Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۸۹ چکیده: بحران ها، حوادثی هستند که خرابی های زیادی بوجود آورده و باعث به خطر افتادن جان افراد می شوند. این خرابیها میتوانند به صورت منطقهای، مانند سیل، یا به صورت سراسری، مانند زلزله و آتشفشان، نمود پیدا کنند. حتی بحرانهایی نیز در حد جهانی، مانند مشکل سال 2000 رایانه ها، وجود دارند. با توجه به گسترش IT در تمام زمینه ها و نیز فواید بیشمار استفاده از آن، خصوصا در مواردی که حجم داده ها و پردازش آنها بسیار بالا است، استفاده از آن در مدیریت بحران بسیار حیاتی است. در این راستا کشورهای پیشرفته از مدتها قبل تلاش برای ایجاد سامانهای جامع را آغاز نمودهاند. این سامانه باعث افزایش دقت تصمیمات مدیریتی بوسیله شبیهسازی نتایج حاصل از تصمیم گیریهای مختلف، استاندارد بودن اطلاعات و اطلاع رسانی سریع به مسولان و امدادگران شده است. حاصل این تلاش ها و امکانات، کاهش میزان تلفات و افزایش سرعت ساماندهی بحران است. در کشور ما، به دلیل عدم وجود سامانه ای جامع و برپایه IT، مدیریت بحران به صورت سیستماتیک اجرا نمی شود، دادههای موجود دارای قالب های متفاوت هستند و اطلاع رسانی به سرعت صورت نمی گیرد. لذا، در این مقاله مدلی جهت پیاده سازی سامانه فوق ارائه شده است. خلاصه: این مقاله در برگیرنده دو مبحث می باشد: مدل سازی سامانه مدیریت بحران و پیاده سازی آن. مدل ها، نمایش فیزیکی یا ریاضی یک سیستم، رویداد و یا پروسه هستند. طی فرآیند مدل سازی، مؤلفه های اصلی سیستم شناخته شده و درباره نحوه ارتباط و اتصال آنها به یکدیگر تصمیم گیری می شود. در فرآیند پیاده سازی، مؤلفه های سیستم به صورت کامل و با تمام جزییات شناخته شده سامانه به طور کامل ساخته می شوند. این فرآیند، بیشترین زمان انجام پروژه را به خود اختصاص می دهد . مقدمه: رشد روز افزون رایانه و فناوری های ارتباطی بطور قابل توجی پتانسیل خروجی های پژوهشی را افزایش داده است. اکنون افق جدید در درک این پتانسیل بهره گیری از مشارکت و گردهمایی داده های گوناگون در موضوعی مشترک است. تلفیق، محاسبات ابزار گرا و سامانه های ارتباطی، مناسب ترین رهیافت تقویت همکاری دانشی است که خود نیازمند زیرساخت اطلاعاتی مبنا می باشد. تعریف مسئله: عناصر مهم در پیاده سازی چنین سیستمی به شرح زیر می باشند : 1- زیرساخت استوار : بحران می تواند تهدیدی برای بازدهی و جامعیت داده ای مورد نیاز در زیرساخت سیستم مدیریت بحران باشد. چگونه می توان از این زیرساخت بهتر محافظت نمود؟ این زیرساخت چگونه طراحی و پیاده سازی شود تا کارایی آن در مواقع بحران، تنزل زیادی نداشته باشد ؟ 2- ذخیره، جستجو و بازیابی اطلاعات: پروسه تصمیم سازی در تمام بخشهای این سیستم ، بر پایه مقدار بسیار زیادی اطلاعات می باشد که همواره در حال افزایش و روزآمد شدن می باشند. کاربران چگونه می توانند به صورت مؤثر، اطلاعات مورد نیاز را از میان منابع اطلاعاتی مختلف بازیابی کنند؟ چگونه به صورت مؤثر می توانند اطلاعات بدست آمده را در جهت مدیریت صحیح فعالیتهای خود به کار گیرند؟ 3- سازگاری با قالب ها: اطلاعات به اشتراک گذاشته شده می توانند با قالبهای مختلف ارائه شوند. تفاوت در این قالبها به دلیل وجود قوانین و نیازهای مختلف در هر سازمان، تفاوت معانی در ارائه های مختلف یک داده (مانند اختلاف موجود در معنی کلمه جدول در یک صفحه HTML و یک پایگاه داده رابطه ای) بوجود می آید. چگونه میتوان این اطلاعات متفاوت را مدیریت و با هم منطبق نمود؟ 4- ایجاد مرکز اشتراک داده ها: استفاده از تکنولوژی اطلاعات و نیز امکانات الکترونیکی، موانع موجود در همکاری، اشتراک دادهها و نیز ارتباطات را کاهش داده است. تأثیرات ممکن بر نحوه انجام فعالیتهای افراد چیست؟ مؤلفه های سیستم: 1) زیر ساخت ارتباطی: زیرساخت ارتباطی مورد نیاز برای پیاده سازی سامانه تصمیم سازی مدیریت بحران، مانند شکل زیر می باشد. ارتباطات ایجاد شده بین بخش های مختلف، با استفاده از زیرساخت مخابرات ایجاد می شود. برای در دسترس بودن همیشگی سیستم، لازم است از انواع دیگر ارتباطات مانند ماهواره ها به عنوان پشتیبان استفاده شود. با ایجاد این ساختار و استفاده از سرویسهای شبکه اختصاصی مجازی(VPN) ، امکان انتقال داده ها به راحتی و با امنیت و سرعت بسیار بالا میسر خواهد شد. 2) پایگاه داده: حجم اطلاعات موجود بسیار زیاد می باشد و گاهی به چندین ترابایت می رسد. تنها راه مدیریت این اطلاعات وسیع، استفاده از پایگاه داده است. انتخاب سامانه مدیریت پایگاه داده(DBMS) بستگی مستقیم به نوع اطلاعات موجود و نیازهای سامانه دارد. به وضوح بازدهی سیستم بستگی مستقیم به انتخاب نوع سامانه مدیریت پایگاه داده دارد. با توجه به ساختار ارتباطی فوق، پایگاه داده مورد نیاز بر روی تمامی سرورها وجود دارد. عمل تکرار داده ها بین سرورها در زمانهای مشخص و برنامه ریزی شده صورت می گیرد. در نتیجه تمامی سرورها در هر زمان دارای اطلاعاتی هستند که تا %9/99 مشابه می باشند و پس از عمل تکرار کاملا مشابه خواهند شد. 3) سامانه جمع آوری و نمایش اطلاعات: پس از ایجاد ارتباط فوق، با استفاده از امکانات ایجاد شده و نیز امکانات موجود در اینترنت، می توان از انواع ابزار ها برای ورود اطلاعات و نمایش خروجی ها استفاده نمود. از جمله این ابزارها می توان به تلفن های همراه، رایانه های جیبیی و شخصی اشاره نمود. به طور کلی می توان از تمامی ابزارهایی که به نحوی امکان استفاده از اینترنت بوسیله آنها وجود دارد، سود برد. توجه به این نکته ضروری است که اکثر کارها توسط رایانه های شخصی که در مراکز ورود اطلاعات قرار دارند انجام می شود. با توجه به اینکه استفاده از اینترنت دارای مشکلات بیشتری نسبت به خطوط استیجاری مخابرات، مانند امنیت و سرعت پایین تر می باشد، وجود ساختار ارتباطی فوق غیر قابل اجتناب است. 4) سامانه پردازش و یکسان ساز: با توجه به گوناگونی قالب اطلاعات، پردازش موثر آنها ممکن نیست. لذا پیش از پردازش و بدست آوردن نتایج، باید اطلاعات یکسان شوند. اطلاعات یکسان شده با استفاده از تکنولوژی هایی مانند XML منتقل می شوند. پیاده سازی سامانه مدیریت بحران: در طول زمان ، همواره ساختن برنامه ای شامل مؤلفه هایی که در یک شبکه توزیع شده اند و به همراه یکدیگر مانند یک برنامه یکپارچه عمل می کنند ، مورد توجه قرار گرفته است. سابقا، برنامه های توزیع شده ایجاب می کردند که از تکنولوژیهای Component – مانند DCOM یا CORBA یا RMI استفاده شود. این تکنولوژیها معماریهای قابل اعتماد و قابل گسترشی را برای پاسخگویی به نیازهای برنامه ها فراهم می کردند. اگرچه این تکنولوژیها بر Component-Based در Intranet ها به خوبی کار می کردند ، ولی تلاش برای استفاده از آنها در اینترنت باعث بوجود آمدن دو مشکل بزرگ شد. اولا این تکنولوژیها نمی توانستند Interoperate داشته باشند(Interoperate به معنی استفاده از مؤلفه های ساخته شده با تکنولوژیها و زبانهای برنامه نویسی مختلف در کنار هم و در یک برنامه می باشد). در حالیکه آنها در مفهوم اشیاء یکسان بودند، در جزئیات متفاوت عمل می کردند. به عنوان مثال مدیریت چرخه زمان فعالیت، پشتیبانی از Constructor و درجه پشتیبانی از وراثت در آنها متفاوت می باشد. مسئله دوم و مهمتر این است که تمرکز آنها بر روی ارتباط از نوع RPC معمولا باعث بوجود آمدن سیستمهای دوگانه با ارتباط تنگاتنگ در کنار قوانین مجزاء روشهای شی گرا می شد. در مقابل، برنامه های کاربردی برپایه Web Browser ، دوگانگی کمتر و Interoperability بیشتری دارند. آنها از پروتکل HTTP برای تبادل داده ها در قالبهای گوناگون و به صورت MIME، استفاده می کنند. Web Service ها ، مدلهای برنامه نویسی تحت وب گذشته را با تمامی انواع برنامه های کاربردی و نه تنها برنامه هایی که در Browser ها اجرا می شوند، سازگار میگردانند. آنها پیامهای SOAP را بوسیله HTTP و سایر پروتکلهای اینترنت منتقل می کنند. از آنجایی که Web Service ها برای نشان دادن عملکردهای برنامه ها در اینترنت، بر پایه استانداردهایی HTTP و XML وSOAP وWSDL بوجود آمده اند، لذا به زبان برنامه نویسی، Platform و دستگاه خاصی وابسته نیستند 1 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۸۹ معماری چند سطحی(n-Tier) ، باعث جدا شدن فعالیتهای اصلی در یک سیستم می شود به نحوی که گردآوری و آماده سازی و قالب بندی اطلاعات کاملا از Business Logic و قوانین پردازش اطلاعات و آن نیز به نوبه خود از داده ها جدا می شود. این مدل به زمان آنالیز و طراحی بیشتری نیاز دارد ولی هزینه های مربوط به نگهداری و افزایش انعطاف پذیری در موارد استفاده طولانی را بسیار کاهش می دهد. شکل 1-1 نمای کلی معماری n-Tier را نشان می دهد. به عنوان مثال، معماری 3 سطحی به شکل زیر پیاده سازی می شود. در ادامه شرح مختصر بخشهای مختلف آن ذکر گردیده است: معماری 3-Tier شامل سه بخش می باشد که عبارتند از : 1) بخش کاربری (Presentation). 2) بخش میانی (Business Logic). 3) بخش دادها (Data Services). بخش کاربری دارای Interface هایی است که کاربران از آنها برای دستیابی به سیستم استفاده می کنند. این بخش نه تنها شامل یک واسط گرافیکی است که کاربران می توانند از طریق آن با برنامه ارتباط داشته باشند ، داده ها را وارد نمایند و نتیجه درخواست هایشان را مشاهده نمایند، بلکه کارهای مربوط به ساماندهی، پیمایش و قالب بندی اطلاعاتی که دریافت و ارسال می شوند را انجام می دهد. بخش دوم در بین بخشهای کاربری و داده قرار دارد و بیشترین کار را انجام می دهد. این بخش ناحیه ای است که تنها به توسعهدهنده اختصاص دارد. Business Logic که شامل قوانینی است که بر روند پردازشهای سیستم حکمرانی می نماید، از یک سو با کاربر و از سوی دیگر با دادهها ارتباط دارد و درخواستهای منطقی کاربران را به درخواستهای مناسب SQL و نیز نتایج حاصل را به صورت داده هایی با قالبهای قابل استفاده برای کاربر تبدیل می کند. بنابر این جداولی که حاصل درخواستهای بسیار پیچیده هستند، بدون اینکه کاربر از نحوه عمل فعالیتهای انجام گرفته اطلاعی داشته باشد، تهیه شده و در اختیارش قرار می گیرند. تمام فعالیتهای مذکور در این بخش صف بندی می شوند و در نتیجه کاربران تنها وظائف را بدون اینکه نیازی به دریافت جواب داشته باشند، ارسال می کنند. سرویسهای مربوط به داده ها که در بخش سوم قرار دارند، یا توسط یک منبع داده ساختیافته مانند SQL Server ، Oracle تأمین میشوند یا توسط منبع داده های غیرساختیافته ، مانند Microsoft Exchange یا Microsoft Message Queuing. این سرویسها دسترسی به داده ها را ساماندهی و مدیریت می کنند. نکات مهم در طراحی یک پایگاه داده: 1) پشتیبانی از لایه Business Logic: پایگاه داده ها نه تنها داده ها را مدیریت می کنند بلکه لایه Business Logic را نیز در برمی گیرند که شامل ساختارهایی برای پیمایش داده هاست. این تمایل در اواسط دهه 80 میلادی، هنگامی که رویه های ذخیره شده و پایگاه داده های شیئ ای به بازار آمدند، آغاز گردید. سپس پشتیبانی از Business Logic در پایگاه های داده و ابزار های مربوط قرار گرفت. به عنوان مثال، امکان ذخیره عکس در پایگاه های داده و نیز ابزارهایی جهت تبدیل داده ها به قالب HTML(زبان مورد استفاده در صفحات وب) برای ایجاد واسطهای گرافیکی فراهم آمد. در کارهای مهم و بزرگ که از انواع مختلفی از رایانه ها و دستگاهها استفاده می شود، برنامه ای که تنها بوسیله سرویس های پایگاه داده نوشته می شود، نسبت به برنامه هایی که بر اساس Platform خاصی نوشته میشوند(مثلا از سیستم فایل استفاده می کنند) ، بسیار ساده تر تغییر می یابند. دلیل دوم قابلیت مدیریت می باشد. برنامه ها به سرعت تغییر می یابند و ویژگیهای جدیدی کسب می کنند. بنابر این استفاده از سرویسهای پایگاه داده می تواند بسیار مؤثر باشد. پایگاه داده می تواند به گسترش، پیکربندی و مدیریت برنامه هایی که از داده استفاده می کنند، و نیز بازیابی اطلاعات و برنامه درصورتی که خطایی پیش آید، کمک بسیار بزرگی نماید. همچنین یکپارچه کردن Business Logic و اطلاعات موجود در داخل پایگاه داده به امکان ایجاد تغییر در برنامه کمک بزرگی میکند. برنامه ای که بسیار پیچیده شده است به دسترسی به داده های توزیع شده نیاز دارد و باید تعداد زیادی کاربر را پشتیبانی نماید. 2) توسعه پذیری انواع داده : امکان اضافه کردن نوع داده جدید به یک پایگاه داده باعث افزایش اطلاعات موجود درباره یک برنامه می شود. بنابراین پایگاه داده به جای اینکه یک عکس را به عنوان دنبالهای بزرگ و بی شکل از بیتها در نظر بگیرد، متوجه نوع و چگونگی ایجاد تغییرات در آن می شود. این موضوع سبب میشود که کاربر بتواند داده ای پیچیده را به جای اینکه در برنامه ای خارجی جستجو نماید، درون پایگاه داده جستجو کند. این کار باعث کاهش پیچیدگی برنامه و نیز افزایش سازگاری داده ها در داخل پایگاه دادهها می شود. 3) ذخیره کردن داده ها: برنامه نویسان دریافته اند که کاربران بسیار علاقه دارند پرس و جوهای بسیار پیچیده برای تصمیم گیری را در محلی انجام دهند که داده ها و عملیات تراکنش در آنجا قرار دارند. زمانی تصور می شد پایگاه داده های رابطه ای می توانند پاسخگوی پرس و جوهای بسیار پیچیده تصمیم گیری باشند. ولی در واقع سیستمهایی که برای عملیات تراکنش بهینه شده اند، از پرس و جوهای مناسب برای تصمیم گیری پشتیبانی نمی کنند و به عکس. امروزه به دلیل فراهم آمدن امکانات لازم برای ذخیره داده ها در چند محل مختلف، می توان از یک کپی داده ها تنها برای اهداف تصمیم گیری استفاده نمود. همچنین ابزارهای بسیاری وجود دارند که می توانند داده های عملیاتی را به مخازن انتقال دهند، آنها را استخراج و روزآمد نمایند و به صورت همزمان و موازی آنها را بازیابی کنند. مخازن می توانند حجم بسیار بیشتری داده، حتی در حد ترابایت، را نسبت به سیستمهای عملیاتی بر پایه تراکنشها ذخیره نمایند. زبانهای پیاده سازی پایگاه داده و زبانهای پرس و جو امکاناتی جهت آنالیز داده ها در اختیار کاربران قرار می دهند. 4) پیاده سازی برنامه های سمت سرور: برای اینکه برنامه از تعداد زیادی کاربر پشتیبانی نماید، یک لایه میانی بین کاربر و پایگاه داده ایجاد می شود که به عنوان واسط کاربر و پایگاه داده عمل می نماید. قسمت سمت کاربر، تنها یک صفحه وب می باشد که در Internet Explorer باز شده اطلاعاتی را از کاربر در باره نوع داده یا عملیات مورد نیاز دریافت می نماید. برنامه سمت سرور تشخیص می دهد که به کدام پایگاه داده متصل شود و قسمت اعظم عملیات را انجام می دهد. حسن استفاده از این سیستم آن است که هنگام ایجاد تغییرات در سیستم، به جای روزآمد کردن برنامه در رایانه های 10000 کاربر، یک شخص می تواند تنها قوانین 10 برنامه سمت سرور را تغییر دهد. جمع آوری اطلاعات: تحقیقات زیادی در جهت بهینه نمودن نحوه جمع آوری اطلاعات در زمان بحران انجام شده است. یکی از این چالشها، اختلاف دادهها در پایگاه دادههای مراکز سیستمهای اطلاعات جغرافیایی با دادهای واقعی در محل حادثه می باشد. به عنوان مثال ممکن است مسئولان بحران به داده های ناقص و منسوخ درباره مصالح خطرناک دسترسی داشته اما فاقد اطلاعات کامل و جزئیات مربوط به مصالح استفاده شده در یک ساختمان به خصوص باشند، هرچند این داده ها در مراکز صنعتی مربوط موجود باشند. بنابراین مدیریتی جدید برای داده ها لازم است تا داده های جغرافیایی بسیار شفاف و کاملی در اختیار باشد. به وضوح پیشرفت در جهت پیاده سازی سیستمی برای مدیریت جمع آوری داده های ورودی و پاسخها در زمان بحران(و نه تنها بعد از آن) برای مطلع ساختن مسولان بحران در زمان بحران امری بسیار لازم است. نکته مهم اینکه تجزیه و تحلیل دادهها پس از بحران می تواند کار فرموله کردن پاسخگوییهای مناسب در بحرانهای بعدی را تسهیل نماید. این کار بوسیله تشخیص نحوه پاسخگویی و مدیریت فعالیتها برای بهینه نمودن آنها صورت می گیرد. این مجموعه داده می تواند عنصر بسیار گرانبهایی در معتبر ساختن و پیشرفت مدل مدیریت بحران باشد. یکسان سازی داده ها و همکاری مؤلفه ها: یکسان نمودن داده هایی که از منابع و سازمانهای مختلف وارد می شوند یکی از چالشهای مسولان بحران می باشد. نیازهای مربوط به جامعیت داده ها یکسان نمی باشند. نیازهای مربوط به سرعت، کامل بودن و کیفیت داده ها بین سازمانها همگی بر اساس نوع و محل بحران تغییر می کنند. در نخستین قدم برای پاسخگویی به بحران، یکسان سازی باید بسرعت اعمال شود. برخی موانع غیر فنی، از پیاده سازی راه حلها جلوگیری می کنند. مانند مقاومت سازمانها در مقابل به اشتراک گذاری اطلاعات و همکاری، عدم وجود معماری کلی برای سیستم، قیود امنیتی که اشتراک داده ها را مشکل می نمایند و نبود استاندارد برای برنامه ها. یکی از راهکارها برای یکسان سازی داده ها و نیز تسهیل همکاری سیستمها، ایجاد استاندارد برای Metadata و استفاده از آن می باشد. Metadata، اطلاعاتی است که قالب و ساختار داده های دیگر را مشخص می نماید. استاندارد نمودن Metadata و شرح قالب پایگاه داده های موجود در سیستم مدیریت بحران، می تواند بوسیله XML DTD (که شرحی قانونمند است از ساختار یک سند و آنچه که میتواند در آن سند ظاهر شود) صورت گیرد. استاندارد سازی Metadata که نشان دهنده محتوی و قسمتهای مهم یک سیستم اطلاعاتی می باشد، بسیار مشکل است. ولی مهمترین موضوع جهت یکسان سازی منابع مختلف داده می باشد. پاسخگویی به یک بحران به مقدار زیادی اطلاعات بیساختار و چند رسانه ای بستگی دارد که باید جمع آوری و پردازش شده با مدل کنونی یکسان شوند و بصورت بلادرنگ در اختیار مسوولان قرار گیرند. به وضوح تکنولوژی مورد استفاده برای استخراج خودکار محتوی هر قسمت از داده های دریافتی، ارزش بالای خود را نشان خواهد داد. حتی استفاده از تکنیکهای وابسته ساده، مانند سیستم جمع آوری خودکار اطلاعات جغرافیایی، می تواند مفید باشد. این تکنیکها باید داده های تکراری و نادرست را جدا کرده و سایر داده های بی ساختار ورودی را به صورت خودکار و خلاصه به قالبهای ساختیافته تبدیل کنند تا افراد و مدلها بتوانند آنها را تجزیه و تحلیل نمایند. قسمت اعظم این داده ها به صورت متن می باشند. بنابراین، تحقیقات بر روی ***** کردن متنها، خلاصه کردن، استخراج و کشف رویدادها از داخل این متنها، بسیار مهم خواهد بود. صوت یکی دیگر از منابع اطلاعاتی می باشد. بنابراین تحقیقات در زمینه تشخیص صدا در محیطهایی با آلودگی صوتی، قطعه قطعه بودن صدا در اولویت بعدی قرار دارند. از منابع دیگر اطلاعاتی می توان به تصویر اشاره نمود. وجود قوانین مختلف در سازمانها که مهمترین آنها قوانین امنیتی می باشد، چالش اصلی ارائه ساختاری جهت جامعیت داده هاست. انتقال داده: اصل مهم انتقال داده، در دسترس بودن آن در هر زمان و هر مکان می باشد. تکرار - کپی و انتشار دوره ای اطلاعات روزآمد شده به وضوح یک مؤلفه کلیدی در زمینه دسترسی به داده ها می باشد. ولی تکرار داده ها در محلهایی که خارج از ناحیه بحران قرار دارند، لزوما مؤثر نیست. زیرا ممکن است تمام راههای ارتباطی ناحیه بحرانزده با سایر مناطق قطع شده باشد. یک راه روشن، افزایش تعداد مراکز تکرار و نگهداری اطلاعات می باشد. ولی پی بردن به یک طراحی ایده آل نیاز به سبک سنگین کردن دقیق هزینه تجهیزات و مدیریت اطلاعات محلی در مقابل بازده عملیات روزآمد سازی و سازگاری مراکز تکرار دارد. انتقال حجم بالایی از اطلاعات، مانند تصاویر بسیار دقیق ماهواره ای یا فیلمهای مستند، به صورت بلادرنگ یا با تأخیر بسیار کم یکی دیگر از مشکلات می باشد. مخصوصا زمانی که زیر ساختهای لازم از میان رفته اند یا این طلاعات باید به دستگاههای سیار فرستاده شوند. یکی از راه کارهای ارائه شده برای این شکل، استفاده از DBS در محل حادثه می باشد. DBS، در مقابل تلویزیون های کابلی و ماهواره های آنالوگ، از یک آنتن 45 سانتی متری (18 اینچی) که به سوی یک یا چند ماهواره قرار گرفته اند، استفاده می نماید. واحدهای DBS امکان دریافت چندین کانال مختلف از سیگنالهای تصویر و صدا و همچنین اطلاعات برنامه ها، Email و داده های مربوطه را که مالتی پلکس شده اند را دارند. DBS معمولا از استاندارد MPEG-2 برای کدگذاری و نیز COFDM برای ارسال استفاده می کند. بازدهی مرکز GIS: یکی دیگر از نگرانی ها، بازدهی مرکز GIS است که نقشی حیاتی در مدیریت بحران ایفا می کند. شرکتهای بزرگ در زمینه پایگاه داده مانند IBM , Informix , NCR , Microsoft به سرعت در حال بهینه سازی سیستمهای خود برای پشتیبانی از داده های فضایی و جغرافیایی هستند. به نظر می رسد که ظرف چند سال آینده، داده های فضایی به جای قرار گیری در سیستمهای GIS، برروی پایگاه داده های تجاری قرار خواهند گرفت. بدلیل آنکه حجم این داده ها به چند ترابایت می رسد، فروشندگان این محصولات بازدهی مناسبی برای سیستمهای خود ایجاد خواهند نمود. استواری زیرساخت اطلاعات: همانطور که در بالا اشاره شد، مدیریت بحران یک فعالیت اطلاعاتی و به شدت نیازمند ارتباط است. زیرساخت اطلاعات، کلید اصلی تمام جنبه های مدیریت بحران می باشد. در تلاشهای قبل از حادثه، شبکه ها برای آموزش و ایجاد تجربیات مجازی مورد استفاده قرار می گیرند. در زمان پاسخگویی به بحران، شبکه ها باعث تبادل اطلاعات بین مسولان مختلف و تهیه و انتشار اطلاعات لازم به مردم می شوند. نیازهای اطلاعاتی برای مدیریت بحران به یک زیرساخت ارتباطی بستگی دارد که در برابر خرابی ها مقاوم باشد، به خصوص وقتی که برای در دست گیری بحران و عواقب پس از آن به IT اعتماد بسیاری شده است. نکته مهم بعدی، قابلیت زیرساخت ارتباطی در سازگاری با تغییرات، مدیریت ترافیک شبکه و انباشتگی اطلاعات و ایجاد امکاناتی جهت ارسال سریعتر اطلاعاتی که دارای اولویت بیشتری هستند می باشد. همچنین این زیرساخت باید به گونهای عمل نماید که بتواند اطلاعات لازم را حتی اگر قسمتهای زیادی از آن به صورت فیزیکی از بین رفته باشند، در اختیار مسولان قرار دهد. این مشکلات در شبکه های بزرگی مانند پلیس، آتش نشانی و همچنین هنگامی که شبکه های بسیار بزرگ مانند اینترنت استفاده می شوند، بیشتر مشخص می شود. مدل سازی و شبیه سازی: مدل ها، نمایش فیزیکی و یا ریاضی یک سیستم، رویداد و یا پروسه هستند. شبیه سازی عبارت است از پیاده سازی یک مدل در طول زمان. مدل سازی و شبیه سازی می توانند در مورد بسیاری پدیده ها مانند زمینلرزه، آتش فشان و غیره استفاده شوند و نقش بسیار مهمی در فعالیتهای مدیریت بحران ایفا می کنند. نمونه ای از این نقشها به شرح زیر هستند: 1) برنامه ریزی: مدلها قبل از حادثه برای برنامه ریزی استفاده می شوند. به عنوان مثال ترافیک شهر تهران پس از یک زلزله می تواند مشکل بسیاربزرگی باشد. با استفاده از مدلها و شبیه سازی می توان مسیر یابی بهینه احتمالی در شهر را برای چنین حادثه ای از قبل پیش بینی نمود. 2) سهولت انجام کار : مدلی که مثلا در مورد خطر سیل استفاده میشود به ساده تر شدن تلاشها برای معرفی و شناساندن انگیزه های اقتصادی برای پیاده سازی تغییرات و نیز با عمل به صورت ابزاری برای آموزش گروهها در مقابل خطراتی که احتمال دارد برای آنها پیش آید، کمک می کند. 3) پیشگویی خرابیها پیش از رخداد حادثه: به عنوان مثال، می توان زلزله ای را شبیه سازی نمود که بخشهایی از شهر را ویران کند. با توجه به اطلاعات موجود قبلی، مانند تعداد افراد ساکن در آن مناطق یا تعداد بیمارستانهای موجود، می توان به راحتی نیازهایی را که در زمان حادثه واقعی وجود دارند، تخمین زد. 4) برآورد خرابیهای نخستین: بعد از یک زمینلرزه، تشخیص سریع و صحیح وسعت خرابیها بسیار مشکل است. زیرا جمع آوری و هماهنگ کردن اطلاعات خرابیها زمان قابل توجهی را به خود اختصاص می دهد. برآورد خرابیهای نخستین برای هدایت گروههای امداد بسیار لازم هستند. به عنوان مثال می توان از زلزله ای که در Northridge در امریکا بوقوع پیوست نام برد. پس از این زلزله، حدود 3 میلیون ساختمان در معرض خرابی بودند. با وجود خطری اینچنین بزرگ، یافتن مقدار دقیق وسعت خرابی ها زمانبر میباشد. نوعی ابزار تشخیص سریع لرزه وجود دارد که مدلی است برای بیان اینکه چه نوع خاصی از لرزه می تواند باعث خرابی شود. این مدل که شامل اطلاعات مربوط به ساختمان ها(مانند نوع و سن سازه)، امکانات امدادی و موقعیتهای جغرافیایی است، تعداد تلفات و نیز تعداد سرپناه ها و بیمارستانها لازم در هر ناحیه را تخمین می زند. چالشهای مدیریتی استفاده از IT در مدیریت بحران: 1) مقاومت در مقابل تغییر: تحقیقات نشان می دهد که مردم معمولا در مقابل تغییرات مقاومت می کنند و همیشه از تلاشهای صورت گرفته برای ایجاد تکنولوژی های جدید، استقبال نمی کنند. IT معمولا به عنوان تحمیلی بر سیستمهای مدیریت بحران تلقی می شود و نه ابزاری مفید جهت امور افراد. 2) عدم توجه کافی به آموزش: 3) عدم آگاهی: اگرچه مدیران بحران از امکانات IT در جهت کمک به پیشرفت کارهای تخصصی شان استقبال می کنند، اما ابزارهای جدید باید ثابت کنند که مؤثرتر هستند و نیز باید امتحان شوند تا مورد پذیرش قرار گیرند. 4) محدودیت منابع: محدودیت منابع یک نکته اساسی به خصوص در سطح محلی می باشد. اگرچه قیمتها همواره کاهش می یابند، اما Laptopها، دستگاههای سنجش موقعیت جغرافیایی و موارد مشابه، معمولا مقرون به صرفه نیستند. هزینه ها فقط شامل خرید تجهیزات نمی باشند بلکه هزینه های لازم جهت نگهداری و آموزش نیز وجود دارند. منابع موجود برای مدیریت بحرانها در حال حاضر تنها موارد ضروری عملیاتها مانند حقوق، ابزار و بیمه را شامل می شوند. در مورد تکنولوژیهای جدید، با وجود سرمایه مشخص، ارگانها معمولا پس از سبک سنگین کردن آنها هم با عناصر دیگر عملیات ضروری و هم با عملیات روزانه، اقدام به سرمایه گذاری می کنند. پیش از آنکه آنها بخواهند بر روی تکنولوژیهای جدید IT سرمایه گذاری کنند، باید از فواید آن مطمئن شوند. 5) سیستمهای برپایه تکنولوژیهای منسوخ: بسیاری از سازمانها، از IT بسیار کم استفاده می کنند. ادارات ممکن است مجهز به کامپیوتر و یا ابزارهایی نظیر Email نباشند. اگر سازمانی در جهت IT هزینه ای صرف کند، ممکن است قدیمی و منسوخ باشد. 6) هزینه های صرف شده در IT معمولا برای کارهای معمولی صرف می شوند و نه بحرانی: سازمانها معمولا سرمایه IT خود را در جهت کارهای تراکنشی روزمره مانند سیستمهای حسابداری، انبارداری و ...، صرف می کنند و هیچ هزینه ای صرف امور IT مربوط به مدیریت شرایط بحرانی نمی شود. 7) سازگاری با انواع مختلف استانداردها: سیستمهای اطلاعاتی بر مبنای استانداردها هستند. تعداد زیادی استاندارد برای تشخیص مقدار خرابی ها پس از یک حادثه وجود دارد. برای یکسان سازی و مقایسه اطلاعات سازمانهای مختلف نیاز به تدوین یک استاندارد جامع احساس میشود که در تمام مراحل قابل استفاده باشد. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده