رفتن به مطلب

مردان بزرگ خطر می کنند و مردان کوچک آرزو


سیندخت

ارسال های توصیه شده

اگر همان کاری را انجام می دهی که همیشه داده ای، همان چیزی را به دست خواهی آورد که همیشه آورده ای.

 

تا به حال شده دلتو به دریا بزنی و توی موقعیت های خطرناک ریسک کنی؟

برات پیش اومده که توی موقغیتی قرار بگیری که یه طرفش همون زندگی باشی که تا به حال داشتی و یه طرف دیگش آرزوها و زندگی بهتری باشه که ممکنه با خطر کردن بهش برسی؟

شاید خیلی ها توی چنین مواقعی ترجیح می دن همون روال سابق زندگیشون رو پیش بگیرن. چون در اون صورت یه احساس امنیت خاطری دارن که ممکنه با ریسک کردن به خطر بیفته. چون برای این کار شاید مجبور باشن خیلی از چیزهای آشنا و عادت ها و راحتی های خودشون رو کنار بذارن.

شما ها چه طور؟

ترجیح می دین زندگیتون همون حالت کسالت و روزمرگی رو داشته باشه یا نه؟

چه قدر تا به حال به خاطر آرزوهاتون جنگیدین؟

می دونم خطر کردن تا جایی که به آدم ضرر نرسونه خوبه، ولی فرض کنید توی موقعیتی قرار گرفتین که این ضرر نهایی براتون روشن نیست ولی برای رسیدن بهش که اتفاقا چیز ارزشمندیه، باید بهای نه چندان کمی رو بپردازی؟

شماها تو چنین موقعیت هایی چی کار می کنین؟

لطفا همه بیاین نظر بدین.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

مریم جان فک نمیکنی تا حالا هزاران بار این حرفارو شنیدیم؟

توفیری نداره به حال ما (حداقل به من یکی نداره)

دو سه ساعتی آدم جو گیر میشه باز میشه همون که بوده

ذات آدم لایتغیره smilee_new1%20%2813%29.gif

این جهش های اراده ای هم همش مال فیلم هندیه

  • Like 3
لینک به دیدگاه
مریم جان فک نمیکنی تا حالا هزاران بار این حرفارو شنیدیم؟

توفیری به حال ما (حداقل من یکی نداره

دو سه ساعتی آدم جو گیر میشه باز میشه همون که بوده

ذات آدم لایتغیره smilee_new1%20%2813%29.gif

این جهش های اراده ای هم همش مال فیلم هندیه

می خوام بازم بشنوم.

اگه تجربه ای داری بگو.

تو موقعیتش گیر کردم.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
می خوام بازم بشنوم.

اگه تجربه ای داری بگو.

تو موقعیتش گیر کردم.

خو تجربه موفقی تا حالا نبوده

هر بار که سعی کردیم بهتر بشیم پس از مدتی برگشتیم به خانه اول

هر سال ماه رمضون من حس و هوام عوض میشه

هر بار که رمضون میشه من سعی میکنم اصل انسانیتو بیشتر رعایت کنم که غالبا هم اینطوری میشه .....از عملکرد خودم راضی میشم ولی همین که رمضون تموم شد میشم همون آدم نابکار

اصلا قصدم ربط دادن به شرعیات نیست ....چون هر کس یه احساس خوب پیدا میکنه سعی میکنه خوب باشه ....این احساس خوب با دیدن عکس یه گل هم میشه به آدم تلقین داده بشه

ولی صحبت اینه که وقتی مستی این احساس خوب تموم میشه ما میشیم همون انسانی که نقابشو برداشته

من فک میکنم که اولین ندایی که به ذهن آدم خطور میکنه تو برخورد با حوادث اون مهمه

اولین ندا مهمه

شاید ما یه صحنه دزدی ماهرانه ببینیم یک در دید اول خوشش بیاد بعدش بگه نه این بر خلاف قوانین آدمیته

یکی هم اصلا از همون اول بدش بیاد

ندای درونی اولیه هستش که ذات مارو تعیین میکنه

اگه ذات ما بد باشه صحنه سازی دیگه فایده ای نداره بالاخره هر چیزی قیمتی داره و این نقاب آدم خوب بودن ما رو هم میشه خرید

باید ذاتا خوب بود که توپ و تانک هم نتونن عوضش کنن

  • Like 1
لینک به دیدگاه
خو تجربه موفقی تا حالا نبوده

هر بار که سعی کردیم بهتر بشیم پس از مدتی برگشتیم به خانه اول

هر سال ماه رمضون من حس و هوام عوض میشه

هر بار که رمضون میشه من سعی میکنم اصل انسانیتو بیشتر رعایت کنم که غالبا هم اینطوری میشه .....از عملکرد خودم راضی میشم ولی همین که رمضون تموم شد میشم همون آدم نابکار

اصلا قصدم ربط دادن به شرعیات نیست ....چون هر کس یه احساس خوب پیدا میکنه سعی میکنه خوب باشه ....این احساس خوب با دیدن عکس یه گل هم میشه به آدم تلقین داده بشه

ولی صحبت اینه که وقتی مستی این احساس خوب تموم میشه ما میشیم همون انسانی که نقابشو برداشته

من فک میکنم که اولین ندایی که به ذهن آدم خطور میکنه تو برخورد با حوادث اون مهمه

اولین ندا مهمه

شاید ما یه صحنه دزدی ماهرانه ببینیم یک در دید اول خوشش بیاد بعدش بگه نه این بر خلاف قوانین آدمیته

یکی هم اصلا از همون اول بدش بیاد

ندای درونی اولیه هستش که ذات مارو تعیین میکنه

اگه ذات ما بد باشه صحنه سازی دیگه فایده ای نداره بالاخره هر چیزی قیمتی داره و این نقاب آدم خوب بودن ما رو هم میشه خرید

باید ذاتا خوب بود که توپ و تانک هم نتونن عوضش کنن

مرسی از توضیحاتت.:icon_gol:

اما منظور من تغییر در عقاید و اعتقادات و این مسائل نبود. تغییر منش و رفتار و اخلاق هم نبود.

من بیشتر الان راجع به قدرت خطر کردن، از نوعی که کلا مسیر زندگیتو عوض کنی بود.

یه کاری که شاید یه کسی از بیرون که داره بهت نگاه می کنه بگه یعنی تو واقعا این تصمیمو گرفتی؟

شاید این جملت بیشتر کمک کننده باشه.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

خوشم می یاد همه تو این تالار اهل ریسک و زندگی هدفمند و این جور چیزان.

بابا من تشکراتونو می خوام چی کار؟ بیاین نظر بدین.:w00:

خدا نکنه آدم کارش گیر دوستان بیفته.:banel_smiley_52:

لینک به دیدگاه

دقیقا موضوعی رو عنوان کردی که من الان توش موندم.اما من قصد دارم این ریسک رو انجام بدم.حتی اگه نشه.بهتر از اینه که بعدا افسوس اینو بخورم که کاش این کارو میکردم.آدم اگه چیزی میخواد باید بهاشو بپردازه.من این کارو انجام میدم.پاش هم وایمیسم.اگر هدفی که داری واست مهمه و راه دیگه ای نداری این ریسک رو انجام بده.

ممنون از تاپیکت:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
دقیقا موضوعی رو عنوان کردی که من الان توش موندم.اما من قصد دارم این ریسک رو انجام بدم.حتی اگه نشه.بهتر از اینه که بعدا افسوس اینو بخورم که کاش این کارو میکردم.آدم اگه چیزی میخواد باید بهاشو بپردازه.من این کارو انجام میدم.پاش هم وایمیسم.اگر هدفی که داری واست مهمه و راه دیگه ای نداری این ریسک رو انجام بده.

ممنون از تاپیکت:icon_gol:

:banel_smiley_4::ws52:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
مرسی از توضیحاتت.:icon_gol:

اما منظور من تغییر در عقاید و اعتقادات و این مسائل نبود. تغییر منش و رفتار و اخلاق هم نبود.

من بیشتر الان راجع به قدرت خطر کردن، از نوعی که کلا مسیر زندگیتو عوض کنی بود.

یه کاری که شاید یه کسی از بیرون که داره بهت نگاه می کنه بگه یعنی تو واقعا این تصمیمو گرفتی؟

شاید این جملت بیشتر کمک کننده باشه.

خب من فک میکنم ریسک با برنامه از پیش تعیین شده منافات داره

اگه هدف باشه و برای تک تک کارامون برنامه داشته باشیم دیگه چه ریسکی؟

به نظر خودت قدرت ریسک کردن یه مزیته؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
خب من فک میکنم ریسک با برنامه از پیش تعیین شده منافات داره

اگه هدف باشه و برای تک تک کارامون برنامه داشته باشیم دیگه چه ریسکی؟

به نظر خودت قدرت ریسک کردن یه مزیته؟

آخه همه جا بحث برنامه نیست. یه موقع سر یه دوراهی قرار میگیری. که رفتن داخل یکیش برات مطلوبه ولی مسیرش خطرناک. مجبوری یکیشو انتخاب کنی، بعد که واردش شدی اون موقع تازه واسه این مسیر برنامه ریزی کنی.

نظر کتابی منو بخوای می گم آره لازمه زندگیه. چاشنیشه. کسیایی که این قدرتو ندارن زندگیه تقریبا کسالت آوری دارن.

به قول اندرو متیوس :

ما حق انتخاب داریم، انتخاب میان زندگی واقعی یا زیستن نباتی . انتخاب شغل یک ریسک است، عبور از خیابان هم یک ریسک است، شروع یک کسب، آغاز یک رابطه و تشکیل خانواده هم ریسک است، حتی غذا خوردن در رستوران هم ریسک است و خلاصه این که زندگی یک ریسک است، پس بیایید خطر کنیم و شاهد ثمرات آن باشیم

 

ولی خوب این جا بیشتر هدفم این بود که کسایی که تجربه شو دارن بگن و این که بعد از این تجربه پشیمون بودن یا نه؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
آخه همه جا بحث برنامه نیست. یه موقع سر یه دوراهی قرار میگیری. که رفتن داخل یکیش برات مطلوبه ولی مسیرش خطرناک. مجبوری یکیشو انتخاب کنی، بعد که واردش شدی اون موقع تازه واسه این مسیر برنامه ریزی کنی.

نظر کتابی منو بخوای می گم آره لازمه زندگیه. چاشنیشه. کسیایی که این قدرتو ندارن زندگیه تقریبا کسالت آوری دارن.

به قول اندرو متیوس :

ما حق انتخاب داریم، انتخاب میان زندگی واقعی یا زیستن نباتی . انتخاب شغل یک ریسک است، عبور از خیابان هم یک ریسک است، شروع یک کسب، آغاز یک رابطه و تشکیل خانواده هم ریسک است، حتی غذا خوردن در رستوران هم ریسک است و خلاصه این که زندگی یک ریسک است، پس بیایید خطر کنیم و شاهد ثمرات آن باشیم

 

ولی خوب این جا بیشتر هدفم این بود که کسایی که تجربه شو دارن بگن و این که بعد از این تجربه پشیمون بودن یا نه؟

خب از این زاویه که نگا میکنم میبینم تو راس میگی:icon_redface::icon_gol:

 

ادم باید به راهش ایمان داشته باشه

هیچ وقت حسرت نخوره ...راهی که امتخاب کرد باید تلاش کنه بهترین باشه:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

من بزرگترین ریسکی که کردم درباره انتخاب شغلم بود.بعد از کلی جون کندن همزمان از دو جا دعوت به کار شده بودم.پیشنهائ هر دو عالی بود.اما یکی هم مزایای بهتری داشت و هم شاید آینده شغلی مطمئن تر.من اونو انتخاب نکردم.به دلایلی که فک کنم برای هیچکس قابل درک نباشه...............نتیجه این خطر کردنو شاید تا یکی دو سال دیگه ببینم..........تا اینجاش فک میکنم زیاد ضرر نکردم.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...