رفتن به مطلب

نگاهي به ساختمان سازي چندمنظوره


ارسال های توصیه شده

در ابتداي اين قرن , فلسفه هاي شهرسازي مدرن كه فقط شامل مكتب عملكردگرايي , سو تعبير شده بودند رواج يافت . آنها بعد از جنگ جهاني دوم در شهرهاي آمريكاي شمالي توسعه يافتند و خسارت جبران ناپذيري را بوجود آوردند. تجربه بزرگ شهري در باب جداسازي عملكردها تقريبا به زوال شهرهاي بزرگ دنيا منجر گشت

اين قضيه كه ساختمانهاي چندعملكرده مي توانند به بازگرداندن سلامت شهرها كمك كنند , به درك ما از روابط پيچيده دروني يك شهر بستگي دارد , همانطور كه در هر ارگانيسم زنده , وابستگي پيچيده اي بين قسمتهاي متعدد آن وجود دارد. همچنين در يك شهر نيز اين مطلب صادق است . گاهي اوقات چنين وابستگي هايي در نگاه اول در يك شهر سالم قابل مشاهده نيست , ولي اگر هر رابطه دروني حذف شود بزودي اين وابستگي ها ظاهر خواهند شد .

زندگي جمعي , عمل متقابل ارگانيسم هاي مختلف و در جهت منفعت عمومي , در يك شهر عمل مي كند. نزديكي فيزيكي عملكردهاي متفاوت به عملكردهاي موجود كمك مي كند

باقرارگرفتن مغازه ها در مجاورت رستورانها , مردمي كه براي غذاخوردن به آن منطقه مي روند در فروشگاههايي خريد خواهند كرد كه به اين عملكردها نزديكند. از طرف ديگر اگر همه مكانهاي مسكوني را از يك منطقه اداري دور كنيم , در ساعت کار آن منطقه خلوت و بي روح مي شود . منطقه اداري بدون حمايت حيات بخش عملكردهاي شهري , بي روح و مرده است .

هزاران نفر در يك شهر سكونت دارند , هر كدام با يك سبك زندگي متفاوت , هر كدام در يك مرحله سني متفاوت , هر كدام با علائق احساسات , عادات و روابط گوناگون , آنها همه نياز به يك محيط شهري دارند كه با نيازهاي فيزيكي متفاوت با هم مرتبط شوند. بافت شهري بايد به اندازه كافي غني و پيچيده باشد تا بطور مناسب اين نيازهاي مختلف را تحقق بخشد و يك هم زيستي سودمند و متقابل بين آنها برقرار سازد. ساختارهاي چندعملكرده محيط مي توانند زمينه را براي چنين عملكردي مهيا سازند

به نظر مي رسد بسياري از مثالهايي كه معماري پست مدرن ناميده مي شوند , عملكرد و ساختار را انكار مي كنند , مجددا ممكن است بسادگي به سراشيبي يك فرماليسم متفاوت بلغزند و نتوانند يك معماري پرمحتواتر را خلق كنند. معماري فقط در صورتي مي تواند زنده شود كه همه نيازها را برآورده سازد , نيازهاي عملكرد و ساخت و همچنين نيازهاي عاطفي انسان را.

از آنجا كه ساختمان چندمنظوره بخشي از بافت شهر است , بنابراين تحت سيطره قوانين شهري است . اين كافي نيست كه يك ساختمان را تنها مطلق منافع آن ارزيابي كنيم و شهري را كه حياتش به ساختمانها بستگي دارد , فراموش كنيم . در نهايت نه تنها نيازهاي داخلي بلكه احتياجات خارجي يك شهر را بايد درون يك ساختمان تامين شده باشد. بنابراين ساختمان بايد با شهر هماهنگي داشته باشد تا يكي بشوند.

من سه حالت را انتخاب كرده و مورد نظر قرار داده ام تا ساختمان چند عملكرده را به عنوان جزئي از كل شهري بزرگتر ارزيابي مي كنم .

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...