رفتن به مطلب

مفاهیم بنیادی معماری ایران


ارسال های توصیه شده

مفاهیم بنیادی معماری ایران

 

 

 

mvsh44.jpg

 

در شکل گیری معماری ایران؛ نظر، جهان بینی و تفکر ارتباط بسیار نزدیک با فضا داشته است. این امر ممکن است در مرحله اول جستجوگر حل مسائل جوی و اقلیمی بوده باشد ولی در مراحل تکمیلی، ذهنیتی مشهود است که در آن کلیه تحولات عقلانی و تخیلات معنوی نفوذ کرده اند. همان گونه که پیوند نگاه به دنیا و زندگی در جوشش مکانها و در تمامی ساختمانهای معماری سنتی به چشم می خورد.

معماری همیشه آینه انسان و آرزوهایش بوده است و در شکل گیری معماری های جهان بدون شکل ارزشهای فناناپذیر و جاویدان حضور دارند که فصل مشترک آن موجودیت انسان در زمین و جهان بینی اوست.

در مطالعه معماری ایران و استخراج مفاهیم، مبانی و ویژگی های آن کاملاً روشن است که اساس و شالوده اصلی آن در فلسفه وجودی این سرزمین بوده است و در نتیجه، مطالعه آن بدون عمیق شدن در مسائل اجتماعی، فرهنگی، دینی و ادبی نا ممکن است و روش تطبیقی رفت و برگشتی بین قالب (صورت) و فلسفه اجتناب نا پذیر می باشد. دشواری این تحلیل از همین جا آغاز می شود. چرا که کالبد همیشه قابل نقد علمی است، به ویژه هنگامی که این نقد در ارتباط با محیط فیزیکی و جغرافیایی صورت می گیرد. مطالب پیچیده تر، راز فضای فرهنگی است که بدون سفر عاشقانه در ژرفای انتزاعی و معنونی آن به دست نمی آید. تمام معماری های بر جسته جهان رازی دارند که فقط با چشم دل می توان به آن راه یافت. در ایران این نگرش عاطفی هنگامی حاصل می شود که تعادل و پیوندهای محیطی و معنوی انسان با استحکام و تعادلی مطلوب بر پا شده باشد.

در این راستا به مواردی اشاره می کنیم:

1 – 1 - درون گرایی

 

ویزگی معماری غیر قابل انکار آثار و ابنیه ای مانند خانه، مسجد، مدرسه، کاروانسرا، حمان و غیره مربوط به خصوصیت درون گرایانه آن است که ریشه ای عمیق در مبانی و اصول اجتماعی- فلسفی این سرزمین دارد.

با یک ارزیابی ساده می توان دریافت که در فرهنگ این نوع معماری، ارزش واقعی به جوهر و هسته باطنی آن داده شده است و پوسته ظاهری، صرفاً پوششی مجازی است که از حقیقتی محافظت می کند و غنای درونی و سربسته آن تعیین کننده جوهر و هستی راستین بنا است و قابل قیاس با وجوهات و فضای بیرونی نیست.

درون گرایی در جستجوی حفظ حریم محیطی است که در آن شرایط کالبدی با پشتوانه تفکر، تعمق و عبادت به منظور رسیدن به اصل خویش و یافتن طمانینه خاطر و آرامش اصیل در درون، به نظمی موزون و متعالی رسیده است.

به طور اعم و بر اساس تفکر شرقی و در سرزمین های اسلامی؛ جوهر فضا در باطن است و حیات درونی، به وجود آورنده اساس فضا است.

امر توجه به مسائل درونی بر اساس فرهنگ، نوع زندگی، آداب و رسوم و جهان بینی شکل گرفته است که همراه با مسائل محیطی، جغرافیایی و اقلیمی معنای نهایی خود را به دست آورده است ، معنایی که از فطرت خود انسان نشات گرفته است.

1 – 2 - مرکزیت

 

ویژگی موازی با مساله درون گرایی، مرکزیت در فضای معماری است. سیر تحول عناصر پراکنده (کثرتها) به وحدت مرکزی در اغلب فضاهای معماری دنیای اسلام به چشم می خورد. حیاط خانه ها، مساجد، مدرسه ها و کاروانسراها هسته های تشکیل دهنده این تفکر و رساندن عناصر عملکردی یا جزئیات، میانه ودور به مرکز جمع کننده تنوع ها و گونه گونی ها می باشند. این فضای درونی مرکزی که گاه می تواند چیزی غیر از حیاط مرکزی باشد تنظیم کننده تمام فعالیت ها بوده و اصل و مرکز فضا را در قسمتی قائل است که نقطه عطف و عروجی استثنایی در آن رخ می دهد.

IJA14118.jpg

 

11 – 3 - انعکاس

 

در اغلب فضاهای معماری ایران منظره کلی حاصل از شکل گیری عناصر کالبدی، به وجود آورنده کلیتی بصری است که اجزای آن در قالب محور بندی های حساب شده و منظم، چارچوبی را تشکیل می دهند که در آن موضوع شکل و تصویر به کمال می رسد. اجزاء ترکیبی در محورهای افقی و عمودی همواره رشد صعودی داشته و به منظور دستیابی به مرکزیت دید (تصویر) خط حرکت عمودی در فضاهای باز به طرف آسمان و نور تنظیم می شود که پیوند معماری، نور، آسمان و انعکاس را به عنوان نتیجه بصری به دست می دهد. بهترین نمونه های این شکل گیری منظم از طریق انعکاس را می توان در آینه های ما بعد الطبیعی مساجد چهار ایوانی ایرانی دانست.

انسان در گردش محوری خود به طرف جهات مختلف این کلیت فضایی منسجم را حس می کند که گویای نظام فکری منظمی است که در آن، مرکزیت فضا و زمین در مرکزیت (توحید) آشتی دهنده عوامل اتصال زمین و آسمان است.

در مرکز مساجد چهار ایوانی، سطح آب از لحاظ بصری به عنوان آینه انعکاس دهنده، نه فقط بدنه های اطراف را معرفی می کند، بلکه به علت موقعیت اسثنایی خود (مرکز) تمثیل داستان آسمانی منعکس در تلالوهای آب به عنوان تصاویر بر گردان حاضر ولی غیر مادی از زندگی انسانها در میل به حقیقتی بالاتر و جاویدان است.

 

esfahan-emam-mosque3.jpg

1 – 4 - پیوند معماری با طبیعت

 

همدلی و احترام به طبیعت ریشه های عمیق فرهنگی دارد و همزیستی مسالمت آمیز انسان، معماری و طبیعت در معماری سنتی ایران کاملاً مشهوداست. اشارات فراوان در کتاب آسمانی درباره گیاه، نور و اجزاء طبیعت و در نهایت تمثیل بهشتی آن موجب شده است که در معماری ایران حضور طبیعت به طور همه جانبه باشد و فضاهای نیمه باز- نیمه بسته در یک روند سلسله مراتبی به نحوی در کنار یکدیگر قرار گرفته باشند که گویی همیشه انگیزه احترام و حفظ نعمتهای الهی را پاس می دارند که در قلب طبیعت و اجزاء عناصر آن تجلی کرده است.

1 – 5 - شفافیت و تداوم

 

نقطه مقابل مفهوم فضای بسته و تمام شده ، مفهوم شفافیت و تداوم قرار دارد ، در چنین فضایی ، مسیر حرکت انسان و یا نگاه او در تداومی پیوسته صورت می گیرد، به طوری که گشایش های فضایی در خطوط افقی و عمودی موجب شفافیت (transparency) در لا به لای دیوارها و ستونها می گردد که دورنما و منظر نهایی در افقی لایتناهی و مستهیل، مجدداً جان و جلوه تازه به خود می گیرد.

به مفهوم سلسله مراتب (hierarchy)، مفهوم تداوم (continuity) برای تشریح مفهوم اصل معماری ایران تلقی صحیحی محسوب می شود.

تداوم به کوچکی و بزرگی فضا ارتباطی ندارد و انسان ، پیوندی است که با زنجیره ادراکی و با بهره گیری از حساسیتی فطری، مجموعه ای پیچیده را مورد توجه قرار داده و سپس عناصر گوناگون پراکنده آن در حوزه نهایی دریافتهای خویش جمع آورده و نهایتاً درک فضایی و پیام مستتر آن را در می یابد.

در لابه لای بدنه بناهای معماری ایران، فضا هیچ گاه با قاطعیت مشخص نمی شود و ابهام ترکیبات پیچیده آن به دلیل غنا بخشیدن به منظره ای است که نمی توان آن را در یک قالب محدود و تمامیت یافته تفسیر کرد، این فضا حامل پیام از پدیده ای است که پدیده ی دیگری در درون خود دارد و حرکت به سوی آن ، حرکتی به سوی بخش دیگر فضا است با کلیت و جامعیتی گسترده.

1 – 6 - راز و ابهام

 

احساس عظمت معنوی در کمال سادگی و خلوص در تشکیل و ترکیب ابنیه ایران مد نظر قرار داشته و سادگی ترکیبات این هندسه پایه ولی غنی موجب پیدایش ساختمانهایی شده است که پیام آن با درک ویژه حسی قابل دریافت است و توام با کلیتی است که کمال خود را در منظر و تصویری کامل القا می نماید.

1 – 7 - تعادل موزون/ توازن حساس

 

در معماری تعادلی موزون بین ساختمان و محیط طبیعی آشکار است و همانند یکی از موجودات طبیعت با آن همنفسی و همدلی صورت گرفته است.

حس و دانش عمیق به وجود آورندگان آثار معماری آن دوران موجب می شد که عناصر کالبدی در مکان و جای خود، حضور خویش را مشخص نمایند و کاربرد هر کدام پاسخی باشد به محیط.

11 – 8 - چشم دل

 

جامعه سنتی در درون یک نظام معنوی زندگی می کند که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی جویای هماهنگی و تناسب در حد کمال است.

آفریده های آن چون معماری از جهان بینی های تام و کاملی مایه می گیرند که نیروهای خلاقه انسان را عرضه می کنند. فقط با توجه به آسمانهاست که عدم تناهی فضا را می توان به وسیله جهات اصلی که به فضا جنبه کیفی می دهند، محدود کرد ، هر معنای ظاهری و حسی، معانی باطنی دارد و هر صورتی در ظهور عینی و تجلی خارجی، حاوی یک صورت ظاهری و آشکار است که با ظهور باطنی آن که بعاریت از ذات و ماهیت درونی و پنهانی آن است همراه می شود.

درک معماری بدون یک سفر عاشقانه، به زمینه های ذهنی و پنهان که در آن عقل و علم و احساس پیوندی تنگاتنگ خورده اند نا ممکن است.

 

__1605___1588___1607___1583_594.jpg

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...