Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ دادا (دادائیسم، داداگری یا مکتب دادا) جنبشی فرهنگی بود که به زمینه های هنرهای تجسمی، ادبیات (بیشتر شعر) تئاتر و طراحی گرافیک مربوط می*شد. این جنبش در زمان جنگ جهانی یکم در زوریخ سوئیس پدید آمد. دادائیسم را می توان زائیده نومیدی و اضطراب و هرج و مرج ناشی از آدمکشی و خرابی جنگ جهانی اول دانست. دادائیسم زبان حال کسانی است که به پایداری و دوام هیچ امری امید ندارند. غرض پیروان این مکتب طغیانی بر ضد هنر و اخلاق و اجتماع بود. آنان می خواستند بشریت و در آغاز ادبیات را از زیر یوغ عقل و منطق و زبان آزاد کنند و بی شک چون بنای این مکتب بر نفی بود ناچار می بایست شیوه کار خود را هم بر نفی استوار و عبارت هایی غیرقابل فهم انشاء کنند. طرح مکتب دادا در پائیز 1916 در شهر زوریخ توسط جوانی به نام تریستان تزارا از اهل رومانی و رفقایش هانس آرپ و دو نفرآلمانی ریخته شد. « برتون، پیکابیا، آراگون، الوار، سوپو » ازجمله شاعرانی هستند که به این مکتب پیوستند. اما در سال 1922 این گروه هرج و مرج طلب از هم گسیخت و به نابودی گرائید و جای خود را به فراواقع*گرایی سپرد. دادا : جنبشي اعتراضي توسط چند شاعر و نقاش ( تسارا (تزارا) – آرپ – هوگوبال – يانكو- هولسنبك ) در كاباره ولتر دادا : نهضتي بين المللي دادا : قيامي عليه تمامي مظاهر هنر دادا : زاييده نا اميدي و اضطراب و هرج و مرج كه از خرابيها و آدم كشي و بيداد جنگ جهاني اول حاصل شد دادا : مكتبي طغياني بر ضد هنر و اخلاق و اجتماع دادا : جلوه اي از مخالفت سرسختانه با سنت هنر اروپايي از جمله : پرده مناليزاي داوينچي كه در اثر چاپي آن با ريش و سبيل توسط " مارسل دوشان " انجام شد . 11 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۸۹ در سالهای 1920 مکاتب افراطی در هنر شکل گرفت. گرایش "دادا" این محصول فشارها و تکان های روانی ناشی از جنگ جهانی اول، گرایش ضد هنر وانکار گرایانه (نیهیلیستی) بود. هنرمندان دنباله رو این حرکت همه ی ارزش های عصر خود را به مسخره می گرفتند و معتقد بودند که تمدن معاصر آن ها تمدنی دیوانه و بی منطق است. از آن جا که مبنای کار "دادائیست" ها انکار گرایی بود، تفسیر و فهم آثار ایشان دشوار است. هرچند دادائیسم گرایشی زودگذر بود و در سال 1922 به طور غیر منتظره ای به پایان رسید. اما بر حرکت های هنری بعد از خود تاثیرات قابل توجهی گذاشت. میان مکتب های افراطی، دادائیسم و افراطی ترین شان است. دادائیسم نوعی ضد هنر و انقلابی برای تغییر و ساختار شکنی مفاهیم هنری است. دادائیسم مجموعهای معنادار از هنر ابزورد (پوچ گرایی)، نیهلیسم، ضدیت با عقل، کلیشهشکنی، تاکید بر شانس و تصادف و ضدیت با اصول شناخته شده هنر است. دادائیست ها همه چیز را مسخره میکردند، حتی خودشان را. مرکز فعالیت های دادائیستی در زوزیخ «کاباره ولتر» بود، کلوپ شبانهای که در فوریه ۱۹۱۶ به وسیلهٔ هوگوبال، شاعر و موسیقیدان آلمانی، تأسیس شد. خواندن شعرهای بی معنا، که گاه با تکرار در یک زمان همراه با موسیقی گوش خراش، از جمله برنامه های معمول این کاباره بود. در تابستان ۱۹۱۶یکی از بنیانگذاران این مکتب فرهنگ لغت را باز می کند و دست روی کلمه ای می گذرد که آن کلمه "دادا" به معنی اسب کوچک چوبی بود و به این ترتیب لفظ «دادا» برای نامیدن کار و هدف این گروه برگزیده شد و به جای نام ولتر، که نویسندهٔ بزرگ و طنزپرداز بود، انتخاب گردید. اعمال و رفتار غیر متعارف در این کلوپ شبانه موجب شکایت ساکنان اطراف آن شد درنتیجه، در سال ۱۹۱۷ به اجبار تعطیل گردید. دادائیسم، مانند تمام سبک های پیش از خود علاوه بر نقاشی و هنرهای بصری در شعر و ادبیات، تئاتر، موسیقی و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام نمود پیدا کرد. نقاشان دادائیست نقاشی هایی را می کشیدند تنها با استفاده از چند خط کج و معوج. نمایش هایی واقعا بی معنی و موسیقی تنها با تکرار چند نت. معروف ترین نقاش این سبک مارسل دوشان است. دو اثر معروف او مونالیزا با سیبل و سنگ دستشویی یا چشمه را می توان نام برد. دادا در نهان تفکری ساختارشکن داشت که تغییر و دگرگونی صور هنر را میخواست. عده ای معتقدند که اصل تفکر دادا بر این است که مثلا اگر یک نقاشی فقط یک خط باشد، خوب البته این اسمش هنر نیست، ولی سعی دارد بفهماند که نقاشی از همین خط ها تشکیل شده است. پس این ضدهنر است؛ ولی ضدهنر هم چیز بدی نیست و لازم است! برتون، پیکابیا، تریستان تسارا، آراگون، الوار، گیلوم آپولینه، مکس ژاکوب و سوپو از جمله شاعرانی هستند که به این مکتب پیوستند. دادا بعدها کم کم تلطیف یافت و به سورئالیسم تبدیل شد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۹ خواندن شعرهای بی معنا، که گاه با تکرار در یک زمان همراه با موسیقی گوش خراش، از جمله برنامه های معمول این کاباره بود. در تابستان ۱۹۱۶یکی از بنیانگذاران این مکتب فرهنگ لغت را باز می کند و دست روی کلمه ای می گذرد که آن کلمه "دادا" به معنی اسب کوچک چوبی بود و به این ترتیب لفظ «دادا» برای نامیدن کار و هدف این گروه برگزیده شد و به جای نام ولتر، که نویسندهٔ بزرگ و طنزپرداز بود، انتخاب گردید. در کتاب خلاصه ی تاریخ هنر نوشته شده است که اسم دادائیسم از طریق قرار گیری حروف جدا شده از روزنامه توسط تزارا به صورت شانسی درآورده شده و هیچ معنی خاصی ندارد! 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۹ حالا کدومشو قبول کنیم. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده