رفتن به مطلب

عقاب ها در مدرسه غازها


سیندخت

ارسال های توصیه شده

توی زندگی ، تفاوت آدم ها در نگاهشون به زندگی ، به اندازه تعداد اونهاست . همون طور که صورت ها و ظاهر ادم ها با هم فرق داره ، در افکار و رفتارشون با هم تفاوت دارن .

 

به نوعی می شه گفت هر انسانی یک کتابه .

تا زمانی که بازش نکنی و نخونيش ، اون رو کامل نشناختی. اصلا هم اسون نيست چون گاهی بعضی کتاب ها اونقدر وحشتناک هستند که تا چند وقت از خوندنشون کابوس می بينی و آشفته می شی.

 

ولی گاهی خوندن بعضی کتاب ها تا سال ها مستت می کنه چون یک جمله اش می تونه روحت رو دوباره از اول جلا بده و دلت رو صاف کنه.

 

توی این دنيا از بچگی ، ما تعليم داده می شيم وقوانينی برای ذهن بی برنامه و خالی ما وضع ميشه که از طرف خانواده ، دوست ، مدرسه و اجتماع خودآگاه ، نا خودآگاه ، مستقيم، یا غيرمستقيم، ارادی و غيرارادی در مغز کوچيک ما جا گرفته که پاک کردن و از اول نوشتن قوانين اراده فولادی و تمرین خيلی زیاد می خواد.

 

 

 

 

 

 

دکتر وین دایر در کتاب عظمت خود را دریابيد بحث جالبی می گه:

 

می گه ادم ها دو دسته هستند غاز ها و عقاب ها

 

 

 

 

 

 

 

هرگز نباید عقاب ها رو به مدرسه غازها فرستاد و نباید افکار دست و پا گير غازها فکر عقاب ها رو مشغول کنه . کسی که مثل غاز هست و تعليم داده شده

 

نمی تونه درست پرواز کنه و به خار و خاشاک گير می کنه که مانع پروازش می شه . ولی عقاب رسالتش اوج گرفتنه . عقابی که مثل غاز رفتار می کنه از ذات خودش فرار می کنه .

 

 

 

 

 

بدترین چيز ندونستن قوانين عقاب هاست. این که ندونيم چطوری عقاب باشيم .

 

 

 

غازها همه مثل هم فکر می کنند و هميشه هم ادعا می کنند که درست فکر می کنند . افکارشون کپی شده هست و اصلا خلاقيت نداره . اکثر مواقع هم همگی با هم به نتایج یکسان می رسند چون دقيقا مثل هم فکر می کنند .

 

عقاب ها می دونند زمانی که همه مثل هم فکر می کنند در واقع اصلا کسی فکر نمی کنه

 

 

غازها هميشه می دونند غاز دیگه چطوری زندگی کنه بهتره ! هر کسی جای کس دیگه تصميم می گيره. برای همين اکثر یا دیر به بلوغ (فکری جنسی احساسی) می رسن و یا اصلا بالغ نمی شن.

 

عقاب ها به خلاقيت ذهن هر کس اعتقاد دارن و در زندگی ماهيگيری به فرد یاد می دن و نه ماهی . در محله عقاب ها هر کسی جای خودش باید فکر کنه و کسی مسئوليت زندگی کس دیگه رو به عهده نمی گيره.

 

 

 

غازها از جسمشون بيش از حد کار می کشن و تمام توان داشته و نداشته رو به کار می گيرن و به نتایج دلخواه نمی رسن.

 

عقاب ها اول تمام جوانب کار رو در نظر می گيرن ، باتوجه به تجارب قبلی و برنامه ریزی های ذهن خلاقشون تصميم می گيرند و بعد شروع به کار می کنند .

 

عقاب ها ایمان دارند که تلاش جسمی به تنهایی اصلا برای کار کافی نيست.

 

 

غازها حریم شخصی ندارند و بارها و بارها وارد حریم خصوصی عقاب ها می شن چون حرمت ندارند.

 

عقاب ها به حریم شخصی هر فردی احترام می زارن و قاطعانه به افرادی که وارد حریم خصوصی اونها می شن تذکر می دن

 

 

 

 

غازها باید همه رو راضی نگه دارند و تمام تلاششون رو در روابط می کنند که همه انسان ها ، تک به تک از اونها راضی باشند . به جای انجام وظایف و رسالت خودشون ، رضایت همه اطرافيان رو با هر زحمتی شده به دست می یارن چون اگر به دست نيارن احساس خلا می کنند.

 

عقاب ها می دونند که به دست اوردن رضایت همه افراد امکان نداره و نيمی از مردم هميشه با نيمی از افکار اونها مخالفند و این وظيفه یک عقاب نيست که مخالفانش رو راضی نگه داره.

 

 

 

 

غاز نه نمی گه و همش شاکی هست که چرا باید اینهمه به دیگران توجه کنه.

عقاب در مواقعی که لازم هست ، به راحتی نه می گه.

 

 

غاز شرط اول ارتباط رو صميميت بيش از حد می دونه.

 

عقاب شرط اول ارتباط رو احترام متقابل می دونه

 

 

 

غاز نمی خواد باور کنه که دشمنی داره.

 

عقاب می دونه که باید دشمنش رو ببخشه ولی بهش اعتماد نمی کنه

 

 

 

غاز از تجربيات درس نمی گيره و فقط آزار می بينه.

عقاب بعد از گذروندن سختی مسئله ، به فکر پذیرش مسئله و درس های ممکنه هست

 

 

غاز از دلش هيچ وقت حرف نمی زنه.

 

عقاب با دلش زندگی می کنه

 

 

 

 

غاز یا احساسيه و یا منطقی.

 

عقاب می دونه که در دورانی از زندگی باید مغز رو پرورش و ورزش دارد و در دورانی دیگه باید دل رو نوازش داد و به حرف های دل بها داد

 

 

 

غاز اشتباه نمی کنه.

عقاب می دونه اگر هيچ وقت اشتباهی نکرده ، دليلش اینه که اصلا دست به عملی نزده

 

 

غاز جای دیگران زندگی می کنه .

عقاب می دونه که باید به دیگران کمک کنه ولی جای کسی نباید زندگی کنه چون تجربه خود بودن رو از اون فرد گرفته

 

 

غاز هميشه همه کار می تونه انجام بده.

عقاب می دونه چه کارهایی رو می تونه انجام بده و چه جایی باید اعلام کنه که از عهده اون بر نمی یاد

 

 

غاز هميشه مجبوره.

عقاب هميشه مختاره و اگر به جبر روزگار مجبور شد کاری رو انجام بده ، می پذیره و می گه :ترجيح می دم این کار رو انجام بدم.

 

 

 

زمان تفریح غاز مشخص نيست .

 

عقاب برای تفریحش برنامه ریزی می کنه و می دونه که فاصله خالی این نت تا نت بعدی درموسيقی ، دليل دل نشين بودن اون هست

 

 

 

 

غاز هميشه ناراضيه و شاکی و هميشه در حال شناختعامل این بدبختی هست.

 

عقاب هميشه راضيه و می دونه هر سختی هم پایانی داره .عقاب باور داره ان مع العسر یسرا

 

 

 

غاز عبادت عادتش شده.

 

عقاب تکرار و عادت و روزمرگی رو مرگ دل و پرستش می دونه.

 

 

 

 

غاز نسبت به عقاب یا احساس برتری می کنه و یا احساس ضعف .

 

عقاب باور داره برتری وجود نداره .اصل فقط تفاوت است که باعث برتری کسی بر کس دیگه نمی شه .

 

 

 

 

غاز زیاد از مغزش کار می کشه البته بدون بهره وری لازم.

 

عقاب مفيد فکر می کنه و از اشتباهاتش درس می گيره.

 

 

 

غاز می خواد غاز باشه چون غاز بودن و نپریدن خيلی اسون تر از پرواز و اوج گرفتن هست.

 

عقاب بر عقاب بودن اصرار داره ، حتی اگر بارها به مدرسه غازها رفته باشه و به خاطر عقاب شدن بهای سنگينی رو بپردازه.

 

 

 

 

 

 

 

 

****

 

 

یک نکته کنکوری برای عقاب ها

 

غازها هميشه می خوان یک عقاب یک جور دیگه باشه ، یک جور دیگه عمل کنه

 

 

! براشون ارتباط هيچ وقت کافی و رضایت بخش نيست .

 

 

 

دقت کن :

غاز چون خودش رو نپذیرفته و خودش رو درست نمی شناسه ، از تو می خواد که یه جور دیگه عمل کنی ! هيچ وقت براش رضایت بخش نيستی و عملا بهت می گه که براش کافی نيستی چون هميشه یه کاری کم کردی !

 

سعی کن خودت باشی و بهترین نقش رو داشته باشی (به عنوان دوست - همسر - خواهر - برادر - بچه)

 

ولی سعی نکن که خودت رو مجبور کنی که طبق خواست اون خودت رو تغيير بدی

 

 

اون ناراضی به دنيا اومده و از دنيا می ره . از زندگی عقب نيفتی چون قرار نيست که غاز باشی.

 

 

عقاب باشيد و سربلند

  • Like 11
لینک به دیدگاه

مرسی.....خیلی قشنگ بود.... همیشه همه جا خونده بودم عقاب ها چه جورین.....ولی هیچ وقت نخونده بودم غاز ها چه جورین....

 

بسیااااااااااار مفید و زیبا...:icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

توی زندگی ، تفاوت آدم ها در نگاهشون به زندگی ، به اندازه تعداد اونهاست . همون طور که صورت ها و ظاهر ادم ها با هم فرق داره ، در افکار و رفتارشون با هم تفاوت دارن .

 

به نوعی می شه گفت هر انسانی یک کتابه .

تا زمانی که بازش نکنی و نخونيش ، اون رو کامل نشناختی. اصلا هم اسون نيست چون گاهی بعضی کتاب ها اونقدر وحشتناک هستند که تا چند وقت از خوندنشون کابوس می بينی و آشفته می شی.

 

ولی گاهی خوندن بعضی کتاب ها تا سال ها مستت می کنه چون یک جمله اش می تونه روحت رو دوباره از اول جلا بده و دلت رو صاف کنه.

 

توی این دنيا از بچگی ، ما تعليم داده می شيم وقوانينی برای ذهن بی برنامه و خالی ما وضع ميشه که از طرف خانواده ، دوست ، مدرسه و اجتماع خودآگاه ، نا خودآگاه ، مستقيم، یا غيرمستقيم، ارادی و غيرارادی در مغز کوچيک ما جا گرفته که پاک کردن و از اول نوشتن قوانين اراده فولادی و تمرین خيلی زیاد می خواد.

 

 

 

 

 

 

دکتر وین دایر در کتاب عظمت خود را دریابيد بحث جالبی می گه:

 

می گه ادم ها دو دسته هستند غاز ها و عقاب ها

 

 

 

 

 

 

 

هرگز نباید عقاب ها رو به مدرسه غازها فرستاد و نباید افکار دست و پا گير غازها فکر عقاب ها رو مشغول کنه . کسی که مثل غاز هست و تعليم داده شده

 

نمی تونه درست پرواز کنه و به خار و خاشاک گير می کنه که مانع پروازش می شه . ولی عقاب رسالتش اوج گرفتنه . عقابی که مثل غاز رفتار می کنه از ذات خودش فرار می کنه .

 

 

 

 

 

بدترین چيز ندونستن قوانين عقاب هاست. این که ندونيم چطوری عقاب باشيم .

 

 

 

غازها همه مثل هم فکر می کنند و هميشه هم ادعا می کنند که درست فکر می کنند . افکارشون کپی شده هست و اصلا خلاقيت نداره . اکثر مواقع هم همگی با هم به نتایج یکسان می رسند چون دقيقا مثل هم فکر می کنند .

 

عقاب ها می دونند زمانی که همه مثل هم فکر می کنند در واقع اصلا کسی فکر نمی کنه

 

 

غازها هميشه می دونند غاز دیگه چطوری زندگی کنه بهتره ! هر کسی جای کس دیگه تصميم می گيره. برای همين اکثر یا دیر به بلوغ (فکری جنسی احساسی) می رسن و یا اصلا بالغ نمی شن.

 

عقاب ها به خلاقيت ذهن هر کس اعتقاد دارن و در زندگی ماهيگيری به فرد یاد می دن و نه ماهی . در محله عقاب ها هر کسی جای خودش باید فکر کنه و کسی مسئوليت زندگی کس دیگه رو به عهده نمی گيره.

 

 

 

غازها از جسمشون بيش از حد کار می کشن و تمام توان داشته و نداشته رو به کار می گيرن و به نتایج دلخواه نمی رسن.

 

عقاب ها اول تمام جوانب کار رو در نظر می گيرن ، باتوجه به تجارب قبلی و برنامه ریزی های ذهن خلاقشون تصميم می گيرند و بعد شروع به کار می کنند .

 

عقاب ها ایمان دارند که تلاش جسمی به تنهایی اصلا برای کار کافی نيست.

 

 

غازها حریم شخصی ندارند و بارها و بارها وارد حریم خصوصی عقاب ها می شن چون حرمت ندارند.

 

عقاب ها به حریم شخصی هر فردی احترام می زارن و قاطعانه به افرادی که وارد حریم خصوصی اونها می شن تذکر می دن

 

 

 

 

غازها باید همه رو راضی نگه دارند و تمام تلاششون رو در روابط می کنند که همه انسان ها ، تک به تک از اونها راضی باشند . به جای انجام وظایف و رسالت خودشون ، رضایت همه اطرافيان رو با هر زحمتی شده به دست می یارن چون اگر به دست نيارن احساس خلا می کنند.

 

عقاب ها می دونند که به دست اوردن رضایت همه افراد امکان نداره و نيمی از مردم هميشه با نيمی از افکار اونها مخالفند و این وظيفه یک عقاب نيست که مخالفانش رو راضی نگه داره.

 

 

 

 

غاز نه نمی گه و همش شاکی هست که چرا باید اینهمه به دیگران توجه کنه.

عقاب در مواقعی که لازم هست ، به راحتی نه می گه.

 

 

غاز شرط اول ارتباط رو صميميت بيش از حد می دونه.

 

عقاب شرط اول ارتباط رو احترام متقابل می دونه

 

 

 

غاز نمی خواد باور کنه که دشمنی داره.

 

عقاب می دونه که باید دشمنش رو ببخشه ولی بهش اعتماد نمی کنه

 

 

 

غاز از تجربيات درس نمی گيره و فقط آزار می بينه.

عقاب بعد از گذروندن سختی مسئله ، به فکر پذیرش مسئله و درس های ممکنه هست

 

 

غاز از دلش هيچ وقت حرف نمی زنه.

 

عقاب با دلش زندگی می کنه

 

 

 

 

غاز یا احساسيه و یا منطقی.

 

عقاب می دونه که در دورانی از زندگی باید مغز رو پرورش و ورزش دارد و در دورانی دیگه باید دل رو نوازش داد و به حرف های دل بها داد

 

 

 

غاز اشتباه نمی کنه.

عقاب می دونه اگر هيچ وقت اشتباهی نکرده ، دليلش اینه که اصلا دست به عملی نزده

 

 

غاز جای دیگران زندگی می کنه .

عقاب می دونه که باید به دیگران کمک کنه ولی جای کسی نباید زندگی کنه چون تجربه خود بودن رو از اون فرد گرفته

 

 

غاز هميشه همه کار می تونه انجام بده.

عقاب می دونه چه کارهایی رو می تونه انجام بده و چه جایی باید اعلام کنه که از عهده اون بر نمی یاد

 

 

غاز هميشه مجبوره.

عقاب هميشه مختاره و اگر به جبر روزگار مجبور شد کاری رو انجام بده ، می پذیره و می گه :ترجيح می دم این کار رو انجام بدم.

 

 

 

زمان تفریح غاز مشخص نيست .

 

عقاب برای تفریحش برنامه ریزی می کنه و می دونه که فاصله خالی این نت تا نت بعدی درموسيقی ، دليل دل نشين بودن اون هست

 

 

 

 

غاز هميشه ناراضيه و شاکی و هميشه در حال شناختعامل این بدبختی هست.

 

عقاب هميشه راضيه و می دونه هر سختی هم پایانی داره .عقاب باور داره ان مع العسر یسرا

 

 

 

غاز عبادت عادتش شده.

 

عقاب تکرار و عادت و روزمرگی رو مرگ دل و پرستش می دونه.

 

 

 

 

غاز نسبت به عقاب یا احساس برتری می کنه و یا احساس ضعف .

 

عقاب باور داره برتری وجود نداره .اصل فقط تفاوت است که باعث برتری کسی بر کس دیگه نمی شه .

 

 

 

 

غاز زیاد از مغزش کار می کشه البته بدون بهره وری لازم.

 

عقاب مفيد فکر می کنه و از اشتباهاتش درس می گيره.

 

 

 

غاز می خواد غاز باشه چون غاز بودن و نپریدن خيلی اسون تر از پرواز و اوج گرفتن هست.

 

عقاب بر عقاب بودن اصرار داره ، حتی اگر بارها به مدرسه غازها رفته باشه و به خاطر عقاب شدن بهای سنگينی رو بپردازه.

 

 

 

 

 

 

 

 

****

 

 

یک نکته کنکوری برای عقاب ها

 

غازها هميشه می خوان یک عقاب یک جور دیگه باشه ، یک جور دیگه عمل کنه

 

 

! براشون ارتباط هيچ وقت کافی و رضایت بخش نيست .

 

 

 

دقت کن :

غاز چون خودش رو نپذیرفته و خودش رو درست نمی شناسه ، از تو می خواد که یه جور دیگه عمل کنی ! هيچ وقت براش رضایت بخش نيستی و عملا بهت می گه که براش کافی نيستی چون هميشه یه کاری کم کردی !

 

سعی کن خودت باشی و بهترین نقش رو داشته باشی (به عنوان دوست - همسر - خواهر - برادر - بچه)

 

ولی سعی نکن که خودت رو مجبور کنی که طبق خواست اون خودت رو تغيير بدی

 

 

اون ناراضی به دنيا اومده و از دنيا می ره . از زندگی عقب نيفتی چون قرار نيست که غاز باشی.

 

 

عقاب باشيد و سربلند

 

آپ:ws37:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...