christian 235 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۸۹ با سلام خدمت تمام دوستان:icon_pf (44): در این قسمت می خواهیم با هم یه آموزشگاه مجازی راه اندازی کنیم این قواعد از سطح مبتدی تا پیشرفته بوده لذا اگر می خواهید خوب یاد بگیرید باید به ترتیب و تمام موضوعات را مطالعه کنید ما در هر روز به آموزش چند موضوع میپردازیم:ws2: با تشکر Let's Join In English 3 لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۸۹ Subject Pronouns ضمایر فاعلی ضمیر کلمه ای است که جانشین اسم میشود.جایگاه ضمیر فاعلی همیشه در اول جمله است. I You He She It They We You Example: Ali is a student Maryam is a teacher They are beautiful We are fat You are great I am John Slangs/Idioms/Proverbs To get round a person:قلق کسی رو در دست گرفتن One nail drives another:غم نو غم کهنه را از بین میبرد To make a virtue of necessity:صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن How did you make out?:شیری یا روباه؟ Dialog A:Hi John Hey Alice Hellow Bob Good morning Mr.Kim Good afternoom Good evening How is it going? How are you doing? How are thing with you? How are you? B: Ok So so Not bad Im fine thank you Very well thank you And how are you doing? How about you? And you? And how are you? 3 لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۸۹ Possessive pronouns ضمایر ملکی برای کوتاه شدن جمله می توان بجای صفت ملکی و اسم بعد از ان از ضمیر ملکی استفاده کرد.ضمیر ملکی باید تنها به کار رود و بعد از انها نباید اسم بیاید. Mine Yours His Hers Its Ours Thiers Yours Example: This is my book but it is Yours You like my room but i like Yours Slangs/Idioms/Provrbs The cat dreams of mice:شتر در خواب بیند پنبه دانه A big head hasa big ache:رکه بامش بیش برفش بیش will cook your goose:آشی برات بپزم یه وجب روغن داشته باشه They are as like as two peas in a pod:مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشند Dialog A:Glad to meet you I'm happy to meet you It's nice to meet you It's pleasure to meet you How do you do Mr Butterman B: Nice to meet you too Sam here It's my pleasure How do you do\ __________________ صفت ملکی همیشه با یک اسم میایدو هیچ وقت نمی توان صفات ملکی را تنها به کار برد My Your His Her Its Our Their My book 3 لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۸۹ To Be to beبه معنای بودن است و تنها تفاوتش با دیگر مصدر ها این است که در زمان های مختلف اشکال گوناگونی دارد 1)هر وقت بخواهیم فعلto beرا در زمان حال به کار ببریم باید ان را به am,is,areتیدیل کنیم Example: I am student It is a cat 2)هر وقت بخواهیم مصدر tobeرا در زمان گذشته به کار ببریم بایدبه was,wereتبدیل کنیم Example: I was a teacher You were a teacher طریقه سئوالی و منفی کردن فعلTo be: هر وقت در جمله ای یکی از پنج حالت فعل to be اشد با اضافع کردن Notمنفی و با جابجاکردن این افعال با فاعل جمله سئوالی می شود Example: She is not a good student We are not doctors Example: Are you teacher? Are they students? slangs/Idioms/Proverbs to leave above one's means:پا از گلیم دراز تز کردن He dosen't care for these remarks:گوشش به این حرف ها بده کار نیست Dialog A: welcome welcome home welcome back to class welcome to Brownsville Let me welcome you to our beautiful city I'd like to welcome you to your first meeting of weight Losers 3 لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۸۹ To have فعل to have مانند فعلto beیک مصدر با to است به معنای داشتن ودر زمان مختلف اشکال مختلفی دارد 1)هر وقت بخواهیم فعل to have را در زمان حال بکار ببریم به فعل های have,hasتبدیل می شود Example: I have a car He has acar Note:در مکالمه میتوان بجای have از have gotو بجای has از has gotاستفاده کرد 2)هر وقت بخواهیم فعل to have را در زمان گذشته به کار ببریم باید ان را به had تبدیل کنیم Example: I had a car he had a car they had a car ساده ترین شیوه برای سئوالی و منفی کردن استفاده از Have got و Has got است Example: Have you got a car? Yes ,I have No I have not Has she got a car? Yes she has No she has not Slangs/Idioms/Proverbs/ paddle your own canoe:لیم خودت را از اب بیرون بکش a good begining augurs well for an undertaking:سالی که نکوست از بهارش پیداست Dialog A: Hey Excuse me pardon me oh.sir oh Miss Hey you These are for getting attention in dialog لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۸۹ Nouns اسم اسم ها را می تون به دو دسته تقسیم کرد: 1)قابل شمارش اسمی که بتوان ان را شمرد 2)غیر قابل شمارش اسمی که نتوان ان را شمرد اسم های قابل شمارش خود دو دسته هستند: 1)قابل شمارش مفرد Student,window,door..... 2)قابل شمارش جمع Students windows doors....... معمولا برای جمع کردن اسم قابل شمارش مفرد به انها sیا es اضافه میکنند Boy___Boys Girl___Girls بعضی از اسم های مفرد را نمی توان این گونه جمع کرد بلکه باید ان ها را حفظ کرد Man___Men Woman___women Child___Children Foot___feet Person___people Tooth___Teeth بعضی از اسم ها اصلا شکل مفرد ندارند یعنی همیشه به صورت جمع هستند پس فعلی که بعد از انها می اید باید جمع باشد pants shorts shoes They are my pants اگر اسم مفرد یک بخشی به f /feختم شود در هنگام جمع بستن به vesتبدیل میشود Wife___wives Knife___knives leaf___leaves Loaf___loaves اگر اسم قابل شمارش مفردی با یکی از حروف صدا دار(o.i.a.e.u)شروع شود باید قبل از ان بجای a از an استفاده کنیم An orange an apple تنها راهی که می توان اسامی غیر قابل شمارش را شمرد استفاده از واحد های شمارش انها است a glass of water two cups of tea a box of tissue a packe of choclate a bottle of milk a jar of jam a bar of soap two loaves of bread Slangs/Idioms/Proverbs All is for the best:هرچه پیش اید خوش اید to kill two birds with on stone:با یه تیر دو نشون زدن Time is gold:وقت طلاست To pocket an insult:یر سیبیلی رد کردن Dialog A: Huh ?What? say again? Excuse me?pardon me? I beg yor pardon? What did you say? what was that you say? please repeat that could you say that again ,please would you mind repeating that B: I said i dont care I asked where was he hiding? I said that i didnt see them I asked if you were ill I asked you where you are going what i said was Im tired of working there لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۸۹ There is:به معنای وجود داشتن است و بعد از ان همیشه اسم قابل شمارش مفرد یا اسم غیر قابل شمارش میاید There is a boy in my class There is some water in the glass There are:به معنای وجود داشتن است و بعد از ان همیشه اسم قابل شمارش جمع به کار میرود There are five girls in the class There was:به معنای وجود داشتن دز زمان گذشته است و مانند ،There is هست بعد از ان باید اسم قابل شمارش مفرد یا اسم غیر قابل شمارش بیاید There was a girl in my class Therewas some ,ilk in the bottle There were:به معنای وجود داشتن در زمان گذشته است و مانندthere areعد از ان از اسم قابل شمارش جمع استفاده کرد به دلیل وجود فعلtobeحال و گذشته در ایم ساختارها با افزودنNotه فعل tobeمله منفی و با جابجا کردن فعل tobeو there جمله سئوالی می شود Slangs/Idioms/Proverbs Get the hang of something:راه کاری رو یاد گرفتن In the same boat:همدرد بودن In one's book:به عقیده شخص Go fly a kite:بزن به چاکوبرو پی کارت Dialog Speed: please speak a little more slowly Could you please speak slowly Would youmind not speaking quite so fast slow down alittle,will you How about slowing down alittle,ok? Volume: please speak a little louder Could you please speak a little louder? would you mind please speaking a little more loudly I'm sorry i cant hear you I cant hear a word you are saying Speak up ,will you لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ ضمایر اشاره This:به معنای این می باشد که برای اشاره به نزدک مفرد است Yhis is book Are this book? That:به معنای این است وبرای اشاره به دور مفرد است That is a window Is that your book These:به معنای اینها است که برای اشاره به نزدیک جمع به کار میرود These are apples Those:به معنای انها برای اشاره به دور جمع به کار میرود Those are student Slangs/Idioms/Proverbs The fat is in the fire:ب ریخته را نمی توان جمع کرد Get into hat water:توی هچل افتادن Dialog A:Thanks Thank you thank you for..... That was very kind of you it was very nice of you to help me How can i ever thank you I cant thank you enough Can i show my appreciation by buying you an ice cream? B: Your welcome its ok Dont mention it Thats quite all right thank you No need to thank me It was my pleasure لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ کاربرد چند کلمه کلیدی Some:به معنای مقداری وتعدادی است ودر جمله خبری مثبت به کار میروددر نتیجه نمی توانSomeرا در جمله منفی و سئوالی به کار برد I have some friends She has some money Any:اگر در جمله ای که در ان someبه کار رفته است سئوالی یا منفی شود بایدSomeبه anyتبدیل شود Are they any boys in your class? There is not any milk in the bottle No:معادل Not anyاست یعنی اینکه در جمله منفی کهanyوجود دارد not ,anyرا حذف کرده و از noاستفاده میکنیم There is No milk in the bottle Many:به معنای تعداد زیادی است (اسم قابل شمارش جمع+Many) There are not many students in my class Much:به معنای مقدار زیادی است (اسم غیر قابل شمارش+Much) There is not much food on the table A lot of:به معنای تعداد زیادی و مقدار زیادی است پس هم بعد از ان اسم قابل شمارش جمع و هم اسم غیر قابل شمارش میاید می توان بجایmuch/manyاز a lot of استفاده کرد A lot of=Lots of There are a lot of students in this class There are lots of books in my bag A few:به معنای تعداد کمی است پس می توان بعد از ان اسم قابل شمارش جمع به کار برد(اسم قابل شمارش جمع+a few) I have a few books A little:به معنای مقدار کمی است و بعد از ان اسم غیر قابل شمارش می اید(اسم غیر قابل شمارش+a little) I have only a little money Some one or Some body:به معنای کسی است و در جمله ی مثبت به کار می اید وفعلی که با این دو کلمه می اید باید مفرد باشد There is some one in the class Any one or Any body:اگر در جمله ی خبری مثبتی که در ان some one/some bodyبکار رفته باشد منفی یا سئوالی شود باید بجایشان از any one /any bodyاستفاده کرد There is not any body in the room Is there any one in the room? فعلی که با any one /any body باید مفرد باشد No one or no body:می توان بجای not any one/Not any bodyاز no one /no bodyاستفاده کرد There is no one in the class Some thing:به معنای چیزی است و در جمله خبری مثبت به کار میرود I have some thing to say فعلی که با some thingمیاید باید مفرد باشد Any thing:اگر در جمله ای که در ان some thingبکار رفته بخواهیم منفی یا سئوالی کنیم بجای some thing از any thing استفاده می کنیم Is there any thing in the pocket? No thing:می توان بجای not any thing از no thingاستفاده کرد There is nothing in my pocket Some where:به معنای جایی می باشد و در جمله خبری مثبت به کار میرود I want to go some where Any where:اگر در جمله ای که در ان some whereباشد منفی یا سئوالی شود از کلمه any whereاستفاده میکنیم Do you like to go any where? No where:بجای not any whereاز کلمه ی no where استفاده میکنیم I like to go no where Every one:به معنای هر کس یا همه کس است و همیشه با فعل مفرد بکار میرود هر جند که مفهوم جمع دارد Every one is tired Every one=Every body Every thing:به معنای همه چیز یا هر چیز است وهمیشه با فعل مفرد می اید هر چند مفهوم جمع دارد Every thing is all right Every where:به معنای همه جا یا هر جا است و همیشه با فعل مفرد به کار می رود هر چند مفهوم جمع دارد Every where is beautiful Slangs/Idioms/Proverbs Cross my heart:به جون خودم You are not in the picture:توی باغ نیستی Dialog A: Excuse me pardon me I beg yor pardon i must excuse myself please forgive me B: Thats ok Its all right Its nothing No problem لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ Adjectives صفت صفت کلمه ای است که اسم را توصیف میکندو صفات 3 کاربرد کلی دارند: 1)قبل از اسم میایند he has a good teacher 2)بعد از فعل tobe /to get میایند These books are terrible I got tired 3)بعد از افعالی چون Sound/feel/seem/look/taste/smell you seem tired you look sick انواع صفت: 1)ساده:tall/expensive/careful/beautiful 2)صفت برابری:برای مقایسه دو چیز یا دو شخص=as+صفت+as He is as tall as me 3)صفات تفضیلی:زمانی که بخواهیم بربری صفتی را بین دوشخص یا دو چیز یا دو گروه با هم مقایسه کنیم 1)کلیه صفات یک بخشی مثل fat/tallو همچنین صفات 2 بخشی که انتهای انها به yختم میشود مثلeasy/crazyاین گونه صفات با er و than جمع می شوند longer than younger than 2)صفاتی که بیش ازیک بخش هستند بجز دوبخشی مختوم به y than+صفات چند بخشی+more More careful than more beautyful than Note:با به کار بردن less بجای moreمی توان مفهوم صفت را منفی کرد استثناهای صفات تفضیلی= Good___better than Bad___worse than Many___more than Much___more than Little___less than 4)صفت عالی:هر وقت بخواهیم یک چیز را با چند چیز ویا یک شخص را باچند شخص مقایسه کنیم 1_est+صفات یک بخشیو صفات دو بخشی مختوم بهThe +y The smartest 2_صفت چند بخشی+The most The most comfortable note:می نوان بجای the most از the leastاستفاده کرد و مفهوم صفت را منفی کرد The most beautyful The least beautiful استثناهای عالی: good___the best bad___the worst many___the most much___the most little___the least Slangd/Idioms/Provers you get what you pay for:هرچقدر پول بدی اش میخوری butter up:چاپلوسی کردن run around in circles:سر کار بودن know the ropes:وارد بودن Dialog Good kuck Best of luck I wish you luck Good furtune be with you I hope that every thing goes ok for you لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۸۹ possession مالکیت در زبان انگلیسی به معنای نسبت دادن شی به شی وشخص به شی وشی به شخص ویا شخص به شخص به کار میرود 4راه برای نسبت دادن مالکیت: 1)از طریق صفات ملکی:my car our teacher 2)از طریق ضمایر ملکی:This is my book and that is yours 3)از طریق of:of دقیقا معادل کسره مالکیت در فارسی است the door of the class 4)الکیت با s':برای ساختن مالکیت با s' بایدs' را به مالک افزود و بعد از ان اسم بعدی را اضافه کنیم Your brother's friend روش تبدیل of به s': 1_of ا از بین دواسم حذف میکنیم 2_جای دو اسم را عوض میکنیم 3_به مالک s' اضافه میکنیم Slangs/Idioms/Proverbs put your nose out of my business:به تو چه ربطی داره Dont mass with me:بامن در نیوفت to stick some thing uointo some one's ass:چیزی را تا دسته به کسی انداختن Dialog Asking about activity What are you doing? Whats up? What is going on here? What is happening here? Where are you going? ?How is it going is every thing ok? __________________ لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۸۹ Modals بعد از افعال کمکی فعل باید ساده بیاید.برای منفی کردن افعال کمکی باید notرا به این افعال اضافه کنیم.برای سئوالی کردن افعال کمکی کافیست جای فاعل و یا ضمایر فاعلی را با افعال کمکی جا بجا می کنیم افعال کمکی: 1)Can:به معنای توانایی انجام کاری در زمان حال و اینده است She can run fast Can you comr to me house? 2)Could:به معنای توانایی انجام کاری در زمان گذشته است I could speak english when i was 20 3)will:به معنای خواستن در زمان اینده است I will go to tehran tomorrow night مخفف will not =wont 4)May:به معنای ممکن بودن در زمان حال واینده است I may go to tehran tomorrow 5)Might:اربردش دقیقا مانند might است و در بیشتر جاها بجای may از might استفاده میکنند 6)should:به معنای باید است البته به جنبه نصیحت و انتقاد که در زمان حال کاربرد دارد You should study harder 7)Ought to:دقیقا مانند should است و جنبه نصیحت دارد شکل منفی= ought+not+to 8)Must:به معنای باید است و اجباری می باشد و حتما باید ان کار را انجام داد I must respect my parents Slangs/Idioms/Proverbs Its up to you:هر جور دلت میخواد Imagine that:به همین خیال باش a feather in my cap:باعث افتخار من است collude with some one:گاو بندی کردن Dialog Asking about trouble what is the matter? What is wrong? What is happen to you? Are you ok? Is any thing wrong? Is every thing all right? :icon_pf (44): لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۸۹ Conditional Sentence نوع اول:جمله اینده ساده ,جمله حال ساده+If If you Study hard ,you will pass your test می توان جای جمله شرط و جواب شرط را عوض کرد و کاما را حذف کرد در قسمت جواب شرط می توان بجای(فعل+will)از(فعل +may,فعل+canوفعل+might)و حتی یک زمان حال ساده نیز استفاده کرد If she come here,Ican talk to her نوع دوم:فعل+would+فاعل,جمله گذشته ساده+If If i had a lot of money ,I would buy a new car. در شرطی نوع دوم بهتر است بجای was از wereاستفاده کنیم If i were you,I would do that نوع سوم:Would+have+pp+فاعل,جمله گذشته کامل+If If i had seen Ali yesterday,I would have talked to him about the topic __________________ Imperative جمله ای را امری گوییم که به مخاطب مفرد ویا جمع انجام کاریرا امر کند جملات امری 4 شرط دارند: 1)فاعل جمله همیشه you است 2)همیشه جمله امری با فعل ساده شروع میشود جونyouمحذوف است 3)همیشه جملات امری با don'tمنفی می شوند 4)جمله امری را می توان با افزودن حمثشسث مودبانه تر کرد Listen to me please البته کلمه would you ,could youقبل از فعل جمله استفاده می کنند تا جمله مودبانه تر شود. Wouls you come here? Could you speak english? لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۸۹ Wishes Sentence I wish+wish cluase جملات ارزویی زمان آینده قید زمان آینده+فعل ساده+Would+فاعل+I wish در wish cluaseباید از (فعل ساده+would)استفاده شود I wish it would rain tomorrow جملات ارزویی زمان حال قید زمان حال+فعل گذشته ساده+فاعل+I wish I wish she were here right now بجای was از were استفاده میکنیم در ارزویی زمان حال I wish i were rich جملات ارزویی زمان گذشته قید گذشته کامل+گذشته کامل+فاعل+I wish I wish i had studied more yesterday می توان برای تاکید بیش تر بجای I wish از if only استفاده کرد تنها تفاوت ای دو در این است که جملات ارزویی بعد از i wishرا می توان ادامه داد ولی جمله بعد از if only را نمی توان ادامه داد Slangs/Idioms/Proverbs Count to ten:صلوات ختم کن I have no claim:خر ما از کرگی دم نداشت on the tip of tongue:نوک زبانم است Stop horsing around:چسب به کار Dialog Asking about feelings What are you thinking about? What is on your mind? You have some thing on your mind? Is some thing bothering you? Is there any thing you want to talk about? How is it going? Are you ok? How do you feel about it? لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۸۹ Too ,Enough 1_صفت+too:گاهی اوقات لازم است میزان صفتی را تا حد یسیار زیادی بالا ببریم که صفت مفهوم منفی بگیرد مصدر باto+صفت+to be+too+اعل The tea is too hat to drink وجود مصدر باtoدر این ساختار الرامی است گاهی اوقات بین صفت و مصدرباto hc (مفعول+too)استفاده می شود که بستگی به معنای جملله دارد که بیاید یا نیاید مصدر باto+مفعول+for+صفت+tobe+too+فاعل This is too hot for me to drink 2_اسم+Enough:ه معنای کافی است و اگر با اسمی همراه باشد باید قبل از اسم بیاید مصدر باto+اسم+enough+فعل +فاعل have enough time to speak with you وجود مصدر باtoدر این ساختار الزامی است 3_Enough+صفت:همانطور که از فرمول معلوم است enoughا باید بعد از صفت اورد مصدر باenough+to+صفت+فعل +فاعل I am old enough to marry همانطور که دیدیم وجود مصدر با toالزامی است Slans/Idioms/Proverbs It is pity that...=باعث تاسفه که......... What a reckless man you are:چه مرد کله خری هستی I was npt born yesterday:بچه که نیستم Dialog Wishing good luck Good luck Best of luck i wish you luck Good fortune be with you I hope that every thing goes ok for you __________________ لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۸۹ Tencesزمانها Simple present Subject + verb Do ‘does + subject + verb Subject + don’t / doesn’t + verb It- she-he + verb.es.s We never use (es.s) with does in question Present progressive Subject + am. is / are + verb.ing We change am is are place with the place of the subject Subject + am is are + not + verb Present perfect Subject + have / has + past participle Have has + subject + past participle Subject + have not_ has not + past participle Present perfect progressive Subject + have / has + been + verb.ing Have + subject + been + verb.ing Subject + have not / has not + been + verb.ing Simple past Subject + past verb + object Did + subject + verb Subject + did not + verb Past progressive Subject + was / were + verb.ing + when + simple past When + simple past , subject + was were + verb.ing As + subject + was / were +verb.ing + simple past While + subject + was / were , verb.ing + simple past Simple past + while + subject +was were + verb.ing Was were + subject + verb.ing Subject + was not_ were not + verb.ing Past perfect Subject + had + past participle + before + simple past Before + simple past , subject + had + past participle After + subject + had + past participle , simple past Simple past + after + subject +had + past participle Had + subject + past participle Had not + subject +past participle Past perfect progressive Subject + had + been + verb.ing + before + simple past Simple future Subject + will + verb Will + subject+ verb Subject + won’t + verb Subject + to be + going to + verb To be + subject + going to + verb Some times we use simple present , present progressive in state of simple future Future progressive Subject + will + be + verb. ing Future perfect Subject + will + have + past participle Future perfect progressive Subject + will + have + been + verb .ing Slangs/Idioms/Proverbs Dont panic son:نترس پسر جون Under no circumstances:تحت هیچ شرایطی I dont have good feeling about it:احساس خوبی بهش ندارم Dialog asking about health How are you? How are you doing? How have you been? Are you feeling ok? ?Doyou feel all right Are you in pain? How is your health? لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۸۹ Adverb قید قید حالت______ly+صفت Careful+ly_______Carefully قید مکان و زمان بیانگر وقوع عملی در زمان یا مکان خاصی است I see my frein in the park every day قید حالت همیشه بعد از فعل جمله می اید Alwaysهمیشه Usuallyمعمولا Oftenاغلب Sometimesگاهی اوقات occasionallyگهگداری hardly everبه ندرت neverهرگز البته ما می توانیم بجای hardly everاز rarely/scarcely/seldomاستفاده کنیم قیود تکرار باید قبل از فعل اصلی جمله و بعد از فعل کمکی به کار روند البته Sometimesاز این قاعده مستثنی است sometimes i listen to music I usually eat bread and cheese for breakfast I am always polite I have never been to USA اگر در جمله مثبت از never ستفاده کنیم جمله منفی میشودولازم نیست جمله را دوباره منفی کنیم همینطور اگه در جمله ی مثبت از hardly ever استفاده کنیم نیز جمله منفی می شود I never drink tea I hardly ever eat dinner Slangs/Idioms/Proverbs Get hang of some thingقلق چیزی رو یاد گرفتن Cat got yor tongue?لال مونی گرفتی؟ shoot from the hipنسنجیده حرف زدن Dialog Asking to be quiet shhhhh! please be quiet quiet please please stop talking would you please not talk could you please hold the noise down shut up hold your tongue shush! لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۸۹ کاربرد فعل دوم پس از فعل اول قانون اول:اگر فعل اول جمله Let/Makeباشد فعلی که پس از این افعال ویا حتی پس از گذشته این افعال بیایند باید ساده باشد یعنی اینکه افعال دوم هرگز s/es/ing/toمی گیرند فعل ساده+مفعول+make.let+فاعل I let you go She makes me study در قانون اول همیشه بین فعل اول و دوم مفعول قرار میگیرد قانون دوم:اگر فعل اول جمله یمی از افعالenjoy,miss,mind,deny,avoid,practice,fini sh,keep,imagine,فعل دوم ingمیگیرد I enjoy swimming He deny stealing the car فعل دوم بلافاصله بعد از فعل اول می اید قانون سوم:اگر فعل اول جمله یکی از افعال Stop,remember,regret,prefer,begin.like,dislike,ب� �شد فعل دوم یا ingدار می اید یا با مصدر باto میاید I stopped smoking I stoped to smoke قانون چهارم:اگر یکی از افعال حسی مانندsee,notice,hear,...به عنوان فعل اول بیایند فعل دوم به صورت ساده یا ingدار میاید I saw him opening the door I saw him open the door قانون پنجم:اگر فعلی بجز 4قانون به عنوان فعل اول بیایند فعل دوم باید به صورت مصدر با toکار رود I want to see you گاهی اوقات بین افعال قانون 5 مصدر باtoو یا ضمیر مفعولی به کار میاید I asked her to stay with me for ever گر بخواهیم مصدر باtoرامنفی کنیم باید notقبل از ان بکار ببریم I want you not to do that معمولا بین بعضی از افعال گروه 5 و مصدر با toمفعول یا ضمیر مفعولی می اید این افعال شامل ask,want,promise,advise,demand,need,suggest,recomm and....می باشد Slangs/Idioms/Proverbs drop ones teeth:از تعجب شاخ در اوردن blow to something:گند زدن به چیزی turn some one off:حال کسی رو گرفتن Dialog Asking to wait just a minute wait a minute would you mind wait a moment? hold your horses not so fast hang on holdon a minute wait up wait for me لینک به دیدگاه
christian 235 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۸۹ جملات دم سئوالی باید دارای چند شرط باشند: 1_اگر جمله خبری مثبت باشد 1)tag questionباید منفی باشد 2)شکل مخفف منفی بکار برود 3)فقط وفقط از فعل کمکی در ساختار tag questionاستفاده شود ؟فاعل+فعل کمکی منفی ,جمله خبری مثبت She is beautiful,isn't she? You love her,dont you? 2_اگر جمله خبری منفی باشد 1)tag questionباید مثبت باشد 2)فقط وفقط از فعل کمکی در ساختار tag questionاستفاده می کنیم She doesn't like English,does she? Note:در جمله ی I am studentه دلیل اینکه tag question ان را نمی توان از amn't Iاستفاده کرد از aren't I استفاده میکنیم I am a good boy,aren't I? افعال کمکی: فعل کمکی حال ساده:do,does فعل کمکی گذشته ساده:did فعل کمکی حال استمراری:am,is,are فعل کمکی گذشته استمراری:was,were فعل کمکی حال کامل:have,has فعل کمکی گذشته کامل:had فعل کمکی زمان های اینده:will وکلیه modalها که از افعال کمکی هستند Slangs/Idioms/Proverbs poke one's nose into something:در کاری فضولی کردن Have a screw loose:یه تخته کم داشتن Hi the nail on the head:به هدف زدن Dialog Asking to think about some thing: Think about it Think it over Give it some thought Consider it a while make up your mind what is your decision? So what do you say? what have you decided to do? لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده