رفتن به مطلب

تنهایی


zzahra

ارسال های توصیه شده

به نظرتون چرا این غمگینی میتونه خوب باشه...؟اصلن چرا تو همه ی ما این میل به غمگین بودن و درانزوا بودن هست...؟

یه جور لذت آوره

  • Like 2
لینک به دیدگاه

وقتی ما فکر می کنیم که تنها شده ایم.تنها یی به ما می گوید: « هی احمق تو فقط فکر می کنی که تنها شده ای.»

 

تنهایی درد بزرگ و زیبایی ست که هر کسی لیاقت آن را ندارد.به خود تنهایی رسیدن تنهایی می خواهد.

 

خوب دقت کن« تنهایی» یعنی بدون هیچ شادی و غمی بدون هیچ چیز فقط خودت و خودت.

 

شاید فقط غمگینی و هنوز تنها نیستی.در تنهایی حتی خدا هم با تو نیست تا چه رسد به غم!

 

تنهایی در فهم اتفاق می افتد نه در بدن.اینکه کسی با تو نیست معنایش این نیست که تو تنهایی.

 

حتی اگر همه هم با تو نباشند باز تو تنها نیستی. تنهایی یعنی تو طوری بفهمی که هیچکس مثل تو نفهمد.

 

این مقدسترین حالتیست که به انسان دست می دهد.

 

وقتی به اوج تنهایی رسیدی و تنهایی پذیرفت که تو تنهایی آن وقت خود تنهایی به تو کمک میکند...

  • Like 6
لینک به دیدگاه
و گاهی خیلی خطرناک...! بعضی وقتا یه فکرایی وازد ذهن آدم میشه که....:banel_smiley_52:

البته خیلی موقعام سازندس...:ws37:

تنهایی بیشتر باعث شده از مردم دور شم و نتونم دیگرانو اونطوری که درسته بشناسم!

من از تنهایی و محدود کردنم به خودم!! فقط ضربه خوردم . . .

  • Like 6
لینک به دیدگاه

یه تاپیکی زده بود پری با عنوان ارتباط!

این تاپیک میتونه با اون مکمل خوبی باشه برای بسط دید نسبت به بودن وچالشها

میگن انسان ذاتا موجودی اجتماعیه!

پس باید تمام مسایل اجتماعی روش بتونه تاثیرگذار باشه

تنهایی جزئی از اجتماع هست؟

ولی گاهی نیاز داریم تنها باشیم ایزوله بشیم یا از تنهایی فرار کنیم

همه اینا برمیگرده به اجتماع وفرایندهای ارتباط وتاثیرپذیریمون از واقعیات خوب وبد جامعه

  • Like 8
لینک به دیدگاه
موافقم.

دقت کردین تازگیا ادما چه قد از هم دورن.دنیاهاشون فرق داره.اکثر ادما این حس تنهایی تو جمع رو دارن .

دقیقا...!مخصوصا تو جمع فامیل...گاهی میشه که توی یه جمع به این میرسم که هیچ کس تو این دنیا وجود نداره که در عقاید و همه چیز با من سازگار باشه....!

  • Like 5
لینک به دیدگاه
وقتی ما فکر می کنیم که تنها شده ایم.

تنها یی به ما می گوید: « هی احمق تو فقط فکر می کنی که تنها شده ای.»

 

تنهایی درد بزرگ و زیبایی ست که هر کسی لیاقت آن را ندارد.به خود تنهایی رسیدن تنهایی می خواهد.

 

خوب دقت کن« تنهایی» یعنی بدون هیچ شادی و غمی بدون هیچ چیز فقط خودت و خودت.

 

شایدفقط غمگینی و هنوز تنها نیستی.هی در تنهایی حتی خدا هم با تو نیست تا چه رسد به غم!

 

تنهایی در فهم اتفاق می افتد نه در بدن.اینکه کسی با تو نیست معنایش این نیست که تو تنهایی.

 

حتی اگر همه هم با تو نباشند باز تو تنها نیستی. تنهایی یعنی تو طوری بفهمی که هیچکس مثل تو نفهمد.

 

این مقدسترین حالتیست که به انسان دست می دهد.

 

وقتی به اوج تنهایی رسیدی و تنهایی پذیرفت که تو تنهایی آن وقت خود تنهایی به تو کمک میکند...

مرسی خیلی قشنگ و درست بود:icon_redface:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
تنهایی بیشتر باعث شده از مردم دور شم و نتونم دیگرانو اونطوری که درسته بشناسم!

من از تنهایی و محدود کردنم به خودم!! فقط ضربه خوردم . . .

ولی گاهی فقط تنهاییه که میتونه خیلی از خلا ها رو پر کنه...!

به نظر من هم میتونه خوب باشه و هم بد...:ws37:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
ولی گاهی فقط تنهاییه که میتونه خیلی از خلا ها رو پر کنه...!

به نظر من هم میتونه خوب باشه و هم بد...:ws37:

درسته . . .

منتها اون تنهایی ای که منظور من بود یه نوع احساس اشتباهه که تفکراتی مثل مورد قبول نبودن - حساس شدن به هر نوع برخورد و یه جورایی توهم دشمنی زمین و زمان با فرد رو به دنبال داره . .

این نوع احساس تنهایی ناشی از یه بیماری روحیه که بیشتر ضربه ی روحی رو به دنبال داره تا پر کردن خلا . . !

در واقع فقط باعث میشه آدم فکر کنه تنهاست و هیچکس به اون توجهی نمیکنه ویه عنصر اضافی تو جامعه هست!

ولی اونطور که تو میگی خب هر آدمی گاهی نیاز به تنهایی داره . . . ولی اگه کسی ادعا کنه که تنهایی رو دوست داره به نظرم تا حد زیادی داره خودشو گول میزنه!

یکم بی ربط شد !!! :icon_pf (34):

  • Like 6
لینک به دیدگاه

ادمی وقتی تنها میشه که احساس کنه اونی که تو دلش جا داشت دیگه از دلش رفته...........اونوقته که ادم میون صد نفر هم که باشه احساس تنهایی میکنه.............وقتی یکی تو دلت خونه میکنه و یه روز یه اتفاقی میوفته که از خونه دلت میره بیرون......خیلی احساس تنهایی میکنی حتی اگه بازم بغل دستت نشسته باشه

 

ولی یه وقتایی تنهایی شیرینه..............اونم وقتی که یکی تو خونه دلت خونه کرده از جمع دلت میخواد جدا شی و بری تو تنهایی خودت تو خونه دلت بشینی پیشش........

 

هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای؟.......................من در میان جمع و دلم جای دیگر است

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ايوان مي روم و انگشتانم را

بر پوست كشيده شب مي كشم

چراغهاي رابطه تاريكند

چراغهاي رابطه تاريكند

كسي مرا به آفتاب

معرفي نخواهد كرد

كسي مرا به ميهماني گنجشكها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار

پرنده مردني است.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
چه ریتم خوشایندی دارد گاهی این تنهایی،و گاه دلگیر میکند روحم را آن چنان که از دیدنی ها چشم میپوشم وهمه چیز را زیر پا میگذارم بی دلیل...،و باز بی دلیل (چرا که دلیلی نیست در هیچ چیز،همه سرگرمی است و همه دلخوشی و همه توهم...!)،آرام میشوم و سر بودن دارم گاهی...!دوست دارم باشم گاهی واز همه ی این خوب ها پر شوم...وگاه چیزی نیست دربرابرم جز پوچ ها...!

 

کاش راه حلی برای این لحظه ها بود ....... شیرینی لحظه های بودن گاهی این قد زیاده که حتی خاطره ی اونام برام لذت بخشه...... اما افسوس این لحظه ها خیلی کوتاه و زودگذرند و حتی به ندرت پیش میان.......

همیشه سایه لحظه های پوچ رو خاطرات قشنگم سنگینی میکنن..... :ws44:

 

ممنونم زهرا ....خیلی زیبا توصیف کردی.....:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
درسته . . .

منتها اون تنهایی ای که منظور من بود یه نوع احساس اشتباهه که تفکراتی مثل مورد قبول نبودن - حساس شدن به هر نوع برخورد و یه جورایی توهم دشمنی زمین و زمان با فرد رو به دنبال داره . .

این نوع احساس تنهایی ناشی از یه بیماری روحیه که بیشتر ضربه ی روحی رو به دنبال داره تا پر کردن خلا . . !

در واقع فقط باعث میشه آدم فکر کنه تنهاست و هیچکس به اون توجهی نمیکنه ویه عنصر اضافی تو جامعه هست!

ولی اونطور که تو میگی خب هر آدمی گاهی نیاز به تنهایی داره . . . ولی اگه کسی ادعا کنه که تنهایی رو دوست داره به نظرم تا حد زیادی داره خودشو گول میزنه!

یکم بی ربط شد !!! :icon_pf (34):

میدونم چی میگی...منم خیلی وقتا همینجوری میشم...! :ws37:

لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...
  • 4 هفته بعد...
×
×
  • اضافه کردن...