رفتن به مطلب

نيچه، مسيحيت و نيهيليسم


*Mahla*

ارسال های توصیه شده

كارل ياسپرس نظر نيچه راجع به تاريخ جهان را به سه دسته سوال تقسيمم مي كند؛ اولي مربوط مي شود به آگاهي او از بحران عصر كنوني؛ دومي به استدلال نيچه كه مسيحيت علت اين بحران است؛ و سومي به راي او در باب كل تاريخ و موقعيت مسيحيت در آن.

نيچه تصويري هولناك از جهان امروز در آيينه تصور ترسيم كرد كه از زمان او تا كنون پيوسته تكرار شده است. او انحطاط فرهنگ را مي ديد و اينكه آموزش جانشين پرورش مي شود؛ مي ديد كه همه، همه جا ظاهر سازي مي كنند تا كمكي باشد به جبران و تلافي جوهر از دست رفته روح ما كه در عالم تظاهر و به شيوه ‹‹چنانكه گويي›› زندگي مي كنيم؛ مي ديد كه لذت جويي نامحدود خستگي و ملالي كرخ كننده به بار آورده است؛ محيط روحي ساختگي و دروغيني را مي ديد كه ديگر هيچ چيز در آن نمي بالد و نمي رويد و همه حرف مي زنند و هيچ كس گوش نمي دهد و همه چيز در درياي حرف غوطه مي خورد و مي ميرد و فروخته مي شود.

به عقيده نيچه، مسيحيت بود كه هر حقيقتي را كه آدمي در روزگاران پيش از مسيحيت با آن مي زيست نابود كرد ـــ و از همه بالاتر، حقيقت تراژيك زندگي را آنگونه كه يونانيان پيش از سقراط درك مي كردند. مسيحيت براي مقابله با آن، مشتي افسانه رديف كرد: خدا، نظم جهاني اخلاقي، جاودانگي، گناه، فضل و عنايت الهي، رستگاري. اما سر انجام ‹‹حس راستگويي زاييده خود مسيحيت از كل براشت مسيحي از جهان كه به دروغ آميخته است، روي بر مي تابد و پس مي كشد››، و همينكه آدميان به ماهيت دنياي افسانه اي و ساختگي مسيحيت پي ببرند، يگانه چيزي كه بتواند باقي بماند هيچي است:

‹‹ نيهيليسم ‌محصول نهايي و منطقي همه ارزشها و آرمانهاي بزرگ ماست.››

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...