رفتن به مطلب

آیا حقوق زن ها پایمال شده!!!!!!


mamadj

ارسال های توصیه شده

آقا بخدا کسی بیاد یه چیزی بگه.....همچنین با پشت دست.....نازش میکنم:ws3:

بابا خسته شدیم از تاپیکای گودبای اوری بادی...بیاین یکم بخندیم....مثلا خیر سرمون تابستونه(فصل بازی و خنده):ws3:

این مطالب همگی جنبه طنز داره....موضوع تاپیکو(tapico)اینطوری زدم که همه بیان داخل:4chsmu1:

تازه همش کپی پیسه(copy peyse)...........ببخشید

از کودکی شروع میکنیم :

 

در کودکی:

پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش میکرد

دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی به ماتحتشان میخورد.

 

روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود :

پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند

دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند

 

 

هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند :

پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون ......هنوز یادمه:ws44:

دخترها هیچی نمیشدند . چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود

 

 

هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد :پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر ، کار دستشان ندهد

دخترها به بغل پدر میپریدند و چپ و راست قربون صدقه میشنویدند

 

 

روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد :پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره 4 می زدن

دخترها فقط به پسرها میگفتند : چطوری کچل ؟ :ws3:

 

هنگام تعویض پوشک :

پسرها مجبور بودند نظریات خانم های محترم را در مورد کوچکی و یا بزرگی اون دو تا کره زیر شکمشان را بشنوند و وضعیت قشنگ جراحی شدن اونجایشان را از زبان خانمهای محرم و نامحرم فامیل جویا شوند. :icon_pf (34):

 

دخترها بازم هیچی . فقط پوشکشان عوض میشد و تازه هیچ نامحرمی هم جرات پیدا شدن در فاصله چند کیلومتری تعویض پوشک را نداشت

خودتان قضاوت کنید : کدام یک ضایع تر است؟

 

 

در چند ماهگی و حتی گاهی در چند سالگی:پسرهای بیچاره باید اونجایشان را میبریدند و از ترس خطا رفتن چاقوی دکتر و تعطیلی لذت یک عمر ، دم بر نمی آوردند و در اصل سنت به جا می آوردند و در آخر برای رساندن خبر این آبرو ریزی ، مهمانی ختنه سرور هم بدهند.

دختر ها فقط هی از مادرانشان میپرسیدند : اون پسره چرا دامن سفید پوشیده ؟

خودتان قضاوت کنید : کدام یک وحشتناک تر است ؟ (همین الان مو بر تن نویسنده سیخ شد)

 

در بازی های کودکانه :پسرها همیشه دکتر میشدند و معاینه میکردند و ریسک نگاه کردن به بعضی از جاها و جیغ نکشیدن دختر بیمار را به جان میخریدند.

دخترها فقط کافی بود به عنوان مریض بخوابند و ریسکی هم نداشتند . چون آقای دکتر باید معاینات را شروع میکرد و آنها شروع کننده نبودند.

خودتان قضاوت کنید : سرمایه گذاری بر روی کدام نقش ریسک کمتری داشت؟

 

در 18 سالگی :

پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و 2 سال از زندگیشان به f نرود

دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است. :4chsmu1:

 

در دانشگاه :پسرها همان روز اول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط میشوند

دخترها فقط در بوفه مینشینند و به پسرهایی که زیر چشمی به آنها نگاه میکنند افاده میفروشند :ws3:

 

در هنگام نمره گرفتن :پسرها خودشان را جر میدهند تا 9.5 آنها 10 شود و باز هم استاد قبول نکرده و در آخر می افتند ...انقلاب اسلامی 10 گرفتم...تازه تحقیقم دادم:4chsmu1:

دخترها فقط پیش استاد میروند و یک لبخند میزنند و نمره 4.5 آنها به 17 تبدیل میشود. ....بخدا هزارو 101 بار چنین صحنه هایی رو دیدم:w16:

 

در کافی شاپ :پسرها حساب میکنند.

دخترها میگویند : مرسی! :shame:

 

در مخ زدن :پسرها باید دلقک بازی در بیاورند تا طرف تازه بفهمد که وجود دارند ، دو ساعت منت بکشند تا طرف تلفن را بگیرد ، هفته ها برنامه ریزی کنند تا طرف قرار بگذارد ، ساعت ها باید خالی ببندند تا طرف خوشش بیاید و هنگام بهم خوردن رابطه ماه ها و در مواردی دیده شده است که سالها در هوای دلگرفته پاییز پیپ بکشند و قهوه بنوشند و هی آه بکشند.

دخترها فقط کافی است که یه لبخند بزنند و چشم ها را نازک کرده ، لبها را غنچه و سری به سمت موافق تکان دهند و هرگاه رابطه بهم خورد فقط میگویند به ت خ م م(حال آنکه آنها اصلا ت خ م ندارند و این هم یکی از عجایب خلقت است که هنوز دانشمندان برای پی بردن به راز آن در حال مطالعاتی سخت و نفس گیر هستند)

 

هنگام خواستگاری :پسرها باید خانه ، ماشین ، شغل مناسب ، مدرک دهن پر کن ، قد رشید ، هیکل خوش فرم ، خوشتیپ و هزارتا کوفت و زهر مار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب و ... برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند

دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند

 

هنگام ازدواج :پسرها باید شیربها ، مهریه ، خرید عروسی ، جواهرات گوناگون ، جشن و سالن و ... را از سر قبر پدرشون تهیه کنند

دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهزیه از اوان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزارتا منت آنها را قبول کرده ، دور ریخته و یه سری جدید بخرد :ws3:

 

هنگام زندگی عشقولانه دو نفره:پسرها باید بگویند : چشم ، و البته اگر هم نگویند دو قطره اشک کنار چشمان مژگان خانم ها آنها را وادار به چشم گفتن میکند

دخترها هم باید دستور بدهند و دیگر هیچ.

 

کار کردن :پسرها مثل سگ پا سوخته باید از صبح خروس خوان تا آخر شب کار کنند و همش تو فکر غرولند مدیر و قسط عقب افتاده بانک و قبض برق و آب باشند و در آخر نعششان را با بدبختی به خانه برسانند

دختر ها فقط کافی است که کلید ماشین لباس شویی ، کلید ماشین ظرفشویی و کلید مایکرو فر را فشار دهند و در حالیکه ناخن هایشان را مانی کور میکنند با مادرشان در مورد لباس زیر دختر خاله جاری عمه خانم فرخ زمان خانم بحث و تحلیل علمی داشته باشند . راستی ! جارو کردن خونه رو هم که اقدس خانم نظافتچی منزل که هفته ای 2 بار واسه تمیز کاری میاد انجام میده . :4chsmu1:

 

شب ها :پسرها : یک ، دو ، سه و هو تو تو

دخترها : پس از یک ساعت تازه ماشین گرم میشود و استارت میخورد و بمدت رفت و برگشت یک سفر تهران – چالوس حض جمیل میبرند و تازه اگر حوصله ای داشتند خود را در طرفه العینی برای سفر دیگری با داماد بیچاره آماده میکنند.

 

زایمان :پسرها هر روز صدبار زیر فشار مشکلات روزانه در حال زاییدن هستند.

دخترها نه ماه لذت مادر شدن ، یک درد وحشتناک چند ثانیه ای (تازه اگر سزارین نکنن) و رفت تا هفت هشت سال دیگه

تکراری بود:167::167:(do you wana replay)

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...