رفتن به مطلب

انقلاب در سرعت پاسخگويي


ارسال های توصیه شده

انقلاب در سرعت پاسخگويي:ws37:

 

 

مترجم : همکاران سيستم منبع : oracle

يكپارچگي كسب‏و‏كار از طريق معماري خدمات محور

 

در فضاي كنوني اقتصاد كه مرتباً در حال تغيير است، همه انواع سازمان‏ها با يك چالش عام و پايدار مواجه هستند و آن اين است كه چگونه مي‏توانند براي پاسخ به انتظارات روبه ازدياد مشتريان و انطباق با تعهدات جديد به ميزان كافي چابك باشند و در عين حال در رقابت پيش تر از رقباي خود باشند.

 

راهكار صحيح يكپارچگي كسب‏و‏كار است. يكپارچگي كسب‏و‏كار با تركيب مديريت فرايند كسب‏و‏كار (BMP) و نگرش خدمات محور به مديريت IT، باعث ارتقاء كارآمدي همه فرايندها، اطمينان از پشتيباني سرمايه‏هاي IT موجود از فرايندهاي حقيقي كسب‏و‏كار و تمركز سرمايه‏گذاري جديد در حوزه IT بر بيشترين بازگشت خواهد شد. يكپارچگي كسب‏و‏كار اگرچه در مفهوم ساده به نظر مي‏رسد اما در طول زمان ثابت شده است كه استقرار آن بسيار مشكل است. امروزه با نگرش مبتني بر معماري خدمات محور كه كسب‏و‏كار و IT را با هم يكسان در نظر مي‏گيرند و همچنين راهكارهاي اوراكل، اين مشكل برطرف شده است. با استفاده از استراتژي‏هاي اين مقاله سازمان‏ها اطمينان پيدا مي‏كنند كه گذار تدريجي، دلپذير و موفقي به سوي يكپارچگي تجاري خواهند داشت.

 

چالش

سازمان‏ها به IT با ديد فراهم كننده راهكارهايي براي مشكلات پيچيده كسب‏و‏كار مي‏نگرندكه اين به معناي در اختيار قرار دادن اجزاي قابل انعطاف مورد نياز آنها براي پشتيباني از آن فرايند است. اين نوع از يكپارچگي كسب‏و‏كار به طور سنتي دو چالش كليدي را تحميل مي‏كند: يكي پل زدن ميان كسب‏و‏كار و دنياي IT و ديگري تامين زيرساخت قابل انعطاف و مستحكم براي پشتيباني از اين پل. سازمان‏ها معمولاً نگرش بالا به پايين يا پايين به بالا را براي اين كار پيش مي‏گيرندكه هر دوي آنها موفقيت كمي داشته‏اند. نگرش بالا به پايين براي رسيدن به عمليات محاسباتي خاص كه اغلب شباهت كمي به توانمندي‏هاي نرم‏افزاري موجود دارد، فرايندهاي كسب‏و‏كار را به دقت مطالعه مي‏كنند.

در مقابل، نگرش پايين به بالا تلاش مي‏كند بر اساس عمليات محاسباتي به فرايندي دست يابد كه غالباً شباهت كمي با فرايندهاي جامع كسب‏و‏كار دارد و آنچه اوضاع را وخيم‏تر مي‏كند آن است كه زير ساخت ارتباط دهنده فعاليت افراد به قدري غير منطف است كه سازمان‏ها نمي‏توانند كسب‏و‏كار و نقشهIT خود را به سرعت با آن انطباق دهند.

 

 

راهكار

با تامين ابزارهاي تهيه نقشه مفهومي براي بخش كسب‏و‏كار سازمان و تجهيز دپارتمان‏هاي IT به نقشه خدمات، داده و دستورالعمل‏هاي فعلي، BMPو SOA امكان يكپارچگي و ادغام كسب‏و‏كار فراهم مي‏شود. اين‏ها با كمك يكديگر مفهوم كاري واحدي را براي كسب‏و‏كار و IT پيشنهاد مي‏كنند كه عبارتست از: خدمات كسب‏و‏كار تجزيه ناپذير. اين مدل كسب‏و‏كار فرايندها را به خدمات تجاري قابل تشخيص اما كوچك تقسيم مي‏كند، در حاليكه IT سرمايه‏هاي موجود و اجزاي جديد را با يكديگر تركيب مي‏كند.

 

علاوه بر اين، كسب‏و‏كار و IT از طريق پشتوانه قابل انعطافي موسوم به گذرگاه خدمات بنگاه اقتصادي كه به پذيرش كمك مي‏كند، با يكديگر مرتبط شده‏اند. نتيجه اين امر يك زيرساخت قابل انعطاف است كه به سازمان‏ها اجازه مي‏دهد به سرعت خدمات جديد اضافه كنند، خدمات خارجي را با خدمات داخلي جايگزين كنند، به جاي خدمات قديمي سرويس‏هاي جديد ارائه كنند، توالي ارائه خدمات را بازآرايي كنند، سياست‏هاي دولتي را اجرا كنند و بر اجراي خدمات نظارت كنند.

 

پياده‏سازي

موفقيت در فرايندهاي يكپارچگي كسب‏و‏كار نيازمند يك پلت فورم كامل شامل موارد زير است:

BPMSuites:كه به هر فرايند اجازه مي‏دهد همچون يك "فعاليت" رفتار كنند (مثل تكميل سفارش)

زيرساخت تلفيق داده‏هاي خدمات: كه به كاركنان IT اجازه مي‏دهد "نام‏هاي " لازم را تامين كنند (مثل مشتري و محصول)

زيرساخت تلفيق برنامه‏هاي كاربردي خدمات: كه به كاركنان IT اجازه مي‏دهد "افعال" لازم را تامين كنند (همچون خريد و نقل و انتقال با كشتي)

گردآورنده/ESB: كه رابط نام‏ها و افعال در يك فعاليت مطلوب است. ( و به شركت‏ها اجازه مي‏دهد كه فعاليت‏ها را به طور مرتب اصلاح كند)

يك مزيت مهم يكپارچگي كسب‏و‏كار آن است كه بنگاه‏ها مي‏توانند با توجه به موقعيت و نيازهايشان راه‏هاي مختلفي را براي پياده‏سازي در پيش بگيرند؛ به عنوان مثال اگر بخش بازرگاني شركت قصد دارد ميدان ديد، كنترل و چابكي خود را افزايش دهد، مي‏تواند با نرم‏افزار BPM آغاز كند.

 

در حالي كه در سازماني ديگر اگر هدف بازگشت سريع سرمايه براي مشكلات فعلي باشد، روش ادغام داده يا نرم‏افزارها مناسب‏تر است.

در نهايت، در سازماني كه زيرساخت جوابگوي نياز پروژه‏هاي ادغام موجود باشد، روش ESB اولين گام سازمان محسوب مي‏شود.

صرفنظر از اينكه شركت از كدام مرحله آغاز كند، به خوبي مي‏تواند با تركيب SOAو BPM فعاليت‏هاي خود را يكپارچه نمايد. از آنجاييكه نمي‏توان براي همه يك نسخه واحد را تجويز نمود، اوراكل به منظور توسعه ارزش زيرساخت‏هاي نرم‏افزارهاي موجود و براي پشتيباني از هر مشتري در مسير منحصر به فرد او، اقدام به ارائه مجموعه‏اي از محصولات نموده است.

 

 

يكپارچگي كسب‏و‏كار با استفاده از معماري سازماني خدمات محور

از زماني كه Clive Finkelstein مفهوم مهندسي اطلاعات را ايجاد و James Martine آنرا مشهور كرد، كسب و كارها تلاش مي‏كنند سرمايه‏هاي IT خود را در جهت اهداف بلندمدت (بالاي 25 سال) شركت به كار گيرد.

نگرش‏هاي اوليه به كار در جاييكه كسب‏و‏كارها براي استنتاج توانمندي‏هاي IT خود، مدل‏هاي كسب‏و‏كار خود را مورد مطالعه قرار مي‏دادند، از روش بالا به پايين استفاده مي‏كردند. نتيجه ايجاد "سندروم لوح خالي"، يا ليستي از نيازمندي‏هاي ويژه است كه به ندرت با ويژگي‏هاي سيستم‏هاي موجود همخواني دارد و بدان معناست كه تنها راه انجام تعهدات، سرمايه‏گذاري در توسعه نرم‏افزاري است. البته هر تغييري در اهداف كسب و كار، باعث ايجاد مجموعه جديدي از شكاف‏هاي توانمندي و سرمايه‏گذاري قابل توجه در اين زمينه خواهد شد.

 

بسياري از شركت‏ها در پاسخ به ضعف‏ها و محدوديت‏هاي اين نگرش، نگرش پايين به بالا را امتحان كردندكه منجر به ازدياد راهكارهاي مقطعي شد. مشكل اين راهكارها آن بود كه به ندرت اجراي منسجم كل فرايند را پشتيباني مي‏كردند و موجب بروز "سندروم لوله بخاري" شد. بدان معنا كه شركت‏هاي داراي پراكندگي جغرافيايي در تبادل اطلاعات از يك بخش شركت با ساير بخش‏ها با مشكل مواجه مي‏شدند. يعني پروژه‏هاي فردي براي تجميع عمليات‏هاي نرم‏افزاري سطح پايين با عمليات جزئي كه تنها با نيازهاي فوري كسب‏و‏كار سازگار است، از ابزارهاي يكپارچه‏سازي استفاده مي‏كردند.

 

اين به معناي آن است كه تنها راه پايبندي به تعهدات، تلفيق مجموعه‏اي از پروژه‏هاي مجزاست كه هر كدام به يك لوله بخاري جديد منجر شود. بنابراين شركت‏ها به جاي مدلسازي مداوم كسب و كار، خود را با پروژه‏هاي يكپارچه‏سازي تمام نشدني مواجه ديدند.

تلفيق كسب‏و‏كار مبتني بر SOA از طريق معرفي دو ابتكار مهم شامل: يك واحد كار فرضي كه رابط بخش‏هاي بازرگاني و IT است و يك ستون حمايتي كه به راحتي ميان واحدها واسطه‏گري كند، اين مشكلات را حل كردند. خدمات كسب‏و‏كار تجزيه ناپذير هم براي هم براي بخش بازرگاني و هم براي بخش IT يك شركت معني‏دار است.

 

براي بخش بازرگاني، اين خدمات تجزيه نشدني كسب وكار نشاندهنده مجموعه‏اي از اقدامات مرتبط است كه يك ماژول نرم‏افزاري ( نظير پردازش پرداخت) ممكن است در دنياي خرده فروشان انجام دهد. براي بخش IT، خدمات تجزيه نشدني كسب‏و‏كار نشاندهنده مجموعه‏اي از اقدامات مرتبط است كه يك ماژول نرم‏افزاري (نظير پردازش پرداخت) در دنياي كهن سرويس گيرنده/ سرويس دهنده ارائه مي‏كند.

 

از منظر كسب و كار، خدمات كسب‏و‏كار تجزيه نشدني پايين‏ترين سطح خدمات است كه بدون تحميل معماري سازماني سطح IT معنا پيدا مي‏كند. از منظر IT، خدمات كسب‏و‏كار تجزيه نشدني بالاترين سطح خدمات است كه بدون تحميل هيچگونه فرايند ويژه سطح كسب‏و‏كار معنا پيدا مي‏كند.

آنچه مسلم است اين تعاريف بسته به نوع شركت يا صنعت از تعابير مختلفي برخوردار است. به طور مثال يك شركت توليدي ممكن است پردازش پرداخت را به عنوان خدمات كسب‏و‏كار تجزيه ناپذير در نظر بگيرد. در حاليكه يك شركت پردازش پرداخت ثالث، سطح پايين‏تري از تجزيه‏ناپذيري را براي اين گونه خدمات را مي‏پذيرد.

 

همچنين صنايعي كه وابستگي زيادي به اطلاعات دارند، نظير شركت‏هاي ساختماني، بهتر پذيراي خدمات تجزيه ناپذير كسب‏و‏كار هستند. اين انعطاف در سطح جذب نشاندهنده زيبايي خدمات كسب‏و‏كار است: هر شركتي مي‏تواند به زبان خودش صحبت كند و يا حتي با گذشت زمان اين زبان را به دست آورد، بدون اينكه پارادايم‏ها شكسته شوند.

 

شكل يك نشان مي‏دهد كه چگونه اين واحد كار فرضي روي شكاف ميان بازرگاني و IT پل مي‏زند. كسب‏وكار، فرايندهاي مدل خود را تا سطح خدمات تجزيه نشدني مي‏شكند در حاليكه IT با تركيب سرمايه‏هاي نرم‏افزاري به سوي سطح تلفيق مبتني بر خدمات حركت مي‏كند. آنها در ميانه راه با يكديگر تلاقي كرده و در مورد نگرش جامع به خدمات تجزيه ناپذير كسب‏و‏كار با يكديگر مذاكره مي‏كنند.

 

image_gallery?img_id=210833&t=1275893215750

شكل يك: تلاقي خدمات تجزيه ناپذير كسب و كار

دومين ابتكار در پس تلفيق خدمات مبتني بر SOA،ESB نهفته است كه براي پاسخ به نيازهاي تغيير، به تامين مكانيزم لازم براي پذيرش مستمر پورتفوي خدمات قابل دسترس مي‏پردازد. هيچ پورتفوي خدماتي براي همه موقعيت‏ها مناسب نيست؛ به جاي به روز رساني خدمات جزئي، ESB مي‏تواند ميان آنها واسطه‏گري كند. به عنوان مثال اگر دو نوع خدمات از دو فرمت با تفاوت اندك استفاده كنند، ESB مي‏تواند نقش مترجم را در ميان آنها بر عهده بگيرد. در عين حال اگر تغيير كسب‏و‏كار در يك حوزه نيازمند نوع جديدي از خدمات باشد، ESB مي‏تواند درخواست‏هايي كه نيازمند عمليات سطح بالاتر هستند را به نسخه جديد و درخواست‏هايي كه به عمليات ابتدايي نياز دارند را به نسخه قديمي ارجاع دهند. بنابراينSOA علاوه بر تامين اصول معمول براي كسب‏و‏كار و IT، انعطاف پذيري لازم براي راهكارهاي گسترش يافته را نيز فراهم مي‏كند.

 

پلت فورم معماري مبتني بر خدمات

اگرچه ESB تنها بخش يكپاچگي كسب‏و‏كار مبتني بر SOA نيست، اما به عنوان شالوده كل پلت فورم محسوب مي‏شود. شكل 2 نشاندهنده چگونگي عملكرد و ظاهر SOA است.

• پلت فورم يكپارچگي كسب‏و‏كار در ميان مشاركت كنندگان در فرايند و سرمايه‏هاي IT موجود قرار مي‏گيرد و تلاش‏هاي آنها را هماهنگ مي‏كند.

• لايه مديريت فرايند كسب‏و‏كار در ارتباط با شركت كنندگان در فرايند است، وظايف آنها را مرتب مي‏كند و با استفاده از ESB از آنها حمايت مي‏كند.

• لايه تركيب داده و نرم افزار كاربردي در ارتباط با سرمايه‏هاي موجود و خلاصه كردن داده و وظايف بوده و براي خدمات كسب‏و‏كار تجزيه ناپذير كه از سوي ESB، اعلام شده لازم است.

image_gallery?img_id=210837&t=1275893323453

شكل دو: يكپارچگي كسب‏و‏كار بر پايه SOA

 

مديريت فرايند كسب و كار

از منظر كسب‏وكار، مهمترين قسمت قابل رويت يكپارچگي كسب‏و‏كار، لايه مديريت فرايند است كه به تامين عناصر مدلسازي، اجرا و مديريت كسب‏و‏كار مي‏پردازد.

 

عناصر مدلسازي به تحليل‏گران كسب‏و‏كار اجازه مي‏دهدكه با استفاده از كنوانسيون‏هايي نظير مدلسازي فرايند كسب و كار ، داستان فرايند هركدام را بنويسند. آنها همچنين امكان مستندسازي مراحل فرايند و مدل‏سازي مواجهه كاربران براي تشريح چگونگي مشاركت افراد در فرايند را براي تحليل‏گران فراهم مي‏كند. در نهايت اجزاي مدلسازي براي كمك به تحليل‏گران در جهت شكستن يك رويداد به مجموعه‏اي بهينه از خدمات كسب‏و‏كار تجزيه‏ناپذير، جريان كار را به صورت دستي و اتوماتيك شبيه‏سازي مي‏كنند.

 

عناصر اجرايي، يك فرايند را به دستورالعمل‏هاي قابل اجرا تبديل مي‏كند و سپس از طريق ESB، خدمات كسب‏و‏كار تجزيه ناپذير لازم را فرامي‏خواند.

 

آنها همچنين يك فضاي كاري مبتني بر وب ايجاد كردند كه كابران بتوانند از طريق آن وظايف خود را انجام دهند. اجزاي نظارتي جريان و معيارهاي فرايند بلند مدت را رهگيري مي‏كنند تا زمان پاسخ به بحران‏هاي ناگهاني را كاهش دهد. مجموعه برنامه‏هاي نرم‏افزاري مديريت فرايند كسب‏و‏كار اوراكل همه عناصر مدلسازي، اجرا و مديريت را كه قابل اعتماد بودن، در دسترس بودن و مقياس‏پذيري براي تغيير مالكيت آن به اثبات رسيده است را در غالب يك پكيج واحد ارائه مي‏كند.

 

تركيب داده‏ها

كسب‏وكارها با استفاده از اطلاعات قدرتمند مي‏شوند. زمانيكه اطلاعات صحيح و به موقع ارائه شوند، سازمان‏ها مي‏توانند تصميمات منطقي اتخاذ كنند. دريافت اطلاعات صحيح در مكان و زمان درست، توانمندسازهاي كليدي براي اين جريان از اطلاعات محسوب مي‏شوند.

• اطلاعات صحيح: اطلاعات نه تنها بايد براي مصرفي كه براي آن در نظر گرفته شده است مناسب باشند، بلكه بايد صحيح و قابل اعتماد نيز باشند.

• محل صحيح: اكوسيستم كلي اطلاعات شامل چند سيستم تحليلي و عملياتي است. صرفنظر از محل داده‏ها، هر سيستم بايد با استفاده از داده‏هاي موجود در سيستم‏هاي ديگر ارتقا يابند.

• زمان صحيح: داده‏ها به سرعت كهنه مي‏شوند. سيستم پشتيباني تصميمات اگر در زمان مناسب به داده‏ها دسترسي نداشته باشد بلااستفاده خواهد بود. دريافت داده در زمان مناسب يكي از مهمترين چالش‏هاي پيش‏روي كسب و كارهاي امروزي محسوب مي‏شود.

 

راهكار تركيب داده‏هاي اوراكل، راهكار جامعي است كه اطلاعات صحيح را در زمان و مكان مناسب تهيه مي‏كند. اين نرم‏افزار با عملكردي قاطع همه نيازهاي تركيب داده نظير تغيير داده، كيفيت داده، شكل دادن به داده‏ها و استخراج، تغيير شكل و ذخيره‏سازي اطلاعات را مورد توجه قرار مي‏دهد. اين ابزار اگر همزمان با راهكار Oracle Fusion Middleware مورد استفاده قرار مي‏گيرد به بخش مركزي معماريIT تبديل مي‏شود و سطح بالايي از خدمات IT را در سطح بنگاه اقتصادي ارائه مي‏كند.

 

گذرگاه خدمات‏رساني به بنگاه اقتصادي (ESB)

ESB به عنوان مترجم، سياستگذار، پيوند دهنده و ناظر نيز عمل مي‏كند. در واقعESB علاوه بر مديريت جريان پيام ميان خدمات، تعيين سياست‏هاي مديريت و امنيت و حمايت از حاكميت SOA بر بنگاه اقتصادي؛ همكاري ميان داده‏هاي سطح پايين‏تر و خدمات نرم‏افزاري را نيز تسهيل مي‏كند كه همه موارد فوق نشاندهنده لزوم استفاده از تجارب برتر در هنگام استفاده از ESB است.

 

گذرگاه خدمات رساني به بنگاه‏هاي اقتصادي از طريق راهكار ESBاوراكل براي برقراري ارتباط، ميانجي‏گري و مديريت روابط ميان خدمات نامتجانس، بسته نرم‏افزارهاي كاربردي و مثال‏هاي متعددي از بكارگيري ESB در شبكه خدمات در كل بنگاه اقتصادي طراحي شده است.

 

ثبت و ذخيره خدمات

همزمان با رشد زيرساخت يكپارچه‏سازي كسب‏و‏كار مبتني بر SOA در بنگاه اقتصادي، اهميت اجراي سياست‏هاي پايدار براي توسعه خدمات و درك كامل بخش‏هاي كليدي از اين خدمات (نظير اينكه كدام‏يك در دسترس هستند، هركدام چه مي‏كنند و كدام سرويس‏گيرندگان از چه فرايندهايي استفاده مي‏كنند) بيشتر مي‏شود.

• تحليل‏گران كسب‏و‏كار نيازمند شناخت خدمات تجزيه‏ناپذير كسب‏و‏كار براي طراحي فرايندهاي جديد هستند.

• معماران IT بايد بدانند كه چه وابستگي‏هاي خدماتي وجود دارند تا بتوانند در مورد تاثير آنها بر تغيير، تصميم‏گيري كنند.

• مديران عمليات بايد نسبت به كاربري خدمات دانش جامعي داشته باشند تا بتوانند اطمينان حاصل كنند كه تعهدات توافق‏نامه سطح خدمات محقق شده است.

راهكارهاي Enterprise Repository و Service Registry اوراكل از طريق اختصاص زمان بيشتر براي طراحي فرايندهاي كسب‏و‏كار و خدمات از طريق يكپارچگي كسب و كار، از اين گونه فعاليت‏هاي حاكميت خدمات حمايت مي‏كند.

 

مدل‏هاي پذيرش

در ابتداي فرايند يكپارچگي كسب و كار، شركت‏ها مجبور بودند پلت فورم بسيار بزرگي را به شكل پروژه به طور گسترده پياده‏سازي تبديل كنند. امروزه استفاده از SOA بازرگاني و IT را در جايگاه يكساني قرار داده است. بدان معنا كه كسب و كارها به آرامي مي‏توانند از ادغام بخشي به سوي يكپارچگي كامل پيش روند. در واقع قابليت پياده‏سازي تدريجي باعث افزايش بازگشت سرمايه در پروژه‏هاي خاص مي‏شود چرا كه شركت‏ها مي‏توانند به جاي كاهش هزينه‏‏ها در يك دپارتمان يا فعاليت خاص آنرا با اكولوژي پردازش كسب‏و‏كار در مقياس بزرگ‏تر هماهنگ كنند.

در زير به نگرش‏هاي سازمان‏ها براي تبديل به يكپارچگي كامل كسب‏و‏كار اشاره مي‏كنيم.

 

ادغام به عنوان نقطه شروع

كسب و كارها اغلب از پروژه‏هاي يكپارچه‏سازي سيستم‏هاي اطلاعاتي موفق به عنوان نقطه پرش به سوي يكپارچگي كسب‏و‏كار استفاده مي‏كنند و از اين رهگذر منافع زيرساخت قابل انعطاف براي كسب‏و‏كار آنها افزايش مي‏يابد.

 

گذرگاه خدمات بنگاه اقتصادي به عنوان نقطه شروع

برخي از سازمان‏ها كهSOA را پذيرفته‏اند از ESB به عنوان نقطه شروع يكپارچگي كسب‏و‏كار استفاده مي‏كنند. اين سازمان‏ها داراي جزاير BPM و يكپارچگي كسب‏و‏كار هستند و مي‏خواهند آنها را قابل دسترس‏تر نمايند.

اگرچه اين سازمان‏ها به ESB به عنوان لازمه زيرساخت افقي مي‏نگرند، اما حقيقت آن است كه سرمايه‏گذاري در ESB منافع تجاري قابل توجهي را در غالب چابكي و پاسخگويي به ارمغان مي‏آورد.

 

 

دلايل اين امر آن است كه ESB مي‏تواند امكان دسترسي به هر يك از جزاير توانمندي را در سراسر شركت فراهم نمايد.ESB همچنين سياست‏هاي پايداري را در زمينه‏هاي امنيت، دسترسي بيشتر و سطح خدمات قوي‏تر

اجرا مي‏كند. با استقرار ESB به راحتي و با سرعت مي‏توانند اين جزاير را به يكديگر متصل كنند و شكاف‏هاي موجود براي دستيابي به تلفيق كسب‏و‏كار را پر كنند.

 

مديريت فرايند كسب‏و‏كار به عنوان نقطه شروع

براي بسياري از سازمان‏ها به ويژه آنهاييكه به دنبال اجراي بهتر فرايندهاي كسب‏و‏كار هستند، مدل‏سازي فرايند كسب‏و‏كار نقطه شروع يكپارچگي محسوب مي‏شود. سازمان‏ها براي حمايت از اين تلاش‏ها و ارائه منعطف‏ترين نگرش، عناصر تركيب كسب‏و‏كار مبتني بر SOA را به عنوان گام بعدي مي‏شناسند.

 

 

اين الگو در شركت Screwfix كه فروشنده چفت و ابزارهاي مرتبط با آن است و در گذشته چالش‏هاي بسياري را در فرايند تداركات خود تجربه كرده بود، اجرا شد. در گذشته واسطه‏گران با مشكل كمبود محصولات كليدي مواجه بودند كه به كاهش فروش و افزايش هزينه‏هاي توزيع منجر مي‏شد. مقابله با اين موقعيت آن هم زمانيكه همه فرايندهاي موجود (و بهبود دهنده‏هاي آنها) تنها به ذهن تحليل‏گران كسب‏و‏كار محدود مي‏شد، بسيار مشكل بود. با اجراي راهكار BPM اوراكل در اين شركت، امكان رسميت بخشيدن به اين دانش و ايجاد يك فرايند جديد فراهم شد.

Screwfix توانست از اين رهگذر به سرعت داده‏هاي فعلي و سرمايه‏هاي نرم‏افزاري خود را با فرايند مطلوب همسو كنند. با در ذهن داشتن يك انگيزه كسب‏و‏كار روشن، مزاياي داشتن نگرشي كلي و جامع به زودي آشكار مي‏شود.

 

نتيجه‌گيري

سازمان‌ها با استقرار نرم افزارهاي كاربردي BMP، يكپارچه‌سازي و ESB مي‌توانند به سرعت از مزاياي يكپارچه‌ سازي كسب‌و‌كار مبتني بر SOA بهره‌مند شوند. با استقرار اين نرم افزارها و اندكي تلاش مضاعف سازمان‌ها مي توانند به همسويي كسب و‌كار بهتري دست پيدا كنند. اين نوع از يكپارچه سازي به سازمان‌ها اجازه مي‌دهد در پاسخ به فرصت‌هاي ويژه، پورتفوي يكپارچه سازي كسب و كار خود را توسعه دهند. درنتيجه، مزيت‌هاي يكپارچه‌سازي كسب و كار در شركت‌ها هيچ محدوديتي ندارد.

 

 

از آنجائيكه حذف نرم افزارهاي كاربردي جديد ارتقاي پورتفوي خدمات كسب‌و‌كار موجود است يك تاثير شبكه‌اي هم در بخش بازرگاني (تشكيل فرايندها از خدمات كسب‌و‌كار تجزيه ناپذير) و هم در بخش IT (تركيب سرمايه‌ها با خدمات كسب و كار تجزيه ناپذير) وجود دارد.

اگرچه سازمان‌ها از مسيرهاي مختلفي مي‌توانند به يكپارچگي كسب‌و‌كار از طريق نگرش مبتني بر SOA دست يابند، امايك پلت فورم كامل بايد شاملBPM، تركيب نرم افزار و داده و اجزاي ESB باشد كه به شركت‌ها اجازه مي‌دهد از هر نقطه‌اي از اين راهكار فعاليت يكپارچه‌سازي را شروع كنند. اوراكل با استفاده از محصولات برتر خود در صنعت و همچنين تجربيات و نيروي متخصص خود مي‌تواند راهنماي شركت‌ها در اين مسير يكپارچه‌سازي كسب‌و‌كار بر پايه SOA باشد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...