armin.eleman 5393 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ ۱- مقاومت طراحي يك مقطع از يك قطعه سازه اي با تقسيم مقاومت مشخصه بر ضرايب ايمني جزئي براي مقاومت ها محاسبه مي شود. 2- عاملهاي موثر بر سازه ساختمان ها كه بايد در طراحي در نظر گرفته شوند شامل بارهاي مرده و زنده، بار باد و نيروي ناشي از زلزله و برخي عاملهاي ديگر مي باشد. 3- منظور از يتن رده c50 بتني با 50 مگا پاسكال مقاومت مشخصه است. 4- اگر قرار باشد براي يك تير ساده تحت بار گسترده يكنواخت يك درز اجرايي ( سطح واريز ) پيش بيني شود بايد اين درز در ثلث وسط طول تير قرار گيرد. 5- تعيين نسبت اختلاط بر اساس تجربه و بدون مطالعه آزمايشگاهي براي رده بتن 12 و پايين تر قابل اجراست. 6- حداكثر دماي بتن ريزي در هواي گرم براي بتن 30 درجه سانتيگراد مي باشد. 7- شرايط محيطي ضعيف براي بتن ريزي يعني محيط خشك با رطوبت كمتر از 50% و حافضت نشده. 8- براي مقابله با سولفات ها ، سيمان سرباره اي و سيمان نوع 5 توصيه مي گردد. 9- در مناطق ساحلي به منظور افزايش پايايي بتن حداقل مقدار سيمان 360 كيلوگرم در متر مكعب و حداكثر نسبت آب به سيمان براي بتن در معرض محيط 4/0 مي باشد. 10-ضرائب تركيب بارها براي ملحوظ نمودن احتمال كمتر همزماني تعداد بيشتري از عاملها در نظر گرفته مي شود. 11-منظور از ظرائب باربري يك قطعه بتن آرمه ، مقاومت محاسبه شده قطعه بر مبناي ابعاد مقاطع آن و مقاومت هاي محاسباتي است. 12-آزمايش خم كردن و باز كردن خم براي ميلگردهاي سرد اصلاح شده الزامي مي باشد. 13-قالب برداري و برچيدن پايه هاي زير طره ها از انتهاي آزاد صورت مي گيرد. 14-مقاومت فشاري متوسط لازم در طرح اختلاط بتن با اعمال ظرايبي از انحراف معيار و مقادير ثابتي بر مقاومت مشخصه بدست مي آيد. 15-در خصوص مقابله با املاح كلر ، سيمان نوع 2 در مقابل محيط هايي با املاح سولفات و كلر بهتر از انواع ديگر سيمان پرتلند عمل مي كند. 16-براي كنتر دماي بتن در بتن ريزي در هواي گرم حداكثر دماي سيمان 70 درجه سانتيگراد و حداكثر دماي بتن هنگام ريختن 30 درجه سانتيگراد توصيه مي گردد. 17-سيماني كه در آن فشردگي انبار پديد آمده است مي توان پس از پودر كردن كلوخها آن را مصرف نمود. 18-تواتر نمونه برداري از بتن بايد حداقل يك نمونه بتن از هر رده بتن در روز و حداقل 6 نمونه از كل سازه باشد. 19-در صورتي ، روش عمل آوردن و مراقبت رضايت بخش تلقي مي شود كه مقاومت فشاري نمونه هاي كارگاهي در هر سني ، حداقل 85% مقاومت نظير نمونه هاي عمل آمده در آزمايشگاه باشد. 20-از هر رده بتن در هر روز كار ، حداقل برداشت يك نمونه الزاميست. 21-مناسبترين جا براي سطوح واريز بتن جايي است كه تلاشها بويژه نيروي برشي كمترين مقدار را داشته باشند. 22-منظور از عمل آوردن بتن يعني مرطوب نگهداشتن بتن به مدت كافي ، جلوگيري از اثر سوء عوامل خارجي و بسته به مورد ، تسريح گرفتن و سخت شدن به كمك حرارت. 23-برچيدن پايه هاي اطمينان زماني مجاز است كه مقاومت بتن به مقاومت 28 روزه مورد نظر رسيده باشد. 24-نمونه هاي آگاهي به منظور اطلاع از كيفيت بتن در موعدهاي خاص تهيه مي گردند. 25-در ساخت بتن براي پي هاي حجيم بهتر است لز سيمان تراس و يا سيمان نوع 2 استفاده نمود. 26-پيش تنيدگي را مي توان ذخيره نمودن تنشهاي فشاري در بتن قيل از بارگذاري نهايي ناميد. 27-ماكزيمم توليد برش در وسط ديوار حاصل مي گردد. 28-نقشه هايي كه براي قسمت هاي خاص و حساس سازه با استفاده از نقشه هاي اجرايي تهيه مي شوند را نقشه هاي كارگاهي مي نامند. 29-در بتن هايي كه در معرض آب زيرزميني قرار دارند اصلا نبايد از سيمان پرتلند تيپ 5 استفاده نمود. 30-مهندس ناظر مي تواند براي حصول اطمينان از كيفيت مصالح مصرفي ، انجام هر آزمايشي را درخواست نمايد. 31-وقتيكه بارهاي سرويس به يك تير بتن آرمه وارد مي شوند ، لنگر حداكثر ايجاد شده در تير بيشتر از لنگر ترك دهندگي بتن تير است. 32- از ميلگردهاي فولادي از هر 50 تن و كسر آن از هر قطر و هر نوع فولاد حداقل 3 نمونه بايد نمونه گيري كرد. 33-آبهاي حاوي سولفاتها و كلريدها ، نظير آب دريا و برخي چاه ها ، با اين شرط كه يون سولفات از 1000 و يون كلريد از 500 مشخص ، ستون طراحي مي گردد. 34-طراحي ستونهاي بتني تحت خمش دو محوري معمولا با تبديل دو ممان در دو جهت و يك ممان و با خروج از مركزيت مشخص ، ستون طراحي مي گردد. 35-مقدار كل سولفات در مخلوط بتن نبايد از 5 % وزن سيمان بر حسب SO3 تجاوز نكند. 36-منظور از مقاومت مشخصه فولاد مقداري است كه حداكثر 5% مقادير نمونه هاي اندازه گيري شده براي تسليم ، كمتر از آن باشد. 37- تغيير شكل زياد ، ترك خوردگي بيش از حد و لرزش يك سازه بتن آرمه نشان دهنده يك حالت حدي بهره برداري است. 38-در حالت حدي بهره برداري بارها ، سربارها و ساير عوامل مشخصه ( بدون ضريب ) و در حالت حدي نهايي ، بارها و ساير عاملهاي محاسباتي ( ضريب دار) ملاك عمل قرار مي گيرند. 39-اگر پس از مصرف بتن در بنا ، آزمايش آزمونه هاي عمل آمده در آزمايشگاه حاكي از عدم تنطباق بتن بر رده مورد نظر باشد ، بايد بر اساس آئين نامه بتن ايران تدابيري براي حصول اطمينان از ظرفيت باربري سازه اتخاذ نمود. 40-براي تيرها با دهانه بيش از 5 متر پايه هاي اطمينان الزامي است. 41-سيمان آهني يا فروسيمان مصالحي متشكل از ملات سيمان و شبكه هاي فولادي و يا قطعات ريز فولادي مي باشد . 42- مقدار حداقل ميلگردهاي اصلي ( طولي) در ستون هاي بتن آرمه برابر يك درصد سطح مقطع ستون است . 43-در سيستم هاي دال دو طرفه بتني ، با كاهش سختي خمشي ستون ها ، ممان مثبت افزايش و ممان منفي كاهش مي يابد. 44-افزايش مقاومت فشاري بتن در يك تير بتن آرمه باعث افزايش تغيير شكل تير در هنگام گسيختگي مي شود. 45-خيز بلند مدت يك تير بتن آرمه 2 تا 3 برابر خيز اوليه آن است . 46-مقاطع بتن آرمه را بايد طوري طراحي نمود كه گسيختگي خمشي قبل از گسيختگي برشي اتفاق بيفتد. 47-براي تامين پيوستگي بيشتر در محل سطوح واريز ( درزهاي اجرايي ) علاوه بر آماده كردن سطح بتن قبلي سطح واريز را با قشري از ملات سيمان و ماسه نرم به ضخامت 2 تا 3 ميليمتر پوشانده و در بتني كه بلافاصله در كنار آن ريخته ميشود ميزان سنگدانه درشت را كم كرد . 48-در مناطق مرطوب مي توان حداكثر 12 پاكت سيمان به شرط ارتفاع كل كمتر از 8/1 متر نباشد روي هم قرار داد. 49-در بتن ريزي در مناطق گرم جهت جلوگيري از تبخير بالا بايد از وزش باد بر بتن جلوگيري به عمل آورد ، براي كاهش دماي بتن از قطعات خرد شده يخ نيز مي توان استفاده نمود و محيط بتن ريزي را حتي الامكان خنك كرد. 50-براي افزايش مقاومت در برابر زلزله در تيرهاي قابهاي بتن آرمه حداكثر فاصله مجاز خاموت هاي تير در محل تكيه گاه كمتر از قسمت هاي ديگر تير است. 51-در مورد خاموت هاي ستونهاي قابهاي بتن آرمه مقاوم در برابر زلزله لازم است كه فاصله خاموت ها در نزديكي اتصال به تير كمتر از ساير قسمت هاي آن باشد. 52-در صورت نياز به وصله آرماتورهاي اصلي ستون براي مقاومت بهتر در مقابل زلزله بهتر است كه محل وصله ها در نيمه مياني ستون باشد. 53-ديوار برشي مضاعف از نظر مقاومت در برابر زلزله : الف) بعلت قابليت جذب انرژي در تيرهاي اتصال و گسيخته شدن اين تيرها ( بجاي خود ديوار) براي مقابله با زلزله بهتر از ديوارهاي تكي عمل مي كنند. ب) با تعبيه شبكه هاي ميلگرد ضربدري در محل تيرهاي اتصال راندمان آن ها بيشتر مي شود. 54-اعضاي مرزي در ديوار برشي قسمت هاي انتهاي ديوار كه با مقطع افزايش يافته بوده و سلح به ميلگردهاي طولي محصور در خاموت مي باشند ، براي كل نيروي محوري وارده به ديوار و زوج نيروهاي محوري فشاري و كششي ناشي از كل لنگر وارده بر ديوار بايد طراحي گردند. 55-پارامتر نسبت آب به سيمان مهمترين علمل در مقاومت فشاري بتن است. 56-هدف از استفاده بتن مگر (نظافت) هموار نمودن سطح زير بتن اصلي ، جلوگيري از جذب آب و سيمان مخلوط بتن و جلوگيري از آسيب رساندن مواد زيان آور خاك به ميلگردها است. 57-مناسبترين روش نصب سنگ پلاك بدنه هاي ساختمان بصورت خشك با بستهاي فلزي روي پشت بند متصل به سازه مي باشد. 58-اختلاف بين مقاطع فشرده و غير فشرده اين است كه نسبت پهناي آزاد به ضخامت در عناصر فشاري مقاطع فشرده كوچكتر از مقدار نظير در عناصر فشرده است. 59-در حالت حدي نهايي لغزش ضريب ايمني جزئي برابر 85/0 روي بار مرده بايد اعمال شود. 60-در تركيب بارها در طراحي گاه بزرگترين تلاش حاصل از تركيب بار مرده و سربار ملاك طرح مقطع قرار مي گيرد. 61-اتصالات فلزي كه نيروي محاسبه شده اي را تحمل مي كنند بايد تحمل 3 تن نيرو را داشته باشند. 62-يكي از حالات كمانش جان در تيرهاي لانه زنبوري ، كمانش جانبي – پيچشي جان مي باشد. 63-در وصله ستونها اگر سطح انتهايي دو قطعه كاملا صاف و تنظيم شده باشد و انتقال نيرو از طريق تماس مستقيم انجام شود ، وصله بايد بتواند برابر 50 درصد مقاومت عضو متصل شونده را تحمل كند. 64-در وصله بال تيرها مقدار جوش در هر طرف طرف مقطع بايد براي تامين مقاومتي كه مقدارش حداقل 5/1 برابر نيروي موجود در قطعه وصله شده است ، كافي باشد. 65-به منظور استفاده از تير لانه زنبوري تحت اثر بارهاي متناوب تكرار شئنده و تحت اثر بارهاي ناشي از زلزله برش ماشيني و برش اتوماتيك شعله اي با كيفيت مناسب مجاز است. 66-در يك ستون با تيرآهن دوبله و قيدهاي موازي ، قيدها براي نيروي برشي ستون محاسبه مي شوند. 67-براي كاهش ضخامت يك صفحه زير ستون تعبيه سخت كننده حدفاصل ستون الزاميست. 68-وصله ستونها بر اساس نيروي محوري محوري ستونهاي دو طرف وصله وصله و نيز بر اساس درصدي از مقاومت كوچكترين مقطع ستون دو طرف وصله بايستي طراحي شوند. 69-پديده لهيدگي جان تير در زير بارهاي متمركز قسمتي از جان تير كه تحت اثر نيروي متمركز فشاري قرار ميگيرد دچار تسليم مي شود. 70- در صورتيكه از پيچ هاي معمولي و يا پيچ هاي پر مقاومت در حالت اتصال غير اصطكاكي مشترك با جوش استفاده مي شود ، فرض صحيح اينست كه كل تنش در اتصال را جوش به تنهايي تحمل كند. 71-در يك اتصال جوش حداكثر بعد جوش گوشه به ضخامت صفحه اي كه جوش روي لبه آن انجام مي گيرد بستگي دارد. 72-عمليات ايجاد انحنا در يك عضو فولادي و يا از بين بردن آنها به كاربردن روشهاي گرم كردن موضعي با حداكثر حرارت 650 درجه سانتي گراد. 73-ميزان پيش خيز ، ميزان خيز منفي قبل از ساخت را گويند و براي تيرها و خرپاها لازم مي باشد. 74-در طراحي تير واسط در سيستم مهاربندي واگرا ، سخت كننده هاي جان به منظور تامين شكل پذيري با سيلان برشي به فواصل حدود 25 برابر ضخامت جان در طول تير واسط قرار داده مي شوند و ولي از ورق مضاعف چسبنده به جان نمي توان براي تقويت جان به اين منظور استفاده نمود. 75-در سيستم هاي مهاربندي واگرا ، جهت افزايش شكل پذيري ، ارجح است كه تير واسط در برش مقدم بر خمش به سيلان برسد ( جاري شود ) 76- جهت جذب انرژي زلزله و كاهش نيروهاي وارده بر ساختمان بهتر است كه اسكلت ساختمان بصورت قاب فضائي خمشي همراه بادبند در هر دو جهت ساخته شود. 77-در قابهاي صلب خمشي ، تير و ستون در نقطه اتصال به يك اندازه دوران مي كنند. 78-در قابها با اتصال خورجيني قابها قابليت نيروي جانبي را ندارند. 79-قيد افقي ستونهاي دوبله بايد 2 درصد نيروي فشاري ستون را تحمل كنند. 80-دو ستون به هم چسبيده در مقايسه با دو ستون كه با قيد افقي متصل شده اند ، دو ستوني كه با قيد افقي متصل شده اند قابليت تحمل نيروي فشاري بيشتري را دارند. 81-بست مورب ستونهاي دوبله بصورت فشاري طراحي مي شوند. 82-در تيرهاي لانه زنبوري ورق جان براي پوشاندن سوراخ و جلوگيري از خمش و كمانش توام قسمتهاي بالا و پايين سوراخ بكار مي رود. 83-در تيرهاي لانه زنبوري اگر بتن داخل سوراخها نفوذ كند ضرفيت باربري تير افزايش مي يابد . 84-در مورد طاق ضربي مي توان گفت كه در زلزله هاي كوچك مي توان آن را ديافراگم انعطاف پذير بحساب آورد و در زلزله هاي بزرگ احتمال خرابي آن مي رود. 85-در ساختماني با ارتفاع 70 متر اتصال ستونهاي فلزي بهمديگر اتصال جوشي يا اتصال با پيچهاي پر مقاومت تنيده است. 86-در مورد قابهاي صلب خمشي شكل پذير كمانش اعضا منجر به كاهش ميزان انرژي جذب شده مي گردد و به خصوص تحت اثر بارهاي دوره اي (سيكليك) ناشي از زلزله ، مقاومت كمانش اعضاء ممكن است كاهش يابد. لذا بايد در طراحي جلوگيري از بروز كمانش كلي يا موضعي نيز منظور شود. ۸۷- پي عبارتست از مجموعه بخش هائي از سازه و خاك كه انتقال بار بين سازه و زمين از طريق آن صورت مي پذيرد. ۸۸- مسؤليت اجراي صحيح عمليات مربوط به شناسايي خاك پي و به كارگيري لوازم و دستگاه هاي مناسب براي اين كار بر عهده حفار است. ۸۹- بررسي هاي ژئوتكنيكي ، ارائه داده هاي مربوط به رفتار خاك كه در طراحي و ساخت بناها لازم مي آيد و همينطور اثرات بنا بر محيط اطراف را نيز بررسي مي كند. ۹۰- اگر از اثرات ناشي از گروه شمع صرفه نظر شود حداقل تا عمق 28 متر بايد حفاري گردد. ۹۱- در مورد بخش ها يا عدسي هاي كف گودبرداري كه داراي قابليت تراكم بيشتر نسبت به ساير نقاط مي باشد بايد بهسازي شود و يا با خاك متراكم يا بتن ، جاگزين گردد. ۹۲- پي عميق عبارتست از : عمق آن بيش از 6 برابر كمترين بعد پي باشد و از 3 متر كمتر نباشد. ۹۳- بتن شالوده هاي نواري در خشكي كه فقط آرماتور كلاف دارند بايد عيار حداقل 250 كيلوگرم سيمان در مترمكعب را دارا باشد. ۹۴- تعداد گمانه هاي حفاري تابعي است از : 1- ناهمگني زمين در اعماق 2- گستردگي محيط ژثوتكنيكي 3- حساسيت سازه هاي مورد احداث نسبت به نشست هاي نامساوي. ۹۵- شالوده هاي منفرد كه نزديك هم بوده و به يكديگر پيوسته مي باشند مي توانند بصورت پي مركب در نظر گرفته شوند. ۹۶-طي بررسي هاي ژئوتكنيكي : 1- انواع خاكهاي موجود در محل شناسايي شود 2- لايه هاي مختلف خاك زمين شناسايي مي شوند 3- آب هاي زيرزميني مورد مطالعه قرار مي گيرند. ۹۷-در يك آزمايش گمانه زني ، تعداد گمانه ها به حساسيت سازه هاي مورد احداث نسبت به نشست غير متقارن ، نا همگني زمين در عمق و گستردگي محيط ژئوتكنيكي تحت پوشش بستگي دارد. ۹۸-هنگام آبكشي و تخليه گودها ، احتمال تخريب شيرواني گود و بالا آمدن كف گود در اثر فشار آب وجود دارد. ۹۹-براي بتن شالوده هاي بتن آرمه ، حداقل عيار در خشكي 300 و در آب 400 كيلوگرم سيمان در مترمكعب بتن است. 100- از نظر انتقال بارهاي سازه به زمين پي هاي ويژه نسبت به پي هاي ديگر متفاوت مي باشد. 101- جهت جلوگيري از تاثير عوامل جوي بر ديواره گودبرداري خاك هاي قابل تورم مي توان روي قسمت هاي گودبرداري شده توسط ملات ماسه سيمان پوشانده شود. 102- در گود برداري بايد پايداري يناهاي موجود در مجاورت گود ، پايداري كف و پايداري جداره گود توجه گردد. 103- در طراحي يك پي بايد ظرفيت باربري خاك و نشست پي كنترول شود. 104- رخنمون هاي سنگي و پي هاي قديمي در كف گود برداري كه بصورت ناحيه اي در نزديك پي نواري و يا گسترده قرار مي گيرند موجب تمركز تنش در زير پي خواهد شد. 105- حداقل ضخامت و عيار بتن پاكيزگي ( مگر ) در شالوده هاي بتن آرمه بترتيب 5 سانتيمتر و 150 كيلوگرم سيمان در مترمكعب بتن است. 106- افزايش ابعتد پي سطحي ، در افزايش ظرفيت باربري ، موثرتر از كاهش ميزان نشست زير پي مي باشد. 107- با زيادتر شدن تراكم نسبي خاكهاي ماسه اي ، نوع گسيختگي در زير پي ها به اين ترتيب عوض مي گردند : برش پانچ-برش موضعي – برش كلي . 108- بتن ريزي در مجاورت آب مستلزم خشكاندن كف گود است. 109- حداقل ژرفاي شناسايي در يك پي شمعي گروهي به ميزان بيشتر از 7 برابر قطر شمع ، پائين تر از نوك شمع هاست. 110- نقش اصلي شناژ در پي جلوگيري از جابجايي پي هاست. 111- دو پي ، با عرض هاي متفاوت ، فشار يكساني را به زمين منتقل مي كنند . ميزان نشست در زير آنها ، در زير پي با عرض كوچكتر كمتر است. 112- ضخامت پي بر اساس برش تعيين مي گردد. 113- تفاوت عمده پي هاي سطحي و پي هاي عميق در نحوه انتقال بار به زمين مي باشد. 114- براي مقابله با نيروي قائم كششي در پي سيستم اجرائي مناسب ، اجراي عميق تر پي است. 115- عمق مطالعات ژئوتكنيكي براي يك ساختمان 2 تا 3 برابر عرض پي را در بر مي گيرد. 116- مناسبترين و اقتصادي ترين نوع سيستم پي سازي روي بسترهاي نرم و شل براي ساختمانهاي زير 5 طبقه بهسازي خاك بستر با سيمان و آهك و خاكريز مي باشد. 117- كيسون همان پايه عميق پي مي باشد. 118- محدوديت نشست كل مجاز يك پي راديه (گسترده) در كارهاي ساختماني مقدار قطعي و معيني دارد ولي معمولا بين 10-5 سانتيمتر برحسب نوع ساختمان متفاوت است. 119- پائين بردن آب زير زميني از سطح زمين باعث افزايش ميزان باربري و نشست يك پي مي گردد. 120- عمق پي هاي عميق نسبت به ابعاد آنها حداقل 6 برابر كوچكترين بعد افقي است كه انواع آنها شامل شمعها و ديواركها و ديوارهاي جداكننده مي باشد. 121- در هنگام بررسي ژئوتكنيكي بستر شالوده ها اثرات حضور آب را بايد از جنبه هاي ميزان نفوذپذيري خاكها در نظر گرفت. 122- پديده آبگونگي ( روانگرايي ) در خاكهاي ماسه اي اشباع احتمال وقوع بيشتري دارد و حداكثر شتاب زمين و عمق لايه خاك مورد نظر و فشار وارده بر خاك باعث رخداد اين پديده مي گردد. 123- نقش اصلي كلاف هاي افقي پي هاي منفرد مقابله با حركت نسبي پي هاي منفرد در جهت افقي مي باشد. 124- در يك پي منفرد تحت بار مركزي ، وجود لنگر سبب كاهش ظرفيت باربري پي مي شود. 125- براي مواجه با واژگوني پي هاي كناري ساختمان استفاده از پي هاي نواري ( مركب ) توصيه مي گردد. 126- در خاكهايي كه پتانسيل آبگونگي دارند استفاده از پي هاي گسترده ( راديه ژنرال ) مناسب تر است. 127- براي احداث پي در زمين هاي شيبدار خاكبرداري و هم تراز كردن پي هاي الزاميست. 128- ساخت و ساز در مناطق داراي پتانسيل شديد داراي مخاطرات ژنوتكنيكي زلزله اجتناب پذير است. 129- در مناطق زلزله خيز داراي خاكهاي ريزدانه چسبنده سست ، عمق بناهاي كوتاه مناسبترند چون داراي پريود طبيعي كوتاهتري هستند. 130- زهكشي جهت تثبيت نقاطي كه داراي پتانسيل لغزش است مناسبتر مي باشد. 131- نيروي افقي ناشي از زلزله موجب افزايش تنش وارد از طرف سازه به خاك پي و همچنين موجب كاهش ظرفيت باربري خاك و فشارهاي غير يكسان از طرف سازه بر خاك مي گردد. 132- حركت لرزه اي تابع پارامترهاي منبع لرزه ، مسير لرزه و شرايط موضعي ساختگاه است. 133- انرژي آزاد شده از منبع لرزه تابع مكانيزم شكست گسله و طول گسلش است. 134- بزرگي يك زمين لرزه تابه انرژي آزاد شده از منبع زمين لرزه است. 135- در تحليل اثر آبرفت در انتشار امواج پارامترهايي مانند ظرفيت برشي خاك ، ستبراي آبرفت و ميرايي خاك تاثير عمده اي دارند. 136- جهت جلوگيري از پديده روانگرايي در خاكي كه استعداد آن را دارد ، در ساخت و ساز يايد لايه روتنگراشدني را با روشهاي خاصي متراكم نمود يا از اعمال بار به آن لايه خوداري نمود. 137- كنترول نشست در طراحي پي ها پس از تحليل با استفاده از ظرفيت باربري بايد حتما انجام گيرد. 138- با در نظر گرفتن بارگذاري، زلزله در خاكهاي ماسه اي اشباع ظرفيت باربري نمايي كاهش مي يابد. 139- يكپارچگي پي و اسكلت ساختمان موجب بالارفتن مقاومت ساختمان در برابر آثار سوء ناشي از روانگرايي مي گردد. 140- در مناطقي كه احتمال وقوع روانگرايي ( آبگونگي ) وجود دارد استفاده از پي هاي گسترده الزاميست. 141- در مناطق داراي پتانسيل روانگرايي ، ساختمان چوبي مناسبتر است. 142- مناطقي بيشتر داراي پتانسيل روانگرايي هستند كه داراي ماسه هاي سست باشند. 143- در مناطق زلزله خيز بايستي براي طراحي ديوار حائل بايد فشار خاك وارد بر ديوار حائل را افزايش داد و محل اثر نيرو را نيز متناسبا تغيير داد. 144- در اثر زلزله پايداري ترانشه ها كاهش پيدا مي كند. 145- روانگري كامل هنگامي است كه مقاومت نزديك به صفر گردد. 146- ماسه بادي بهترين پتانسيل روانگرايي را دارد. 147- پتانسيل روانگرايي با مقدار ضربه نفوذ استاندارد اندازه گيري مي شود. 148- پديده آبگونگي در خاكهايي كه در اثر برش ، حجم آنها كم مي گردد اتفاق مي افتد. 149- در اثر زلزله ممكن است فشار بين پي و خاك ، بعضي از پي هاي اضافه و برخي ديگر كم گردد. 150- بهتر است در پي هاي مستطيلي خروج از مركزيت در ثلث وسط باشد. 151- براي اصلاح خاك داراي پتانسيل روانگري استفاده از روش تحكيم و تراكم خاك مناسبتر است. 152- در اثر بالا آمدن سطح آب در زير پي هاي خاك شني مقاومت تقريبا نصف مي گردد. 153- براي پي سوله ها يا دهانه هاي نه زياد ، شناژ بعلت نسبت لاغري شناژ در فشار مناسب نيست. 154- ايجاد پاشنه در كنار پي ها براي افزودن مقاومت برشي مي باشد. 155- در خاكهايي با پتانسيل روانگري سرعت موج برشي حدود 250 نتر بر ثانيه مي باشد. 156- تحكيم ديناميكي در خاك ماسه پوك مناسبتر است. 157- پيش بارگذاري توام با چاههاي زهكشي در خاك رس مناسبتر است. 158- در ميعان سازه بيشتر بداخل خاك فرو رفته و مي چرخد. 159- بزرگي يك زلزله بطول گسله اش ارتباط ندارد. 160- در صورتيكه ميزان رس خاك ماسه اي بيشتر باشد ، پتانسيل روانگري كمتر مي شود. 161- در روانگرايي هنگام زلزله فشار آب در نوسان پي افزايش مي يابد. 162- براي بارهائي كه در پي كوتاه مدت افزايش ديناميكي دارند مانند زلزله ، مقاومت مجاز حدود 30% افزايش مي يابد. 163- بر طبق آئين نامه 2800 در ساختمانهايي با مصالح بنائي غير مسلح كلاف افقي بايد در زير همه ديوارها و در محل همه سقف ها باشد. 164- ساختمانهاي آجري غير مسلح كه تراز روي بام آنها از زمين مجاور بيش از 8 متر نباشد تا 2 طبقه به اضافه يك زير زمين مجاز به ساخت مي باشند. 165- اتصال نما سازي كه با آجر سه سانتيمتر ضخامت انجام مي گيرد به اين شكل اجرا مي شود كه بدنه ساختمان در داخل ديوارهاي اصلي قبلا مفتولهايي گذارده شود و در موقع نما سازي سر آزاد اين مفتولها در داخل ديوار نما قرار گيرد. 166- از نظر آئين نامه شماره 2800 تعداد محدوديتي در تعداد طبقات ساختمانهايي با مصالح بنائي مسلح نداريم. 167- در يك ساختمان 20 طبقه بايد از عناصر قاب صلب و ديوار برشي براي تحمل نيروهاي جانبي استفاده نمود. 168- اختلاف بين قاب خمشي و قاب ساده در اين است كه تعداد اتصالات تير به ستون در قاب خمشي قابليت انتقال لنگر را دارا مي باشند ، در حاليكه در قاب ساده اين قابليت وجود ندارد. 169- پيش بيني قاب با اتصالات مقاوم خمشي ، در حالتي كه تعداد طبقات بيش از 14 طبقه و يا ارتفاع ساختمان بيشتر از 50 متر باشد ضروري مي باشد. 170- ضريب زلزله C در هيچ حال نبايد از 10 درصد شتاب مبناي طرح كمتر اختيار گردد. 171- حداقل ضريب اطمينان در مقابل واژگوني در اثر زلزله برابر 75/1 مي باشد. 172- حداقل ضريب زلزله استاتيكي يك سازه برابر 02/0 مي باشد. 173- حداقل ضريب زلزله قطعه الحاق به ساختمان برابر 84/0 مي باشد. 174- حداكثر ضريب زلزله استاتيكي براي يك سازه برابر 336/0 مي باشد. 175- نقش اصلي ميلگردهاي افقي در ديوارهاي آجري مسلح ، تقويت مقاومت برشي مي باشد. 176- در ساختمانهاي كوتاهتر از 15 طبقه سيستم مقاوم در مقابل بار جانبي زلزله مي تواند بادبند يا ديوار برشي باشد. 177- در مورد ساختمانهايي تا 5 طبقه يا كوتاهتر از 18 متر ارتفاع در صورتيكه فاصله بين مركز جرم طبقات بالاتر نسبت به مركز صلبيت هر طبقه زيرين آن ميزان 5 درصد بعد ساختمان در آن طبقه در امتداد عمود بر نيروي جانبي باشد محاسبه ساختمان در برابر لنگر پيچشي الزامي نيست. 178- نيروي جانبي در ساختمانهايي با عناصر مقاوم مختلط شامل ديوارهاي برشي ، بادبندها و قابهاي خمشي بايد بين اين عناصر به نسبت صلبيت آنها تقسيم گردد و هر طبقه براي بار مربوطه طراحي گردد. 179- در روش تحليل شبه ديناميكي توزيع نيروي برشي پايه در ارتفاع ساختمان براي هر مود نوسان منحصرا به وزن آن طبقه بستگي دارد. 180- در ساختمانهايي با ديوار باربر، طول ديوار باربر بين دو پشت بند حداكثر 30 برابر ضخامت آن مي باشد. 181- بادبندهاي موجود در يك ساختمان با اسكلت فلزي مي توانند از طبقه اي به طبقه ديگر تغيير موقيعت دهانه در داخل يك قاب مشخص داشته باشند. 182- درزهاي انقطاع لزومي ندارند در شالوده ساختمان ادامه يابند. 183- مقاومترين سيستم سازه اي براي مقاومت در برابر زلزله سيستم تركيبي قاب خمشي و ديوارهاي برشي است. 184- درز انقطاع بين دو ساختمان 5 طبقه مي تواند از روي پي به بالا بصورت ، با عرض ثابت ايجاد و با مصالح ضعيف پر شود. 185- براي محاسبه نيروي زلزله بام هاي مسطح و ساختمان هاي مسكوني فقط 20% بار زنده در نظر گرفته مي شود. 186- براي عملكرد بهتر ساختمانهايي با مصالح بنائي در مقابل زلزله مجموع طول بازشوها در هر ديوار باربر از نصف طول آن ديوار بيشتر نباشد. 187- براي رفتار مطلوب تر ساختمان ها در برابر زلزله عناصر بار بر قائم ( ستونها ) ديرتر از تيرها دچار خرابي گردند. 188- براي بهبود رفتار لرزه اي ساختمانها بهتر است طرح معماري ساختمان ، بر اساس پلان حتي الامكان ساده و متقارن در هر امتداد ارائه گردد. 189- در مورد ديوارهاي غيرباربر و تيغه ها اگر ارتفاع اين ديوارها از تراز كف مجاور بيشتر از 5/3 متر باشد ، تعبيه كلاف هاي افقي و قائم الزاميست. 190- در صورتيكه بر خلاف نقشه هاي اجرايي ، كليه ديوارهاي خارجي و داخلي ساختماني را با حفظ ضخامت و مقاومت از نوع سبكتر اجرا كنيم وزن ساختمان كم مي شود و تنش هاي زير پي كاهش مي يابد و زمان تناوب نيز كاسته و ضريب زلزله افزليش مي يابد. 191- گيردار بودن تكيه گاه هاي تير سبب افزايش مقاومت خمشي و كاهش تغيير شكل نيرو مي شود. 192- از نظر ضوابط زلزله سقف كاذب ترجيحا بايد با مصالح سبك ساخته شود و با اتصال مناسب به اسكلت يا كلاف بندي ساختمان متصل گردد. 193- حداقل ضخامت بتن پوششي روي ميلگردهاي طولي كلاف قائم برابر است با 5/2 سانتيمتر. 194- كلاف بندي قائم در ساختمانهايي با مصالح بنائي جهت كليه ساختمانهاي دو طبقه و ساختمانهايي يك طبقه با اهميت زياد الزاميست. 195- براي بارگذاري ، هر چه درجه نامعيني يك سازه بتن آرمه بيشتر باشد ، قابليت جذب انرژي آن بيشتر است. 196- در يك سقف تيرچه بلوك ، بتن ريزي روي تيرچه بلوكها با 5 سانتيمتر بتن با ميلگرد نمره 8 در هر 30 سانتيمتر عمود بر تيرچه ها انجام مي گيرد. 197- ضريب رفتار ساختمانهاي آجري مسلح 4 مي باشد. 198- حداكثر فاصله مجاز كلاف هاي قائم 5 متر مي باشد. 199- براي تسليح يك ديوار برشي آجري وجود ميلگرد قائم ضروري است. 200- در ديوارهاي آجري مسلح ، ميلگردهاي قائم تا داخل شناژ افقي پي ادامه مي يابند با حفظ طول 201- متداولترين حالت شكست ميانقابهاي آجري بهنگام زلزله ، علاوه بر ايجاد تركهاي ضربدري ، احتمال مي رود كنج هاي ديوار نيز خرد شود. 202- استفاده از فولادهاي ساختماني با تنش هاي تسليم بسيار بالا در ساختمان هاي ضد زلزله به هيچوجه نوصيه نمي گردد. 203- هر چه ضريب رفتار يك ساختمان بيشتر باشد آن ساختمان قابليت جذب انرژي بيشتري را دارد. 204- استفاده از ديوارهاي برشي بتني در داخل قاب خورجيني فلزي ، براي مقابله با نيروي زلزله ، در صورتيكه قاب با ديوار بصورت مناسبي متصل گردد مجاز است. 205- در تحليل يك قاب فضائي خمشي نيروهاي زلزله هر طبقه در مركز جرم آن طبقه مي باشد. 206- سقفي كه به مانند يك ديافراگم صلب عمل مي نمايد ، باعث مي شود كه نيرو هاي زلزله به نسبت صلبيت اعضاي مقاوم تقسيم شوند. 207- از نظر عملكرد سقف بعنوان يك ديافراگم صلب ، سقف تيرچه بلوك از طاق ضربي بهتر است. 208- سختي يك سازه به مشخصات خود سازه بستگي دارد. 209- احداث طره اي بيش از 1 متر ممنوع مي باشد. 210- در سازه هايي كه مركب از قاب خمشي و بادبند هستند ، نيروي زلزله به نسبت سختي بين قاب و بادبند تقسيم مي شود. 211- توزيع نيروي زلزله ابتدا بطور قائم و آنگاه بطور افقي انجام مي گيرد لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده