zzahra 4750 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۸۹ احساس میکنیم عاشق شدیم....اشتباه ما همینجاست...!فقط احساس میکنیم...فقط خودمونو قبول داریم...ودیگه به این فکر نمیکنیم که آیا تعریف من از عشق همون تعریفیه که بقیه دارن...؟! هه!دیگران..؟!وقتی من هستم و دردهایی که به جانم ریخته شده و اشک ها و شب بیداری ها و آه ها و حسرت ها.....مرا با دیگران چه کار...؟من ساخته شده ام برای پیمودن این راه... اصلا رسالت من این است که عاشق باشم... عشق.... معیارهای درست عاشقی چیه...؟ینی منظورم اینه که از کجا باید اینو تشخیص بدیم که عاشقیم...؟!و این که این عاشقی درسته یا نه... دوست خواهر من سال ها بود که عاشق بود...یا حداقل فکر میکرد که عاشقه...! سال ها بود که تمام خصوصیات یه عاشق رو داشت...جوری که خودشم باورش شده بود که عاشقه....! و تمام رنج هایی که یک عاشق میتونه متحمل بشه رو به جون خرید.... و به عشقش هم رسید....و شاید چون وصال تدفین عشق است....همون روزی که با عشقش زیر یک سقف رفت...تمام ارزش ها و زیبایی هایی که این قضیه میتونست داشته باشه دفن شدند....! و بعد از یک سال زندگی کردن با کسی که حاضر بود جونشو براش فدا کنه...به جایی رسیده که میگه قانون نمیتونه حق منو ازش بگیره...دوستای داداشمو میفرستم تا حالیش کنن!!!!! 27 سالشه...نمیشه گفت خام بوده..گول خورده...اشتباه تشخیص داده.... نمیدونم...شاید چون این آدم فقط به ندای درونش گوش کرده...و عشق رو باور کرده به چنین روزی افتاده... مولوی میگه : عشق هایی کز پی رنگی بوَد عشق نبود عاقبت ننگی بود به هر حال این تجربه و خیلی تجربه های مشابه دیگه منو به این میرسونن...که حتی به پاک ترین احساسات خودم هم شک کنم...حتی به عشق... 22 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۸۹ وصال تدفین عشق است هميــــــــــنـــــــــه با اين موافقم 120 % 7 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۸۹ وقتی بجای اینکه شناخت حاصل کنیم و از پی شناخت عاشق بشیم............درباره شخص توهم میسازیم و عاشق توهم خودمون میشیم بعد از وصال که با واقعیت روبرو میشیم ..............اونوقت به پایان میرسیم وصال پایان هوسه نه عشق وقتی عاشق چشم و ابرو و ناز وعشوه لحن صدا و قد وبالا میشیم..............عاشق نیستیم معامله داریم میکنیم هوسه عشق نیست من دیدم عشق رو که بین دو نفر بعد وصال تازه به یه مراحل بالاتری رسید..............ولی خوب خیلی کمه یه فهمی میخواد که برای افراد ظریف نکته سنج حاصل میشه میان عاشق و معشوق رمزیست چه داند انکه اشتر میچراند 14 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۸۹ الان دیگه همه فقط فکر میکنن که عاشقن. در صورتی که فقط یه احساسه خوب دارن نسبت به طرف. عشق تقریبا دیگه وجود نداره 4 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۸۹ تا اینکه حس خاصی نسبت به یه نفر پیدا میکنیم فکر میکنیم عاشق شدیم و عکس العمل خودمون نسبت به اون حس رو واکنش یک عاشق تعبیر میکنیم................بهترین دوستم وقتی از دوست دخترش جدا شده بود فکر میکرد دنیا به آخر رسیده و دیگه نمیتونه نسبت به هیچکس اعتماد پیدا کنه...الان هم اگه درباره عشق ازش سوال کنی میگه عاشق دوست دختر جدیدم هستم............معمولا" همه ما همینیم................واژه عشق اول عشق اخر رو تقریبا" اکثر ما به کار بردیم.......... 8 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، ۱۳۸۹ شیرینی عشق به رنجهاشه.... به دلشوره هاشه..... به دردشه.... به ترس و دلهره شه.... به دوریه عاشق و معشوقه...... شیرینی عشق به اینه که تنها احساس قلبیت حضور داشته باشه..... نه حواس پنجگانه ت ....چون تبدیل به هوس میشه......... شیرینی عشق به اینه که بدونی وصالی نیست .... ولی باز هم این احساس خوب یا همون عشق رو داشته باشی..... باز هم بخوای ادامه بدی..... باز هم همه مشکلاتشو به جون بخری...... شیرینی عشق به اینه که بتونی معشوقتو حس کنی.... غم و خوشحالیش به تو منتقل بشه بدون اینکه از وسیله ارتباطی ای استفاده کنی.......... به اینه که بتونی تازه نگهش داری و نزاری تبدیل به عادت شه..... هر که ترسد زملال اندوه عشقش نه حلال اینا شیرینیه یه عشق پاکه..... یه عشق ایده ال..... شاید یه عشق جاودان...... یه عشقی که به ندرت پیدا میشه..... ولی عشق واقعی اینه..... 5 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، ۱۳۸۹ زبور عشق بازی نه کار هر مرغیست بیا و نوگل این بلبل غزلخوان باش 5 لینک به دیدگاه
zzahra 4750 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۸۹ هميــــــــــنـــــــــه با اين موافقم 120 % چرا...؟چجوری به این رسیدی....؟ الان دیگه همه فقط فکر میکنن که عاشقن. در صورتی که فقط یه احساسه خوب دارن نسبت به طرف.عشق تقریبا دیگه وجود نداره مرسی:icon_gol: میشه شما هم بگی چرا...؟امضات هم همینو میگه...نشون میده تجربه بدی ازش داری...اگه میتونی و دوس داری...ما رو هم تو تجربه هات سهیم کن... :icon_gol: 4 لینک به دیدگاه
zzahra 4750 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۸۹ وقتی بجای اینکه شناخت حاصل کنیم و از پی شناخت عاشق بشیم............درباره شخص توهم میسازیم و عاشق توهم خودمون میشیم بعد از وصال که با واقعیت روبرو میشیم ..............اونوقت به پایان میرسیموصال پایان هوسه نه عشق وقتی عاشق چشم و ابرو و ناز وعشوه لحن صدا و قد وبالا میشیم..............عاشق نیستیم معامله داریم میکنیم هوسه عشق نیست من دیدم عشق رو که بین دو نفر بعد وصال تازه به یه مراحل بالاتری رسید..............ولی خوب خیلی کمه یه فهمی میخواد که برای افراد ظریف نکته سنج حاصل میشه میان عاشق و معشوق رمزیست چه داند انکه اشتر میچراند حرف شما درست...ولی اینم برمیگرده به تعریف ما از عشق... من دیدم عشق رو که بین دو نفر بعد وصال تازه به یه مراحل بالاتری رسید منظورتون از عشق چیه....؟ آره...همچین آدم هایی هم هستن...ولی تعدادشون انقدر کمه و انگشت شمارن که این قضیه رو خیلی سخت و غیرقابل باور کردن...من هرچی زوج جوون تو فامیل و دوست ها میبینم...همه یه جورایی پشیمونن...ازدواج های الان که همه میدونیم چه جورین... گاهی چندسال قبل از ازدواج با همن،کلی درباره ی هم تحقیق میکنن ولی...آخرش میگن:نه،تا زیر یک سقف نری نمیتونی شناخت پیدا کنی...! 6 لینک به دیدگاه
zzahra 4750 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۸۹ تا اینکه حس خاصی نسبت به یه نفر پیدا میکنیم فکر میکنیم عاشق شدیم و عکس العمل خودمون نسبت به اون حس رو واکنش یک عاشق تعبیر میکنیم................بهترین دوستم وقتی از دوست دخترش جدا شده بود فکر میکرد دنیا به آخر رسیده و دیگه نمیتونه نسبت به هیچکس اعتماد پیدا کنه...الان هم اگه درباره عشق ازش سوال کنی میگه عاشق دوست دختر جدیدم هستم............معمولا" همه ما همینیم................واژه عشق اول عشق اخر رو تقریبا" اکثر ما به کار بردیم.......... آره درست میگی محسن جان... و یه سوالی که پیش میاد اینه : که چرا ما آدم ها با این که بارها و بارها تجربه های دیگرانو تو این زمینه ها میبینیم باز هم درس نمیگیریم...؟ شاید این برمیگرده به این جمله: دو چیز نهایت ندارد،کهکشان ها و حماقت انسان ها،در مورد اولی اطمینان ندارم........ 5 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۸۹ تو این باشگاه میشه حرف سیاسی زد؟ 1 لینک به دیدگاه
zzahra 4750 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۸۹ تو این باشگاه میشه حرف سیاسی زد؟ نه به گمانم...! درمورد موضوع این تاپیک؟ 1 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۸۹ نه به گمانم...! درمورد موضوع این تاپیک؟ ای بابا ... آره 1 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ نظری نداری میلی؟! نه فهلا...اوردمش بالا بقیه بخونند نظر بدند چون این تاپیک زده شد یکی 2 ساعت بعدش اینجا پوکید... 1 لینک به دیدگاه
zzahra 4750 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ نه فهلا...اوردمش بالا بقیه بخونند نظر بدندچون این تاپیک زده شد یکی 2 ساعت بعدش اینجا پوکید... ااا !! مقسینگ ممنون!!:rose: 1 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ عشق برابر شهوت اون اسمش عشخ نی شهوته که خودشون فکر میکنند عشقه جداند این 2 تا 3 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ اون اسمش عشخ نیشهوته که خودشون فکر میکنند عشقه جداند این 2 تا بزرگی میگفت(اسمش یادم نی):شهوت اوج لذت از عشقه 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده