armin.eleman 5393 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۸۹ صحبت در مورد معماری بین النهرین بدون بررسی زیگورات عظیم چغازنبیل قطعا کاری بیهوده است: زيگورات چغازنبيل؛ تبلور معماري مقدس بناهاي مقدس بر مبناي فلسفهاي كه از اعتقاد آدميان برميخيزد، ساخته ميشوند. زيگورات چغازنبيل از همين دست بناهاي مقدس است كه عناصر تفكر آميخته با تقدس در آن ديده ميشوند. زيگورات چغازنبيل بنايي است چندطبقه و به صورت مربع كه طبقه اول آن از طبقات بالايي بزرگتر و وسيعتر است. اطراف اين بناي مربع شكل، حصارهاي دايرهاي وجود دارند كه تداعي كننده تركيب مربع و دايره در وجود اين بناي مقدسند. از اين لحاظ، زيگورات چغازنبيل شبيه به خانه كعبه است. خانه كعبه بنايي سياه و مربع (مكعب) شكل است كه مسلمانان با لباس سفيد احرام به دور آن دايرهوار ميچرخند. بناي زيگوراتها، اهرام، استوپاها، پاگوداها و بناهاي «ماندالا» شكل كه همگي از بناهاي مقدس به شمار ميروند، از يك فلسفه همانند پيروي ميكنند. در همه اين بناها، ساختمانهايي بلند از زمين به سوي آسمان و از فرش به سوي عرش ميروند كه به نوعي تداعيگر كوه هستند و همه آنها فضاي مقدسي هستند كه تصور ميشده در مركز عالم قرار گرفتهاند. بنا به اعتقادات اسلامي، در «مجمع التواريخ و القصص» و مأخذهاي ديگر آمده است كه سنگهاي خانه كعبه را فرشتگان از پنج كوه مقدس و حجرالاسود را از بهشت آوردهاند. از آن پنج كوه نام طور سينا، طور زيتا (زيتون)، كوه جودي و كوه حرا مشخصا آمده است. اين كوهها از آن جهت مقدس شمرده شدهاند كه نظركرده خداوند بودند و پاي پيغمبران به آنها رسيده بود: موسي و طور سينا، نوح و كوه جودي، عيسي و كوه زيتا، محمد و كوه حرا. در قاره آسيا و در نزديكي اولانباتور، پايتخت مغولستان كوهي هست كه مغولها آن را «بوگدوال» نام گذاردهاند: به معناي «كوه خدا». در واقع زيگوراتها، اهرام، مقابر و بناهاي برجي شكل، گنبدها و معابد چندين طبقه بلند، پاگوداها و استوپاها، در همه جا نمادي از كوه و آسمان بودند. اين موضوع در سرزمينهايي كه به طور طبيعي فاقد كوه بودند، بيشتر مشهود است، همانند: بينالنهرين، مصرسفلي، جنگلهاي مكزيك و پرو. بناي زيگورات چغازنبيل، مربعي شكل است كه حصارهاي دايرهاي به دور آن ديده ميشوند. عدد چهار به عنوان عددي مقدس در معماري: چهار نشاندهنده چهار جهت اصلي، چهار فصل سال، اضلاع مربع، بازوان صليب، چهار عنصر، چهار ستون عالم، چهار منزل قمر، چهار مزاج، چهار بهشت و... است. چهار در عهد قديم، عددي نمادين است. مثل چهار رودخانه بهشت كه صليبي شكل هستند، چهار بخش زمين و غيره. از دورترين اعصار، حتي اعصار نزديك به پيش از تاريخ، از چهار براي نشان دادن آنچه مستحكم، ملموس و محسوس است، استفاده ميشد. چهار به گونهاي، رقمي الهي است. در بسياري از موارد، هاله دور سر حضرت عيسي، چهار پرتو دارد يا به چهار بخش شده است. وجود عدد چهار در معماري مذهبي بسيار مشاهده ميشود. طرحهايي كه از بهشت كشيده شده، مربع (مستطيل) شكل و داراي چهار درب هستند. مساجد ايراني ـ اسلامي گاه چهار ايواني (در چهار ضلع) هستند. زيگورات معبد چغازنبيل هم داراي چهار درب ورودي است. زيگورات: تشبيه معابد به كوههاي كيهاني در فرهنگ بابليان جايگاه خاصي دارد و اين ويژگي را در قالب فرم زيگوراتهاي آنان ميتوان ديد كه صعود از آن را رسيدن به قله عالم ميدانستند. کلمه زيگورات يا زيقورات از فعل آکدي «زقارو» (Zegharoo) به معناي بلند و برافراشته ساختن، گرفته شده است. زيگورات بنايي چند طبقه است که مساحت هر طبقه از طبقه پاييني کوچکتر است؛ بنابراين، نماي هر طرف آن به شکل يک پلکان است. اين زيگوراتها محل نگهداري مجسمه خدايان و انجام مراسم مذهبي بودهاند. زيگورات چغازنبيل: اكنون با توضيحاتي كه داده شد و مطالبي كه در زير ارايه ميشود، درخواهيم يافت كه معماري و بناي زيگورات چغازنبيل بر پايه تفكري مقدس شكل گرفته است. مهمترين معبد شهر باستاني دوراونتاش، زيگوراتي است که در مرکز شهر قرار دارد. اين زيگورات وقف خدايان «اينشوشيناک» و «ناپيراشا» (گال) شده است. «گيرشمن» بر پايه تجربيات خود و شواهد موجود معتقد بود که اين زيگورات در زمان آباداني پنج طبقه داشته و ارتفاع آن حدود 52 متر بوده که تنها 5/2 طبقه از آن با ارتفاع 23 تا 24 متر پابرجاست. برخلاف زيگوراتهاي بينالنهرين که هر طبقه را روي طبقه قبلي ميساختند، در اين زيگورات ساخت هر طبقه از سطح زمين آغاز شده است. طبقه اول اين زيگورات مربعي شکل و طول هر ضلع آن برابر با 2/102 متر يعني تقريباً برابر طول يک زمين فوتبال است. جهات گوشههاي زيگورات منطبق با چهار جهت اصلي يعني شمال، جنوب، شرق و غرب است. معبد اعلي که در بالاترين طبقه زيگورات يعني طبقه پنجم بوده اكنون از بين رفته است، اما به نظر ميرسد مجسمه خدايان ناپيراشا و اينشوشيناک در اين معبد نگهداري ميشده. در هنگام خاکبرداري از زيگورات هفتاد آجر نبشتهدار پيدا شد که روي آنها به زبان ايلامي و اکدي مطالبي بوده که نشان ميدهد اين معبد جايگاه خدايان ناپيراشا و اينشوشيناک بوده است. در وسط هر يک از چهار ضلع زيگورات پلکاني وجود دارد و هر يک از آنها با دروازهاي مسدود ميشده است. اين پلهها راه صعود به طبقات بالاتر بودهاند. يکي از راههاي محاسبه تعداد طبقات زيگورات در نظر گرفتن شيب همين پلهها است. بدين معني که اگر پلهها با همين شيب به سمت بالا ادامه پيدا کنند، در طبقه پنجم به نزديکي مرکز زيگورات، يا ورودي معبد اعلي ميرسد. در بدنه زيگورات چغازنبيل، پس از هر ده رديف آجر ساده يک رديف آجر نبشتهدار به کار برده شده است. تا سال 1965 در شهر دورانتاش 5275 آجر نبشته و خشت نبشته به زبانهاي ايلامي و آکدي کشف شده است. 659 عدد از اين آجرها بر بدنه زيگورات باقي ماندهاند. اين نوشتهها از وجود ادبياتي بسيار قوي در 3250 سال پيش در سرزمين ايلام حکايت ميکند. زيگورات چغازنبيل درون حصارهاي دايرهاي شكل قرار گرفته است. حصار، ديوار و حلقه سنگچين كه مكانهاي مقدس را در بر ميگيرند، جزو كهنترين ساختارهاي معماري حرمها به شمار ميروند. گردآوري: آرش نورآقايي خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گردشگري 5 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۸۹ چغازنبیل در جنوب غربی ایران و در استان خوزستان بنا شدهاست. این سازه در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش در طول جغرافیایی ۴۸ دقیقه و ۳۰ ثانیه و پهنای جغرافیایی ۳۲ دقیقه است. تاریخچه این نیایشگاه توسط اونتاش گال (پیرامون ۱۲۵۰ پ.م.)، پادشاه بزرگ ایلام باستان، و برای ستایش ایزد اینشوشیناک، نگهبان شهر شوش، ساخته شدهاست. مکان جغرافیایی زیگورات چغازنبیل در ۴۵ کیلومتری جنوب شهر شوش در نزدیکی منطقه باستانی هفتتپه که از جاده شوش به اهواز قابل دسترسی است، میباشد. بلندی آغازین آن ۵۲ متر و ۵ طبقه بودهاست. امروزه ارتفاع آن ۲۵ متر و تنها ۲ طبقه و نیم از آن باقی ماندهاست. «چغازنبیل» که نام باستانی این بنا است، واژهای محلی و مرکب از دو واژه «چُغا» (در زبان لری به معنی «تپه») و زنبیل (به معنی «سبد») است که اشارهای است به مکان معبد که تپه بوده و آن را به زنبیل واژگون تشبیه میکردند. این مکان نزد باستانشناسان به «دور-اونتَش» معروف است که به معنای «دژِ اونتش»» است. اونتاش گال پادشاه ایلام باستان است که دستور ساخت این شهر مذهبی را دادهاست. بنای چغازنبیل در میانه این شهر واقع شدهاست و مرتفعترین بخش آن است. این نیایشگاه توسط اونتاش ناپیریش (حدود ۱۲۵۰ پ.م.)، پادشاه بزرگ ایلام باستان، و برای ستایش ایزد اینشوشیناک، الهه نگهبان شهر شوش، ساخته شدهاست. و در حمله سپاه خونریز آشور بانیپال به همراه تمدن ایلامی ویران گردید. سدههای متمادی این بنا در زیر خاک به شکل زنبیلی واژگون مدفون بود تا اینکه به دست رومن گیرشمن فرانسوی در زمان پهلوی دوم از آن خاکبرداری گردید. گرچه خاکبرداری از این بنای محدب متقارن واقع شده در دل دشت صاف موجب تکمیل دانش دنیا نسبت به پیشینه باستانی ایرانیان گردید اما پس از گذشت حدود ۵۰ سال از این کشف، دست عوامل فرساینده طبیعی و بی دفاع گذاشتن این بنا در برابر آنها آسیبهای فراوانی را به این بنای خشتی - گلی وارد کرده و خصوصا باقیمانده طبقات بالایی را نیز دچار فرسایش شدید کردهاست. چغازنبیل جزو معدود بناهای ایرانی است که در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو ثبت شدهاست. در بعضی از کتب تاریخی نام قدیمی شوش، چغازنبیل نامیده شدهاست. 4 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۸۹ عکس هوایی و راهنمای قسمتهای دور اونتاش 4 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۸۹ بروشور راهنمای مجموعه، سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۸۶ 3 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۸۹ کشف چغازنبيل در سال ١٩٣٥ ميلادی هنگامی که شرکت نفت ايران و انگليس در حوالی رود دز به حفاریهای نفتی مشغول بود، يکی از کارمندان نيوزيلندی شرکت به نام «براون» متوجه مجموعهی عظيمی شبيه تپه شد که در مکانی مرتفع قرار گرفته بود. او از آن مجموعه که در زير خاک مدفون بود آجری کتيبهدار پيدا کرد. در همان زمان يک گروه باستانشناس در فاصلهی ٣٥ کيلومتری در شوش به کاوشهای باستانشناسی مشغول بود. براون آن آجر را نزد گروه برد تا شايد از راز آن تپه پرده بگشايند. اينگونه بود که حفاریهای نفتی، نام زيگورات چغازنبيل را در اذهان زنده کرد. بعدها کاوشهای باستانشناسی بين سالهای ١٩٥١ تا ١٩٦٢ ميلادی توسط رومن گيرشمن (Roman Girshman) باستانشناس فرانسوی انجام شد که اطلاعات مفيدی را از دل خاک در مورد چغازنبيل بيرون کشيد. معرفی زيگورات در بينالنهرين اعتقاد مردم بر اين بود که خدايان متعددی دنيا را کنترل و اداره میکنند و هر شهری را خدايی است که از آن محافظت میکند. مردم در مرکز شهر برای خدايان معبد درست میکردند تا در آن زندگی کنند که گاه به شکل زيگورات بود. معابد کوچکتری هم ساخته میشد تا مردم هدايا و پيشکشهای خود را تقديم خدايان کنند. زيگورات (Ziqqurat) ساختمانی هرمی شکل بود که در چند طبقه ساخته میشد و با پلکانهای متعدد به طبقات بالا میرسيد. زيگوراتها در بينالنهرين قدمتی چندهزارساله دارند که در فاصلهی سالهای ٢٢٠٠ تا ٥٥٠ قبل از ميلاد ساخته شدهاند. نمونهای از يک زيگورات درمورد فلسفهی وجودی زيگوراتها سه نظريه عنوان شده است: اول، آنها برای مصون نگهداشتن گندم از سيلاب بهاری ساخته میشدند. دوم، اين زيگوراتهای سترگ تقليدی از کوههای مقدس دورتادور فلات ايران بود. بنابراين اگرچه پيدايش اين بناها در خاک بينالنهرين بود ليکن الهامبخش آنها ايران و معنای آنها از اين سرزمين گرفته شده بود. بنابر نظريهی سوم که البته معروفترين قول است، زيگورات نردبان صعود به آسمان بوده است. پس از چندهزار سال هنوز هم تعدادی از اين زيگوراتها يافت میشود، به عنوان مثال زيگورات اور (Ur ziqqurat) در جنوب بينالنهرين و زيگورات چغازنبيل در ايران. زيگورات اور که ٢١١٠ سال قبل از ميلاد ساخته شده قديمیترين و زيگورات چغازنبيل بزرگترين زيگورات جهان هستند. شهر چغازنبيل اونتاش نپيريشا، بنيانگذار چغازنبيل محدودهی حکومت ايلامیها خوزستان، لرستان، پشتکوه و کوههای بختياری بود که از غرب به دجله، از شرق به قسمتی از پارس، از شمال به راه بابل و همدان و از جنوب به خليج فارس محدود میشد و پايتخت آن شهر باستانی شوش بود. با به حکومت رسيدن اونتاش نپيريشا (Untash Napirisha) در قرن ١٣ قبل از ميلاد (١٣٤٠–١٣٠٠ قبل از ميلاد)، چغازنبيل به عنوان پايتخت مذهبی و سياسی ايلامیها در نزديکی رود دز ساخته شد و دوراونتاش (Dur Untash) ناميده شد. دوراونتاش به معنای قلعهی اونتاش است. در بعضی از متون به خط ميخی اين شهر الاونتاش (Ul Untash) ذکر شده که به معنی شهر اونتاش است. اين شهر از سه حصار تودرتوی خشتی تشکيل شده و دروازهی اصلی آن بر روی حصار بزرگ در ضلع شرقی قرار دارد. در حد فاصل حصار اول و دوم کاخهای شاهی و آرامگاههای سلاطين ايلام قرار دارند. در بين حصار دوم و سوم بقايای تصفيهخانهی آب ديده میشود که جزو قديمیترين تأسيسات آبرسانی به شمار میرود. آب آن از رودخانهی کرخه در فاصلهی چهل و پنج کيلومتری از طريق کانالی تأمين میشد. در مرکز حصار سوم معبد اصلی (زيگورات) قرار دارد. تصوير بنيانگذار چغازنبيل –اونتاش نپيريشا– بر روی سنگ همراه با مجسمهی مفرغی همسرش ملکه نپيراسو (Napirasu) هماکنون در موزهی لوور پاريس نگهداری میشوند. مجسمهی ملکه، وی را در حال عبادت در برابر خدايان نشان میدهد. همچنين بر روی دامن ملکه نام وی به همراه چند دعا به خط ميخی درج شده است. زيگورات چغازنبيل مجسمهی مفرغی ملکه نپيراسو زيگورات چغازنبيل معبد اصلی (زيگورات) مربعی به ضلع ١٠٥ متر است که اضلاع آن در جهات اصلی شرقی، غربی و شمالی و جنوبی واقع شدهاند. اصل اين معبد با بهکارگيری ميليونها آجر و در پنج طبقه به ارتفاع ٥٢ متر ساخته شده بود که در حال حاضر تنها دو طبقه از آن باقی مانده است. به غير از طبقهی اول و پنجم، تمامی طبقات از خشت پر شده بودند. طبقهی پنجم که مرتفعترين طبقه محسوب میشد و تنها کاهنها و خانوادهی شاهی اجازهی ورود به آن طبقه را داشتند، جایگاه قراردادن خدای اينشوشينک (god Inshushinak) يا خدای خاص شهر شوش بود. در حقيقت اونتاش، پادشاه ايلامی، اين بنا را برای اينشوشينک ساخت. ايلامیها معتقد بودند که هنگام غروب، خدايشان از آخرين طبقهی زيگورات به آسمان پرواز میکند و روز بعد باز میگردد. بر روی ديوارهای معبد آجرهايی به خط ميخی مشاهده میشود که همگی دارای متنی يکسان هستند و بيانگر نام پادشاه و هدف او از ساخت اين معبد است: «من اونتاش، پسر هوبانومنا، شاه انزان و شوش هستم. پس از آن که مصالح ساختمانی را به دست آوردم، من در اينجا شهر اونتاش و حريم مقدس را برپا نمودم و آن را در يک ديوار خارجی و يک ديوار داخلی محصور کردم. من معبد بلندی ساختم که شبيه آنچه شاهان پيش ساختهاند نبود و آن را به خدای اينشوشينک مقدس وقف کردم. باشد که ساختمان و زحمت من موقوفهی ايشان شود و لطف و عدل اينشنوشينک در اينجا برقرار بماند.» (برای ديدن فايل صوتی-تصويری حاوی اطلاعاتی در مورد چغازنبيل، اينجا را فشاردهيد) ميز قربانی در اطراف معبد و بر روی کف اصلی دو سکوی مدور بريده مشاهده میشود که نظرات مختلفی در مورد آنها ابراز شده، برخی آنها را قربانگاه و برخی ديگر مربوط به ستارهشناسی و ساعت خورشيدی دانستهاند. در موزهی لوور پاريس ميزی موسوم به ميز قربانی (Sacrificial Table) از جنس برنز موجود است که به احتمال زياد متعلق به اين جايگاه است (تصوير).دورتادور ميز قربانی دو مار و پنج زن ديده میشوند. اندازه، دقت و ظرافت بالای بهکاررفته در ساخت اين ميز حکايت از مهارت فراوان فلزکاران دورهی ايلامی دارد. ميز قربانی ميراث جهانی چغازنبيل در سال ١٩٧٩ ميلادی از طرف يونسکو در فهرست ميراث جهانی قرار گرفت. اين محوطه يکی از چند اثر ثبت شدهی ايران در فهرست ميراث جهانی است. اهميت اين محوطهی تاريخی به عنوان مهمترين اثر بهجایمانده از دوران حکومت ايلامی، قدمت ٣٠٠٠ سالهی آن همراه با جاذبههای طبيعی از جمله عوامل مؤثر در به ثبترسيدن اين مجموعه بهعنوان ميراث جهانی بودهاند. فرسايش طبيعی و خسارتهای ناشی از جنگ ايران و عراق، آسيبهای فراوانی را متوجه اين شهر کهن نمود. برای جلوگيری از تخريب هر چه بيشتر اين منطقه، در سال ١٩٩٨ ميلادی، توافقی بين سازمان ميراث فرهنگی ايران، يونسکو، بنياد اعتباری ژاپن و مؤسسهی کراتره فرانسه (مؤسسهی بينالمللی حفاظت از بناهای خشتی)، برای اجرای طرح مطالعاتی حفاظت و مرمت محوطهی تاريخی چغازنبيل در زمينههای مختلف علمی صورت گرفت. در راستای اجرای اين طرح، يک پايگاه دائمی پژوهشی شامل آزمايشگاه، بخش حفاظت و مرمت، کتابخانه، بخش رايانهای و بخش مطالعات سفال در قسمت اداری موزهی هفتتپه ايجاد و تجهيز شده است. تهديد چغازنبيل توسط حفاریهای نفتی اخيراً گزارشهايی درباره حفاری برای اکتشاف نفت در منطقهی چغازنبيل در خبرگزاریها انتشار يافته است. مسئول واحد حقوقی سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری خوزستان هشدار داده است که: شهر تاريخی چغازنبيل «شرکت نفت در حريم زيگورات چغازنبيل، اقدام به حفر چاههايی کرده است. اين چاهها در سه مسير انفجاری برای کاوش لايههای زيرزمينی اين منطقه حفر شدهاند. باستانشناسان هشدار میدهند هرگونه انفجار به تخريب اين اثر باستانی منجر میشود»١. اين خبر دوباره چغازنبيل را در زبانها انداخت و تأثر و نگرانی عميق دوستداران و محافظان فرهنگ ايرانزمين را برانگيخت. «آيا حفاریهای نفتی که در سال ١٩٣٥ چغازنبيل را از دل تاريخ بيرون کشيد، اين بار آن را از صفحهی تاريخ محو خواهد کرد؟!» منابع - وب سايت خبرگزاری ميراث فرهنگی - وب سايت موزهی لوور - وب سايت موزهی بريتانيا - وب سايت خبری کوروش - روزنامهی حياتنوی اقتصادی، ٣٠ آبان ١٣٨٤ - روزنامهی جوان، ٢٤ شهريور١٣٨٤ - وب سايت چغازنبيل 4 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۸۹ چغازنبیل نیایشگاهی است باستانی که در هنگامه تمدن شکوهمند عیلام و تقریبا هزار سال پیش از تخت جمشید، در ایران کهن برای ستایش این شوشیناک (خدای شوش) در هفت مرتبه بنا شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، چغازنبیل بخش برجای مانده از شهر باستانی دوراونتش مهمترین شهر تمدن عیلام است، تمدنی شکوهمند که پیش از ورود آریائیان بر ایران زمین حکم می راند. عیلام؛ یکی از نخستین تمدن های تاریخ عیلامیها یا ایلامیان یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی میکردند. تمدن عیلام یکی از قدیمیترین و نخستین تمدنهای جهان است. بر اساس بخشبندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمینهای خوزستان، فارس، کردستان ایلام و بخشهایی از استانهای بوشهر، استان کرمان، لرستان، استان چهارمحال و بختیاری، و کرمانشاه و در دوران هایی تا جنوب دریاچه ارومیه را شامل میشد. نام این قوم هالتامتی (Haltamti) و سپس آتامتی (Atamti) بود که اکدیان آن را عیلام تلفظ میکرده و در کتابِ مقدس یهودیان نیز به همین شکل آورده شده است. این واژه به معنای «کوهستانی» است، که به محل زندگی این مردمان در دامنههای زاگرس اشاره دارد. نام دو استان در ایران امروز برگرفته از نام آنان است. علاوه بر استان ایلام، نام خوزستان نیز از واژه Ūvja آمده که از روی کتیبه نقش رستم و کتیبههای داریوش در تخت جمشید و شوش، به معنای عیلام بوده و بنا به گفته ایرج افشار در «نگاهی به خوزستان: مجموعهای از اوضاع تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی منطقه» در یونانی Uxi تلفظ میشده و اگر گفته ژول آپِر را بپذیریم در عیلامی Xus یا Khuz بوده است. زبان مردمان عیلام زبان عیلامی با هیچیک از زبانهای سامی و هندواروپایی ارتباط نداشته و زبانی جدا به شمار میآید. برخی از پژوهشگران این زبان را با زبان دراویدی در هند همخانواده میدانند . زبانِ عیلامی، جایگاه خود را پس از ورود اقوام آریائی نیز نگه داشت و زبان دوم نوشتاری حکومتِ ایران در دورانِ هخامنشی بود. در بیشتر سنگ نوشتههای عصڕ هخامنشی ترجمه عیلامی و بابلی (زبان بینالمللی آن روزگار) نوشتهها نیز آمده است. ابن ندیم صاحب «الفهرست» در نقل قولی از المقنع (عبدالله ابن المقفع) زبانهای ایرانی را «پهلوی، دری، خوزی، پارسی و سریانی» میشمارد که گواهیست بر حضور زبان عیلامی (خوزی) تا دورههای آغازین اسلامی. عیلامیان؛ نه سامی و نه آریایی عیلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند همخانواده میدانند. عیلامیان و سومریها عیلامیها در برخی از دورههای تاریخی زیر نفوذ دولت سومری میانرودان بودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد عیلامیان که در اوج قدرت خود بودند، اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و خدای ویژه آن را به اسارت بردند. سومر مستعمره و خراج گذار عیلام شد و در پایان در ۲۱۱۵ ق.م در دوره فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طرزی نابود کردند که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابههای تاریخ سر برآورد. مشیرالدوله پیرنیا در این باره مینویسد: «دِمورگان و سایر نویسندگان فرانسوی بهاین عقیدهاند که غلبه عیلامیها بر سومریها و مردمان بنی سام نتایج تاریخی زیادی دربر داشته، توضیح اینکه عیلامیها بقدری با خشونت و بقسمی وحشیانه با ملل مغلوبه رفتار کردهاند، که آنها از ترس جان از مساکن و اوطان خود فرار کرده، هرکدام بطرفی رفتهاند. بنابراین عقیده دارند مردمی که در رأس خلیج پارس و بحرین سکنی داشتند، بطرف شامات رفته و شهرهای فینیقی را تأسیس کرده در تجارت و دریانوردی معروف شدند، گروهی که ربّ النوع آسور را پرستش میکردند، بطرف قسمت وسطای رود دجله و کوهستانهای مجاور آن رفته شالوده دولت آسور را نهادند. مهاجرت ابراهیم با طایفه خود به فلسطین و بالاخره هجوم هیکسوس هایِ سامی نژاد بمصر و تأسیس سلسلهای از فراعنه در آن مملکت نیز از نتائج غلبه عیلامیها بر ملل سامی نژاد بود. اما کینگ باین عقیدهاست، که غلبه عیلامیها در ممالک غربی دوام نیافته، زیرا عیلامیها، چون استعداد اداره کردن مملکتی را نداشتند و غلبه آنها بیشتر به تاخت و تاز شبیه بود، نتوانستند ممالک مسخره را حفظ کنند.» و سرانجام، نابودی تمدن عیلام در سال ۶۴۰ ق.م. آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور، عیلام را تصرف کرد. مردم عیلام همگی کشته شدند و دولت آنان نابود شد. تمدن دیرینه عیلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومریها، اَکَدیها، بابلیها و آشوریها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار ناپدید گردید. کتیبه آشور بانیپال در باره فتح و نابودی عیلام چنین میگوید : « تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند، و نیز از نغمههای موسیقی بیبهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند. چغازنبیل زیگورات چغازنبیل در سال ۱۹۷۹ به عنوان اثری ایرانی، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت گردید. بلندی آغازین این بنای با شکوه ۵۲ متر و در ۵ طبقه ساخته شده بود اما امروزه ارتفاع آن ۲۵ متر و تنها ۲ طبقه و نیم از آن باقی ماندهاست. چیستی نام چغازنبیل «چغازنبیل» که نام باستانی این بنا است، واژهای محلی و مرکب از دو واژه «چُغا» (در زبان لری به معنی «تپه») و زنبیل (به معنی «سبد») است که اشارهای است به مکان معبد که تپه بوده و آن را به زنبیل واژگون تشبیه میکردند. این مکان نزد باستانشناسان به «دور-اونتش» معروف است که به معنای «دژِ اونتش»» است. اونتاش گال پادشاه ایلام باستان است که دستور ساخت این شهر مذهبی را دادهاست. بنای چغازنبیل در میانه این شهر واقع شدهاست و مرتفعترین بخش آن است. سدههای متمادی این بنا در زیر خاک به شکل زنبیلی واژگون مدفون بود تا اینکه به دست رومن گیرشمن فرانسوی در زمان پهلوی دوم از آن خاکبرداری گردید. گرچه خاکبرداری از این بنای محدب متقارن واقع شده در دل دشت صاف موجب تکمیل دانش دنیا نسبت به پیشینه باستانی ایرانیان گردید اما پس از گذشت حدود ۵۰ سال از این کشف، دست عوامل فرساینده طبیعی و بی دفاع گذاشتن این بنا در برابر آنها آسیبهای فراوانی را به این بنای خشتی - گلی وارد کرده و خصوصا باقیمانده طبقات بالایی را نیز دچار فرسایش شدید کردهاست. چغازنبیل؛ یادگار تمدن شکوهمند عیلام محوطه تاریخی چغازنبیل در استان خوزستان واقع در جنوب غربی ایران، در 35 كیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش قرار گرفته است. ساخت این شهر كه حدود 1250 سال پیش از میلاد مسیح در دوران عیلامی ها آغاز شد، بعد از حمله آشوریها ناتمام ماند. هزاران خشت وآجر استفاده نشدهای که در این محوطه باقی مانده، گواهی بر این موضوع است. چغازنبیل به سال 1979 در فهرست آثار جهانی یونسكو ثبت شد. چغازنبیل در اوایل قرن 13 قبل از میلاد توسط پادشاه ایلامی «اونتاش نپیریشا» در نزدیكی رود دز ساخته شده و «دوراونتاش» نامیده شد. معنای دوراونتاش «قلعه اونتاش» است. البته در برخی متون میخی از این شهر با عنوان «ال اونتاش» به معنی شهر اونتاش نام برده شده است. در مركز شهر معبد عظیمی به صورت مطبق بنا شده كه امروزه دو طبقه از آن هنوز پابرجاست. این معبد «ذیقورات» نام دارد که به دو تن از خدایان بزرگ عیلامیان یعنی «اینشوشیناك» و «نپیریشا» اهدا شده. معبد چغازنبیل بزرگترین اثر معماری بر جای مانده از تمدن ایلامی است كه تا كنون شناخته شده است. دورتا دور ذیگورات را دیواری احاطه میكرده كه در مجاورت آن در جبهه شمال غربی معابدی برای خدایان «كریریشا»، «ایشنیكرب» و «هومبان» بنا شده است. همچنین معابد دیگری در جبهه شمال شرقی قرار داشتهاند. مجموعه این معابد توسط حصار دیگری احاطه میشده است. در خارج از این حصار بقایای اندکی از خانههای شهر در سطح زمین دیده میشوند. دورتادور شهر سومین دیوار قرار داشته كه كل شهر را محصور میكرده. طول این حصار خارجی حدود چهار كیلومتر است. در زاویه شرقی شهر و در نزدیكی حصار خارجی، كاخهای شاهی قرار داشتهاند. در زیر یكی از این كاخها پنج مقبره زیرزمینی كشف شده است كه احتمالا به خانواده شاهی تعلق داشتهاند. در طرف مقابل شهر و بر روی ضلع شمال غربی حصار خارجی مخزنی برای آب موجود است. «ذیقورات» با تشدید بر روی حروف «ق» و «ر» كلمهای اكدی است. در ایران این كلمه عموماً «زیگورات» نوشته میشود. واژه زیگورات از فعل «زیگورو» به معنای «بلند و برافراشته ساختن» مشتق شده است. واژه چغازنبیل نیز متشکل از دو جز «چغا» به معنای تپه و زنبیل به معنای سبد است. گویا قبل از حفاری معبد، ویرانههای تپه مانند آن یک زنبیل واژگونه را تداعی میکرده است و به همین علت شهر كهن «دور اونتاش» را به این نام خوانده اند. چرا چغازنبیل ثبت جهانی شد؟ معیار 3: مجموعه چغازنبیل گواهی استثنایی بر تمدن كهن و از دست رفته عیلامی ها است. معیار 4: چغازنبیل نمونهای برجسته از پرستشگاه عیلامی ها است كه با معماری ویژه آن دوران بنا شده است. بناهای مهم چغازنبیل یکی از کهن ترین سامانه های آبرسانی جهان چسبیده به حصار خارجی رو به جبهه شمال غربی ذیقورات، تاسیساتی متشكل از یك مخزن در خارج دیوار و یك حوض واقع در درون حصار وجود دارد و شبكه ارتباطی آنها یك سیستم متشكل از نهرهای كوچك بوده است. آب ذخیره شده در مخزن از طریق همین سیستم وارد حوضی كوچك میشده و ساكنان چغازنبیل آب مصرفی خود را از این حوض بیرون میكشیدند. برای اینكه آب به این مخزن برسد كانالی نزدیك به 50 كیلومتر حفر می شود. این كانال از رود كرخه شروع میشود. حصار اول: این حصار در بر گیرنده ذیقورات و معابد و بنای نیایشگاه است كه در آن 6 دروازه وجود دارد و از طریق همین دروازهها زائران به محوطه معبد وارد میشدند. این حصار دارای ناودانهایی است كه وظیفه دفع آب را بر عهده داشتهاند. مصالح به كار رفته در حصار اول خشت و گلكوبیده هستند. به این حصار «تمنوس» می گفته اند. حصار دوم: حصاری است كه حصار اول و بخشی از بناهای تاریخی چغازنبیل را در بر گرفته است. جصار سوم: حصار سوم چغازنبیل نشانگر محدوده شهر بوده است و حصارهای اول و دوم و مجموعه بناهای چغازنبیل را در بر میگیرد. مصالح به كار گرفته شده در ساخت این حصار، عموما خشتی هستند. در روی این دیوار ناودانهایی به فاصلههای تقریبی 47 تا 50 متر قرار گرفتهاند. این ناودانها به گونهای ساخته شدهاند كه آب را به بیرون حصار و به فاصله دوری هدایت كنند تا مانع نفوذ آب به زیر دیوار و اطراف ناودان شوند. ورودی شاهی : این ورودی مجلل كه در دیوار حصار خارجی شهر در ضلع جنوب شرقی نزدیك به كاخ شماره 3 باز شده است از 3 قسمت تشكیل میشود. دروازه بزرگ كه در حصار اول قرار داشت و شرح آن در بخش بناهای داخل حصار اول آمد. حیاط بزرگ زوایای این حیاط به طرف جهات اربعه است و پیادرویی از آجر شكسته به عرض 70/2 در حاشیه درونی آن وجود دارد. در ضلع جنوب غربی و در تمام طول حیاط 2 ردیف موازی از اتاقها دیده میشود كه بین آنها و دیوار حصار شهر بنبستی وجود دارد كه آبهای حیاط از آنجا جاری میشده اند. در ضلع باریك بنا و در طول حصار تنبوشهای سفالین به قطر 15 سانتیمتر از زیر دیوار میانی میگذرد كه آب اتاق درونی را به طرف اتاق طرف بیرونی هدایت میكرده است. كانال كوچكی از اتاق ردیف خارجی عبور میكند و پس از گذشتن از زیر دیوار در درون تنبوشهای دیگر آب را به بیرون یعنی به طرف جنوب غربی میریزد. در 16 متری اینجا راه آب مشابهی آب اتاقهای مجاور را با شرایطی دیقیقاً مشابه تخلیه میكند و بالاخره راه آب سومی كه مشابه راه آب قبلی است در 6 متری زاویه غربی اتاقها قرار گرفته است. روی ضلع شمال شرقی حیاط فقط یك ردیف اتاق وجود داشت. دروازه شاهی دروازه شاهی كه مقابل دروازه بزرگ قرار دارد، فقط یك درگاهی دارد كه با دو لنگه در بسته میشود. كف این دروازه با خشت خام فرش شده است و روی آن را با سنگفرشی از سنگ های تخت پوشانده اند. در اینجا پلكانی امكان دسترسی به پشت بام را فراهم میكند. گذرگاهی به عرض 4 متر ارتباط بین این حیاط و این دو اتاق را تأمین میكند. فقط اتاقهایی كه در طول شمال شرقی قرار دارند دارای پوشش كفی با خاك كوبیده شده هستند. در جریان كشف دروازه شاهی، در سه محل مختلف خمرههایی پیدا شدند كه در وجه خارجی دیوارها كار گذاشته شده بودند. این خمرهها بقایای اطفال سن پایین را در برداشته كه آنها هم آهكی شده بودند. این دروازه كه به دروازه شاهی معروف است، دروازه عدالت نیز نامیده شده است. در درون این دروازه بوده كه شاه عدالت را به سبك شاهانه اجرا میكرده است. (تصویر از: پورشرف ـ بیننده تابناک) كاخ آرامگاه ها: در ضلع جنوب شرقی چغازنبیل و در نزدیكی حصار سوم، مجموعه بناهایی قرار دارد كه به آن محوطه شاهی گفته می شود. كاخ آرامگاهها در این محوطه قرار دارد. این نام را به دلیل وجود پنج مقبره زیر زمینی سرداب مانند در این كاخ، بر آن گذاشتهاند. این مقابر آرامگاه پادشاهان و شاهزادگان ایلامی بوده اند. علاوه بر این آثاری از تزئینات شیشهای و گلمیخهای لعابدار در كاخ به دست آمده است. كاخ شماره 2: این كاخ سه حیاط دارد و با خشت خام ساخته شده است. در این كاخ چندین اتاق و یك حمام نیز وجود دارد. كاخ شماره 3: این كاخ كه در نزدیكی زاویه شرقی حصار بیرونی شهر قرار دارد، دو حیاط دارد. حیاطهای این كاخ نیز مانند كاخ شماره 2 توسط اتاق هایی متصل به هم ولی با امكانات و راحتی بیشتر نسبت به اتاقهای كاخ شماره 2 محاط شده است. نیایشگاه نوسكو این بنا كه در محوطه سكونت شاه قرار دارد به شكل (تی) انگلیسی است و نیایشگاه خصوصی شاه و خانواده سلطنتی بوده است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده