندان را به خطر میاندازند که تمام این حرکات به دلیل کمبودهای رفتاری و ضعف شخصیت است تا شاید افراد از سر تعجب یا کنجکاوی نگاهی به آنان بیندازند. به گفته مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس، انتخاب بعضی از جانوران مثل سوسمار، ایگو، مار پنتون، بوآ و انواع پرندگان مانند کاسکو، طوطی در کنار نگهداری سگهای زینتی، میمون، شیر، پلنگ و خرس بیانگر ناهنجاری رفتاری «خودنمایشی» فرد است که تقلیدی کورکورانه از زندگی افرادی است که در ممالک دیگر از این کارها میکنند. این روانشناس معتقد است که در دنیای غرب انتخاب سگ به عنوان همصحبت و شریک زندگی به دلیل مرگ عاطفه و سردی روابط انسانی در آن جوامع است و همانجاست که از مرگ یک انسان ماهها میگذرد و فرزندان او خبردار نمیشوند. ابهری میگوید: اینگونه افراد باید به فلسفه نگهداری از حیوانات توجه کرده و زیانهای پزشکی و انسانی این همزیستی را بررسی کنند و نیز مطمئن باشند که مکتب مقدس ما با تاکیدهای خود در مورد دوری از جانوران و مراقبتهای بهداشتی از آنان دستورات بسیار مفید و موثری دارد. براستی مهربانی با حیوانات یا دادن خوراک به آنان -که یک رفتار انسانی است- با بغلکردن و بوسیدن و آرایشگاه بردن و .... یکی است و آیا این رفتارها توجیه عقلی دارد؟ بهتر است کمی بیندیشیم. 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده