رفتن به مطلب

مدیریت


Ha.Mi.D

ارسال های توصیه شده

مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می‌گیرد.

 

 

تعریف مذکور، مفاهیم کلیدی زیر را در بر دارد:

  1. مدیریت یک فرآیند است.
  2. مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
  3. مدیریت مؤثر، تصمیم‌های مناسبی می‌گیرد و به نتایج مطلوبی دست می‌یابد.
  4. مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه می‌گویند.
  5. مدیریت بر فعالیت‌های هدفدار تمرکز دارد.

  • Like 22
لینک به دیدگاه

تاکنون تعاریف متعددی برای عبارت مدیریت ارائه شده است. برخی از مهمترین تعاریفی که در این زمینه ارایه شده است به قرار زیر است:

 

  • هنر انجام امور به‌وسیله دیگران
  • علم و هنر هماهنگی کوشش‌ها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
  • انجام وظایف برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
  • فرآیندی که طی آن تصمیم‌گیری در سازمان‌ها صورت می‌پذیرد
  • بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیم‌گیرنده و رابط برای اعضای سازمان

  • Like 23
لینک به دیدگاه

پیتر دراکر، وظیفه مدیران را بازاریابی و نوآوری می‌داند.در عین حال، متون جدیدتر عمده وظایف مدیران را برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری، استخدام و کنترل می‌دانند.

 

برنامه‌ریزی

 

برنامه‌ریزی یعنی تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد.

 

سازماندهی

 

سازماندهی فرآیندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروه‌های کاری و هماهنگی میان آنان، به منظور کسب اهداف صورت می‌گیرد.

 

رهبری

 

رهبری یا هدایت یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه و رغبت در زیردستان جهت دست یافتن به اهداف سازمان.

 

کنترل

 

کنترل، تلاش منظمی است در جهت رسیدن به اهداف استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسهٔ اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش ارزش آنها بر روند اجرایی که در بر گیرندهٔ حداکثر کارایی است.

دانشنامه ی ویکی پدیا

  • Like 18
لینک به دیدگاه

رهبری (در برخی از متون هدایت) یکی از پنج وظیفه اصلی مدیران محسوب می‌شود.رهبری یعنی هنر نفوذ بر زیردستان به‌نحوی که آنها به‌صورت داوطلبانه و از روی رغبت فعالیت‌های از پیش تعیین‌شده‌ای را در چارچوب اهداف معینی انجام دهند.

 

تعریف

 

رهبری در یک سازمان، نقشی است که وظیفه آن عبارت است از :

 

  1. تبیین کردن چشم‌انداز سازمان
  2. یه اشتراک گذاشتن آن به‌نحوی که افراد مشتاقانه برای رسیدن به آن مشارکت کنند
  3. فراهم کردن اطلاعات، دانش و متدهای مورد نیاز برای دسترسی به آن
  4. ایجاد تعادل بین منافع متعارض ذی‌نفعان سازمان

سبک‌های رهبری:

 

سبک‌های مبتنی بر استفاده از اقتدار

 

برخی از طبقه‌بندی‌ها، رهبران و سبک‌های رهبری را بر اساس میزان استفاده از اقتدار طبقه‌بندی می‌نمایند. بر این اساس در یک سوی طیف، رهبران مستبد قرار دارند که فرمان می‌دهند و اطاعت می‌خواهند. آنها این کار را بر اساس توانایی پاداش دادن و تنبیه کردن افراد خود انجام می‌دهند. در سوی دیگر طیف، رهبرانی هستند که از قدرت خود خیلی کم استفاده می‌کنند و به زیردستان خود درجه بالایی از استقلال می‌دهد.سبک بینابینی نیز رهبری مرمسالار است که برای تصمیم‌گیری، با زیردستان خود مشورت می‌کند و درنهایت تصمیم‌گیری می‌نماید. در عین حال سبک‌های میانه دیگری نیز وجود دارند که از جمله می‌توان به رهبری مستبد خیرخواه و رهبری حامی اشاره کرد

 

سیستم‌های مدیریت لیکرت

 

بر اساس مطالعاتی که در دانشگاه میشیگان صورت گرفت، چهار سیستم مدیریت شناسایی شده است. این سیستم‌ها دارای شباهت به سبک‌های مدیریت مبتنی بر استفاده از اقتدار هستند. بر این اساس، چهار سیستم رهبری در سازمان‌ها وجود دارد: مدیریت استثماری-استبدادی، مدیریت خیرخواهانه-استبدادی، مدیریت مشاوره‌ای و سیستم مشارکت گروهی

 

رویکرد مسیر-هدف

 

بر اساس این رویکرد، کارآمدترین رهبران کسانی هستند که به زیردستان کمک می‌کنند تا هم به هدف‌های سازمان و هم به هدف‌های خصوصی دست بیابند. آنها شفافیت لازم را در تعریف پست‌ها و سمت‌های سازمانی به‌وجود می‌آورند و به افراد گروه برای تعیین اهداف کمک می‌کنند. آنها در عین حال موانع پیش رو را برای دستیابی به اهداف از بین می‌برند

  • Like 15
لینک به دیدگاه

اثربخشی (به انگلیسی: Effectiveness) عبارت است از درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده. به بیان دیگر اثربخشی نشان می‌دهد که تا چه میزان از تلاش‌های انجام شده نتایج مورد نظر حاصل شده است. این واژه کاربری زیادی در تعریف و اندازه گیری بهره‌وری دارد.

  • Like 15
لینک به دیدگاه

برنامه‌ریزی یا طرح‌ریزی یعنی اندیشیدن از پیش. متخصصین از زوایای متعدد برای برنامه‌ریزی تعارف متعددی ارائه کرده‌اند که برخی از آنها از این قرار است:

  1. تعیین هدف، یافتن و ساختن راه وصول به آن،
  2. تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد،
  3. تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راه‌ها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند،
  4. طراحی عملیاتی که شیئی یا موضوعی را بر مبنای شیوه‌ای که از پیش تعریف شده، تغییر بدهد

فرآیند برنامه‌ریزی

 

فرآیند برنامه‌ریزی از دوازده گام تشکیل شده که به قرار زیر است:

 

گام اول: آگاهی از فرصت‌ها (مسائل و نیازها)

 

این گام با یک مقایسهٔ اساسی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب شروع می‌شود. باید یک ارزیابی نسبی از وضعیت اقتصادی، سیاسی، رقابت و فناوری محیط داشته باشیم (وضع موجود) و چرایی و چه چیزی آنچه می‌خواهیم بدست آوریم را نیز بدانیم (وضع مطلوب). برنامه‌ریزی به تشخیص صحیح از وضعیت مسائل و فرصت‌ها نیاز دارد؛ بنابراین پاسخ به پرسش‌های زیر مفید خواهد بود:

  1. مقصود از برنامهٔ در دست تدوین چیست؟
  2. آیا رسیدن به این مقصود به حذف برنامهٔ فعلی، اصلاح آن، یا برنامه‌ای جدید نیاز دارد؟
  3. رسیدن بدین مقصود برای سازمان چه اهمیتی دارد؟

گام دوم: تعیین اهداف کوتاه‌مدت

 

اهداف کوتاه مدت، نتایج مورد انتظار و زمان رسیدن به مواردی را که باید مورد تأکید قرار گیرد، معین می‌کند و آنچه را که با بکارگیری استراتژی، خط مشی، رویه، قوانین، بودجه و برنامه زمانبندی باید بدست آید، مشخص می‌کند.

 

گام سوم: کسب اطلاعات کامل دربارهٔ فعالیت‌های مورد نظر

 

دانستن فعالیت‌هایی که باید برنامه‌ریزی شود و تأثیر آنها بر سایر فعالیت‌های داخلی و خارجی سازمان، برای برنامه‌ریزی هوشیارانه ضروری است. اطلاعات حاصل از مطالعه و بررسی، مروری بر سوابق، مشاهدهٔ اعمال سایر سازمان‌ها و راه‌حل‌های بکار رفته در گذشته و تجربه منابع مشهور، اطلاعات قابل استفاده را تشکیل می‌دهد. پرسش‌های زیر به این گام کمک می‌کند:

  1. آیا تمامی داده‌های لازم جمع‌آوری شده و برای پوشش دادن به همهٔ فعالیت‌ها کافی است؟
  2. آیا پیشنهادهای افراد اجرایی اخذ شده است؟

گام چهارم: دسته‌بندی و تحلیل اطلاعات

 

در این مرحله، هر جزئی از اطلاعات، هم به‌طور مجزا و هم در ارتباط با کل آن، بررسی می‌شود؛ روابط میان متغیرها شناسایی و بررسی می‌شود و اطلاعات موجود طبقه‌بندی می‌شود. پرسش‌های زیر می‌تواند مفید باشد:

  1. آیا روابط آشکار بین داده‌های واقعی وجود دارد؟
  2. آیا افراد مهم اجرایی روابط بالا را تأکید می‌کنند؟
  3. آیا برای تسهیل در تحلیل، اطلاعات جدول‌بندی شده یا به‌صورت نمودار درآمده است؟

گام پنجم: تعیین فرضیه‌ها و شناخت موانع

 

مفروضات برنامه‌ریزی، بر مبنای تصورات ما از محیطی است که برنامه‌ریزی می‌خواهد در آن انجام گیرد. باید تمام مدیران برنامه‌ریزی روی مفروضات اتفاق نظر داشته باشند. پرسش‌های زیر برای تعیین فرضیه‌ها مفیدند:

  1. برای برنامه‌ریزی چه فرضیه‌های مهمی دربارهٔ آینده دارید؟
  2. آیا فرضیه‌ها جامع هستند و تمام مقتضیات مهم را پوشش می‌دهند؟
  3. چه فرضیه‌هایی را باید به منظور شناسایی تغییراتی که ممکن است تأثیر جدی بر برنامه بگذارد، کنترل کرد؟

گام ششم: تعیین بدیل‌ها

 

در این گام بدیل‌های مختلف (راه‌حل‌های مختلف مسأله یا برنامه‌های پیشنهادی مختلف) جمع‌آوری می‌شود. همهٔ راه‌حل‌های احتمالی باید جمع‌آوری شود، بدون اهمیت به این که در نگاه اول ممکن است بعضی بدیل‌ها مفید نیستند یا راه‌حل بهینه نیستند. پس از آن باید نقاط ضعف و قوت بدیل‌ها تعیین شود تا بتوان آنها را با هم مقایسه کرد. در این مورد پرسش‌های زیر را می‌توان مطرح کرد:

  1. در صورت انتخاب هر برنامه (بدیل)، چه اصلاحی (تعدیلی) ممکن است لازم شود؟
  2. آیا کیفیت، سرعت و هزینهٔ لازم رضایت‌بخش است؟
  3. آیا مکانیزه کردن کارها بر سرعت انجام آنها می‌افزاید؟

گام هفتم: ارزیابی بدیل‌های گوناگون

 

پس از تعیین بدیل‌ها و بررسی نقاط ضعف و قوت هر یک، باید آنها را با اهداف و مفروضات اولیه سنجید. در این مرحله از فرآیند برنامه‌ریزی است که فنون پژوهش‌های عملیاتی و ریاضی در زمینهٔ مدیریت کاربرد عمده‌ای دارند.

 

گام هشتم: انتخاب بدیل

 

مرحلهٔ اصلی در تصمیم‌گیری، انتخاب بدیل است. برای انتخاب بهینه پرسش‌های زیر مفید است:

  1. آیا برنامه (بدیل)، برای تطبیق با شرایط متفاوت قابلیت انعطاف دارد؟
  2. آیا برنامه، مورد پذیرش افراد اجرایی (عملیاتی) است؟
  3. برنامهٔ انتخابی از نظر پرسنل، مکان، تجهیزات، آموزش و نظارت، به چه امکانات جدیدی نیاز خواهد داشت؟

گام نهم: تدوین برنامه‌های فرعی (پشتیبانی)

 

برنامه‌ریزی بدون این مرحله به‌ندرت کامل می‌گردد. تقریباً همیشه برای حمایت از برنامهٔ اصلی، به برنامه‌های فرعی نیاز است. برای مثال،هنگامی که یک شرکت هواپیمایی تصمیم به خرید یک سری هواپیمای جدید می‌گیرد، این تصمیم‌گیری به یک سری برنامه‌ریزی فرعی جدید نیاز دارد؛ از جمله در مورد استخدام و آموزش افراد مختلف با مهارت‌های گوناگون، خرید و نگهداری لوازم یدکی، ایجاد امکانات تعمیراتی، برنامه زمانبندی جدید، تأمین بودجه، اخذ بیمه و غیره.

 

گام دهم: تنظیم تفصیلی توالی فعالیت‌ها و جدول زمانبندی

 

جزئیات اینکه فعالیت‌های برنامه‌ریزی شده، در کجا، توسط چه کسی و در چه زمانی باید انجام شود به طور مناسب تنظیم می‌گردد؛ چگونگی و زمان به‌کارگیری برنامه، حیاتی است. پرسش‌های زیر برای تنظیم این مرحله می‌تواند مطرح شود:

  1. آیا برنامه، از نظر محتوا و زمانبندی نظر مجریان و پذیرش از طرف آنها را جلب کرده است؟
  2. آیا جزئیات دستورالعمل‌ها برای پوشش دادن به برنامه، تدوین شده است؟
  3. آیا فرم‌ها و لوازم مورد نیاز آماده است؟

گام یازدهم: بیان برنامه‌ها به کمک ارقام به‌وسیلهٔ تخصیص بودجه

 

پس از اخذ تصمیم و تعیین برنامه‌ها، مرحلهٔ تبدیل آن به عدد و رقم فرا می‌رسد. هر واحدی در سازمان می‌تواند بودجه‌ای مخصوص به خود داشته باشد. اگر این تخصیص بودجه خوب انجام گیرد، بودجه می‌تواند وسیله‌ای برای ترکیب هزینهٔ برنامه‌های گوناگون با یکدیگر و همچنین معیار مهمی برای سنجش میزان پیشرفت در برنامه‌ها باشد.

 

گام دوازدهم: پیگیری پیشرفت کار

 

موفقیت برنامه با نتایج بدست آمده سنجیده می‌شود، بنابراین پیش‌بینی چگونگی پیگیری کافی، برای تعیین انطباق عملکرد با برنامه و نتایج بدست آمده با نتایج مورد انتظار، باید جزء کار برنامه‌ریزی باشد. ناگفته نماند که بطور معمول این امر جزء وظیفهٔ اساسی کنترل است. پرسش‌های زیر برای ارزیابی این مرحله می‌تواند کارساز باشد:

  1. آیا در یک دورهٔ زمانی منظقی، گزارش‌ها و مدارک کافی برای آگاه ساختن مدیران کلیدی و سنجش نتایج، جمع‌آوری شده است؟
  2. در چه محدوده یا بُردی، نتایج رضایت‌بخش محسوب می‌شود؟
  3. در صورت نقصان نتایج، چه اقدامات اصلاحی پیشنهاد می‌کنید؟

  • Like 12
لینک به دیدگاه

سازماندهی عمل بازآرایی اجزاء است که بر اساس یک یا چند قاعده صورت می‌گیرد. در علوم مدیریت سازماندهی را فرآیندی می‌دانند که طی آن با تقسیم کار میان افراد و گروه‌های کاری و ایجاد هماهنگی میان آنها، برای کسب اهداف تلاش می‌شود.در واقع سازماندهی شامل وظایفی است که باید اجرا شود، تشخیص کسانی است که باید اجرا کنند، چگونگی گروه‌بندی وظایف و تعیین کسانی است که باید گزارش دهند یا گزارش بگیرند.باتوجه به تعریف فوق این فرآیند شامل سه مرحلهٔ زیر است:

  1. طراحی و تعریف کارها و فعالیت‌های ضروری
  2. دسته‌بندی فعالیت‌ها بر حسب مشاغل و منصب‌های سازمانی تعریف شده
  3. برقراری رابطه میان مشاغل و منصب‌های سازمانی، برای کسب اهداف مشترک

ساختار سازمانی

 

ساختار سازمانی چارچوبی است که مدیران برای تقسیم و هماهنگی فعالیت‌های اعضای سازمانی آن را ایجاد می‌کنند. ساختار سازمانی سازمان‌های مختلف با هم متفاوت‌اند زیر شرایط محیطی و راهبردها و اهدافی که سازمان‌ها دنبال می‌کنند با هم تفاوت دارند. ساختار سازمانی الگوهای تعیین شده برای روابط میان اعضای یک سازمان است و نظامی رسمی است زیرا مدیران عالی بطور رسمی آن را پدید می‌آورند.ساختار سازمانی از عواملی چون «محیط»، «فن‌آوری»، «اندازه»، و «استراتژی» سازمان و نحوهٔ توزیع «قدرت کنترل» در آن قرار دارد

ساختار رسمی

 

ساختار رسمی را مسئولان به‌طور قانونی بنیان می‌گذارند و تصویب می‌کنند و در آن تعداد مشاغل، حدود وظایف و اختیارات و چگونگی اجرای آنها مشخص می‌شود

 

ساختار غیر رسمی

 

ساختار رسمی به‌طور طبیعی پس از ایجاد ساختار رسمی پدید می‌آید. سازمان غیر رسمی حاصل تعامل اجتماعی مداوم است و ساختار رسمی را تعدیل و تحکیم می‌کند یا آن را گسترش می‌دهد

  • Like 10
لینک به دیدگاه

کارایی (به انگلیسی efficiency) مفهومی است که هزینهٔ منابع صرف شده در فرآیند کسب هدف را ارزیابی می‌کند. بدین صورت که مقایسهٔ خروجی‌ها بدست آمده با ورودی‌های مصرف شده میزان کارایی را مشخص می‌کند. برای سنجش کارایی هزینهٔ تأمین منابع انسانی، هزینهٔ استفاده از تجهیزات، نگهداری تسهیلات و نرخ بازگشت سرمایه و نظایر آن مورد ملاحظه قرار می‌گیرد.

در این تعبیر از کارایی، کاراترین سرپرست کسی است که واحدش بتواند با کمترین هزینه مواد و دستمزد روزانه کار کند.

  • Like 11
لینک به دیدگاه

راهبرد یا استراتژی به طرح عملیاتی ی درازمدتی گفته می‌شود که به منظور دستیابی به یک هدف مشخص طراحی شده باشد.

 

استراتژی به آوردن نیرو به صحنه اطلاق می‌شود و به بیان دیگر طرح درازمدتی است که برای نیل به یک هدف مشخص طراحی و تبیین می‌گردد.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

فقط یه چیزی دوست داشتم بگم.

من این تاپیک رو واسه جمع امتیاز و تشکر نزدم.هدفم چیز دیگه ای بوده.نمیگم بشینید همه ی پست ها رو بخونید.من این کار رو انجام دادم.اون قسمت هایی که قرمز کردم رو بخونید.روزی یه پستش رو هم بخونید کافیه که اذیت نشید.:icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
فقط یه چیزی دوست داشتم بگم.

من این تاپیک رو واسه جمع امتیاز و تشکر نزدم.هدفم چیز دیگه ای بوده.نمیگم بشینید همه ی پست ها رو بخونید.من این کار رو انجام دادم.اون قسمت هایی که قرمز کردم رو بخونید.روزی یه پستش رو هم بخونید کافیه که اذیت نشید.:icon_gol:

اخه من که مدیر نیستم که اینارو بخونم!:hanghead:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
یه روز میشی من مطمئنم.پس حالا بخون که یاد بگیری:icon_gol:

:ws28:

مطمئنی؟ارزو به دل نمونم؟:shad:

مرسی :icon_gol:

 

می شه خواهش کنم آواتارو بله؟

اخه اواتور به این نایسی:w02:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...