رفتن به مطلب

اینجوریه دیگه !!!


ارسال های توصیه شده

جایشان تنگ بود و گهگاه یکدیگر را در بر می‌گرفتند. لبانشان به هم رسید. نخستین بوسه را کوزیمو زد.

بدینگونه عشقشان آغاز شد. کوزیمو خوش و گیج و منگ بود، دختر نیز خود را خوشبخت حس می‌کرد،‌ اما هیچ شگفت‌زده نبود. دختران هیچ‌کارشان اتفاقی نیست.

"بارون درخت نشین" ایتالو کالوینو

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...