shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ سلام به دوستان عزیز اولش بگم که این تاپیک نشونه بی دینی من نیست. فقط یه کمی حرفای دلمه که میخوام به خدا بگم : خدایا وقتی به دورو برم نگاه میکنم به عدلت شک میکنم. آدمهایی رو میبینم که از صبح تا شب فقط فکر کلاه گذاشتن سر خلقت هستن و همیشه صحیح و سالمند . اما کارگر زحمتکشی که به خاطر از بین رفتن دو تا کلیه خونه نشین شده و محتاج کمک شنیدم که خدا هرکسی و که بیشتر دوست داره بیشتر زجر میده که از عبادتش غافل نشن اما ظالمها رو به حال خودشون رها کرده. خدا جون میخوام ازت بپرسم این چه رسم دوست داشتنه؟ اگه شما هم دوست دارین گلایتونو از خدا بنویسید 7 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ مهسا جون من کمی باهات موافقم و کمی مخالف. ولی این نشونه با دینیم نیست! اما خوب چی کار کنم فریدون مشیری رو خیلی دوست دارم، اینم تقدیم به تو برای همدردی : از خدا چرا صدا نمی رسد ای ستاره ها که از جهان دور چشمتان به چشم بی فروغ ماست نامی از زمین و از بشر شنیده اید؟ در میان آبی زلال آسمان موج دود و خون و آتشی ندیده اید؟؟ این غبار محنتی که در دل فضاست این دیار وحشتی که در فضا رهاست این سرای ظلمتی که آشیان ماست در پی تباهی شماست گوشتان اگر به ناله من آشناست از سفینه ای که می رود به سوی ماه از مسافری که می رسد ز گرد راه از زمین فتنه گر حذر کنید! پای این بشر اگر به آسمان رسد روزگارتان چو روزگار ما سیاه ست! ای ستاره ای پیش دیده ی منی باورت نمی شود که در زمین هر کجا به هر که می رسی خنجری میان مشت خود نهفته است پشت هر شکوفه ی تبسمی خار جانگزای حیله ای شکفته است آن که با تو می زند صلای مهر جز به فکر غارت دل تو نیست گر چراغ روشنی به راه توست چشم گرگ جاودان گرسنه ای است ای ستاره ما سلام مان بهانه است عشقمان دروغ جاودانه است در زمین زبان حق بریده اند حق زبان تازیانه است وان که با تو صادقانه درد و دل کند های های گریه شبانه است ای ستاره باورت نمی شود در میان باغ بی ترانه زمین ساقه های سبز آشتی شکسته است لاله های سرخ دوستی فسرده است غنچه های نورس امید لب به خنده وا نکرده مرده است پرچم بلند سرو راستی سر به خاک غم سپرده است!! ای ستاره باورت نمی شود آن سپیده دم که با صفا وناز در فضای بیکرانه می دمید دیگر از زمین رمیده است این سپیده ها سپیده نیست رنگ چهره زمین پریده است!! آن شقایق شفق که می شکفت عصرها میان موج نور دامن از زمین کشیده است سرخی و کبودی افق قلب مردم به خاک و خون تپیده است دود و آتش به آسمان رسیده است!! ابرهای روشنی که چون حریر بستر عروس ماه بود پنبه های داغ های کهنه است ای ستاره ای ستاره غریب از بشر مگوی و از زمین نپرس زیر نعره گلوله های آتشین از صفای گونه های آتشین مپرس زیر سیلی شکنجه های دردناک از زوال چهره های نازنین مپرس پیش چشم کودکان بی پناه از نگاه مادران شرمگین مپرس!!... در جهنمی که از جهان جداست در جهنمی که پیش دیده ی خداست از لهیب کوره ها و کوه نعش ها از غریو زنده ها میان شعله ها بیش از این مپرس!!! بیش از این مپرس!!!... ای ستاره ای ستاره غریب ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم؟؟ پس چرا به داد ما نمی رسد؟؟ ما صدای گریه مان به آسمان رسید از خدا چرا صدا نمی رسد؟؟ بگذریم از این ترانه های درد بگذریم از این فسانه های تلخ بگذر از من ای ستاره شب گذشت قصه سیاه مردم زمین بسته راه خواب ناز تو! می گریزد از فغان سرد من گوشِ از ترانه بی نیاز تو!!! ای که دست من به دامنت نمی رسد، اشک من به دامن تو می چکد... با نسیم دلکش سحر، چشم خسته تو بسته می شود بی تو در حصار این شب سیاه، عقده های گریه شبانه ام، در گلو شکسته می شود.... 3 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ این شاید یه نمونه کوچیک باشه که گفتم .اما دوست دارم نظر دوستان و هم بدونم لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ سلام به دوستان عزیزاولش بگم که این تاپیک نشونه بی دینی من نیست. فقط یه کمی حرفای دلمه که میخوام به خدا بگم : خدایا وقتی به دورو برم نگاه میکنم به عدلت شک میکنم. آدمهایی رو میبینم که از صبح تا شب فقط فکر کلاه گذاشتن سر خلقت هستن و همیشه صحیح و سالمند . اما کارگر زحمتکشی که به خاطر از بین رفتن دو تا کلیه خونه نشین شده و محتاج کمک شنیدم که خدا هرکسی و که بیشتر دوست داره بیشتر زجر میده که از عبادتش غافل نشن اما ظالمها رو به حال خودشون رها کرده. خدا جون میخوام ازت بپرسم این چه رسم دوست داشتنه؟ اگه شما هم دوست دارین گلایتونو از خدا بنویسید شما باید به حودت متکی باشی. اون چیزا که میگی کار خدا نیست . شما فقط خیال میکنی که اینا کار خداست . گلایه از خدا هم کار بیهوده ای است . چون صحیح نیست. ما دیگه نی نی کوچولو نیستیم. 1 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ جهت اطلاع: من هیچ گله ای از خدا ندارم......دوسش دارم تمام و کمال. 4 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ شما باید به حودت متکی باشی. اون چیزا که میگی کار خدا نیست . شما فقط خیال میکنی که اینا کار خداست . گلایه از خدا هم کار بیهوده ای است . چون صحیح نیست. ما دیگه نی نی کوچولو نیستیم. غایب عزیز این چیزی که نوشتم مربوط به شخص من نیست من به صورت کلی صحبت کردم 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ غایب عزیز این چیزی که نوشتم مربوط به شخص من نیست من به صورت کلی صحبت کردم میدونم عزیز.موفق باشی. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده