RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ رابطه شب قدر با امام عصر ارواحنا فداه خداوند متعال در چهارمین آیه سوره مباركه قدر میفرماید: تنزّل الملائكة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من كلّ أمرٍ؛ فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هر كاری) فرود آیند. (1) فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تكرار و بقاء «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز: فیها یفرَق كلّ أمرٍ حكیم(2) ؛ در آن شب، هر فرمانی، بر حسب حكمت صادر میشود. دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» دلالت بر پذیرش یا تكلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر از تفریق و تنزل امر در لیلةالقدرهای آینده میدهد. این امر كه در زمان رسول خدا به آن حضرت نازل میشدهاست، و در هر شب قدر دیگر، باید بر كسی نازل و تبیین و تحكیم یا كشف شود كه به افق نبوت نزدیك و پیوسته باشد. قبول اصل وصایت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است. امام سجاد علیه السلام فرمودهاند: ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین علیهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنید تا كامیاب و پیروز شوید، به خدا كه آن سوره، پس از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله حجت خدای تبارك و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الكتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مباركة انا كنا منذرین» مخاصمه و مناظره كنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است. كسی كه قرآن را به عنوان كلام خدا پذیرفت به این معنی است كه همه سورهها و آیات آن را پذیرفته است و یك مسلمان واقعی هم كسی است كه تسلیم همه آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاماً باید سوره قدر، و از آن سوره، شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمه پذیرفتن آن، آیه (تنزّل الملائكة...) كه هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است. باید بپذیرد كه در شب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود میآیند و این امر یك متولی و ولیّ میخواهد كه متولی و ولیّ آن امر باشد. این كه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان میفرماید: در آن شب هر فرمانی، بر حسب حكمت صادر میشود. فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بودهایم. دلالت بر تكرار و تجدید و ارسال در آن شب دارد و به این معنا كه آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل میشوند؛ پس باید به طور مدام شخصی به عنوان «ولیِّّ» این امر باشد كه به سوی او نازل و ارسال گردند كه او همان ولیّ جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست كه اطاعتش بر همگان واجب است. به همین سبب، هر كس ادعا كرد كه من ولیّ امر هستم، باید ثابت كند كه این امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و میشوند، و چون هیچ كس جز پیامبر و اوصیاء معصوم علیهم السلام نمیتوانند مدعی این امر باشند و اساساً هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره كسی باشد كه در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود. آیه مورد بحث، یكی از مستدلترین آیات قرآن كریم بر ضرورت وجود همیشگی یك ولی امر از جانب خداست كه امین بر حفظ و اجزاء و اداء امر الهی باشد، و آن همان امام معصوم است. و هر كس نزول پیوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد كه اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیرد وگرنه كافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، كه در آن صورت چنین كسی بنابر بیان خود قرآن كریم كافر واقعی است. از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند: به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود. چنان كه خداوند در آیات 150 و 151 سوره نساء میفرماید:"إنّ الّذین یكفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرّقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض و یریدون أن یتّخذوا بین ذلك سبیلاً ٭ أولئك هم الكافرون حقّاً و أعتدنا للكافرین عذاباً مهینا؛ كسانی كه به خدا و پیامبران خدا كافر شدهاند و میخواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به بعضی كافر میشویم و میخواهند در این میان (بینابین) اتخاذ كنند، اینان حقا كافرند و ما برای كفركیشان عذاب خواركنندهای مهیا كردهایم. و میبینید كه خداوند، كسانی را كه پارهای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند، كافر حقیقی میداند. بنابراین مؤمن حقیقی كسی است كه هم استمرار لیلةالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولیّ امر، و امام معصومی كه امر الهی را دریافت میكند و امین بر آن در جهت پاسداری، به كار بستن و اداء باشد، قبول كند؛ یعنی همان بزرگواری كه در زمان وجود مقدس بقیةالله الاعظم حضرت مهدی(عج) میباشد و به همین سبب پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل كردهاند، فرمودند: "من أنكر المهدی فقد كفر (3) ؛ كسی كه وجود مهدی را انكار كند، رهسپار دیار كفر شده است." و در كتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جدّ عالیقدرشان و از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمودهاند: "القائم من ولدی اسمه إسمی و كنیته كنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنتی یقیم النّاس علی ملتّی و شریعتی و یدعوهم إلی كتاب الله عزّوجلّ، من أطاعة أطاعنی و من عصاه عصانی، و من أنكره فی غیبته فقد أنكرنی، و من كذبه فقد كذّبنی، و من صدّقه فقد صدّقنی، إلی الله اشكو المكذّبین لى فى أمره، و الجاهدین لقولی و المضلّین لأمتّی عن طریقته و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبٍ ینقلبون(4)؛ قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و كنیه او، كنیه من «ابوالقاسم» و سیمای او سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در بین مردم بر پا میدارد و آنان را به كتاب خدای عزوجل فرامیخواند. كسی كه او را طاعت كند، مرا پیروی كرده و كسی كه او را نافرمانی كند، مرا نافرمانی كرده است و كسی كه او را در دوران غیبتش انكار كند، تحقیقاً مرا انكار كرده و كسی كه او را تكذیب كند هر آینه مرا تكذیب كرده و كسی كه او را تصدیق كند، هر آینه مرا تصدیق كرده است. از آنها كه مرا درباره او تكذیب كرده و گفتار مرا در شأن او انكار میكنند و امت مرا از راه او گمراه میسازند، به خدا شكایت میبرم. به زودی آنها كه ستم كردند و میدانند كه بازگشتشان به كجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونیها، مجازات ستمگریهای خود را در دنیا و آخرت خواهند دید." در این حدیث شریف انكار و تكذیب امام عصر، اروحنا فداه، انكار و تكذیب پیامبر به حساب آمده است، و در نتیجه همه پیامبران را انكار كرده، كه همان رهسپاری به وادی كفر خواهد بود. علی بن ابراهیم قمی در تفسیری درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر میگوید: فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان(عج) نازل میشوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشتهاند، به او تقدیم میدارند. و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر علیه السلام نقل كرده، كه وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید كه لیلة القدر كدام شب است؟ حضرت فرمودند: چگونه ندانیم، و حال آنكه در شب قدر فرشتگان بر گِرد ما طواف میكنند. (5) از حضرت صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودهاند: «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسی كه فاطمه(علیهاالسلام) را آنگونه كه باید، بشناسد، شب قدر را درك كرده است. حضرت امام سجاد علیه السلام، در این باره، میفرمایند:همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان كارها، بر ولی امر (امام زمان) فرود میآید. و نیز آن حضرت فرمودهاند: ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین علیهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنید تا كامیاب و پیروز شوید، به خدا كه آن سوره، پس از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله حجت خدای تبارك و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الكتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مباركة انا كنا منذرین» مخاصمه و مناظره كنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است. همچنین از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند: به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود. از آنچه كه نگارش یافت، استفاده میشود كه شب قدر تا قیامت باقی است و در هر شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست كه آن امر را دریافت دارد، كه در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجة بن الحسن المهدی، ارواحنا فداه است و برای آن كه بهتر بدانیم كه لیلةالقدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت علیهم السلام و امامت آنان تا روز رستاخیز میباشد؛ حدیثی را هم كه در بخش فضیلتهای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است، ملاحظه میكنیم كه در آن به طور كنایه از آن بانوی عظیم القدر تعبیر به لیلةالقدر شده است و آن در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودهاند: «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسی كه فاطمه(علیهاالسلام) را آنگونه كه باید، بشناسد، شب قدر را درك كرده است. و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم نیز دارد. و از طرفی، همانگونه كه در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود میآید، نزولگاه نور پاك امامان معصوم نیز وجود مقدس فاطمه زهرا علیهاالسلام است؛ كه حقیقتاً هر كس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پی برد، شب قدر را درك كرده است. پینوشتها: 1- برگرفته از تحقیقی درباره لیلةالقدر و رابطه آن با امام عصر ارواحنافداه، صص 149 ـ 132، با تلخیص . 2- سوره دخان (44)، آیه 4. 3- علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 51 / منتخب الاثر، فصل 10، ب 1، جز 1، ص 492. 4- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 73 / منتخب الاثر، فصل2، ب 3، ح 4 ، ص 183. 5- امراء هستی، ص 190/ تفسیر القمی، ص 731/ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 97، ص 14، جز 23. منبع: ماهنامه موعود، ش 57 ، علیاكبر رضوانی . 8 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ واقعهای در شب نوزدهم در مسجد كوفه سال 40 هجری قمری: ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام در مسجد كوفه. عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود كه در مكه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، كه سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابی طالب علیه السلام، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یك شب واحد ترور كرده و آن ها را به قتل رسانند. هر كدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی كوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر بزرگ شد. [ نگاه كنید: بیستم شعبان سال 40 هجری قمری ] وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، كه از همفكران وی بود و هر دوی آن ها از سوی "قطام بنت علقمه" تحریك و تحریص شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم كوفه كمین كرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام شدند.(1) هم چنین قطام، شخصی به نام "وردان بن مجالد" را كه از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد.(2) أشعث بن قیس كندی كه از ناراضیان سپاه امام علی علیه السلام و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود.(3) حضرت علی علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان، مهمان دخترش ام كلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد. روایت شد كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می كرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند.(4) به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسجد اعظم كوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار كرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را كه به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد كرد. هنگامی كه آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیكن شمشیرش به طاق محراب اصابت كرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحكم یا علی، لا لك و لا لأصحابك"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی علیه السلام فرود آورد و سر مباركش را تا به محل سجده گاهش شكافت.(5) حضرت علی علیه السلام در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّة رسول الله، فزت و ربّ الكعبه؛ سوگند به خدای كعبه، رستگار شدم.(6) نمازگزاران مسجد كوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی علیه السلام گرد آمده وبه سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند. حضرت علی علیه السلام، در حالی كه خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(7) این همان وعده ای است كه خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند. حضرت علی علیه السلام كه توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود كه نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام كرد. روایت شد، كه در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی علیه السلام، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری كه جهان را تیره و تاریك ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی می گفت: تهدمت و الله اركان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8) سوگند به خدا كه اركان هدایت درهم شكست و ستاره های دانش نبوت تاریك و نشانه های پرهیزكاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، (یعنی ابن ملجم مرادی) به شهادت رسانید. بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاكمی دلسوز و یتیم نواز، كامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا صلی الله علیه و آله رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود. پینوشتها: 1- الارشاد (شیخ مفید)، ص 20؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص 112 . 2- وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 41؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 184 . 3- الارشاد، ص 21؛ وقایع الایام، ص 41؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 171 . 4- منتهی الآمال، ج1، ص 172 . 5- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41 . 6- منتهی الآمال، ج1، ص 174 . 7- همان . 8- همان . 6 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ شب قدر، شب ارتباط با خدا جمعیت از خود بیخود شده است. چراغها خاموش است. در تاریكى صداى گریه و ناله از هر سو برمىخیزد. انگار اینها همان انسانهایى نیستند كه ساعتى پیش در كوچه و خیابان راه مىرفتند از بقالى و لبنیاتى و نانوایى خرید مىكردند، گاهى بر هم اخم مىكردند و از یكدیگر دلگیر مىشدند. پیش خود هزار جور حساب و كتاب داشتند. انگار اینها از یك سیاره دیگر آمدهاند، از سیاره عشق و دوستى؛ از سیاره دلهاى نرم و آماده. از سیارهاى كه در آن كسى به فكر مزه خورشتى كه با نان فردا شب خواهد خورد نیست. آنجا دیگر كسى به فكر بزرگى و كوچگى خانه، زیبایى و زرق و برق اتومبیل و لباس، تفاخر و رفاه و دنیاطلبى نیست. اینها از كجا آمدهاند كه اینطور ضجه مىزنند. اینگونه از خود بیخود مىشوند. شانه به شانه هم مىنشینند و تكانهاى شانه یكدیگر را حس مىكنند. اینها از كجا آمدهاند كه فضاى خاموش مصلى را با امواج آسمانى و عرشى خود به فضایى سرشار از نفس فرشتگان تبدیل كرده است. صداى آرام بخش مجرى مراسم، فریادها را به سكوت مبدل مىكند: گوش كن امشب فرض كن اینجا تنهایى، فرض كن هیچ كس جز تو نیست. تنهاى تنها. فرض كن در تنهایى قبر و در تاریكى قبر به خودت آمدى، یك عمر معصیت كردن، یك عمر خلاف اوامر الهى رفتار كردن، یك عمر جواب محبتهاى او را با بى اعتنایى دادن تمام شده است. حالا آوردنت اینجا در آرامگاه ابدى، جایى كه هیچ برگشتى نیست، هیچ فریادرسى نیست. جایى كه تو هستى و نتیجه اعمال تو كه به صورت مار و مور و عقرب به جانت مىافتد. این تاریكى، همان تاریكى شب قبر است. فكر كن كه عذابهاى الهى در راه هستند. تو را به جان على (علیه السلام) كه امشب فرقش در محراب شكافته مىشود! این محیط را فراموش كن. «امشب چشم من به روى چیزهایى باز شد كه پیش از این نمىدیدم، اگر هم جسته و گریخته، گاهى كسى در این مورد حرفى مىزد، برایم خیلى مهم نبود. اما حالا حس مىكنم سبك شدهام، حس مىكنم پاك شدهام، حالا من هم مىتوانم او را صدا بزنم.» حالا یك نفر از تو مىپرسد شبهاى قدر چه كردى؟ از شبهاى قدر چه توشهاى برداشتى؟ وقتى درهاى رحمت به رویت باز بود، چرا استفاده نكردى؟ خدایا من امشب آمدهام كه بگویم اشتباه كردم. آمدهام بگویم نفهمیدم، نمىخواستم با توى مهربان، مخالفت كنم. خدایا اگر قرار است امشب مرا نیامرزى، همین الان مرا از دنیا ببر. حالا قرآنها را روى سر بگیرید. قرآن خیلى عزیزه. قرآن را روى سرهاى خود بگیرید و در تاریكى قبر فریاد بزنید: الهى بك یا الله ... صداى جمعیت یك بار دیگر اوج مىگیرد هیچ كس حال خود را نمىفهمد. هیچ كس به فكر وضع ظاهرى خود نیست. گویا در این جمعیت هر كس در خلوت خود ناله مىكند؛ گویى هر كس از بدى اعمال خود ضجه مىزند. این جمله را هم گوش كن: تو را به جان آقایى كه مرغابىهاى خانه دخترش هم براى او اشك مىریختند، گوش كن. مىخواهم در همین حالى كه دارى یك دعا بخوانم. خدایا اگر امشب در سرنوشت یك ساله ما مقدر كردى كه این آخرین شب قدرى باشد كه آن را درك مىكنیم، خدایا كارى كن كه امشب، شب آمرزش ما باشد. شب بخشیده شدن گناهان ما باشد. صداى آمیخته با گریه مداح در میان فریادهاى حاضران گم مىشود. مراسم شب نوزدهم پایان یافته است. چراغها روشن مىشود، چهرهها هنوز اشكآلود است. جمعیت به آرامى از فضاى مصلى خارج مىشوند. براى گفت و گو جوان هجده سالهاى را انتخاب مىكنم كه با شلوار لى و بلوز نوشتهدارى كه بر تن دارد، كاملا شبیه جوانهاى امروزى است؛ همانها كه بعضىها اصلا انتظار دیدنشان را در چنین جاهایى ندارند. او را از وقتى كه با نالههاى دلخراشش، در تاریكى مصلى بر سر و رو خود مىزد، نشانه كرده بودم. چند قدمى به دنبالش مىروم كاملا از فضاى مصلى خارج شدیم. دو سه قدم در كنارش برمىدارم و هنگامى كه توجهش جلب مىشود، مىگویم: - قبول باشه، مراسم با حالى بود. این جمله را هم گوش كن: تو را به جان آقایى كه مرغابىهاى خانه دخترش هم براى او اشك مىریختند، گوش كن. مىخواهم در همین حالى كه دارى یك دعا بخوانم. خدایا اگر امشب در سرنوشت یك ساله ما مقدر كردى كه این آخرین شب قدرى باشد كه آن را درك مىكنیم، خدایا كارى كن كه امشب، شب آمرزش ما باشد. شب بخشیده شدن گناهان ما باشد. - سرى تكان مىدهد، به علامت تایید و مىخواهد در سكوت، راهش را ادامه دهد كه باز مىگویم بچه كدام محلهاى؟ با كنجكاوى نگاهم مىكند، نگاهش آن چنان نافذ است كه بیش از آن نمىتوانم مقاومت كنم و ناگهان ماجراى تهیه گزارش را مىگویم. با تعجب گوش مىكند. مثل این كه اولین بارى است كه در چنین موقعیتى قرار مىگیرد. شاید هم اصلا انتظارش را نداشته كه در چنین جایى مورد نظرخواهى قرار بگیرد. اما هر چه هست، انگار با خودش كنار مىآید كه چند كلمهاى از احساسش در شب قدر صحبت كند: «امشب چشم من به روى چیزهایى باز شد كه پیش از این نمىدیدم، اگر هم جسته و گریخته، گاهى كسى در این مورد حرفى مىزد، برایم خیلى مهم نبود. اما حالا حس مىكنم سبك شدهام، حس مىكنم پاك شدهام، حالا من هم مىتوانم او را صدا بزنم.» منبع: مجله دیدار آشنا، ش 18، محسن قائمى . 6 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ چه باید کرد؟ در قسمتهای پیشین اشاره شد که طبق آیهای از قرآن کریم شب قدر از هزار ماه که در آن شب قدری وجود ندارد، برتر و بالاتر است.(24) ائمه اطهار (علیهم السلام) در مقام تفسیر و تبیین آیات قرآن، دلیل این برتری حیران کننده را، برتری عبادت و انجام عمل صالح برای بندگان در این شب دانستهاند.(25) اگر لحظهای درنگ کنیم و کمی با خود بیاندیشیم خواهیم دید که در میان 365 شب سال تنها شبی از شبهاست که این چنین مورد عنایت و توجه قرار گرفته و چنان اثراتی بر آن مترتب شده است. بنابراین با اندکی تأمل به این نتیجه خواهیم رسید که باید این فرصت را غنیمت شمرد چرا که در این شب پرخیر و برکت فرصتی بسیار استثنایی آن هم در ماه میهمانی خدا برای ما فراهم شده است که میتوانیم با توجه و همتی که به کار میبندیم بهره بسیار زیادی از آن ببریم. با رجوع به بیانات ائمه اطهار میتوان از اعمال و عباداتی که مورد توصیه قرارگرفتهاند، با خبر شد. از جمله این اعمال میتوان به احیاء این شب و تفکر و تحصیل علم در باب مسایلی که انسان را به خدا نزدیکتر میگرداند اشاره کرد. مثلاً مناسب است در این شب مقداری با خود خلوت کنیم، عملکرد سال گذشته خود را مرور کنیم. اعمال و رفتار خود را در این سال زیر ذرهبین قرار دهیم و ببینیم در سال گذشته کجا بوده و اکنون به کجا رسیدهایم؟ با پرداختن به این افکار میتوانیم مقدمه استفاده بیشتر از این شب را مهیا کنیم. از خداوند تقدیر بهتری را در سال آینده طلب کنیم. از او بخواهیم که ما را در پیمودن مسیری که مورد پسند اوست کمک کند. همچنین از او که وعده آمرزش در این ماه و به خصوص در این شب به ما داده است در مورد کوتاهیهای خود طلب مغفرت و آمرزش کنیم و تصمیم بگیریم او را بیش از پیش اطاعت کنیم. همچنین زنده نگه داشتن یاد خداوند در دل، دستگیری از محرومان و مظلومان و دعای خیر برای سایرین نیز از جمله اعمال سفارش شده هستند.(26) بدین ترتیب است که هر انسان آگاه و بیدار دل در حدی که در توان و شایسته اوست، میتواند هر چه بیشتر خود را مشمول عنایت و توجه خداوند قرار دهد. به این امید که بتوانیم از این فرصت استثنایی و خیرات بیمنتهای این شب بهره و استفادهای شایان ببریم. 8 لینک به دیدگاه
toranj m 387 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ بچه من شنیدم شبی که در بیشتر روایات به اون تاکید شده که شبه قدره شبه بیستو سومه . البته ما که 3 دشبش رو میریم ولی هواستون باشه شبه 23th فقط از خدا طلبه مغفرت کنین . حیفه تو این شبا به جز بخشش گناها چیزه دیگه بخوایم. 5 لینک به دیدگاه
aida.comix 1809 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ ممنون از مطالبتون التماس دعا!!:rose: 3 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ اول از همه تشکر می کنم بخاطر مطالب زیبا ونغزی که در باب این مسئله قراردادند خوب ما ته باحال شب قدر رو ازاین سه منظر بررسی کردیم: 1. قرآن در آن نازل شده است. 2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مىشود. 3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهایى مىگردد. خوب دوستان اگر نکته ای یا پرسشی در باب این سه مطلب دارند عرضه کنند 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده