رفتن به مطلب

تنهایی


zzahra

ارسال های توصیه شده

انشتین میگه:عجیب است که در عین حال که در دنیا شناخته شده ای باز خیلی تنها باشی

سهراب میگه : نزدیک تو می آیم،بوی بیابان میشنوم،به تو میرسم،تنها میشوم،کنار تو تنهاتر شده ام...!

تنهایی....!

گاهی وقتا حتی اگه تو اوج هم باشی،میتونی حسش کنی....!تو دل جمع، غریبه با همه ،آشنا با خویش...!

چرا بعضیا تا این حد از تنهایی خودشون فرارین....،و بعضیا عاشق خودشونو تنهاییاشونن....؟

تنهاییامون فرصتیه برای اصلاح کردن شخصیتمون،جبران اشتباهامون،یا فقط زمانیه برای افسوس ها و آه کشیدنا....؟

چرا خیلی خیلی تنهاییم یه وقتایی،با این که آدمای زیادی دور و برمون هستن...؟منظورم اون تنهایی نیست،اون یکی تنهاییه...!

تو تنهاییاتون،با خودتون،به چه چیزهایی فک میکنین؟

 

من امروز داشتم به این فک میکردم:

زندگی به تمامی روبه رویم ایستاده ومن در این فکر که...که تنها،میشود روبه رو شد با روزهای سختی که در پیش رو دارم...؟!روزهایی که هیچ دلیلی نیست بخواهند روی خوش به من نشان دهند...!من...اینجا به تمامی ایستاده ام در برابر خودم و زندگی...!

چه یار کشی بی رحمانه ای!در یک سو من هستم و تمام چیزهایی که میتوانم داشته باشم شامل افکارم خنده ها و گریه ها و حرف هایی که با هیچ قلمی نمیتوان نوشت،و در یک سو بازی بیرحم زمانه با تمام ابزاری که برای کوبیدن من لازم است...!

من تنها،در مکالمه ی بی صدای خودم و خودم،تسلی بخش چشم هایی میشوم که گاهی بی دلیل تر میشوند...،اشک ها،سکوت ها،پرده ی کنار کشیده شده ی اتاق،درخت پیر کاج از توی حیاط،همه ی این ها نظاره گر منند

چه ریتم خوشایندی دارد گاهی این تنهایی،و گاه دلگیر میکند روحم را آن چنان که از دیدنی ها چشم میپوشم وهمه چیز را زیر پا میگذارم بی دلیل...،و باز بی دلیل (چرا که دلیلی نیست در هیچ چیز،همه سرگرمی است و همه دلخوشی و همه توهم...!)،آرام میشوم و سر بودن دارم گاهی...!دوست دارم باشم گاهی واز همه ی این خوب ها پر شوم...وگاه چیزی نیست دربرابرم جز پوچ ها...!

  • Like 15
لینک به دیدگاه

مررررررررررررررسیییییییییییییییییی زهرا جون....تو بی نظیری....:wubpink:

 

من همیشه تو تنهاییهام انقدر غرق میشم که نمیفهمم کی تنهام و کی نه..... سعی میکنم در اکثر لحظه هاش به چیزی فکر نکنم.....

  • Like 6
لینک به دیدگاه
مررررررررررررررسیییییییییییییییییی زهرا جون....تو بی نظیری....:wubpink:

قربون تو عزیزززززم :flowerysmile:

نظر تو چیه...؟:ws37:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
چه ریتم خوشایندی دارد گاهی این تنهایی،و گاه دلگیر میکند روحم را آن چنان که از دیدنی ها چشم میپوشم وهمه چیز را زیر پا میگذارم بی دلیل...،و باز بی دلیل (چرا که دلیلی نیست در هیچ چیز،همه سرگرمی است و همه دلخوشی و همه توهم...!)،آرام میشوم و سر بودن دارم گاهی...!دوست دارم باشم گاهی واز همه ی این خوب ها پر شوم...وگاه چیزی نیست دربرابرم جز پوچ ها...!

مرسی.

منم خیلی اوقات این حس رو دارم .همیشه فک میکنم در نهایت منم و زندگی .

  • Like 3
لینک به دیدگاه

یادمه یه زمانی بود....تو اوج سختی هام که الان که فکر میکنم اوج خوشبختیم بوده.... یه تابستون کامل تو خونه تنها بودم..... به خاطر مسائلی اونقدر فکر کردم و شب و روز نخوابیدم که 15 کیلو لاغر شدم!!:hanghead:

 

از عذاب فکر تو تنهایی متنفرم....از دلتنگی هم همینطور.....یه بار از خدا خواستم هیچ وقت دلم واسه هیچ کسی تنگ نشه.....که قبول کرد.....الانم خودم با اینکه هزار چیز هست برای فکر کردن من میزنم زیر همه شو میگنم بی خیال....:sigh:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
تنهایی به نطر من گاهی خیلی خوبه .

و گاهی خیلی خطرناک...! بعضی وقتا یه فکرایی وازد ذهن آدم میشه که....:banel_smiley_52:

البته خیلی موقعام سازندس...:ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
و گاهی خیلی خطرناک...! بعضی وقتا یه فکرایی وازد ذهن آدم میشه که....:banel_smiley_52:

البته خیلی موقعام سازندس...:ws37:

بیشتر به نظرم میتونه سازنده باشه.ادم وقتی تنهاس با خودش صادقه.فک میکنه ...........:ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
مررررررررررررررسیییییییییییییییییی زهرا جون....تو بی نظیری....:wubpink:

 

من همیشه تو تنهاییهام انقدر غرق میشم که نمیفهمم کی تنهام و کی نه..... سعی میکنم در اکثر لحظه هاش به چیزی فکر نکنم.....

 

چرا...؟به خاطر افکار بدی که سراغت میاد...فرار کردن از واقعیتا...یا.....؟چرا به این رسیدی که نباید به چیزی فک کنی؟:ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
تنهایی بهترین نعمت خداست

ادم آسایش داره البته کمی غمگینه که ای غمگینی خیلی خوبه

به نظرتون چرا این غمگینی میتونه خوب باشه...؟اصلن چرا تو همه ی ما این میل به غمگین بودن و درانزوا بودن هست...؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه

"پدر خيال می‌كرد آدم وقتي در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمي‌دانست كه تنهايي را فقط در شلوغي می‌شود حس كرد!"

 

من از اون آدمایی هستم که تنهاییم وسعتش بی انتهاست ،

وقتی آدمهای اطرافم نمیفهمن منو ترجیح میدم تنها باشم.:ws37:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
به نظرتون چرا این غمگینی میتونه خوب باشه...؟اصلن چرا تو همه ی ما این میل به غمگین بودن و درانزوا بودن هست...؟

خیلی سال پیش تو کتاب عشق رقص زندگی (اوشو)خوندم که غم دارای معنیه عمیقی هست .تامل و فکر و ارامشی که در غم هست در شادی نیست .

کتاب فوق العاده خوبی هست پیشنهاد میکنم بخونیدش:w16:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
"پدر خيال می‌كرد آدم وقتي در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمي‌دانست كه تنهايي را فقط در شلوغي می‌شود حس كرد!"

 

من از اون آدمایی هستم که تنهاییم وسعتش بی انتهاست ،

وقتی آدمهای اطرافم نمیفهمن منو ترجیح میدم تنها باشم.:ws37:

موافقم.

دقت کردین تازگیا ادما چه قد از هم دورن.دنیاهاشون فرق داره.اکثر ادما این حس تنهایی تو جمع رو دارن .

  • Like 5
لینک به دیدگاه
:ws37:

نه فرار از واقعیت نیست...... وقتی مشکلات آدم سر به فلک میذاره و دیگه از فکر کردن بهش هیچ نتیجه ای نمیگیری..... و وقتی فکر میکنی....اوضاع بدتر میشه......ترجیح میدی به هیچ چیز فکر نکنی و فقط بشینی و تماشا کنی....:ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...