saba888 1746 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ ناصر خسرو قبادیانی بسوی باختر ایران روان بود. شبی میهمان شبانی شد در روستای کوچکی در نزدیکی سنندج. نیمههای شب صدای فریاد و ناله شنید. برخاست و از خانه بیرون آمد. صدای فریاد و نالههای دلخراش و سوزناک از بالای کوه به گوش میرسید. مبهوت فریادها و نالهها بود که شبان دست بر شانهاش گذاشت و گفت: این صداها از آن مردیست که همسر و فرزند خویش را از دست داده، این مرد پس از چندی جستجو در غاری بر فراز کوه ماندگار شد هر از گاهی شبها نالههایش را میشنویم. چون در بین ما نیست همین فریادها به ما میگوید که هنوز زنده است و از این روی خوشحال میشویم که نفس میکشد. ناصر خسرو گفت: میخواهم به پیش آن مرد روم. مرد گفت: بگذار مشعلی بیاورم و او را از شیار کوه بالا برد. ناصر خسرو در آستانه غاری ژرف و در زیر نور مهتاب مردی را دید که بر تخته سنگی نشسته و با دو دست خویش صورتش را پنهان نموده بود. مرد به آن دو گفت از جان من چه میخواهید؟ بگذارید با درد خود بسوزم و بسازم. ناصر خسرو گفت: من عاشقم این عشق مرا به سفری طول دراز فرا خوانده، اگر عاشقی همراه من شو. چون در سفر گمشده خویش را باز یابی. دیدن آدمهای جدید و زندگیهای گوناگون تو را دگرگون خواهد ساخت. در غیر اینصورت این غار و این کوهستان پیشاپیش قبرستان تو و خاطراتت خواهد بود…. چون پگاه خورشید آسمان را روشن کند براه خواهم افتاد اگر خواستی به خانه شبان بیا تا با هم رویم. چون صبح شد آن مرد همراه ناصرخسرو عازم سفر بود. ……. سالها بعد آن مرد همراه با همسری دیگر و دو کودک به دیار خویش بازگشت در حالی که لبخندی دلنشین بر لب داشت.. …. اندیشمند یگانه سرزمینمان ارد بزرگ میگوید: “سنگینی یادهای سیاه را با تنهایی دو چندان میکنی. به میان آدمیان رو و در شادمانی آنها سهیم شو… لبخند آدمیان اندیشههای سیاه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود. ” شوریدگان همواره در سفر هستند و چون خواسته خویش یافتند همانجا کاشانهای بسازند، و چون دلتنگ شوند به دیار آغازین خویش باز گردند. باید دنبال شادی ها گشت، غمها خودشان ما را پیدا می کنند.(فردریش نیچه) 15 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ ولي تنهايي يه وقتايي خيلي خوبه 7 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ ولي تنهايي يه وقتايي خيلي خوبه موافق 5 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ من وقتي خيلي عصبي ميشم بايد تنها باشم وگرنه دق ميكنم 4 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ من وقتي خيلي عصبي ميشم بايد تنها باشم وگرنه دق ميكنم وقتی ناراحتم......عصبانیم..........دلم گرفته باید تنها باشم. کلا تنهایی خیلی خوبه ........... 3 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ وقتی ناراحتم......عصبانیم..........دلم گرفته باید تنها باشم.کلا تنهایی خیلی خوبه ........... كاملا موافقم از سرو صدا و جاهاي شلوغم بيزارم 1 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ منم عاشق تنهاییم البته تنهای تنها که نه pcهم باشه با یه ای دی اس ال 5 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ منم عاشق تنهاییم البته تنهای تنها که نه pcهم باشه با یه ای دی اس ال نوشابه............اب میوه..........جوش شیرین ...........چیزی نمیخوای؟ 5 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ نوشابه............اب میوه..........جوش شیرین ...........چیزی نمیخوای؟ نه صرف شد 2 لینک به دیدگاه
B.Hadi 485 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ ولی من موافق نیستم درسته تنهایی گاهی خیلی خوبه و لازم ولی من 2تا دوس دارم هر 2شون عاشق شدن تو دانشگا به هم کلاسیشون هر 2شون شیچست اشگی خوردن تا 21سال تنها شدن خندشون مرد ولی یکیشون بعد 2سال کم کم وارد جامعه شد گفت و خندید ولی عشقشو فراموش نکرد یکی دیگه هم حالش خیلی بده چون خودشو تنها کرد . . . 3 لینک به دیدگاه
نسترن... 134 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ تنهايي خيلي سخته خدا نصيب کسي نکنه. 4 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ تنهایی سخته....ولی نه برای کسی که بهش عادت کرده...... 4 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ یه زمانی تنهایی رو دوست داشتم ولی الان دارم خسته میشم از تنهایی 2 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ تنهایی سخته....ولی نه برای کسی که بهش عادت کرده...... ما الان تنها نیستیم کسی تنهاست که حتی دوستانی مثل ما هم نداره کسی که هیشکی رو نداره شاید نتونیم تنهایی درک کنیم --------------- عاشق وقتی عشق میورزه ، از سرمایه های وجودش ... از احساسش خرج میکنه سخترین شکنجه براش از دست دادن معشوقه تنهایی به تنهایی بد نیست. احساس رنج از دست دادن معشوق که تحمل ناپذیره. 5 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ ما الان تنها نیستیمکسی تنهاست که حتی دوستانی مثل ما هم نداره کسی که هیشکی رو نداره شاید نتونیم تنهایی درک کنیم --------------- عاشق وقتی عشق میورزه ، از سرمایه های وجودش ... از احساسش خرج میکنه سخترین شکنجه براش از دست دادن معشوقه تنهایی به تنهایی بد نیست. احساس رنج از دست دادن معشوق که تحمل ناپذیره. فرناز ......پاشدی اومدی فقط جیگرمو آتیش بزنی دیگه......؟ 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده