رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

  • 3 هفته بعد...

مهندس سید هادی میرمیران (۲۳ اسفند ۱۳۲۳، قزوین - ۲۹ فروردین ۱۳۸۵ برلین) استاد دانشگاه و معمار ایرانی بود.

او چهار دهه فعالیت حرفه‌ای کرد. از میان آثار وی می‌توان به ساختمان کانون وکلای دادگستری مرکز، ساختمان کنسولگری ایران در فرانکفورت، ساختمان مرکزی بانک توسعه صادرات ایران، ساختمان مجموعه ورزشی رفسنجان، طرح ساختمان کتابخانه ملی ایران (اجرا نشده)، طرح ساختمان فرهنگستان های جمهوری اسلامی ایران (اجرا نشده) و طرح ساختمان موزه ملی آب (اجرا نشده) اشاره کرد. از مهمترین ویژگی های او حفظ پیوستار و روح معماری کهن ایران با روش‌های نوین طراحی بود.

 

زندگی

سید هادی میرمیران در ۲۳ اسفند ۱۳۲۳ در شهر قزوین به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته مهندسی معماری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به انجام رساند و با ارزشیابی عالی فارغ‌التحصیل شد. از سال ۱۳۴۳ تا سال ۱۳۵۷ در دفتر فنی شرکت ملی فولاد ایران مشغول به کار گردید. پس از انقلاب از سال ۱۳۵۸ با عنوان مدیر طراحی در شرکت خانه‌سازی ایران (اصفهان) به طراحی پروژه‌های شهرسازی پرداخت. در سال ۱۳۶۴ به همراه گروهی از همکارانش شرکت مهندسان مشاور نقش جهان-پارس را تاسیس نمود و تا واپسین روزهای حیات در این شرکت مشغول به کار بود.

وی در شامگاه ۲۹ فروردین ۱۳۸۵ پس از یک دوره ده ساله نبرد با بیماری سرطان، درگذشت.

 

 

 

پیشینهٔ آموزشی

 

مدرس مدعو معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۵

مدرس مدعو معماری، دانشکده معماری، دانشگاه علم و صنعت ایران، ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۵

مدرس مدعو معماری، دانشکده معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شیراز و همدان از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵

 

 

عناوبن و افتخارات

 

مشاور برگزيده وزارت مسكن و شهرسازي بعنوان"بهترين مشاور شهرسازي"- 1370

• جايزه اول در مسابقه شركت خانه سازي ايران براي " مجتمع ايل گلي تبريز"- 1371

• مقام اول(جايزه آبادي) در مسابقه برگزار شده توسط مركز مطالعات و پژوهشهاي معماري و شهرسازي براي"طرح لحياء مجموعه كريمخاني شيراز" -1372

• مقام اول در مسابقه برگزار شده توسط مركز مطالعات و پژوهشهاي معماري و شهرسازي ايران براي " طرح آماده سازي اراضي شهر جديد بهارستان"-1372

• جايزه نخست و مقام اول در مسابقه فرهنگستانهاي جمهوري ايلامي ايران- 1373

• جايزه نخست و مقام اول براي طرح موزه مركز اسناد رياست جمهوري،رفسنجان-1373

• جايزه نخست و مقام اول در مسابقه طراحي بدنه شرقي چهار باغ اصفهان-1374

• جايزه دوم در مسابقه طرح ساختمان كتابخانه ملي ايران- 1374

• تقدير نامه افتخار (honorable mention) بعنوان طرح برگزيده در مسابقه بين المللي براي طرح كتابخانه ملي شوراي شهر كانساي- كان ژاپن- 1375

• رتبه اول در مسابقه طراحي ساختمان استانداري تهران-1375

• طرح برتر در مسابقه طراحي ساختمان جديد وزارت نيرو- 1375

• لوح تقدير طرح برگزيده اولين جشنوارخ مهندسي ساختمان براي طرح بهسازي و نوسازي ميدان كهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان- 1375

• لوح تقدير طرح برگزيده اولين جشنواره مهندسي ساختمان براي طرح موزه ملي آب ايران- 1375

• رتبه اول در مسابقه طراحي ساختمان جديد بانك توسعه صادرات ايران- 1376

• رتبه اول در طرح اتصال مجموعه حرم حضرت رضا (ع) به بافت اطراف- 1377

• طرح برگزيده در مسابقه بين المللي طرح موزه تاريخ كاليفرنيا،فرزنو- 1378

• دريافت نشان معماري ايران(استاد پيرنيا) در اولين دوره- 1379

• طرح برگزيده در مسابقه طرح سفارت جمهوري اسلامي ايران در برلين-آلمان-1379

• كسب مقام دوم جايزه بزرگ معمار 1380 براي اثر مجموعه ورزشي رفسنجان

• طرح برگزيده در مسابقه طرح خانه مولانا تهران-1380

• طرح برگزيده در مسابقه مركز همكاريهاي فن آوريهاي رياست جمهوري تهران- 1380

• لوح تقدير رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام حجه الاسلام هاشمي رفسنجانيبراي مجموعه ورزشي رفسنجان – 1380

• لوح تقدير جامعه مهندسان مشاور ايران، براي شناسايي و معرفي معماري ايران- 1380

• برنده جايزه مهراز- 1381

• انتخاب شده بعنوان پيشكسوت معماري توسط سازمان نظام مهندسي ساختمان كشور- 1381

• كسب مقام اول جايزه بزرگ معمار 1382 براي اثر كانون وكلاي دادگستري مركز

• رتبه دوم در مسابقه بزرگ طرح مجموعه آتي سنتر- تهران- 1382

• دريافت لقب شهروند افتخاري اصفهان- 1383

• دريافت لوح تقدير و تنديس از جامعه مهندسان مشاور ايران- 1383

• دريافت نشان درجه يك فرهنگ و هنر از رياست محترم جمهوري وقت – 1383

• تقدير نامه افتخار (honorable mention) بعنوان طرح برگزيده در مسابقه بين المللي طرح ساختمان كنفرانس كشورهاي اسلامي در جده- عربستان – 1384

• دريافت نشان معماري ايران از انجمن مفاخر معماري ايران- 1385

 

 

آثار و فعالیت ها

 

فعاليت حرفه اي اين هنرمند معمار تقريباً به سه دوره مساوي تقسيم مي شود :

 

· در فاصله ۱۳۴۷- ۱۳۵۷ او در شركت ملي ذوب آهن ايران، در اصفهان سرپرست كارگاه معماري واحد طراحي و شهرسازي بوده و مسئوليت تهيه و اجراي طرح هاي متعددي را در زمينه مجموعه هاي مسكوني، بناهاي عمومي و طرح هاي شهري در شهرهاي جديد الاحداث پولادشهر، زيرآب و زرندنو به عهده داشته است.

 

· از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷ ضمن ادامه فعاليت در ذوب آهن، با شركت خانه سازي ايران و اداره كل مسكن و شهرسازي اصفهان همكاري كرده است.در شركت خانه سازي ايران مسئوليت سرپرستي واحد طراحي و در اداره كل مسكن و شهرسازي اصفهان مسئوليت تهيه طرح جامع شهر اصفهان و «طرح منطقه شهري اصفهان» با او بوده است. او در اصفهان براي اولين بار- در حوزه رسمي شهرسازي كشور- مفهوم «منطقه شهري» را به طور جدي مطرح كرد و با ارائه بسيار درخشان طرحي موفق، در فرآيندي سخت و طولاني از جلسات بررسي و تصميم گيري در كميته فني شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران، توانست ضرورت توجه به مناطق شهري، كشور را به منزله عرصه هايي مشخص، مجزا و مستقل در «حوزه مديريت و برنامه ريزي شهري» نشان دهد.

 

 

· از سال ۱۳۶۷ نيز ميرميران به عنوان مؤسس و مديرعامل شركت مهندسان مشاور نقش جهان پارس به كار در زمينه شهرسازي و معماري ادامه داد. طي اين دوره تهيه طرح هاي متعدد شهري به ويژه چند طرح بسيار موفق براي احياي مجموعه كريمخاني شيراز، احيا و بهسازي مجموعه ميدان كهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان و بدنه سازي خيابان چهار باغ اصفهان و نيز شركت پيگير و فعالانه او در تمامي مسابقات مهم معماري داخلي- و يك مسابقه بين المللي- و موفقيت چشمگير او در اغلب اين مسابقات به عنوان برنده، همچنين كسب رتبه اول جايزه بزرگ معمار سال ۱۳۸۲ براي ساختمان كانون وكلاي تهران و رتبه دوم جايزه معمار سال ۱۳۸۰ براي مجتمع فرهنگي- ورزشي رفسنجان و دريافت نشان فرهنگ و هنر او را به عنوان چهره شاخص و سرشناس معماري و شهرسازي معاصر ايران مطرح كرد.

 

 

طرح توسعه مجموعه حرم مطهر حضرت معصومه (س) - [قم - 1999]

:: طرح احيای منطقه تاريخی تبريز - [تبريز - 1995]

:: طرح احيای منطقه تاريخی-فرهنگی شيراز - [شيراز - 1993]

:: طرح بهسازی و نوسازی مجموعه ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان - [اصفهان - 1991]

:: طرح بدنه شرقی چهارباغ اصفهان - [اصفهان - 1989]

:: طرح مجتمع مسکونی ايل گلی تبريز - [تبریز - 1993]

:: طرح مجتمع مسکونی غرب تهران - [تهران - 1992]

:: مرکز هماهنگيهای فناوريهای رياست جمهوری - [تهران - 2001]

:: سر کنسولگری جمهوری اسلامی ايران در فرانکفورت - [آلمان - 2000]

:: سفارت جمهوری اسلامی ايران در بانکوک - [ - 1999]

:: ساختمان مرکزی صنعت نفت ايران - [تهران - 1998]

:: طرح کتابخانه ملی ژاپن – کانسای کان - [ژاپن - 1996]

:: طرح مجتمع مرکزی وزارت نيرو - [تهران - 1996]

:: طرح ساختمان استانداری تهران - [تهران - 1996]

:: طرح موزه ملی آب ايران - [تهران - 1995]

:: طرح فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ايران - [تهران - 1995]

:: طرح ساختمان کتابخانه ملی ايران - [تهران - 1995]

:: طرح ساختمان کانون وکلای دادگستری مرکز - [تهران - 1995]

طرح مجموعه ورزشی رفسنجان - [رفسنجان - 1994]

طرح موزه مرکز اسناد رياست جمهوری رفسنجان - [رفسنجان - 1994]

طرح آماده سازی 200 هکتار اراضی سپاهان شهر - [اصفهان - 1994]

طرح آماده سازی 380 هکتار اراضی شهر جديد بهارستان - [تهران - 1992]

طرح آماده سازی برزن c پولادشهر - [اصفهان - 1990]

طرح آماده سازی 550 هکتار اراضی منطقه مرکزی شهر جديد بهارستان - [تهران - 1900]

طرح توسعه و احیای منطقه شرق اصفهان (تامشا) - [اصفهان - 1996] -

طرح احيای مجموعه کريمخانی شيراز - [شیراز - 1994]

طرح شهر جديد پولادشهر - [اصفهان - 1994]

طرح شهر جديد بهارستان - [تهران - 1993]

طرح جامع منطقه اصفهان - [اصفهان - 1991]

طرح جامع شهر اصفهان - [اصفهان - 1991]

طرح جامع (راهبردی) خرمشهر - [خوزستان - 1990]

طرح جامع شهر شيراز - [شيراز - 1989]

لینک به دیدگاه

مقدمه

 

یکی از نخستین کسانی که به شکل در معماری توجهی ویژه کرد، لویی دوران متفکر و معمار فرانسوی بود. او، در سال 1800میلادی ، معماری را چنین تعریف کرد : " معماری هنر ترکیب شکل هاست، به نحوی که در تمام ساختمان های عمومی و خصوصی قابل تحقق باشد". هدف اصلی دوران از این تعریف، نظریه پردازی در زمینه ی موضوع های طراحی برای آموزش معماری بود که آنها را در کتاب معروفش به نام " دقت و تأکیدی بر درس های معماری" نشان می دهد. عنصرهای معماری که دوران از آنها نام می برد عبارتند از: دیوارها، ستون ها و طاق ها و با این عناصر به دسته بندی و تحلیل آثار معماری دوره های مختلف می پردازد.

 

کرایر علم هندسه را مبنای مشترک همه ی معماری ها قرار داده و عنصر های تشکیل دهنده ی معماری را به دسته های زیر تقسیم می کند:

  1. نقطه.


  2. خط.


  3. سطح.


  4. حجم.


  5. فضای داخلی.


  6. فضای خارجی.


وی سپس، در ترسیم های فراوان، حالت های گونا گون این عناصر را بررسی می کند. کرایر دسته بندی بسیار مشخصی در مورد مهمترین سیستم های ساماندهی عملکرد دارد که عبارتند از : ساماندهی چند شاخه ای – ساماندهی خطی – ساماندهی مرکزی – سازماندهی مرکزی و خطی – ساماندهی شبکه ای – ساماندهی سطوح مختلف بر روی هم – ساماندهی پیچ در پیچ در مجموع کرایر هم با توجه به شکل، به عنوان تنها مرجع مشترک و با ابزار هندسه به تحلیل معماری می پردازد.

کلاوس هردگ از دیگر متفکرانی است که در تحلیل هایش از رویکرد شکلی استفاده می کند. او در کتاب" ساختار و شکل در معماری اسلامی ایران و ترکستان" به بررسی شکل فضاهای بزرگ شهری تا اتاق های کوچک در معماری ایران و ترکستان می پردازد و با تحلیل نمونه های شاخص معماری و مقایسه ی آنها با هم ، به جستجوی فهم و درک معماری انها می رود. به عنوان نمونه ، در مقایسه ی شکلی یک مینیاتور متعلق به 1520 میلادی و پلان مسجد شاه اصفهان (1630_1597 م) به این نتیجه می رسد که احتمالاً در طرح این مسجد از ساختار شکل آن مینیاتور استفاده شده است. در این مقاله آثار متأخر معمار ارزشمند ایرانی _ هادی میر میران_ با رویکرد شکلی بررسی و بدون توجه به مفهوم های مطرح شده در آنها دیاگرام فرم آنها تحلیل می شود.منظور از دیاگرام در این مقاله ، خلاصه ی فکر است که به ساده ترین شکل بیان می شود. به عبارت دیگر دیاگرام فرم، خلاصه ی فکر هنرمند در مورد شکل اثر است.

 

شکل در کارهای هادی میر میران

آثار معماری میر میران را می توان در سه گرایش شکلی دسته بندی کرد:

  • استفاده از دیاگرام فرم آثار معماری میر میران در پروژه های ابتدای دهه ی هفتاد خورشیدی ، از این روش در طراحی کارهای معماری خود استفاده کرده است. در این روش، او با انتخاب دیاگرام فرم یک اثر معماری ، طراحی را آغاز کرده _ یا به تعبیر بهرام شیردل، معماری را از معماری شروع می کند_ و در روند طراحی ، گاهی پروژه تا آخر تحت تأثیر همان دیاگرام اولیه باقی مانده و گاهی دچار تغییرات شگرفی شده است.


در پروژه ی کتابخانه ی ملی ایران( دی ماه 1373) که به فاصله زمانی اندکی نسبت به پروژه فرهنگستان ها طراحی شد، یکباره دیاگرام فرم طرح متحول می شود. البته این تحول در اثر آشنایی میر میران با شیردل و تأثیری که از او می گیرد ، حاصل شده است. گفته شده " او از شکل تجرید شده ی دماوند در ایجاد فرم طرح خود استفاده کرده است اما به نظر می رسد دیاگرام فرم این پروزه تحت تأثیر پروژه ی سر در ورود به یک غار باستانی اثر ماسیمیلیانو فوکساس است. البته پروزه ای که در نهایت خلق شده، دارای شکلی منحصر به فرد است و به تعبیر بهرام شیردل از معدود پروژه های ان مسابقه بود که قابل مطرح شدن در عرصه ی بین المللی است.

پروژه ی دیگری که در این گروه قرار می گیرد، مجمو عه ی ورزشی رفسنجان است. این پروژه هم تحت تأثیر دیاگرام فرم یک یخچال سنتی است که در نزدیکی ساختگاه طرح قرار دارد. این پروژه تفاوت شکلی زیادی با یخچال مورد نظر ندارد، بلکه تفاوت عمده در تغییر کاربری و مصالح ساختمانی ان است ، بنابراین خلاقیتی برای آفرینش فرم معماری صورت نگرفته است.

 

  • استفاده از دیاگرام فرم اثار هنری و طبیعت در این مرحله میر میران با استفاده از فرم های موجود در طبیعت یا آثار هنری موجود شروع به طراحی کرده اما، در روند طراحی، کاملاً از آنها فاصله گرفته و به پروژه ای با دیاگرام متفاوت دست می یابد.


او در
پروژه ی موزه ی ملی آب ایران(1374)
از خواص شکلی دو عنصر آب و خاک استفاده می کند و به اصطلاح تر و خشک را با هم می بیندو به انها تجسم می بخشد. فرمی که در نهایت خلق شده بسیار بدیع است و ارتباط عمیقی با ساختگاه پروژه دارد. اثر دیگری که در این گروه قرار می گیرد،

پروژه ی بانک توسعه صادرات ایران (1376)
است. ذیاگرام فرم پروژه از مکعبی شکل گرفته است که شکافی در آن قرار دارد و یاد آور فرم گاو صندوقی است که درش اندکی باز مانده است. همچنین به نظر می رسد پوسته ی خارجی پروزه تحت تأثیر اثری از رابرت اسمیتسان بنام استارتی پندنتی (1988) است.

  • استفاده از دیاگرام دو فرم و فضای بینابین این دیاگرام را می توان در آثار گذشته ی میرمیران هم مشاهده کرد، اما در چند پروژه ی متأخر نقش اساسی را در ساماندهی پروژه ها به عهده می گیرد. خصوصیت اصلی این فضای بینابینف ترکیب شدن با فضاهای عمومی و شهری است و به نظر می رسد میرمیران در این آثار به زبان شخصی ویژه ایدست یافته و دیاگرام فرم جدیدی ازآن حاصل شده است.

پروژه ی کانون وکلای دادگستری تهران(1374_1380)
از جمله آثاری است که در آن از دیاگرام دو فرم و فضای بینابین استفاده شده است. این پروژه هم مانند پروژه ی کتابخانه کانسای از مکعبی تشکیل شده است که یک فضای تهی به صورت مورب آن را بریده است. القای فرم ترازو به عنوان دیاگرام فرم اولیه ، تاثیر بسزایی در معلق وانمودن دو قسمت حجم داشته است و باعث شده فرم ها در طرفین فضای بینابین بصورت معلق به نظر آیند.

میر میران در پروزه ی
توسعه حرم حضرت معصومه (1378)
هم از این دیاگرام استفاده می کند. دیاگرام فرم پروزه از دو حجم، یکی بزرگ و دیگری کوچک با فضایی بینابین آنها شکل گرفته است. فضای بینابین گذری شهری است که مردم را به طرف سمت مجموعه هدایت می کند. در شکلگیری فرم این پروژه، منابع دیگری مانند : الهام از " موج هایی که در اثر وزش باد در شن های کویر و یا آب دریاچه پدید می آید" و برداشتی از جریان معماری نواری هم تاثیر داشته است.

دیاگرام مورد بحث در پروژه ی
سفارت ایران در فرانکفورت (1379)
به اوج بیان شکلی خود می رسد. در این پروژه هم فضای بینابین به گذری عمومی تبدیل شده و هم به رابطه ی شهر و معماری توجهی ویژه شده است. سرانجام جالب است بدانیم که دیاگرام فرمی که میرمیران در این پروژه ها از آن استفاده کرده است در دوره ی ایلامی برای ساماندهی معابد مورد استفاده قرار می گرفته است. در نمونه های ایلامی راه موربی که به درون معبد وارد می شد، فضا را به سه قسمت تقسیم می کرد.

برگرفته از فصلنامه شارستان - بهار و تابستان 1383

لینک به دیدگاه

به گفته میرمیران ؛

یکی از مشکلات امروز ما این است که دائم درباره معماری و ثروت معماری گذشته ایران حرف می­زنیم، آن را سخت تحسین می­کنیم، درباره مبانی و ارزشها و نظام کلی آن داد سخن می­دهیم، اما بالاخره هنوز برایمان دقیقا مشخص نشده است که چرا این کار را می­کنیم و مطالعه معماری قدیم ایران چه اهمیت و سودی دارد و آیا ما باید صرفا به تحسین آن اکتفا کنیم چون تمام شده و از بین رفته است و به عبارتی فقط کار تحقیقاتی صرف در این باره انجام دهیم یا نه امید داریم نتایجی هم از این بررسی ها برای معماری امروزمان بگیریم؟

خود من معتقدم که معماری ایران دارای اصولی است. مثلا معتقدم این معماری همیشه کوشیده است از کیفیت مادی به کیفیت معنوی، یا به عبارتی از ماده به روح برسد و به بیان معمارانه با کم کردن جرم به سوی افزایش فضا حرکت کرده است. در واقع به نظر من معماری جهانی را هم می­توان با این مفهوم یا با این تلاش توضیح داد. این تلاش در معماری ایران به طرز بارز و مشخصی دیده می­شود. کاری که معماری ایرانی با نور یا با آب کرده ، به همین منظور، یعنی سبک کردن ماده و افزایش فضا بوده است. راه حل افزایش فضا این نیست که مثلا دیوارها را نازک بگیریم. نوری که در مسجد شیخ لطف الله از پنجره های گنبد می­تابد، در واقع تمامی جرم مادی گنبد را از نظر احساس و دریافت و ادراک آدمی، سبک می­کند. من در ابتدا تصور می­کردم حوضهای بزرگ آب و سطوح آینه وار آنها صرفا اقداماتی زیبایی شناسانه هستند، اما الان فکر می­کنم همه آنها باز هم معماری را سبک تر می کنند تا آنجایی که معماری منعکس شده در آب درواقع مادیت خود را ازدست می­دهد و شما نمی­توانید بفهمید که آیا چهل ستون واقعی است یا بیست ستون. خوب اگر بپذیریم که چنین اصلی در معماری ایران وجود داشته، به یک معنا ما یک دستورالعمل بزرگ برای معماری امروز داریم که به هیچ وجه کمتر از اصول بیانیه های معماران بزرگ نیست.ما می­توانیم روی آن تکیه کنیم و کار کنیم. اما بحث ما در اینجا تمام نمی­شود؛ معماری می­تواند دارای اصولی باشد، اما آیا این اصول قابل تداوم اند؟

به نظر من یک ویژگی مهم چنین اصلی، یعنی اصل حرکت از ماده به روح از طریق سبک کردن و کم کردن جرم و افزایش فضا این است که دیگر معروض زمان و مکان نیست. به نظر من آنچه معروض مکان و زمان باشد، قابل تداوم نیست و تاریخ مصرف پیدا می­کند. اما معماری ایرانی دارای اصولی است که قابلیت تداوم دارند.

بحث قابلیت تداوم اصول معماری ایران را در سه زمینه می­توانیم دنبال کنیم: فرم، الگو و مفهوم.

فرم بیش از دو مقوله دیگر به زمان و مکان مقید است و به همین دلیل قابلیت تداوم آن در طول معماری یک سرزمین کاهش می­یابد. الگو در واقع یک استنباط تجریدی است؛ یک امر عرضی است که از یک واقعیت معماری گرفته می­شود. مثلا اگر الگوی حیاط مرکزی یا همه چهارتایی هایی را که درباره آنها حرف می­زنیم مثلا چهارطاقی و چهار ایوانی و غیره را مد نظر قرار دهیم، می­توان استنباط های مشخصی را از آنها بیرون کشید، به این دلیل که از فرم مجردتر است و بیشتر تن به تجربه می­دهد و بنابراین قابلیت تداوم بیشتری می­یابد. مقوله سوم مفهوم است که دغدغه ذهنی خود من است. حیاط معماری ایران را مثال بزنیم. من ابتدا به آن به عنوان یک فرم نگاه می­کردم. واقعا می­توان حیاط مرکزی را یک فرم تلقی کرد اما می­توان آن را یک الگو هم دید، اما مهمتر از آن برای من یک مفهوم است، به این معنا که قلب معماری تهی است، خالی است. یک مثال از مینیاتورهای ایرانی می­زنم؛ در همه نقاشی های جهان مهمترین عوامل و عناصر نقاشی در مرکز کمپوزسیون قرار می­گیرند اما در مینیاتورهای ایرانی این فضا خالی است؛ این خالی بودن نمی­تواند تصادفی باشد. مثلا در مینیاتور جنگ ایران و توران منطقا مرکز تصویر باید شلوغ ترین مکان باشد، چون مرکز میدان جنگ است و نقطه تلاقی دو لشکر باهم، ولی این فضا خالی است، شاید یک سر بریده یا نیزه ای در حال حرکت در آنجا باشد.

ما می­توانیم عناصر معماری ایرانی مثلا حیاط مرکزی را به سه صورت ببینیم :

- به عنوان فرم

- به عنوان الگو

- به عنوان مفهوم

 

به نظر من معماری ایرانی که در پی یافتن عمقی معنوی است، در مرکز خود به مجرد می­رسد. اگر این را درست تشخیص داده باشم، این مفهوم نه تنها در معماری امروز ما، بلکه در معماری دنیا تا ابد قابل تداوم و تکرار است؛ بنابراین من نتیجه می­گیرم که :

- معماری ایران دارای مبانی مشخصی در سه مقوله فرمها، الگوها و مفاهیم است.

- این مبانی قابل تداوم اند و در آنجایی که از فرم به مفهوم تبدیل می­شوند و به عبارتی از کیفیات عینی به کیفیات ذهنی می­رسند قابلیت تداوم بیشتری می­یابند.

اما بحث در اینجا هم به پایان نمی­رسد. پرسش دیگری مطرح می­شود: آیا ما باید در پی این تداوم باشیم؟ در واقع اعتقاد به قابلیت تداوم، الزام عملی به وجود نمی­آورد. اما پاسخ به این پرسش نیز از نظر من مثبت است و می­توانیم در این زمینه به بحث بپردازیم. اگر بحث بتواند در این جهات ادامه یابد، کار ما فقط به تحسین نور داخل مسجد شیخ لطف الله یا سطوح آب در مقبره شاه نعمت الله ولی محدود نمی­شود و می­توان حتی به دستورالعمل هم رسید. من باکی ندارم که بگویم می­توان برای معماری دستورالعمل تعیین کرد. مگر پنج اصل معماری مدرن که چند دهه دنیا را زیر سیطره گرفت دستورالعمل نبودند؟ یا چه کسی گفته است اصولی که پست مدرن ها مطرح کرده اند از آنچه ما می­توانیم از معماری ایرانی استخراج کنیم بالاتراند ؟؟؟

لینک به دیدگاه

مرمت بافت هاي تاريخي و احياي آن ، مسئله خيلي مشكلي است . چرا كه لازمه احياي بافت هاي تاريخي ، بهره گيري از مشاركت مردم است . ولي مردمي كه الان در بافت هاي تاريخي ما زندگي مي كنند ، افرادي هستند كه چندان به اين مناطق تعلق ندارند . چرا كه از اقشار قديمي آنجا نيستند . و بيشتر تازه واردند . بيشتر افرادي كه داراي رفاه نسبی بودند آنجا را ترك كردند . بنابراين افراد ساكن فعلي از اقشار كم درآمد شهري هستند .

ما پروژه هاي بسيار زيادي را در بافت تاريخي شيراز ، اصفهان ، و ... تعريف كرديم ولي براي هيچكدام از اينها سرمايه گذار پيدا نكرديم . مثلا يكي از اين پروژه ها يي كه به نظر من خيلي خوب بود ، يك مجموعه هتل و تجاري بود كه در كنار ميدان كريم خاني شيراز كه الان احيا شده است ، قرار داشت . براي احياي اين مجموعه تا مرحله تملك هم پيش رفتيم . اما وقتي با سرمايه گذاران مختلف صحبت كرديم ، كسي رغبت نشان نداد .

من تصور مي كنم كه به اندازه كافي روي مناطق تاريخي كارشده است و براي آنها پروژه تعريف شده . بنابراين بايد پروژه هارا عملي كنيم .

مثلا پروژه ميدان كهنه اصفهان بايد عملي شود . در اين مجموعه 1100 واحد تجاري وجود دارد كه تعدادي بايد تملك شود و نيز تعدادي بايد جابجا شود. در تمام شهرهايي كه كار كرده ام ، پروژه هاي زيادي را قابل طرح ديده ام .

مشكلي كه وجود دارد اينست كه كسي نمي خواهد در بافت تاريخي نوسازي كند . چرا كه ارزش افزوده كمي ايجاد مي كند و بسيار پر زحمت است .

به نظر من ما هنوز به بافت هاي تاريخي ، مثل بافت هاي معمولي نگاه مي كنيم . البته در بعضي از شهرها ، شهرداري هاي بافت هاي تاريخي ايجاد شده است كه اقدام خوبي است .

به نظر من بازارها بايد حفظ شوند . و لين بازارها بدون فعاليت تجاري خودشان حفظ نمي شوند . بنابراين من معتقدم ، بايستي هنوز يك فعاليت تجاري خيلي قوي و منحصر به فرد در بازار هاي قديم ما و در مراكز تاريخي ما وجود داشته باشد.

اگر فعاليت تجاري را از بازار ها دور كنيم آنها به صورت بي روح و مرده در مي آيند.

به نظر من نبايد بازارها جابجا شوند و مي توان آنها را توسعه داد . اما در تكامل اين بازارها مي توان ، بازار هاي جديدي را به وجود آورد به نحوي كه اينها را تضعيف نكنند . و رقيب آنها نشوند .

به گمان ميرميران بافت هاي تاريخي ايران ، امروز به محل اسكان اقشار كم در آمد يا مهاجر تبديل شده است . و خانواده هاي اصيل يا به طور كامل از اين بافت ها خارج شده اند ، يا در حال خارج شدن هستند .

بنابراين ، بافت هاي تاريخي روز به روز به ضرر اقشار قديمي و باسابقه تر تغيير مي كند . همين امر رانده شدن بيشتر مردم را از اين بافت ها موجب مي شود .

در يك مقطع ، بهاي لازم را به بافت هاي تاريخي مان نداده و كار نكرديم كه آنها را شايسته زندگي امروز قرار دهيم . بايد تحولي انجام مي داديم كه بافت هاي تاريخي كشور بافت هاي مطلوبي باشند . در حالي كه بافت هاي تاريخي در همه جاي دنيا گران ترين مناطق است ، اما مردم ما از اين بافت ها فراري اند . چرا كه كار لازم در به روز و به هنگام كردن بافت هاي تاريخي مان انجام نداده ايم

لینک به دیدگاه

در اينجا به عنوان عضوي از اين جامعه نوين ، بسيار مايلم به بررسي اجمالي روند فوق و آثار معماري خود و معماران ديگر در اين دوره پرداخته تا شايد بتوانم تحليلي از حركت پيشتاز معماري معاصر ايران ارائه دهم .

ايران داراي ميراثي غني و كهن در معماري است . از ساخت معماري هاي شاخص در اين سرزمين همچون زيگورات چغازنبيل ، كه در سال 1250 پيش از ميلاد بنا شد . بيش از سه هزار سال مي گذرد . در طول اين دوران ، معماري همواره داراي ارزشي والا بوده است . و فعاليت هاي معماري و ساخت وساز از شدت و حدت بسيار برخوردار بوده است . ساختمانهاي ارزشمند زيادي در نقاط گوناگون اين كشور كهن ساخته شده است . كه هر يك در جاي خود نقشي مهم در ارتقاي معماري جهان در زمان ها و مكان هاي گوناگون داشته است . تاريخ معماري ايران به طور اعم در دو دوره اصلي ، معماري قبل و پس از اسلام ، طبقه بندي مي گردد .

اسلام حدود 1400 سال پيش به اين سرزمين راه گشود . و جهان بيني توأمان آن ، تاثير پذيري عميق به جهت كيفي و كمي برروي معماري اين سرزمين نهاد .

دوران قبل از اسلام نيز خود ، دو دوره طولاني و شاخص معماري هخامنشي و ساساني را در بر مي گيرد . كه هر يك عمري چند صد ساله و ممتاز داشته اند .

دوران اسلامي نيز تا سلسله صفوي ، قدمتي هزار ساله را طي نموده است . دوران حكومت اين سلسله ، عصر جديدي در تاريخ معماري ايران محسوب مي گردد . و بعد از گذشت 400 سال از انقراض صفويه ، معماري ايران هرگز قادر به احياي موقعيت گذشته و ايفاي نقش در معماري جهان نگرديده است .

اين سير نزولي تا دوران معاصر و تا زماني كه تني چند از معماران دست به خلق آثاري ارزشمند مي زنند ادامه مي يابد .

بديهي است كه در پس معماري معاصر ايران ، معماري كهن چند هزار ساله با آثار شاخص و ميراث معماري انكار نا پذير آن نهفته است .

تولد معماري معاصر ايران ، كه سال هاي آغازين قرن چهاردهم هجري شمسي را در بر مي گيرد ، همزمان با پيشرفتهاي سياسي _ اجتماعي و تغيير ساختار اقتصادي ايران است . چهره شهر ها به كلي تغيير مي كند و ساختمانهاي نوين بر اساس نيازهاي جديد ، نظير : ادارات ، كارخانه ها ، بانك ها ، ايستگاههاي راه آهن ، دانشگاهها و .... بنا مي گردد .

بر خلاف ساختمانهاي قديمي كه به شيوه معماري سنتي بنا مي گردد ، ساخت ساختمانهاي جديد ، رفته رفته به دست معماران تحصيل كرده سپرده مي شود .

در ابتدا اين گروه را معماران خارجي تشكيل مي دهند ولي تدريجا ايرانيان تحصيلكرده اروپا و سپس بانيان اولين دانشكده معماري در كشور در حدود سالهاي دهه بيست ، معماران تحصيل كرده ايرانيان نيز به آنها مي پيوندند .

در آثار اوليه معماري معاصر ، معماري گذشته ايران همواره مورد توجه و تحقيق قرار گرفته ، تاثير و استفاده از آن مدنظر معماران و طراحان قرار مي گيرد.

در مجموع بناهاي اين دوره با وجود استحكام و خلوص ، بناهاي شاخصي از كار در نمي آيند . كه از آن جمله مي توان به ساختمان موزه ايران باستان اثر ماكسيم سيرو و آندره گودار اشاره كرد .

با عطفي كوتاه به مطالب ياد شده مي توان به دو نكته مهم در معماري معاصر ايران دست يافت .

1_ معماري مدرن ايران ، همواره نگاه به معماري گذشته اين سرزمين و سعي در احيا و ادامه سنت هاي آن داشته است .

2_ اين نگاه به گذشته در اغلب موارد ، سطحي ، ‌غير منطبق ، و به دور از دستيابي و رسيدن به اصول و جوهره واقعي خويشتن بوده است .

وابستگي و پيوند با سنن و عدم موفقيت در ايجاد حركتي نوين كه قادر به دنباله روي ارزشمند با گذشته بوده و بتواند با معماري امروز جهان به گفتمان بنشيند ، بعضي از معماران ايراني را بر آن داشت تا بر مبناي تجربيات چند دهه گذشته ، به دنبال راه حلي براي اين معضل برآيند . اين هدف به حركت جديدي در معماري مدرن ايران منجر گرديد كه متاسفانه به دليل عدم ارتباط نزديك اين معماران و نبود فرصت هاي مناسب ، به روش نظام مندي دست نيافته است .

مايلم در اينجا معماري هاي خاص در سرزمين هاي خاص و يا آنهايي را كه با اتكاي به خود ظهور مي يابند ، را نفي كنم . باور من بر آن است كه ارتباط و پيوستگي ميان معماري هاي متفاوت ، جداي از مسايل بوم شناختي آنان شكل مي گيرد . به همين دليل زماني كه حركت نوين معماري ايران و تكامل گذشته آن را به نقد مي كشانم و بدون شك آنرا جداي از جنبش فعلي معماري جهان نمي دانم .

اصول نظري در پشت اين حركت در بحث زير خلاصه مي شود :

بررسي معماري ايران نشان دهنده آن است كه با وجود تنوع و گوناگوني آثار خلق شده ، اصول كلي و الگوهها از تنوع زيادي برخوردار نبوده و تكامل معماري ايران تنها در جهت ارتقاء عوامل ياد شده و نه تغيير و جايگزين آن با نوآوري ، صورت پذيرفته است .

ميرميران معتقد است : معماري كه امروز در كشور داريم ، شايسته مقام و منزلت تاريخي ما نيست . ما از گذشته در دو عرصه شعر و معماري بسيار موفق بوده ايم . در معماري جزو يكي از كشورهايي هستيم ، كه بزرگترين ميراث معماري و تاريخي را دارد . سه هزار سال معماري پيوسته داريم كه تمام اين سالها جزو بهترين نمونه هاي معماري جهان بود . اما از اواخر دوره قاجار تا امروز ، بيشترين مصرف كننده معماري كشورهاي پيشرفته غربي شده و خود نتوانستيم سهم مهم و حتي كوچكي را در معماري معاصر جهان داشته باشيم .

او تاكيد دارد ، ميراث بزرگ معماري داريم و ضروري است به آن توجه كنيم . علاوه بر آن بايد به دستاوردهاي معماري روز دنيا توجه داشته باشيم .

ميرميران در مقاله اي تحت عنوان( جرياني نو در معماري امروز ايران ) مي نويسد :

دغدغه پيوند با گذشته و عدم توفيق اساسي در به وجود آوردن يك جريان معماري كه بتواند به صورت صحيح در ادامه و تكامل تاريخ با ارزش معماري ايران باشد ، و سهمي را در معماري معاصر جهان به خود اختصاص دهد ، موجب شد كه در دهه اخير برخي از معماران با تكيه بر تجربيات و تلاش هاي معماران دهه هاي گذشته ، تلاش هاي جديدي را در اين زمينه آغاز كنند . و به صورت جرياني نو بردارند و مباني نظري آنرا تشريح كنند .

او با اين پيش فرض آغاز مي كند كه از بررسي و تحليل عناصر و الگوهاي تاريخ معماري ايران اين نتيجه حاصل مي شود ، كه عناصر و الگوهاي مذكور اگرچه هر يك در دوره معيني از تاريخ معماري اين سرزمين خلق شده اند ، لكن با حضور ممتد در دوره هاي بعدي ، تكامل و پالايش يافته ، داراي هويتي مستقل از زمان شده اند . و ادامه مي دهد ، اينها مفهومي عام را از يك الگو و يا يك عنصر در معماري ارائه مي كنند .

اگر بپذيريم كه اين كيفيت به زمان وابسته نيست ، بار ديگر اين اجازه را خواهيم يافت كه آنها را در شكل تجريدي خود در معماري امروز مورد استفاده قرار دهيم .

ميرميران مي گويد : اگر از معماري امروز جهان استفاده نكنيم ، از قافله تمدن عقب افتاده اي

لینک به دیدگاه

رويكرد شكلي به آثار معماري از مباحث مطرح در معماري معاصر است . به گونه اي كه متفكران بسياري با اين رويكرد به تحليل آثار معماري پرداخته اند .

توجه به فرم اثر ، بدون توجه به مفاهيم شكل دهنده آن و تجزيه و تحليل روند شكل گيري فرم از مهمترين مسائل در رويكرد شكلي هستند . كه در زير به آن پرداخته مي شود . و آثار معماري هادي ميرميران با اين رويكرد تجزيه و تحليل خواهد شد .

 

1 _ آثار معماري ميرميران را مي توان در سه گرايش شكلي دسته بندي كرد :

استفاده از دياگرام فرم آثار معماري

 

ميرميران در پروژه هاي ابتداي دهه هفتاد خورشيدي از اين روش در طراحي پروژه هاي معماري استفاده كرده است .

در اين روش او با انتخاب دياگرام فرم يك اثر معماري ، ‌طراحي را آغاز كرده است . و به تعبيري ،‌ معماري را از معماري شروع مي كند و در روند طراحي ،‌گاهي پروژه تا آخر تحت تاثير دياگرام اوليه باقي مانده و گاهي دچار تغييرات شگرفي شده است .

ميرميران در پروژه فرهنگستانهاي ايران ( ارديبهشت 1373 )‌ با استفاده از عناصر فضايي معماري ايران مانند :

مدخل ،‌ صفه ، ‌دروازه ،‌ چهارطاق ، ‌حياط و ايوان ،‌ شروع به طراحي كرده است . و در روند طراحي از تناسبات افقي و عمودي ، در ‌مسجد كاج اصفهان ( در حدود 1325 هجري ) هم استفاده كرده . در نهايت به پروژه اي دست يافته كه دياگرام فرم آن تا حدودي تحت تاثير دياگرام فرم مسجد كاج اصفهان است .

ميرميران در اين طرح با تكيه بر الگوهها و مفاهيم معماري گذشته نشان داد كه مي توان به يك معماري بدون نياز به تقليد و تكرار عناصر آشنا و ظواهر كار ، تحول مهمي را در معماري معاصر ايران با هويت مستقل ايراني دست پيدا كرد .

در پروژه كتابخانه ملي ايران ( ديماه 1373 ) كه به فاصله زماني اندک ،‌نسبت به پروژه فرهنگستانها طراحي شد . يكباره دياگرام فرم پروژه متحول مي شود . البته اين تحول در اثر آشنايي ميرميران با شيردل و تاثيري كه از او مي گيرد ، حاصل شده است . گفته شده او از شكل تجريد شده دماوند ، در ايجاد فرم طرح خود استفاده كرده است . اما به نظر مي رسد ، دياگرام فرم اين پروژه تحت تاثير پروژه سردر ورود به يك غار باستاني ( 1967 _ 72 ) اثر ماسيميليانو فوكساس است . البته پروژه اي كه در نهايت خلق شده ،‌داراي شكلي منحصر به فرد است . و به تعبيري از معدود پروژه هاي آن مسابقه بود كه قابل مطرح شدن در عرصه بين المللي است .

پروژه ديگري كه در اين گروه قرار مي گيرد ، مجموعه ورزشي رفسنجان ( 1373 _ 80 ) است . اين پروژه هم تحت تاثير دياگرام فرم يك يخچال سنتي است كه در نزديكي سايت پروژه قرار دارد . اين پروژه تفاوت شكلي زيادي با يخچال مورد نظر ندارد . بلكه تفاوت عمده در تعبير كاربري و مصالح ساختماني آن است . بنابراين خلاقيتي براي آفرينش فرم معماري صورت نگرفته است .

استفاده از دياگرام فرم آثار هنري

 

در اين مرحله ميرميران با استفاده از فرم هاي موجود در طبيعت با آثار هنري موجود ،‌ شروع به طراحي كرده است . و در روند طراحي كاملا از آنها فاصله گرفته و به پروژه اي با دياگرام متفاوت دست مي يابد .

او در پروژه موزه ملي آب ايران ( 1374 ) از خواص شكلي دو عنصر آب و خاك استفاده مي كند . و به اصطلاح تر و خشك را با هم مي بيند . و به آنها تجسم مي بخشد . فرمي كه در نهايت خلق شده بسيار بديع است و ارتباط عميقي با سايت پروژه دارد . البته به نظر مي رسد رابطه ظريفي بين دياگرام شكل اين پروژه و دياگرام شكل پروژه ترمينال بين المللي بندر يوكوهاما اثر كاتزيو سجيما وجود دارد .

در پروژه كتابخانه مجلس كانساي _ ژاپن ( 1375 ) او و همكارانش با سه دياگرام ، فرم پروژه را تكميل كردند . ابتدا ساختار سه قسمتي شعر هايكو مد نظر مير ميرا ن قرار گرفت . سپس به پيشنهاد دانشمير از مجسمه آلبرتو جياكومتي _ دستاني كه تهي را در بر گرفته اند _ استفاده شد و ساختار سه قسمتي مورد نظر به دو فرم و يك فضاي بينابين تبديل شد . ( اين دياگرام در آينده بيشتر مورد استفاده ميرميران قرار مي گيرد . ) . در مجموع پروژه اي كه حاصل شد ، داراي دياگرام فرم جديدي است . و به نظر مي رسد از موفق ترين پروژه هاي معماري معاصر ايران است .

اثر ديگري كه در اين گروه قرار مي گيرد ، پروژه بانك صادرات ايران (1376 ) است . دياگرام فرم پروژه ، از مكعبي شكل گرفته شده است . كه شكافي در آن قرار دارد . و ياد آور فرم گاوصندوقي است . كه درش اندكي باز مانده است . همچنين به نظر مي رسد ، پوسته خارجي پروژه تحت تاثير اثري از رابرت اسميتسون است .

 

استفاده از دياگرام دو فرم و فضاي بينابين

 

اين دياگرام را مي توان در آثار گذشته ميرميران هم مشاهده كرد . اما در چند پروژه متاخر نقش بسياري را در سازماندهي پروژه ها به عهده مي گيرد .

خصوصیت اصلي اين فضاي بينابين ، تركيب شدن با فضاهاي عمومي و شهري است و به نظر مي رسد ، ميرميران در اين آثار ، به زبان شخصي ويژه اي دست يافته و دياگرام فرم جديدي از آن حاصل شده است .

پروژه كانون وكلاي دادگستري تهران ( 1374 _80 ) از جمله آثاري است كه در آن از دياگرام دو فرم و فضاي بينابين استفاده شده است . اين پروژه هم مانند پروژه كانساي از مكعبي تشكيل شده است . كه يك فضاي تهي به صورت مورب آنرا داشته است . و باعث شده فرم ها در فضاي بينابين بصورت معلق ديده شوند .

ميرميران در پروژه توسعه حرم حضرت معصومه (1378 ) هم از اين دياگرام استفاده مي كند . دياگرام فرم اين پروژه از دو حجم ،يكي بزرگ و ديگري كوچك با فضايي بينابين آنها شكل گرفته است . فضاي بينابين گذري شهري است . كه مردم را به سمت سايت هدايت مي كند.

در شكل گيري در اثر وزش باد ، در شن هاي كوير و يا آب درياچه پديد مي آيد . و برداشتي از جريان معماري نواري هم تاثير داشته است .

دياگرام مورد بحث در پروژه سفارت ايران در فرانكفورت (1379 ) به اوج بيان شكلي خود مي رسد . در اين پروژه هم ، فضاي بينابين به گذري عمومي تبديل شده و هم به رابطه شهر و معماري ، توجه ويژه شده است .

دياگرام فرمي كه ميرميران در پروژه هاي خود استفاده كرده است ، در دوره ايلامي ، براي سازماندهي معابد استفاده مي شده است

معماري ميرميران ، عمدتا نقطه گره گاهي سه كانسپت و مفهوم است . اول ، يافتن مبنايي استعاري به مثابه سكوي پرش طراحي در مرحله ايده پردازي .

دوم : تلاش براي دستيابي به بياني تجريدي كه نه با تناظري يك به يك ، بلكه در جوهره كلي فرمال و فضايي خود ، نسبتي با تاريخ معماري ايران برقرار كند .

سوم : بيان فضايي صريح و روشن از طريق حجم هاي خالص .

بر همين اساس در معماري ميرميران ، ايده نقش بسيار مهمي را ايفا مي كند .

او معتقد است : نقطه شروع يا نقطه گرهي يا ايده طرح ، مي تواند بسيار متفاوت باشد . گاه يك فرم ، الگو ، مضمون ، مفهوم ، شعر ، خاطر ، تصوير ، خيال ، اسطوره ، نظريه ، و گاه نيز تركيبي از بعضي از آنها است

لینک به دیدگاه

آنچه انسان از دنیای درون و بيرون خود درک می کند ، سرانجام به صورت شکلی از بيان و با معنای خاص به عرصه ظهور می رسد . اينکه معانی ، زندگی را شکل می دهند يا زندگی مفاهيم را به وجود مي آورد ، شايد پرداختن به يک دور باطل باشد . اما ملاکهای ارزش گذاری در ذهن انسان معيارهای معناگر و مفهوم ساز هستند ." (1) موسيقی با نت ها نواخته مي شود ، شعر با کلمات سروده مي شود ، معماری نيز برای نواخته شدن و يا حتی سروده شدن احتياج به ايده و کانسپ دارد تا به فضا فرم ببخشد و احساسات انسانی را بيدار کند . ايده و يا مفاهيم شکل دهنده معماری در بطن انتزاع واقعيت های پيرامون مانند طبيعت ، شيوه زندگی يا حتی تاريخ نهفته است . هنر مفهومی و يا حتی معماری مفهوم گرا را مي توان ، شکل انتزاعی از انديشه هايي دانست که در ذهن هنرمند از معنا و اثر هنری پديد مي آيد و سرانجام در ساختاری پيشنهادی و به صورت های بسيار متنوع به نمايش گذاشته شود. به نظر من معماری بدون پشتوانه مفهومی مناسب مانند صدايي است گوش خراش که تنها از قرارگيری چند نت در کنار هم ايجاد شده است و نمی توان آن را موسيقی خواند . معماری تنها تمرين هنرمندانه سرهم بندی کردن يک پلان از پيش تعيين شده نيست ، بلکه معماری هنر معنا دادن به فضا است که يکی از ابزار آن ايده يا مفاهيم انتزاعی است که به صورت تصاوير و طرح ها نمایانگر مي شود . خطی که به منظوری دقيق و حساب شده توسط هنرمند مفهوم گرا ترسيم مي شود ، بعضا مي تواند دنیای ما را دگرگون کند . البته منظور دنيایی با ابعاد معنوی است که در آن برانگیختن ذهن مد نظر است . ترسيم آگاهانه خط تنها هنگامی حادث مي شود که منطق بنا شده بر اساس خواست معمار در روند طراحی نفوذ کرده باشد . در اين صورت نظم فضایی ، نه تنها به شکلی نا آگاهانه که با دلایل منطقی ادراک خواهد شد . به بيان ديگر کانسپت ، سناريويي است که شکل گيری فرم معماری را کارگردانی مي کند . يک معماری مفهومی با جرقه های يک ايده در ذهن معمار آغاز مي گردد . کم کم به صورت طرح ها و تصاوير ، شکل مي گيرد و در نهايت به صورت فضايي نظم یافته در راستای منطق معمار ، عرض اندام مي کند . معماری بدون هيچ يک از اصول گفته شده نمی تواند مفهوم چندانی داشته باشد و تاثيری عميق بر بيننده بگذارد و چند لحظه ای او را به فکر وادارد . زيبایی هنر مفهومی در ايجاد انديشه و در کثرت برداشت های متفاوت از آن است ، زيرا که به تعداد بينندگان آن مي تواند فکر و احساس وجود داشته باشد . در اينجا ست که رابطه هنرمند ، اثر هنری و مخاطب دگرگون مي شود و گاهی در اين رابطه مخاطب و حتی هنرمند بخشی از کليت و شکل اثر هنری و مفهوم آن به شمار مي آيد . در آخر مي توان " معماری را تجسم همزمان پيچيدگي و انتزاع دانست . معماری اصلي ترين وسيله رويکردهايي است که باعث ترکيب متنافر پيچيدگی و انتزاع در يک کل يگانه است

__________________

لینک به دیدگاه

محمد شمخاني در مورد ميرميران مي گويد :

چيزي كه به يك معمار متشخص امكان و اجازه مي دهد تا ايده و عقيده پيشرو خود را فراتر از خواست هاي معمول و مرسوم روزمره و مطابق با معيارهاي زيبايي شناسيك و پلاستيك پياده كند ، و مفهوم تازه اي در اقامت و اجرا را به بروز و ظهور برساند .

در دو سوي اين ماجرا هنوز آنطور كه بايد هيچ نوع صف آرايي روشن و شفافي صورت نگرفته است . يعني نه آن معماري پا به عرصه گذاشته كه با خلاقيت خود ، چشمها را خيره كند و نه سفارشي طرح شده كه توام با آزادي بيان و ايده براي معمار باشد . اين موضوع استثنايي هم دارد .

از بين همين استثناها يكي هم هادي ميرميران است كه حداقل به خاطر عمل گرايي اش در اين عرصه نمي توان او را ناديده گرفت .

ميرميران متعلق به نسلي است كه كار حرفه اي را به طور مشخص بعد از انقلاب شروع كرده اند . و آثار قابل بحثي را در نوع خود ارائه داده اند .

يكي از آثار مهندس ميرميران كه باعث شد او جايزه بزرگ معمار82 را كه با حضور داوران خارجي برگزار مي شد ، به خود اختصاص دهد ، كار مشترك او با مسعود عربشاهي بود كه از حيث بكار گيري مباني و اصول معماري تاريخي ما جايگاه خاصي ميان آثار پر تعداد او داشت . اين اثر كانون وكلاي تهران بود كه طراحي و اجراي آن را ميرميران به عهده داشت .

مهندس ميرميران در كنار كساني چون نادر اردلان ، شايد از معدود معماران با شناختي باشد كه اين ظرفيت هاي تاريخي را به صورت امروزين واصولي در اثر خود آورده اند .

از بررسي و تحليل عناصر و الگوهاي ياد شده ، اگر چه هر يك در دوره معيني از تاريخ معماري اين سرزمين خلق شده اند ، اما با حضور ممتد در دوره هاي بعدي ، تكامل و پالايش يافته ، داراي هويتي مستقل از زمان شده اند . و مفهوم عامي را از يك الگو يا يك عنصر معماري ارائه مي دهند . كه شان تجريدي يافته و داراي تصويري ذهني و حامل بار عاطفي است . اگر بپذيريم كه اين كيفيت معروض زمان نيست ، بار ديگر اجازه خواهيم يافت كه از آنها در شكل تجريدي خود در معماري امروز استفاده كنيم . اينجاست كه پي به منظور ميرميران از معماري بي زمان و مكان و نه آن معماري بي مكان و بي توجه به سرمايه عظيم بشري كه برخي به اجرا در آمده اند ، و برخي پيشنهاد شده اند .

از جمله جوايزي كه ميرميران در مسابقات مختلف و متعدد معماري براي طرح هايش دريافت كرده است ، مي توان خيلي كلي به دريافت لوح تقدير جامعه مهندسان مشاور ايران براي شناسايي و معرفي معماري ايران در سال 1375 ، معماربرگزيده سال 1379 در اولين دوره اعطاي نشان معماري ايران ( استاد پيرنيا ) ، جايزه مهراز ، و .....

میرمیران تا کنون سخنرانیهای زیادی هم در مراکز علمی و آموزشی مثل : دانشکده های معماری ، موزه هنرهای معاصر تهران ، مدرسه معماری a. A لندن و ...داشته که در آنها بیشتر به تبیین دیدگاههای معماریابی نسل خود و گاه خیلی کلی به صورت بندی معماری نسل های پیش از خود پرداخته است .

حضور مهندس ميرميران و معماران شناخته شده ديگري كه به خاطر تنگناهاي شايع در اين حوزه خلاقه و در ايران كمتر مجال بروز و ظهور ايده ها و عقايدشان هست .

مهندس هادی میرمیران به یک عبارت ، جزو پرکارترین معماران معاصر ایرانی و به یک عبارت پرکارترین معمار بعد از انقلاب ما به حساب می آید. و این را هم تعداد طرح و ساخته هایش به ما می گوید . و هم توفیقی که برای اجرای خیلی از طرح ها و پروژه هایش داشته است . فرصتی که کمتر نصیب هر معمار ایرانی می شود . و برای بدست آوردن آن ، علاوه بر توانایی فکری و فلسفی ، دلایل دیگری هم لازم می نماید.

 

بهرام هوشیار یوسفی می گوید :

حضور معماری چون سید هادی میرمیران و تاثیرش در معماری معاصر ایران ، به خصوص حالا که مجالی برای ادامه ندارد ، گویای خیلی چیزها درباره معماری ایران است .

زندگی پربار میرمیران و فعالیت های متعدد او در زمینه های مختلف و دوره های مختلف ، همانقدر که از بودن و نقش میرمیران حکایت می کتد ، راوی قصه هایی درباره معماری معاصر ایران و فراز و فرود آن در طول این سالها نیز هست . چرا که میرمیران جزئی از تاریخ معماری ایران است و سخن گفتن یا نوشتن درباره او می تواند عین سخن گفتن یا نوشتن درباره معماری باشد .

حرکتی که غریب به 10 _ 15 سال پیش شروع شد ، علی الخصوص با پایان دوران دفاع مقدس و آغاز دوران سازندگی و سرازیر شدن سرمایه ها به سمت سوی ساخت و ساز چه در معنای پروژه های ملی بزرگ و چه در معنی پروژه های کوچکتر دولتی و بخش خصوصی ، در کنار نیاز به توسعه بخش ساخت و ساز در جایگاه سخت افزاری آن ، نیازی دیگر را با خود به همراه آورد . آن هم توسعه بخش نرم افزاری معماری یا بخشی بود که به تولید معماری در مقام نظریه پردازانه و ایدئولوژیک ملی پرداخت .

وقت آن شده بود که بخشی از حرفه مندان که خودشان را حائز شرایط نظریه پردازی در این عرصه می دانستند ، چه آنهایی که در دوران رونق پیش از انقلاب فعال بودند و چه آنهایی که در دوران بعد از انقلاب پرورش یافته بودند ، وقت را غنیمت شمرده ، بار دیگر سعی می کردند بخش نظری معماری ایران را فعال کنند.

میرمیران در حقیقت یکی از معدود بردگان این جریان بود . وی در دوره ای وارد تهران و بازار ساخت و ساز پایتخت و در معماری کلی تر ، ایران شد . که این صنعت بعد از مدتها داشت بار دیگر رونق را تجربه می کرد . فردی مستعد در زمانی مناسب در جایگاه مناسب قرار گرفته بود ، نمی شود انکار کرد که ارتباطات میرمیران با مصادر امور ساخت و ساز در آن برهه از زمان در موفقیت هایش بی تاثیر نبود . اما نباید فراموش کرد که میرمیران خودش هم معمار باهوش و مولفی بود .

نگاه ایده گرایانه میرمیران در کنار چاشنی رویکرد ناسیونالیستی ، در معماری که اکثرا فرمی بود تا معنایی در دورانی که معماری ایران می خواست از کویر تولید اندیشه به سمت کوچه باغ های خلاقیت حرکت کند ، وقتی با دلگرمی حاصل از ارتباطات مناسب کاری توام شد ، حرکتی را به وجود آورد که با اندکی اغراق ، نگارنده آنرا( میرمیرانیسم ) در معمای معاصر ایران می نامد .

دفتر مشاوری نسبتا بزرگ ، در کنار رونق یابی مجدد دانشکده های معماری که مثل قارج ( در معنای مثبت ) در شهرهای بزرگ و کوچک به وجود می آمدند و علی الخصوص جاذبه هایی که این دفتر برای دانشجویان جویای سوابق کاری ایجاد می کرد ، باعث شد میرمیران بار دیگر طعم برد را بچشد . بردی که اینبار می شد اسمش را جذب نیروی ارزان و خلاق نامید .

شیردل در گفتگویی که در زمان اعلام نتایج مسابقه کتابخانه ملی برگزار شد گفته است :

طرح هادی میرمیران ( مشاور نقش جهان _ پارس ) تنها طرح شرکت کننده در این مسابقه بود که قابلیت مطرح شدن در یک مسابقه بین المللی را دارد .

 

وزیر سابق مسکن و شهر سازی تهران می گوید :

متعهد بودن از دیگر ویژگیهای مهندس میرمیران بود . او همواره در آثار خود به باورهای دینی مردم با دیده احترام نگاه می کرد و این باورها را در آثارش به کار می گرفت .

طراحی میدان عباس آباد در شهر تهران ، از آخرین فعالیت های وی در طی سال های اخیر به شمار می آید . این طرح در ادامه طرح مصلای امام خمینی ( ره) بود . مهندس میرمیران توانست در این طرح ، به غنای معماری ایرانی و در عین حال اسلامی دست یابد.

 

مهندس ایرج اعتصام که او را به خوبی می شناخت درباره مرحوم میرمیران گفت :

وی با داشتن 37 سال سابقه احتیاجی به معرفی ندارد . همین قدر بدانید که او در کار بسیار قاطعانه و مصمم رفتار می کرد . همکارانش همه او را دوست می داشتند ونشست و برخاست های با او همواره با آنها در قالب کلاس های درس بود. مهندس هادی میرمیران عشق و علاقه بسیاری به معماری پرافتخار گذشته ما داشت و سعی می کرد در قالب کلاس های تدریس خود به مطرح کردن آن بپردازد . او احترام به ارزش های معماری سنتی و تلفیق آن با معماری امروز را از فعالیت هایی می دانست که باید در این راستا انجام شود .

اعتصام افزود مهندس هادی میرمیران در سال 1347 از دانشکده هنرهای زیبای تهران فارغ التحصیل شد . او ده سال به عنوان مدیر و سرپرست طراحی معماری در شرکت ملی ذوب آهن و یک سال در شرکت خانه سازی ، مسئولیت طراحی را به عهده داشت .

 

مهندس سعیدی کیا وزیر مسکن و شهرسازی نیز می گوید :

برخی افراد هستند که تنها متعلق به خانواده خود نیستند . میرمیران از جمله افرادی بود که به خانواده بزرگ معماری ایران تعلق داشت . وی در جریان طرح بازسازی بم با این که از بیماری رنج می برد ،اما لحظه ای از کار فرو گذار نکرد . در طی باز سازی بم ، شورایی پنج نفره از مهندسین معمار تشکیل شد که مهندس میرمیران یکی از آنها بود . تخصص داشتن او در کاری که انجام می داد و مسئولیت پذیریش از بارزترین ویژگیهایی بود که در او مشاهده کردم . او در اواخر عمر طرح مجموعه فرهنگی عباس آباد را در دست داشت .

لینک به دیدگاه

این خبر مربوط به سال 85 هست

 

خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران

سرویس: فرهنگ و هنر - هنرهای تجسمی

 

«سیدهادی میرمیران» ظهر امروز پس از گذران یك هفته بی‌هوشی، در بیمارستانی در آلمان درگذشت.

به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این هنرمند معمار و شهرساز كه از 16 فروردین‌ماه به آلمان سفر كرده بود تا از نا‌حیه‌ی ستون فقرات مورد عمل جراحی قرار گیرد، ظهر امروز در فرانكفورت درگذشت.

پیكر این معمار ایرانی كه سال‌هاست به‌خاطر توده‌یی در ناحیه‌ی كلیه قادر نبود بدون عصا و ویلچر راه برود، روز جمعه ازسوی سفارت جمهوری اسلامی ایران در آلمان به تهران بازگردانده خواهد شد.

میرمیران مشاور مادر شهر بم - پس از زلزله - بود، تا همین روزهای آخر طرح توسعه بارگاه شاه‌چراغ روی میز كارش پهن می‌شد و بازسازی محوطه ارگ كریم‌خانی شیراز را در دست كار داشت.

سیدهادی میرمیران 36 سال زندگی حرفه‌یی خود را پس از فراغت از تحصیل در دانشگاه تهران، برای تدریس معماری در دانشگاه‌های علم و صنعت ایران، شیراز، همدان و تهران و طراحی و اجرای پروژه‌های صنعتی و معماری صرف كرده بود و به‌رغم سال‌ها بیماری، محل زندگی‌اش را همان اتاق كارش انتخاب كرده و تا روزهای آخر حیاتش به مدیرت اجرایی و طراحی معماری و شهرسازی مشغول بود.

ازجمله فعالیت‌های وی كه عنوان مارسل دوشان ایران به او اطلاق می‌شد، به ارایه‌ی طرح‌هایی چون طراحی مجموعه‌ی بهارستان واقع در میدان بهارستان تهران، ساختمان كانون وكلای دادگستری مركز، سركنسول‌گری ایران در فرانكفورت و نیز طرح احیای مجموعه‌ی كریم‌خان می‌توان اشاره كرد.

وی آخرین نشان افتخارش را از دستان سیدمحمد خاتمی گرفته بود.

لینک به دیدگاه

این فرصت رو داشتم که توی جمع های زیادی باشم و تقریبا همه صنف آدم را از نزدیک دیدم. اعتراف می کنم بین این همه معمارها عجیب آدم هایی هستند! کمتر معماری رو می شه پیدا کرد که همکاران یا حتی اساتید خودشو قبول داشته باشه. نمونه اش معماری که به صراحت یکی از اساتید خودش که به هر حال آدم سرشناسی بوده رو یک کوتوله خطاب کرد و یا کسانی که توی اولین نکوداشت میرمیران تقریبا تنش رو توی گور لرزوندن!البته اینها مواردیه که کاملا رسمی و علنی بوده...

من همون موقع یک گزارشی از اون جلسه به اصطلاح نکوداشت نوشتم که تازه با کلی سانسور و کشیدن زهر مطالب شده اینی که توی ادامه مطلب می تونید بخونید!

 

 

 

 

نکوداشت یک نردبام معمارانه!

 

 

بزرگداشتی برای مهندس سید هادی میرمیران

 

تاریخ نانوشته و حتی نوشته سرزمین ما، حکایت از آن دارد که به عادتی مالوف همواره پس از مرگ هر کسی او را ستوده ایم و باز به عادت مالوف از هیچ کسی در زمان حیاتش در مقابل خود او، انتقاد نکرده ایم. اما سید هادی میرمیران در این بازه نیز حکم نردبامی را پیدا کرد برای بالا رفتن جامعه مهندسان مشاور، معماران و بسیاری دیگر، از پله های تجربه نقد علمی و حتی شخصی کسی بعد از مرگش و آن هم دقیقا در مراسمی که تحت عنوان نکوداشت، برگزار می شود!

تردیدی نیست که یکشنبه شب 11 تیرماه، تقریبا همه آنها که در مراسم نکوداشت مهندس میرمیران در محل آمفی تئاتر جامعه مهندسان مشاور حضور داشتند، پس از پایان مراسم به خود آمدند و از تجربه صراحت بیان، آن هم درباره کسی که دستش از دنیا کوتاه شده حیرت کردند. مراسم نکوداشت میرمیران به نقد او بدل شد و شنیده های حاضران، از میان آنچه در فهوای کلام سخنرانان درک یا استنباط می شد، تلقی تازه ای ازشخصیت و عملکرد حرفه ای میرمیران به دست داد:

 

رمان میرمیران

جلسه با پخش بخش هایی از فیلم طلوع ماه، رسما شروع شد وتصویر سید هادی میرمیران نقش بر پرده بزرگ سالن در باره ترانسپارسی در معماری و توجه خاص معماران ایرانی به این مقوله سخن می گفت. مهندس محمد رضا حائری، بیژن شافعی، فریور صدر و حسین شیخ زین الدین به ترتیب به ارائه دیدگاههای خود درباره مهندس میرمیران پرداختند. سخنران اول، زندگی و شخصیت میرمیران را مورد توجه قرار داد و سخنانش را شاعرانه آغاز کرد و به پایان نیز برد، تا کنجکاوی لازم را برای شناختن میرمیران، چنان که خود می شناخت ایجاد کند! مهندس حائری پژوهش برای نوشتن یک رمان را پیشنهاد کرد و البته به همین پیشنهاد بسنده نکرد. مهندس حائری قصه ماهی سیاه کوچولو را تعریف کرد و به اینجا رسید که باید دید زندگی و مرگ میرمیران چه تاثیری لااقل بر معماری این سرزمین داشته است. نقدی کرد به مسئله اتوبیو گرافی در ایران و اینکه حالا برای شناختن مهندی میرمیران لازم است تحقیق و پژو هش بسیار درباره او، زندگی، آثار، دیدگاهها، علاقمندی ها، اساتید و دوستان و خانواده اش و خیلی چیزهای دیگرصورت بگیرد و برای این پژوهش پیشنهاد کرد: "عادت و راه همیشه رفته آن است که میرمیران را در بزنگاه قداست پردازی نگه داریم، به مرگ او، چند طرح ساخته شده و نشده اش بسنده کنیم. تقدس مابی بجای آریم... اما راه کمتر رفته آن است که به زندگی او، به عشق ها و دوستی هایش، سوابق، کودکی و نوجوانی اش، خانواده و مدرسه اش را و روابط خانوادگی اش با پدر و مادر و خواهر و برادر ... پژوهش کنیم و بنویسیم و منتقل کنیم."

مهندس حائری این عادت، که ما را بر آن می دارد، پس از مرگ هر کسی سرگذشت آغشته به غلو بسراییم را تنها با نوشتن یک رمان درباره میرمیران شکستنی فرض کرد و برای تحقق این فرضیه نکاتی بسیار شنیدنی، پیشنهاد کرد: "تا دوران صفویه و قاجار نام معماری ایران بلند و بام معماران خلاق ایران کوتاه... در عصر حاضر که عصر کمیت هاست هر چه نامها را درشت تر می کنیم، نمی توانیم حقارت ساخت و سازهای موجود را کاهش دهیم... رمان میرمیران می تواند همه آنجه میرمیران بود یا می توانست باشد را نشان دهد... رمان میرمیران جستجو درباره سرچشمه هایی است که او را سیراب می کرده است و نوشتن رمان مستلزم پژوهش، قریحه و شجاعت است! "

مهندس حائری به زندگی لویی کان اشاره کرد و فیلمی که پسرش درباره او ساخت: فیلم " مای آرچیتکت" و جمله ای که پسر لویی کان قبل از ساختن این فیلم گفته بود: " می دانستم با ساختن این فیلم تقدس بی سبب پدر برایم شکسته خواهد شد."

مهندس حائری به سوالهای بی جواب درباره میرمیران اشاره کرد که مشتی نمونه خروار محسوب می شوند و حتی بیماری میرمیران را هم یکی از این جمله دانست. او به عنوان نمونه مطرح کرد:" ارتباط کارفرما و حذف رقبا؟ سفر به خارج از کشور که خیلی کم و خیلی دیر در زندگی میرمیران رخ داد؟ تولد او در قزوین و شکل گیری شخصیت معمارانه او؟ آیا حضور اجتماعی در همراهی با نهادها، اصناف و احزاب خلاقیت او را کمرنگ نمی کرد؟ایا شعرهای همسر میرمیران با زندگی معمارانه وی عجین بودند؟ چرا دفتری به نام خود نداشت؟ سوالهایی در حوزه های معمارانه و زندگی شخصی او!"

و در نهایت مهندس حائری، در پس توصیف زندگی و شخصیت مهندس میرمیران ضمن اشاره های شاعرانه، به همه آنچه در زندگی او بوده حتی تختش، اتاقش و دفتر کارش و .. گفت:"... بسیاری رجال و مسئولین معاصر کشور در همین اتاق حضور یافتند و تمامی بحث های اداری، تجاری، حرفه ای را در همین اتاق حل و فصل کردند. هنرمندان و معماران بسیاری در همین اتاق حالتهای احساسی، ادراکی و عاطفی متفاوت و دگرگون کننده ای را تجربه کردند!..."

سخنان مهندس حائری در این نشست دست کم این نکته را ثابت کرد که او به پژوهش، قریحه و شجاعت چندان که بتواند رمانی درباره میرمیران بنویسد، مجهز هست!

 

تجربه میرمیران

بیژن شافعی سخنران بعدی همایش یکی از اعضای فعال گروههای معماری در حال تحول بود که کتابهای مارکوف و طاهرزاده را منتشر کرده اند، کتاب وارطان را در دست انتشار دارند و مطالعات زیادی در مورد معماران معاصر ایران انجام داده اند. شافعی، بررسی آثار میرمیران را در چارچوب معماری معاصر ایران و با نگاهی به معماری سه دهه ایران و تجربه های میرمیران با اشاره به اینکه سخنانش نقد و بررسی دقیق میرمیران نیست، شروع کرد و به پایان رساند.

شافعی به سه دهه معماری ایران که خود میرمیران به این تقسیم بندی معتقد بوده، پرداخت و درباره دوره اول زندگی میرمیران گفت:"سالهای بین 1347 تا 1357 دهه اول زندگی حرفه ای میرمیران است. در این دوره میرمیران از دانشکده معماری فارغ التحصیل شده و همزمان کشور تحولات اقتصادی خاصی را تحت تاثیر بحران نفت و افزایش قیمت این محصول تجربه می کند که درآمدهای زیادی را برای کشور مان به ارمغان داشت تدارک عظیمی برای برگزاری جشن های 2500 ساله به شعار پیش به سوی دروازه های تمدن زمینه ساز تعریف پروژه های بزرگی در سطح ملی و رونق در بازار می شود..." او با بررسی شرایط و تبیین جایگاه معماران این دوره، پروژه ها و عملکردها، به میرمیران و حضورش در این دوره اشاره کرد:" ... میرمیران به عنوان مسئول آتلیه، طراحی روی محله مسکونی آ2 و تعدادی از فضاهای عمومی محله آ3 را عهده دار می شود و کارهای مهندس میرمیران در اصفهان و سایر پروژه هایی که با همکاریشرکت ذوب آهن از جمله طرح مرکز پولاد شهر، مجموعه مسکونی زرند نو انجام می دهد یک مقدار فارغ از تغییر و تحولاتی که از آنها یاد کردیم، هست. گرایش عمده آن که در معماری متاثر از تعالیم دانشکده و تا حدی معماری به سبک کوربوزیه است. من سال 1374 گفت وگویی با میرمیران داشتم که کارهای ما در این دوره ارتباط زیادی با معماری ایران نداشت و این را من اواخر کار متوجه شدم ولی سعی کردیم اصول و مبانی شهرسازی در آنها دخیل باشد و از اینکه علاقه اش را به کارهای کوربوزیه در این پروژه ها مطرح کند، ابایی نداشت. "

شافعی دوره دوم زندگی میرمیران از سال 1357 تا 1367 را نیز توصیف کرد؛ شکل گیری نهادها و سازمانها و بخصوص سازمان برنامه و بودجه و همچنین دفاتر جدید مهندسان مشاور یا تغییر نام دفاتر قدیمی، شروع و اتمام جنگ در این دوره، بازگشت برخی معماران به داخل کشور و تبعات هر کدام را بررسی کرد و البته شکل گیری معماری پست مدرن، به دوشکل مفهومی و کیچ را. وی درباره عملکرد مهندس میرمیران در این دوره گفت: "در این دوره از هادی میرمیران کار معماری شاخصی نمی بینیم. او با همکاری اداره کل مسکن و شهرسازی اصفهان، به شهرسازی روی کرد، که در این باره مهندس صدری صحبت خواهند کرد."

دوره سوم زندگی میرمیران اگر چه بر اساس توضیحات خود وی از سال 1367 آغاز می شود، اما بیژن شافعی معتقد بود این دوره را از زمان اتمام جنگ شروع شد. زمانی که امیدها و انگیزهایی در ایران برای سازندگی دیده می شد، پروژه های بزرگ معماری شکل می گرفتند و تلاشهایی برای تعریف هویت جدید در معماری صورت می گرفت. وی به اتفاقات کوچک و بزرگ در این دوره اشاره کرد؛ اتفاقاتی چون تاثیرات گرایش پست مدرن، انتشارات مجلات معماری و... و نیز به کارهای میرمیران در این دوره. او درباره یکی از این اتفاقات می گوید: "... به دنبال مطرح کردن پروژه های ملی، مسابقات متعددی از جمله فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران، کتابخانه ملی از طرف وزارت مسکن و شهرسازی برگزار می شود . در مسابقه فرهنگستانها تبلیغ زیادی صورت می گیرد. طرح مهندس میرمیران که شاید پاسخگوی فضای جامعه بوده و در آن آرمانها و هویتی که برگزار کنندگان در جستجوی آن بودند پاسخ داده می شود و رتبه اول را به دست می آورد. در کارهای میرمیران فاصله گرفتن از اصول معماری داخلی دیده می شود و می توان رویکردی شکلی و منو مانتال را که تحت تاثیر ایده گراندوک یا آرچیتکت تونیکا به موضوع نگاه می کند را دید. طرح میرمیران در مسابقه کتابخانه ملی را در ادامه همین رویکرد می توان بررسی کرد..."

مهندس شافعی به تاثیراتی که جریان دوم خرداد و تغییر دیدگاههای دولت و مردم، در سبک های معماری گذاشت، اشاره کرد و پروژه سر کنسولگری ایران در فرانکفورت که از جمله طرح های میرمیران است، را به عنوان نمونه ای از تغییر دیدگاههای دولت و به تبع آن تغییر رویه معماری و معماری میرمیران، نام برد. شافعی همچنین دیگر طرح های میرمیران را در این دوره با توجه به شرایط و اوضاع کشور مورد نقد و بررسی قرار داد و اینگونه به سخنانش پایان داد: " من تجربه میرمیران را به صورت تجربه در محافل تخصصی معماری تلقی می کنم که این تجربه به طور همزمان، سعی کرده با جریانات روز معماری دنیا و آنچه که برداشت وی از معماری روز ایران هست هماهنگ شود. این که چنین جریانی چقدر توانسته روی مافیای بساز و بفروش و معماری عمومی جامعه تاثیر بگذارد، نیاز به بررسی دارد..."

لینک به دیدگاه

شهرسازی میرمیران

مهندس بهرام فریور صدری به عنوان سومین سخنران این نکوداشت، ضمن اشاره به این موضوع که در زمان اندکی که داشته، فرصت تعمق و بررسی مفصل در آثار میرمیران را نیافته است، آثار این معمار را از منظر شهرسازی مورد بررسی قرار داد. دوره اول فعالیت حرفه ای مهندس میرمیران، از دیدگاه مهندس صدری دوره آشنایی با شهرسازی بوده است. وی در این باره گفت: " روسها که فولاد شهر را طراحی می کردند، ایده هایی درباره طراحی شهری و شهرسازی داشتند. البته خود طرح پولاد شهر به عقیده من اشکالات بسیار داشت. مهندس میرمیران دو محله از پولاد شهر را طراحی کرد و از آنجا با فضای شهرسازی آشنا شد و بعد از این شروع به اداره کل مسکن و شهرسازی استان اصفهان منتقل شد و از آنجا تجربه اندوزی در زمینه شهرسازی را آغاز کرد. این مسئله همزمان بود با انقلاب اسلامی ایران، که هنوز فضای شهر سازی سامان نیافته بود و مهندسین مشاور فعال در این عرصه نیز از ایران رفته بودند. مهندس میرمیران در این فضا طرح جامع شهر اصفهان را به انجام رساند که این طرح یکی از نمونه های بارز برنامه ریزی شهری از دیدگاه دولت اقتدار گرای مرکزی است، با همان سیاق طرح های جامع که در حقیقت، صدور دستوراتی بود برای مردم و برای حکومت محلی (شهرداری ها) و انعکاس فضایی این دستورات در طرح ها. معمولا این طرح ها توسط وزارت مسکن و شهرسازی تهیه می شد و به همان میزان هم مهندسان مشاور در همین فضا رشد کردند و شکل گرفتند..."

مهندس صدری در ادامه سخان خود با اشاره به اسلایدهایی که طرح های شهر اصفهان و شهر جدید بهارستان را به نمایش می گذاشت، عملکرد میرمیران را مورد نقد قرار داد و ذکر این نکته را هم فراموش نکرد که یکی از نقشه های تهیه شده توسط میرمیران با مشکلی عمده روبرو بود. شمال نقشه مورد نظر در پایین صفحه قرار داشت و به عقیده مهندس صدری بروز چنین اشکالی از کسی چون میرمیران عجیب بود. مهندس صدری به محورهایی که در طرح میرمیران برای شهر اصفهان تعریف شده بود پرداخت و ذکر این نکته که در عمل این محورها خیلی واقعیت پیدا نکردند. بخش هایی از سخنرانی مهندس صدری به بررسی اقدامات شاه عباس صفوی در شهر اصفهان، مشکلاتی که برای معالی ها این شهر ایجاد شد و ... تا زمان مهندس میرمیران و مقابله های شهرداری با طرح جامع و تفضیلی اصفهان، اختصاص داشت و در نهایت مهندس صدری به عنوان نکته ای مثبت افزود: "...بعضی از ایده های مهندس میرمیران درباره شهر اصفهان خیلی به این شهر کمک کرد. مهمترین آن مسئله تاکید روی حفظ باغهای شهرستان بود که خیلی سریع داشتند از بین می رفتند " و البته مهندس صدری به این نکته هم اشاره کرد: " این را هم باید مد نظر قرار داد که در مورد نحوه استفاده از زمین و برنامه ریزی شهری و مسادلی از این دست، طرح جامع و تفضیلی اصفهان هیچ موفقیتی نداشت."

مهندس صدری به شهرهای جدید اصفهان نیز اشاره کرد و از جمله بهارستان که مهندس میرمیران تهیه آن را بر عهده داشت و تقریبا یکی از طرح های موفق وزارت مسکن و شهرسازی در زمینه ساخت شهرهای جدید محسوب می شود.

 

نردبام معمارانه

حسین شیخ زین الدین آخرین سخنران نکوداشت مهندس میرمیران سخنانش را در جمع بندی سخنان دیگر همکارانش اینگونه آغاز کرد:" می خواهم از یک معمار خیالی سخن بگویم. معماری که هر چند شاید به لحاظ ماهیت فردی شبیه میرمیران نباشد، اما مشخصه های بسیار از معماران عصر میرمیران دارد و از این رو این معمار خیالی آموختنی های بسیار برای ما دارد. این هنرمند خیالی یا باز سازی شده در ذهن ما، بی شک از روی آثارش شناسایی می شود و از بررسی آثار او نیز بازسازی های دیگری از هنرمند صورت می گیرد که درباره میرمیران بسیار شنیده ایم. من نیز میرمیران را با نگاه به فعالیت ها و آثارش در ذهن و خیال بازسازی می کنم و می دانم کنجکاوی های من در حد این نیست که بخواهم بدانم این هنرمند معمار کی و کجا به دنیا آمده یا تحت تاثیر کدام هنرمند یا کارفرما بوده است؛ یا از کدام نیرو متاثر می شده است. هنرمند ذهنی من برخی از خصوصیات جمعی معماران عصر میرمیران را در خود دارد و از همین روست که قادر به تجدید حیات است. این هنرمند خیالی به خوشبینانه ترین تعبیر، معمار دوره گذار است و به بدبینانه ترین تعبیر، معمار دوره رکود. معمار دوره ای که تمدنی به حالت رکود در آمده اما زندگی متوقف نشده است، خلاقیت توقف نیافته. بلکه بنا بر این عقیده که معماری ایران در وضع بدی قرار دارد، دیگر آرمانی وجود ندارد. یعنی معمار خیالی ما در دوره ای زندگی می کرد که تمدنی را با ثروتی اشتباه می گیرند. این دوره، دوره نوابغ نیست! دوره معماری است که تلاش بسیار می کند؛ هنر بسیار دارد؛ استعدادش در حد نبوغ است ولی چاره ای ندارد جز اینکه نردبام ترقی آیندگان باشد! معمار این دوره با زمینه ای که در آن کار و زندگی می کند توافق ندارد و بی شک از چنین زمینه ای هیچ نابغه ای برنخواهد خاست. نوابغ در اینده منتظر هستند و باید از نردبامهایی چون معمار خیالی ما عبور کرده باشند.

ما هنرمندان عصر میرمیران را از این رو ارج می نهیم که چون پله های ترقی معماری اند و اگر نباشند، هیچ کسی به هیچ بامی صعود نخواهد کرد. آنکه از این پله ها صعود می کند هم هرگز از پله ها یادی نخواهد کرد! زمانه بدی است و کسی نمی تواند بگوید چرا هنرمند خیالی ما در این زمانه متولد شده است؟

آنچه از این هنرمند خیالی باقی می ماند، خصیصه هایی است که اگر چه دیگر به کار خودش نخواهند آمد، اما برای ما سودمندند. هنرمند خیالی ما سراپا شوق و استعداد است. سرنوشت خوبی ندارد ولی یکپارچه شوق است و همین شوق سنگ اول بنایی است که ما را از این رکود نجات خواهد داد. "

مهندس شیخ زین الدین تاکید کرد که خوشگذرانها و آسانگیرهای کم کار مصالح تمدن نیستند و هیچ وقت هم نبوده اند؛ مصالح تمدن آدمهایی هستند که تا آخرین لحظه کوشیده اند ولو در یک شوره زار گرفتار شده باشند و هنرمند خیالی ما چنین است. همه زندگی و آثار این هنرمند خیالی یا معمار دوره گذار، تصویری است از کوشش شدیدی برخاسته از شوقی سوزان. وی افزود: " من این شوق و کوشش را ارج می گذارم، چرا که بی شوق و با تن سپردن به روزمرگی ها، رکود به مرداب و مرداب به سرزمینی عقیم بدل می شود. هنرمندانی که از جنس این هنرمند خیالی هستند را باید گرامی داشت؛ چرا که اگر راه نجاتی باشد در همین شوق و تلاش آنهاست. هنرمند خیالی، معمار دوره گذار، خصیصه دیگری هم دارد. او دچار دوپارگی و یا حتی چند پارگی وجودی است. این هنرمند مشکل عظیمی دارد و برای حل آن، چه کوشش های فوق بشری باید انجام دهد، چرا که هر آنکه در دوره گذار به دنیا آمده راه سختی پیش رو دارد!"

حسین شیخ زین الدین معتقد بود که هنرمند ذهنی ما نیز از آن رو که در دوره گذار به دنیا آمده فراموش می شود و هم دچار دو یا چند پارگی ذهنی. چند پارگی ناشی از تمدنی که به توقف رسیده. وی گفت: "توقف و ای کاش رکود بود! توقف اجبارا به ما تحمیل شده و ما دست به دست هم می دهیم این توقف را جاودانی کنیم: هیچ ملت زنده ای درگیر این سوال نیست که بین سنت و تجدد یکی را انتخاب کند. این ملت به چگونه استفاده کردن از انتخاب خود می اندیشد و ملتی که هنوز مسئله دارد، مردد و دچار نوعی رکود و تورم است. از همین روست که ثروت بزرگ معماری این معمار خیالی، همچنان دست نخورده باقی مانده است. نحوه استفاده از یک ثروت است که ارزش و بهای ان را مشخص می کند و نحوه استفاده دغدغه بزرگ معمار خیالی ماست. این معمار در ذات خود دچار تلفیق است و هر چه از عمرش می گذرد فقط شکل این تلفیق عوش می شود. معمار خیالی ما هر چه پیشتر می رود بیشتر می فهمد که برای رسیدن به هر چیز جدیدی باید از مجرای تمدن بزرگش بگذرد و نمی تواند آن را دور بزند. به مصداق این هنرمند خیالی نگاه کنید که چگونه در آخرین آثارش تلاش می کند با کسب مهارت در تمدن بزرگش، دو یا چندپارگی وجودش را با یک قرار وجود عوض کند اما فرصتی ندارد. نه از این رو که عمر مجالش نمی دهد؛ بلکه از این بابت که این کار او نیست، کار یک زمینه مساعد است.

یک وجه دیگر در این دوپارگی وجودی معمار خیالی، که ممکن است کمتر شباهتی به مهندس میرمیران داشته باشد، این است که با زمینه در نزاع است. این نزاع شکل پیش پا افتاده ای از اثبات وجودی است. هویت و اثبات هویت متعلق به کسی است که مشکل هویت و اثبات هویت دارد و همه ما معماران دوره گذار و از جمله من دچار همین نوستالژی بی معنا هستیم. بازسازی این موجود خیالی می تواند بازسازی خود من معمار باشد. در زمانه ای که همه چیز غیبت دارد معمار تبدیل می شود به همه کاره و حیف استعداد یک معمار خلاق که در مدیریت های پیش پا افتاده به هرز برود، حیف استعداد یک معمار خلاق که در سر و کله زدن برای تهیه یک دیتیل صرف شود، حیف استعداد یک معمار خلاق که می خواهد مخاطبش را با خود همراه کند اما درگیر کارفرمایی است که بزرگترین نسبتش با فهم غیبت است نه حضور. "

مهندس شیخ زین الدین، پس از پرشس و پاسخ های بسیار حاضران و طرح ایده های مختلف درباره میرمیران به مانند بزرگی که قصد تائید گفته ها و در عین حال حفظ بزرگواری خویش را داشته باشد، به نقل داستانی از هنرمندی به نام کارواجیو پرداخت و گفت: " بازسازی یک هنرمند را آنقدر توسعه ندهیم که به کالبد شکافی یک مفتش یا پلیس تبدیل شود."

پایان جلسه نکوداشت میرمران به مانند مراسم ذبح گوسفند قداست بی پایه و اساس ، برای رسیدن به تجربه نقد علمی، خیلی ها را شوکه کرد و شاید حتی خود سخنرانان را و درست به همان میزان که این تجربه هیجان انگیز می نمود، خیلی ها را متاثر هم کرد. میرمیران حتی پس از مرگ نیز به نردبامی بدل شد برای بالا رفتن ما از پله های تجربه نقد علمی یا تخریب شخصیتی!

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ط

لینک به دیدگاه

رويكرد شكلي به آثار معماري از مباحث مطرح در معماري معاصر است . به گونه اي كه متفكران بسياري با اين رويكرد به تحليل آثار معماري پرداخته اند .

توجه به فرم اثر ، بدون توجه به مفاهيم شكل دهنده آن و تجزيه و تحليل روند شكل گيري فرم از مهمترين مسائل در رويكرد شكلي هستند . كه در زير به آن پرداخته مي شود . و آثار معماري هادي ميرميران با اين رويكرد تجزيه و تحليل خواهد شد .

 

1 _ آثار معماري ميرميران را مي توان در سه گرايش شكلي دسته بندي كرد :

استفاده از دياگرام فرم آثار معماري

 

ميرميران در پروژه هاي ابتداي دهه هفتاد خورشيدي از اين روش در طراحي پروژه هاي معماري استفاده كرده است .

در اين روش او با انتخاب دياگرام فرم يك اثر معماري ، ‌طراحي را آغاز كرده است . و به تعبيري ،‌ معماري را از معماري شروع مي كند و در روند طراحي ،‌گاهي پروژه تا آخر تحت تاثير دياگرام اوليه باقي مانده و گاهي دچار تغييرات شگرفي شده است .

ميرميران در پروژه فرهنگستانهاي ايران ( ارديبهشت 1373 )‌ با استفاده از عناصر فضايي معماري ايران مانند :

مدخل ،‌ صفه ، ‌دروازه ،‌ چهارطاق ، ‌حياط و ايوان ،‌ شروع به طراحي كرده است . و در روند طراحي از تناسبات افقي و عمودي ، در ‌مسجد كاج اصفهان ( در حدود 1325 هجري ) هم استفاده كرده . در نهايت به پروژه اي دست يافته كه دياگرام فرم آن تا حدودي تحت تاثير دياگرام فرم مسجد كاج اصفهان است .

ميرميران در اين طرح با تكيه بر الگوهها و مفاهيم معماري گذشته نشان داد كه مي توان به يك معماري بدون نياز به تقليد و تكرار عناصر آشنا و ظواهر كار ، تحول مهمي را در معماري معاصر ايران با هويت مستقل ايراني دست پيدا كرد .

در پروژه كتابخانه ملي ايران ( ديماه 1373 ) كه به فاصله زماني اندک ،‌نسبت به پروژه فرهنگستانها طراحي شد . يكباره دياگرام فرم پروژه متحول مي شود . البته اين تحول در اثر آشنايي ميرميران با شيردل و تاثيري كه از او مي گيرد ، حاصل شده است . گفته شده او از شكل تجريد شده دماوند ، در ايجاد فرم طرح خود استفاده كرده است . اما به نظر مي رسد ، دياگرام فرم اين پروژه تحت تاثير پروژه سردر ورود به يك غار باستاني ( 1967 _ 72 ) اثر ماسيميليانو فوكساس است . البته پروژه اي كه در نهايت خلق شده ،‌داراي شكلي منحصر به فرد است . و به تعبيري از معدود پروژه هاي آن مسابقه بود كه قابل مطرح شدن در عرصه بين المللي است .

پروژه ديگري كه در اين گروه قرار مي گيرد ، مجموعه ورزشي رفسنجان ( 1373 _ 80 ) است . اين پروژه هم تحت تاثير دياگرام فرم يك يخچال سنتي است كه در نزديكي سايت پروژه قرار دارد . اين پروژه تفاوت شكلي زيادي با يخچال مورد نظر ندارد . بلكه تفاوت عمده در تعبير كاربري و مصالح ساختماني آن است . بنابراين خلاقيتي براي آفرينش فرم معماري صورت نگرفته است .

استفاده از دياگرام فرم آثار هنري

 

در اين مرحله ميرميران با استفاده از فرم هاي موجود در طبيعت با آثار هنري موجود ،‌ شروع به طراحي كرده است . و در روند طراحي كاملا از آنها فاصله گرفته و به پروژه اي با دياگرام متفاوت دست مي يابد .

او در پروژه موزه ملي آب ايران ( 1374 ) از خواص شكلي دو عنصر آب و خاك استفاده مي كند . و به اصطلاح تر و خشك را با هم مي بيند . و به آنها تجسم مي بخشد . فرمي كه در نهايت خلق شده بسيار بديع است و ارتباط عميقي با سايت پروژه دارد . البته به نظر مي رسد رابطه ظريفي بين دياگرام شكل اين پروژه و دياگرام شكل پروژه ترمينال بين المللي بندر يوكوهاما اثر كاتزيو سجيما وجود دارد .

در پروژه كتابخانه مجلس كانساي _ ژاپن ( 1375 ) او و همكارانش با سه دياگرام ، فرم پروژه را تكميل كردند . ابتدا ساختار سه قسمتي شعر هايكو مد نظر مير ميرا ن قرار گرفت . سپس به پيشنهاد دانشمير از مجسمه آلبرتو جياكومتي _ دستاني كه تهي را در بر گرفته اند _ استفاده شد و ساختار سه قسمتي مورد نظر به دو فرم و يك فضاي بينابين تبديل شد . ( اين دياگرام در آينده بيشتر مورد استفاده ميرميران قرار مي گيرد . ) . در مجموع پروژه اي كه حاصل شد ، داراي دياگرام فرم جديدي است . و به نظر مي رسد از موفق ترين پروژه هاي معماري معاصر ايران است .

اثر ديگري كه در اين گروه قرار مي گيرد ، پروژه بانك صادرات ايران (1376 ) است . دياگرام فرم پروژه ، از مكعبي شكل گرفته شده است . كه شكافي در آن قرار دارد . و ياد آور فرم گاوصندوقي است . كه درش اندكي باز مانده است . همچنين به نظر مي رسد ، پوسته خارجي پروژه تحت تاثير اثري از رابرت اسميتسون است .

 

استفاده از دياگرام دو فرم و فضاي بينابين

 

اين دياگرام را مي توان در آثار گذشته ميرميران هم مشاهده كرد . اما در چند پروژه متاخر نقش بسياري را در سازماندهي پروژه ها به عهده مي گيرد .

خصوصیت اصلي اين فضاي بينابين ، تركيب شدن با فضاهاي عمومي و شهري است و به نظر مي رسد ، ميرميران در اين آثار ، به زبان شخصي ويژه اي دست يافته و دياگرام فرم جديدي از آن حاصل شده است .

پروژه كانون وكلاي دادگستري تهران ( 1374 _80 ) از جمله آثاري است كه در آن از دياگرام دو فرم و فضاي بينابين استفاده شده است . اين پروژه هم مانند پروژه كانساي از مكعبي تشكيل شده است . كه يك فضاي تهي به صورت مورب آنرا داشته است . و باعث شده فرم ها در فضاي بينابين بصورت معلق ديده شوند .

ميرميران در پروژه توسعه حرم حضرت معصومه (1378 ) هم از اين دياگرام استفاده مي كند . دياگرام فرم اين پروژه از دو حجم ،يكي بزرگ و ديگري كوچك با فضايي بينابين آنها شكل گرفته است . فضاي بينابين گذري شهري است . كه مردم را به سمت سايت هدايت مي كند.

در شكل گيري در اثر وزش باد ، در شن هاي كوير و يا آب درياچه پديد مي آيد . و برداشتي از جريان معماري نواري هم تاثير داشته است .

دياگرام مورد بحث در پروژه سفارت ايران در فرانكفورت (1379 ) به اوج بيان شكلي خود مي رسد . در اين پروژه هم ، فضاي بينابين به گذري عمومي تبديل شده و هم به رابطه شهر و معماري ، توجه ويژه شده است .

دياگرام فرمي كه ميرميران در پروژه هاي خود استفاده كرده است ، در دوره ايلامي ، براي سازماندهي معابد استفاده مي شده است

معماري ميرميران ، عمدتا نقطه گره گاهي سه كانسپت و مفهوم است . اول ، يافتن مبنايي استعاري به مثابه سكوي پرش طراحي در مرحله ايده پردازي .

دوم : تلاش براي دستيابي به بياني تجريدي كه نه با تناظري يك به يك ، بلكه در جوهره كلي فرمال و فضايي خود ، نسبتي با تاريخ معماري ايران برقرار كند .

سوم : بيان فضايي صريح و روشن از طريق حجم هاي خالص .

بر همين اساس در معماري ميرميران ، ايده نقش بسيار مهمي را ايفا مي كند .

او معتقد است : نقطه شروع يا نقطه گرهي يا ايده طرح ، مي تواند بسيار متفاوت باشد . گاه يك فرم ، الگو ، مضمون ، مفهوم ، شعر ، خاطر ، تصوير ، خيال ، اسطوره ، نظريه ، و گاه نيز تركيبي از بعضي از آنها است

لینک به دیدگاه

bnqk0rc1romz35y5p9p5.jpgطرح ساختمان کتابخانه ملی ايران راوزارت مسکن و شهرسازی در بهار سال 1374 به مسابقه نهاد که در اين مسابقه طرح ارائه شده مهندسين مشاور نقش جهان- پارس مقام دوم را بدست آورد . برخی از ويژگيهای طرح يادشده از اين قرار است :

اطن طرح از سه بخش اصلی – مخزن بسته کتاب ها، فضاهای قرائت و پژوهش و يک پوشش شفاف که تمامی فضای کتابخانه را در خود جای می دهد- تشکيل شده است.

طرح کوشيده است با الهام از اين بيت ناصرخسرو :

"بنگر به به فرشته که دود از سپس ديو

چون زرگدازنده که بر قير چکانيش "

به مفاهيم "دانش" و "نوشتار" (به مثابه ثبت دانش) در فرهنگ ايران نزديک شود . اين تصوير که هجوم روشنايی را به دل تاريکی مطرح می سازد، در طرح کتابخانه به صورت سطح پيچ و تاب دار سياه براقی است که جسمی طلايی ( مخزن بسته کتاب ها ) به شکل لوح بر آن می نشيند .

لوح در اشکال مختلف خود نماد ثبت انديشه هاست و در فرهنگ ايران "لوح محفوظ" دربر دارنده سرنوشت کلی هستی از ازل تا به ابد است و از اين رو در طرح ارائه شده اين فرم برای مخزن بسته کتاب ها در نظر گرفته شده است و قرارگيری آن در زير پوشش بزرگ کتابخانه ، "محفوظ" بودن آن را تداعی می کند.

 

wol_error.gifاندازه ی اين عكس تغيير داده شده است. برای ديدن كامل عكس اينجا را كليك كنيد. اندازه ی عكس اصلی 700x495 و حجم آن 62KB است.abhf36fs15uljvx78sr9.jpg

 

 

wol_error.gifاندازه ی اين عكس تغيير داده شده است. برای ديدن كامل عكس اينجا را كليك كنيد. اندازه ی عكس اصلی 700x495 و حجم آن 55KB است.5alrapu288ri93y4vej4.jpg

 

 

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
__________________

لینک به دیدگاه

منبع پورتال وزارت مسکن و شهرسازی

h6wgh99739neq37d1l5n.jpg

 

كتابخانه ملي خزانه دار و پاسدار ميراث مكتوب ملت است و به ايناعتبار ريشه در خاك ميهن و گذشته ملت دارد.اما افزون بر اين گردآورنده حاصل تلاشهايفرهنگي و هنري و علمي كشور و قلب نظام اطلاع رساني آن است و با توجه به جايگاهمحوري اطلاعات در تمدن كنوني نهادي است كه در عين حفظ ميراث ديروز، نقش فعال در شكلدادن به امروز و تغير جامعه به سوي فرداي متعالي دارد.

ساختمان جديد كتابخانهملي ايران در اراضي عباس آباد، شمال بزرگراه شهيد همت در زميني به وسعت حدود ۶۲۰۰۰متر مربع به عنوان مهمترين ساختمان عمومي است كه در دوران پس از انقلاب اسلامي درايران احداث گرديده است .

دستگاه بهره بردار، كتابخانه ملي و مجري طرح ، سازمانمجري ساختمانها و تاسيسات دولتي و عمومي و مهندسان مشاور پيراز كار طراحي و نظارتبر اجراي كامل ساختمان را به عهده دارد. انتخاب مشاور بر پايه يك مسابقه طراحيمعماري صورت گرفت .

gzoaejoxtkeaujuw6mse.jpg

 

ساختمان كتابخانه داراي حدود ۹۷۰۰۰ متر مربع زير بنا است و در شرايطعادي مي تواند تا حدود چهار ميليون جلد و در صورتي كه از سيستم قفسه بندي فشرده ويا ربات استفاده شود تا هفت ميليون جلد كتاب و نشريات ادواري را در خود جايدهد.

فضاهاي لازم براي فعاليت كتابخانه ملي دسته بندي و هشت واحد در برنامهكالبدي طرح شكل گرفته است .اين واحدها تقسيم بندي فضايي كتابخانه به شمار مي روندكه بر مبناي نوع فعاليت در يك گروه آمده اند و بايد از لحاظ ساختماني به يكديگرمرتبط شوند.

vq14pf5z3wel7dsl9052.jpg

 

واحد ۱: براي فعاليت هاي همگاني با ۷۴۱۰ متر مربع زير بنا

واحد ۲: كتابخانه پژوهشي با ۱۶۰۰۰ متر مربع زير بنا

واحد ۳: خدمات پشتيباني اجرايي با ۴۵۶۰ متر مربع زير بنا

واحد ۴: مديريت ، خدمات پشتيباني اداري و تسهيلات خاص كارمندان با ۷۹۶۰ مترمربع زيربنا

واحد ۵: خدمات نگهداري با ۷۱۳۰ مترمربع زير بنا

واحد ۶: مخزن هاي بسته با ۲۰۰۰۰ متر مربع زير بنا

واحد ۷: مركز تحقيقات اسلام شناسي - ايران شناسي ، براي ۱۵۰ استفاده كننده با۲۰۸۰متر مربع زير بنا

واحد ۸: تسهيلات پاركينگ با ۷۰۰۰ متر مربع زير بنا

 

ShowPicture.aspx?ID=1c1defd7-8ff7-474a-9ad3-4e83a7623809

جمع زيربناي واحدها با احتساب دسترسي هاي افقي و عمودي برابراست با۹۷۰۰۰متر مربع مي باشد.

درباره خصوصيات ذاتي و ملاحظاتي كه در طرح معماري كتابخانه ملي موردنظر و توجه قرار گرفته ،نكات زير قابل اشاره است:

حجم و نمايي متواضع كه روح معماري ايراني است.دعوت كنندگي ، بي تكلفي ودستتبابي به فرم ها و حجم هاي تجربه شده خوشايند و ماندگار

فضاهاي مجلل و با شكوه در فضاهاي داخلي و تالارهاي مطالعه در خور و هم شانفرهنگ و تاريخ غني ايران زمين

تحولات آينده در فناوري و وظايف و عملكرد كتابخانه و ضرورت انعطاف پذيريطرح

دسترسي ها و روابط داخلي كاركردهاي كتابخانه ملي

ملاحظات سازه ويژه كتابخانه ملي ، بارهاي زنده قابل ملاحظه روي كف ها و موضوعزلزله و نزديكي طرح به گسل هاي اصلي شمال تهران

ملاحظات مربوط به توسعه پايدار و صرفه جويي در مصرف انرژي ، حداكثراستفاده ازنور طبيعي براي روشنايي فضاها و به حداقل رساندن مصرف سوخت هاي فسيلي از طريقفشردگي طرح ، جزئيات خاص اجرايي و خصوصيات طرح ناشي از شرايط اقليمي تهران و مصالحمصرفي در جداره هاي ساختمان و بام

ملاحظات تاسيساتي ويژه و متنوع مورد نياز فضاهاي مختلف طرح

ملاحظات هوشمندي بنا و پاسخگويي آن به نيازهاي تكنولوژي پيشرفته روز

ملاحظات طراحي معماري داخلي و تجهيزات ويژه مورد نياز فضاهايمختلف

uzs1soinhen6whllwu09.jpg

 

علاوه بر اين گفتني است كه از آجر و بتن و گچ با طرحها و شكلهايگوناگون در تزئين فضاي داخل و نماي كتابخانه استفاده شده است.

اجراي سازه طرح همزمان با ابلاغ مطالعات مرحله دوم در اسفند ماه ۱۳۷۴ از طريق مناقصه به شركت آرمه دشت و به روش قيمت مقطوع بدون تعديل به مدت ۲ سال محول گرديد. اين قرارداد در اواسط سال ۱۳۷۷ به اتمام رسيد.

 

no7bana2zeeu368i9ff4.jpg

 

در زمستان ۱۳۷۸ فعاليت هاي معماري ساختمان اصلي و محوطه سازي ، از طريق مناقصه به شركت ساختماني ايران بورگه و كارهاي تاسيساتي به شركت آلاوه محول گرديد.

موضوع قراردادهاي مذكور براي مرحله اول بهره برداري از طرح بوده است و در اين قالب تا اوايل سال ۱۳۸۳ كل ۹۷۰۰۰ متر مربع نماسازي و محوطه سازي شده و كارهاي ساختماني و تاسيساتي ۶۰۰۰۰ متر مربع خاتمه يافته است و كارهاي ساختماني وتاسيساتي ۳۷۰۰۰ متر مربع مربوط به مرحله سوم بهره برداري ، در آينده و در صورت نياز به اجرا در خواهد آمد.

 

 

exhpkn5bie0klukzdvqc.jpg

 

در سال ۱۳۸۲ در حالي كه طرح مراحل نهايي اجرا را پشت سر مي گذاشت بنا به در خواست مجري طرح (بهره بردار) فضاهايي مانند سالن همايش ، تالار مطالعه نقشه و منابع ديداري و شنيداري و موسيقي ، بخش صحافي و مرمت منابع كتابخانه و . . . به سطوح در حال ساخت اضافه گرديد.

 

 

kix8ehi93dfbqb2s1t1t.jpg

 

در اواخر سال ۱۳۸۲ اسكلت بتني كتابخانه ملي موضوع قرارداد شركت آرمه دشت از سوي انجمن بتن ايران به عنوان بهترين كار اسكلت بتن كشور شناخته شد.

لازم به ذكر است به لحاظ قيمت واحد مقطوع بودن قرارداد اين پيمانكار تمام توان خود را جهت كوتاه كردن زمان اجرا به كار گرفته و در نتيجه عدم پرداخت تعديل براي انجام كار در زمان طولاني ، صرفه جويي قابل توجهي بعمل آمده است .

اجراي اسكلت طرح با زير بناي ۹۷۰۰۰ متر مربع در عرض ۵/۲ سال و با كيفيت ممتاز خود يك ركورد در طرحهاي عمراني كشور محسوب مي شود

 

5psniw2y3jg5ety0yo7d.jpg

 

__________________

 

لینک به دیدگاه

كتابخانه بي‌نشان ملي1

 

 

 

 

نقد معماري ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران

 

 

 

ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران واقع در تپه‌هاي عباس آباد تهران در آستانه‌ي افتتاح قرار گرفته است. اين مساله بهانه‌اي شد تا به نقد پروژه‌‌اي مطرح در سطح ملي بپردازيم. داستان تحولات صورت گرفته در روند طراحي تا اجراي اين پروژه هم تا حدي مشابه تحولات ساختمان جديد مجلس شوراي اسلامي است كه در مقاله ی دیگری مورد نقد قرار گرفت.3

 

" تدارك برگزاري مسابقه کتابخانه ملي پهلوي از سال 1352 با مطالعات و بررسي‌هاي مقدماتي آغاز شد. گروه‌هاي اعزامي كتابخانه از 125 كتابخانه‌ي مهم دنيا بازديد كردند و تبادل نظرهاي لازم با سازمان جهاني يونسكو و فدراسيون بين المللي انجمن هاي كتابداران و بيش از يكصد انجمن و سازمان كتابداري كشورهاي مختلف جهان صورت گرفت. سال 1354 برنامه ريزي 3 هزار صفحه‌اي كتابخانه ملي پهلوي توسط گروه يكصد نفري از كارشناسان برجسته‌ي ايراني و بين المللي تهيه شد و در سال 1355 تدارك برگزاري مسابقه بين المللي براي آن كتابخانه آغاز شد و به سرپرستي كتابخانه پهلوي و اتحاديه بين المللي آرشيتكت‌ها، هيات داوران بين المللي انتخاب شدند و خبر مسابقه در مقياس جهاني اعلام شد.

در سال 1356 با نام نويسي 3 هزار و 56 معمار از 87 كشور، كار مسابهق ادامه يافت و تا اول بهمن ماه 1356 تعداد 618 طرح از معماراني كه نام نويسي كرده بودند به دفتركتابخانه پهلوي تحويل داده شد.

سپس هيات بين المللي داوري مسابقه كه مركب از 9 معمار (نادر اردلان،ايران-چارلزكوره آ، هند- فوميهيكوماكي، ژاپن- ايومينگ پي، چين- جيانكارلو دكارلو، ايتاليا- تدوردانت، انگلستان- پدرو راميدز، مكزيك و …) و 5 كارشناس كتابداري بودند، از تاريخ يكم تا يازدهم سال 1356 به بررسي پروژه‌ها پرداختند و طي چند مرحله داوري، طرح برتر مسابقه مشخص شد."4

برنده اول مسابقه،‌گروه معماري و مهندسي فن گركان، مارك و شركا5 از جمهوري فدرال آلمان بودند كه مبلغ 50 هزاردلاري جايزه اول را دريافت كردند. طرح آنها از يك «ساختمان بسيار متراكم به فرم “u” كه به طرف جنوب باز مي‌شد، تشكيل شده بود و با ادامه فيزيكي ميدان شده و ملت به داخل زمين، كتابخانه حالتي دعوت كننده به خود مي‌گرفت و مراجعه كننده را وارد محدوده كتابخانه مي‌كرد. فضاهاي مطالعه به طور پله‌اي در دو ضلع “u” و در دو طرف ميدان مركزي با استفاده از فرم خرپايي سقف، نور مي‌گرفتند. همچنين مطالعات وسيعي پيرامون هماهنگي طرح با وضعيت آب و هواي ايران انجام شده بود."6

مهمترين نقدي كه در همان زمان بر اين مسابقه و طرح برگزيده وارد شد، اين بود كه در برنامه‌ي طرح به مسايل فني و عملكردي بسيار اهميت داده شده است و حتي جيانكارلو دكارلو (يكي از داوران مسابقه) در همان زمان به "خطرهاي ناشي از عمده شدن نظريات تخصصي مربوط به عملكرد بنا و سنگين شدن وزن كميته فني در داوري اشاره كرده بود."7

پس از انقلا ب1357 ايران، تا مدت‌ها اين طرح به فراموشي سپرده شد تا بالاخره در سال 1373 سازمان مجري ساختمان ها و تاسيسات دولتي و عمومي وزارت مسكن و شهرسازي، طرح كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران را مجدداً به مسابقه‌ي محدود و داخلي گذاشت و از پنج مشاور مورد نظر خود دعوت كرد تا در اين مسابقه شركت كنند. هيات داوران متشكل از

"محمد بهشتي، مهدي چمران، باقر آيت اله زاده شيرازي، سراج الدين كازروني، محمد حسن مومني، هادي نديمي و سيدرضا هاشمي» از تاريخ 21 دي 1373 كار خود را آغاز كردند و سرانجانم پس از يك زمان طولاني در تاريخ 7 مرداد 1374 برنده اول مسابقه را اعلام كرده و در مورد رتبه‌بندي چهار طرح ديگر نظري اعلام نكردند. طرح منتخب هيات داوران، طرح مهندسان مشاور پيرراز به سرپرستي روانشاد يوسف شريعت زاده8 بود، كه موضوع اصلي نقد اين مقاله هم مي‌باشد.

شركت مهندسان مشاور پيرراز در معرفي پروژه كتابخانه ملي نوشته است:

"در طرح ساختمان كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران مهمترين ضابطه آن است كه طرح، مناسب كتابخانه ملي با تمامي عملكردهاي متنوع و پيچيده و تغيير يابنده ی آن باشد… و اقتصادي بودن طرح، هم در مرحله ساخت و هم در مرحله بهره‌برداري، انساني و جذاب بودن محيط و آرامش بخشي آن در بنايي بسيار بزرگ، رفاقت با محيط و استفاده از عوامل محيطي براي حصول به عملكرد مطلوب مورد نظر است."9

"در طرح كتابخانه ملي تمهيد اصلي برخورد ارگانيك با بنا و طبقات آن بود. هر طبقه از طبقه فوقاني در جستجوي نور مناسب براي خود و راه‌ دادن به طبقات ديگر براي نورگيري شكل گرفت. به اين ترتيب شكل خارجي بنا به شكل زيگوراتي نه چندان منظم در آمده كه هم سابقه درمعماري پيشينيان ما دارد و هم با شيب نامتوازن و غيرقرينه‌ي تپه‌هاي اطراف زمين هماهنگ است. در داخل هم ارتفاع سقف در طبقات، ضمن راه دادن به نورو تامين نور مناسب و يكنواخت براي ميزهاي كارو مطالعه، سايه روشن هاي متنوع و بديع بر روي سقف‌ها و ستون‌ها و ديوارها پديد مي‌آورد كه به فضاها حالتي روحاني مي‌بخشد."10

سازه‌ي پروژه هم داراي ويژگي‌هاي خاصي است. مشاور طرح در مورد سازه پروژه گفته است:

"كتابخانه ملي از لحاظ سازه، مشابه ساختمان‌هاي صنعتي است و بار زنده‌ي فضاها از 600 تا 1500 كيلوگرم بر متر مربع (4 تا 10 برابر ساختمان هاي عادي اداري) نوسان دارد. اين بار ثابت نيست و بايد امكان جابه‌جا شدن و تمركز آن در نقاط مختلف بنا فراهم آيد. زلزله خيزي منطقه و نزديكي زمين به گسل هم بر پيچيدگي و حساسيت امر مي‌افزايد.

محاسبات نشان مي‌دهد كه از نظر اقتصادي، مناسب‌ترين دهانه براي چنين باري، دهانه‌هاي بين 6 تا 8 متري و از جنبه‌ي نيازهاي خاص كتابخانه، دهانه‌هاي 10/8 متري نزديك‌ترين دهانه به دامنه ذكر شده است. از اين رو، براي تامين انعطاف در سطح كل بنا، انگاره‌ي منظمي از ستون‌هايي با دهانه‌ي 10/8 متري مناسب تشخيص داده شد. ... ضرباهنگ منظم ستون ها در معماري غرب سابقه ندارد، اما داراي سابقه‌هاي بسياري در معماري اين سرزمين است (از تالار صد ستون گرفته تا مسجد جامع اصفهان)… سرستون‌هاي قارچي عريض، هم پاسخگوي مساله‌ي بار هستند و هم در ارتفاع خود امكان عبور كانال‌هاي هوا و كابل و كتاب‌برها را مي‌دهند. همچنين دهانه‌ها كه به سبب سرستون‌هاي قارچي به صورت طاقي در مي‌آيند،منظر آشنا و مانوس اين سرزمين را به وجود مي‌آورند." 11

اما يكي ديگر از مسايل مهم در اين پروژه، شكوفايي عنصر مديريت در روند اجراي آن است كه به نظر مي‌رسد دو عامل در موفقيت اجراي اين پروژه دست داشته است. عامل اول عدم استفاده از روش متعارف قيمت‌گذاري، مبتني بر فهرست بهاي پايه است. "روش قيمت گذاري مبتني بر فهرست بهاي پايه، با تعديل‌ها و زمان‌هاي پرداخت غيرقابل پيش‌بيني، عملاً باعث حذف «عامل زمان» از جدول عوامل مديريت پروژه شده و كار پيمانكاري را به عملياتي گسيخته، كه افق زماني تصميم‌گيري آنها بيش از چند ماه نيست، تبديل كرده است. نه پيمانكار مدعي مشاور است، نه مشاور مدعي كارفرما و نه كارفرما مدعي سازمان مديريت و برنامه ريزي. در پروژه كتابخانه ملي با تعيين قيمت مقطوع، حذف تعديل، زمان بندي لازم الاجراء، تعهد پرداخت‌هاي به موقع و پرداخت بهره‌ي تاخير،‌ پاداش تسريع و جريمه‌ي تاخير، همه‌ي شرايط براي فعال شدن عنصر مديريت فراهم شد و اثرات خود را به سرعت نشان داد. ... فهرست بهاي پايه و تعديل بر ضد اين منطق عمل مي‌كند. برعكس شرايط كار با قيمت‌هاي پايه و تعديل كه پيمانكار تا حد ممكن از سرمايه‌گذاري پرهيز مي‌كند و مي‌كوشد كه تا مي‌تواند كار را ارزان تمام كند، در روش قيمت مقطوع، پيمانكار كه خود را صاحب يك فعاليت اقتصادي و سود و زيان آن را مي‌داند، تورم و ارزش پول را محاسبه كرده و تا آنجا كه ممكن است، با سرمايه گذاري بيشتر، از زمان به نفع خود استفاده مي‌كند.

روش تعديل، پيمانكاران را از بازيگري در فعاليت اقتصادي به نوعي حقوق بگير بي‌انگيزه و منفعل تبديل مي‌كند. با وجود استفاده از قيمت مقطوع، كه مجوزهاي آن از شوراي عالي فني سازمان مديريت و برنامه‌ريزي گرفته شد، نتيجه‌ي مناقصه براي دولت هم به صرفه بود، زيرا رقم پيشنهادي شركت برنده تنها 3 درصد از قيمت‌هاي پايه و تعديل‌هاي متعلقه به آن، بالاتر بود."

لینک به دیدگاه

عامل دوم حمايت بي‌دريغ شخص رئيس جمهور- به دليل علاقه قلبي ايشان-از كتابخانه ملي است. (در زمان شروع اجراي كتابخانه هم ايشان رئيس كتابخانه ملي ايران بودند.)

اين مساله باعث شد تا بلافاصله پس از اعلام نتايج توسط داوران، به فاصله كمتر از هفت ماه (اسفند1374) قرارداد اجراي سازه با شركت آرمه دشت بسته شد و همچنين ساير مسايل و مشكلات مالي موجود در پروژه‌هاي عمراني كشور با اين حمايت رفع شد و ما اكنون شاهد افتتاح آن هستیم.

اولين نكته‌‌اي كه در نقد اين طرح به آن اشاره شده، اين است كه طرح مشاور پيرراز از چند جهت مشابه طرح مشاور فن گركان، مارك و همكاران است. مسايلي مانند گسترده شدن در سطح افق، پله‌اي شدن سطوح جانبي و نورگيري از فاصله‌ي به وجود آمده، عدم نمادپردازي، در هر دو طرح به چشم مي‌خورد.

 

نكته‌ي دوم اينكه هيات محترم داوران مسابقه دوم هم مانند مسابقه اول به جنبه‌هايفني و عملكردي و سهولت اجرا بيش از حد تاكيد نموده‌اند. كامران افشار نادري در نقد اين مساله نوشته است: "ابنيه فرهنگي دقيقاً به دليل فرهنگي بودن عملكرد خود كه با مراودات گسترده اجتماعي ملازم است، در مقايسه با بسياري از ابنيه‌ي عمومي ديگر حساسيت بيشتري را مي‌طلبند. شايد به همين دليل، يعني فرهنگي و ملي بودن است كه در طراحي چنين ابنيه‌اي پاسخگويي به نيازهاي رواني و اجتماعي مردم بر ملاحظات گاه به افراط تخصصي كارفرما، اولويت مي‌يابند. در اين ابنيه فرهنگي، دستيابي به معماري با ارزش از نظر هنري، نه فقط به دليل تاثير مثبت آن در جامعه و فرهنگ خودي، كه به دليل اهميت مطرح شدن در جامعه جهاني نيز مورد توجه قرار مي‌گيرد و شايد به همين دليل است كه در بسياري موارد انتخاب پروژه با جسارت بيشتري صورت مي‌گيرد." 13

 

به عنوان نمونه مي‌‌توان به برگزيده شدن طرح جسورانه‌ي ريچارد راجرز و رنزوپيانو در مسابقه مركز فرهنگي ژرژپمپيدو در پاريس، طرح پيترآيزنمن براي مركزوكسنر در اوهايو و طرح فرشيد موسوي و آلخاندرو زائرپولو براي پايانه دريايي يوكوهاما اشاره كرد.

نكته‌ي ديگر اين كه در طرح‌هاي ارايه شده به مسابقه دوم، بعضي از طرح‌ها داراي ويژگي‌هاي هنري و زيبايي شناختي معماري علاوه بر مسايل عملكردي و فني بوده‌اند. به عنوان نمونه بهرام شيردل در گفت و گويي كه در زمان اعلام نتايج مسابقه با او انجام شده، گفته است كه "طرح هادي ميرميران (مشاور نقش جهان-پارس) تنها طرح شركت كننده در اين مسابقه بود كه قابليت مطرح شدن در يك مسابقه‌ي بين المللي را دارد."14

 

مساله‌ي ديگري كه از زمان برگزيده شدن طرح مشاور پيرراز همواره مطرح شده است، عدم يادمان گرايي آن طرح است. مشاور پيرراز در دفاع از اين نقد گفته است:"بناهاي شكوهمند ولي كم ارتفاع و فشرده و گسترده در معماري پيشين ما به حد وفور يافت مي‌شود. حتي در برخي از اين بناها، شكوهمندي در نماي بيروني محسوس نيست." 15

اما به نظر مي‌رسد كه مشاور محترم به اين نكته توجه نكرده است كه بناهاي شكوهمند موجود در معماري ايران به دليل قرارگيري در بافت‌هاي شهري و اهميت انطباق و هماهنگي آن بنا با محيط پيرامون، هم رنگ بافت شده‌اند، اما در مكان‌هايي كه اين امكان وجود داشته است به نمادپردازي پرداخته و بناهايي نمادين به وجود آورده است.

 

از سوي ديگر يكي از ويژگي‌هاي طرح‌هايي مانند كتابخانه ملي، نشانه شدن آنها است. به عنوان نمونه مي‌توان به طرح برگزيده ی كتابخانه ملي پاريس، اثر دومينك پرو اشاره كرد كه هم اكنون به يكي از نمادهاي جنوب شهر پاريس تبديل شده است. بهرام شيردل هم در نقد اين مساله گفته است: "تهران واقعاً فاقد يك نشانه‌ي شهري است و من خيلي خسته شده‌ام از اينكه نشانه شهري تهران فقط بناي ميدان آزادي باشد و احتمالاً ديگران هم از اين موضوع خسته‌شده‌اند. اصولاً طرح‌هاي بزرگي مانند فرهنگستان يا كتابخانه ملي نه تنها مي‌توانند به نشانه‌ي شهري بدل شوند،‌بلكه مي‌توانند حتي از يك نظر، بيشتر از طرح‌هاي شهرسازي تحول ايجاد كنند.چون موفقيت طرح‌هاي شهرسازي هم تا حد زيادي منوط به آن است كه برخي از قسمت‌هاي آن چگونه به معماري تبديل شوند." 16

 

اما اكنون كه اجراي اين بنا به پايان رسيده و ساختمان دردل تپه‌هاي عباس آباد مدفون شده است و از هيچ يك از بزرگراه‌هاي اصلي تهران هم به طور كامل ديده نمي‌شود، مي‌‌توان به منتقدان اين بنا حق داد كه شايد اگر اندكي هم به مساله‌ي نمادپردازي و يادمان گونه بودن طرح توجه مي‌شد، اين پروژه دچار اين عدم خوانايي در شهر نمي‌شد و تاثير حداقلي در سيماي شهر تهران مي‌گذاشت.

اگر چه طرح مشاور پيرراز به نمادپردازي نپرداخته است اما به ويژگي ديگري دست يافته ، كه در جاي خود حايز اهميت است؛از جمله می توان به اهميت دادن به انسان و تناسبات انساني در كليه ي فضاهاي كتابخانه اشاره کرد. تقريباً همه فضاهاي كتابخانه- از پيش فضاي ورودي تا حياط‌هاي مركزي و راهروها و سالن ها- با توجه به تناسبات انساني طراحي شده‌اند و درهيچ فضايي عظمت بنا، انسان راتحقير نمي‌كند. از آنجا كه توجه به انسان در معماري معاصر، به خصوص دردوره‌ي پست مدرن مورد توجه قرار گرفت، مي‌توان گفت كه طرح مشاور پيرراز همسو با جريانات پست مدرنيستي حاكم بر معماري، به گسترش در سطح افق توجه كرده است.

 

علاوه بر اين مساله، عدم استفاده‌ي بيش از حد از پنجره و استفاده از مصالح آجري و سنگي در نماهاي خارجي بر ويژگي‌هاي پست مدرنيستي بنا افزوده است همچنين از ديگر اشارات پست مدرن اين بنا مي‌توان به استفاده از فرم زيگوراتي، استفاده از ريتم و تكرار در ستون‌ها و استفاده از سرستون هایی که یاد آور طاق های با قوس جناغی است، توجه نمود.

از سوي ديگر استفاده از حياط‌هاي مركزي متعدد، احساس حركت در بافت‌هاي سنتي شهرهاي ايراني را تداعي مي‌كند، كه البته به علت يكنواختي و ناخوانا بودن اين فضاها و عدم تمايز آنها از هم، امكان سردرگمي مراجعه كنندگان هم وجود دارد.

 

و نكته‌ي پاياني اين كه استفاده‌ي بيش از حد از سطوح بتني نمايان و سطوح سفيدرنگ در طراحي داخلي كتابخانه، فضايي سرد و يكنواخت و بدون تنوع رنگي را به وجود آورده است كه يادآور فضاهاي مدرنيستي است و انتظاري را كه از كتابخانه و گرمي و متنوع بودن فضاهاي داخلي آن داريم، برآورده نمي‌سازد.

 

در مجموع مي‌توان گفت كه در ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران جنبه‌هاي مثبت و منفي در كنار هم قرار دارند اما مساله مهم اين است كه در اين كشور، يك مسابقه برگزار شده كه با طراح برنده‌ي مسابقه قرارداد بسته‌اند و تا آخرين مرحله‌ي اجرا، آن مشاور بر كارش نظارت داشته است و اين حداقل در اوضاي نابسامان مسابقات و داروي‌ها و عدم تعهد كارفرما غنيمت است.

لینک به دیدگاه

طرح اين بنا براي شركت در دومين مسابقه بزرگ معماري ، بعد از انقلاب تهيه شده است . كه از سوي سازمان مجري ساختمانها و تاسيسات دولتي وزارت مسكن و شهرسازي ، با شركت پنج گروه برگزيده از مهندسان مشاور برگزار و نتايج آن نيز در مرداد ماه 1374 اعلام شده است .

ساختمان جدید کتابخانه ملی ایران ، روز سه شنبه 11 اسفند ماه با حضور آفای خاتمی ، رییس جمهور و تنی چند از مسئولان و مقامات داخلی و خارجی افتتاح شد .

در حال حاضر طرح برنده ( كار مهندسان مشاور پيرراز ) در محل تعيين شده در اراضي عباس آباد تهران در دست اجرا است .

طبق برنامه اين بنا شامل 9 واحد مختلف است . با سطح كل زير بنا ي حدود 90 هزار متر مربع ، كه به سه بخش اصلي :

مخازن بسته كتاب ، كتابخانه هاي پژوهشي ومراكز تحقيقاتي و قسمت هاي پشتيباني و خدماتي ، قابل تفكيك هستند . كتابخانه‌ ملي‌ به‌ عنوان‌ گنجينه‌دار ميراث‌ غني‌ مكتوب‌ كشور تجليگاه‌ غرور فرهنگي‌ ملت‌ بزرگ‌ ماست‌ و بايد نشان‌دهنده‌ عظمت‌ فرهنگي‌ اين‌ سرزمين‌ كهن‌ باشد.

 

وظايف مهم اين مجموعه عبارتند از :

1 _ گرد آوري ،‌پردازش ،‌ ذخيره و اطلاع رساني منابع كتابي و غير كتابي :

_ همه‌ آثار نشريافته‌ در ايران‌ يا نوشته‌ شده‌ توسط‌ ايرانيان‌ در سراسر جهان‌

_ همه‌ آثار نشريافته‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ در جهان‌

_ همه‌ آثار ايران‌شناسي‌ و اسلام‌شناسي‌ نشريافته‌ در جهان‌

_ آثار معتبر علمي‌ و فرهنگي‌ نشريافته‌ در جهان‌

2_ پژوهش‌ وبرنامه‌ريزي‌ علمي‌ براي‌ حوزه‌ كتابداري‌ و اطلاع‌رساني‌ كشور

3_ انجام‌ مشاوره‌، نظارت‌، هدايت‌ و ارائه‌ خدمات‌ فني‌ به‌ كتابخانه‌ها و مراكز اطلاع‌رساني‌ كشور

 

آنچه اين مابقه را ( به اعتقاد بهرام هوشيار يوسفي ) داراي اهميتي جالب توجه مي سازد ، نوع جديدي از نگاه معمارانه است كه چه بسا حائز ارزشهاي انحصاري بوده ، زمينه ساز حركتي نظري در معماري ايران گرديد . با وجود اينكه علي الظاهر طرح مشاور پيرراز ، هم اكنون در حال ساخت و رو به اتمام است ، ولي به شهادت بسياري از ارباب فن ، توجه برانگيزترين آثار در بين شركت كنندگان را شايد بتوان كار مشاور نقش جهان پارس يا بهتر بگوييم : سيد هادي ميرميران دانست .

آنچه در اين طرح اهميت داشت ، و دارد ،‌( و در زمان ارائه نيز زمينه ساز بحث هايي شد ) :

نوع نگاه بياني و ايده گرايي خاص ( كانسپچوال )اين طرح بود . هرچند در نظر نيست كه اين اثر به عنوان تنها يا اولين كار كانسپچوال در معماري ايران معرفي شود . ولي هم اكنون نيز بحث در اين زمينه متبادر كننده آن اثر و توضيحات مربوط به آن است .

این کتابخانه که از کتابخانه ملی انگلیس و اسکندریه نیز بزرگتر است با اعتباری بیش از 30 میلیارد تومان و از سال 1375 احداث شده است .

در اين طرح ، ميرميران مهمترين اصل را ، ايجاد ارتباط عميق با فرهنگ و تمدن ايران مي داند . ولي چنانكه خود مي گويد ، براي ايجاد اين ارتباط ، به جاي تصفيه و تجريد الگوهها و فرم هاي ايراني ( مثل طرح بناي فرهنگستانها و مجموعه ورزشي رفسنجان ) تكيه او بر ، مفاهيم ، ‌مضامين ، اشارات ، ‌اسطوره ها ،‌ و خاطره هاي فرهنگي ‌ بوده است .

 

در اين طرح معرفي يك معماري متعلق به تاريخ و فرهنگ خاص ايران به نظر نمي رسد . ويژگي هاي اصلي و مهم كار ميرميران ، حتي به نحوي بارزتر در آن به چشم مي خورد :

_ خلاصه كردن اجزاي برنامه در چند عنصر مهم و اصلي با شكل هاي هندسي بسيار مشخص

_ آرايش و استقرار منظم آنها حول يك محور ارتباطي اصلي

_ خلق فضايي بديع در قالب يك ايده فرمال بسيار قوي

شاخص ترين عنصر طرح ، يك مكعب مستطيل بسيار بلند و عريض و باريك است كه مخازن بسته كتاب را در خود جاي مي دهد . شكل و تناسبات و كاركرد اين عنصر را ،‌طراح از مفهوم لوح ، و لوح محفوظ ، از يك مفهوم بسيار قديمي در فرهنگ ايران و اسلام ، الهام گرفته است .

در مقابل اين بناي بلند و عريض ، ‌هشت بلوك مجزا و كوتاهتر ، روي پيلوتي ، ‌با فاصله از هم ،‌ به صورت متقارن ، و در چهار رديف دو تايي ، براي استقرار كتابخانه هاي پژوهشي و مراكز تحقيقاتي در نظر گرفته شده اند. ارتفاع اين بناها در حد فاصل بناي بلند مخزن بسته تا ورودي اصلي ، به تدريج كوتاه و كوتاهتر مي شود . طوري كه امتداد سقف هاي آنها يك خط طويل و مايل را شكل مي دهد . كه از فراز بناي بلند مخزن بسته ، به سمت ورودي فرود مي آيد .

اين بناي مجزا و مستقل ، همه روي يك سطح افقي ( صفه ) وسيع و مستطيل شكل ،‌كه به تبعيت از شيب طبيعي زمين ،‌شكستگي هايي دارد ،‌ قرار گرفته اند .

اين فضاي وسيع و گسترده ،‌ضمن پيوند دادن اجزا اصلي مجموعه ، ‌محل استقرار بخشهاي پشتيباني ، ‌خدمات ، كتابخانه عمومي و ساير فضاهايي است كه نياز كمتري به كنترل دارند . و دسترسي آزاد مراجعان به آنها مجاز است .

و پس از آنها جسورانه ترين قسمت مجموع ، پوشش سبك ، ظريف ،‌ و شفافي از فلز و شيشه است . كه طوري روي كل مجموعه گسترده شده که زير خود فضايي وسيع و پر نور را به وجود مي آورد . و در آن تمامي اجزا و عناصر مجموعه قابل رويت هستند. اين پوشش شفاف ، به تبعيت از ارتفاع نا برابر بناها ،‌به شكل يك هرم شكسته است . كه از محل ورودي ، ارتفاع آن به تدريج اضافه مي شود. و در بالاي بناي بلند ،‌ مخزن كتابها به اوج مي رسد . و سپس با شيب بسيار تند فرو مي افتد . و روي قسمت هاي اداري ، كه پشت بناي مخزن قرار گرفته اند ، مي نشيند.

اين طرح در مسابقه ، بنا به نظر داوران ( كه نماي چشمگير آن را ستودند ) به دليل توجه ناكافي به برنامه و الزامات فني ، تخصصي كتابخانه ،‌ و سختي و پر هزينه بودن اجرا برنده نشد . اما توانست نمونه بسيار درخشاني از طراحي هنرمندانه يك بناي مهم يادماني وملي را به يادگار بگذارد .

گفتنی است در ساخت بنا و تاسیسات ساختمان کتابخانه ملی ، به ضوابط و استانداردهای بین المللی توجه شده و به دلیل اهمیت تاسیسات برای حفظ کتاب در مقابل پوسیدگی ، خشک ، فاسد و شکننده شدن اوراق و آب و آتش ، پیش بینی های لازم انجام شده و برای اطمینان از دوام سیستم لوله کشی این مجموعه پس از انجام بررسی های لازم ، لوله های سوپر پایپ انتخاب و اجرا شده است. لازم به ذکر است ، پیش از این فعالیت های کتابخانه ملی در 12 ساختمان مختلف و غیر مجهز از جمله ساختمان قدیمی کتابخانه ملی انجام می شد و با انتقال این مراکز به ساختمان جدید ، این ساختمان قدیمی به عنوان یک اثر ملی مرمت خواهد شد .

ميرميران ، با الهام از يك ديدگاه منشعب از ادبيات ايران و بياني شاعرانه ( با الهام از ناصر خسرو ) ، حجمي طلايي را در قابي خاص ،‌ فريم كرده بود . و البته اين نوع نگاه در طول چند سال اخير همه گير شده است

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...