رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نویسنده : حسام بهبهانی

 

بی شک امروز همه می دانیم که تنظیم یک آهنگ تا چه حد مهم است و همینطور بد تنظیم کردنش تا چه اندازه می تواند به یک کار صدمه بزند.من بیشتر قصد دارم به علت مهم بودن تنظیم بپردازم و بگویم این مقوله چه بخشهایی را پوشش می دهد که می تواند تا این اندازه در موفقیت یا عدم موفقیت یک اثر نقش داشته باشد.

 

به باور من شاید زیاد صحیح نباشد که بگوییم تنظیم آهنگ یا تنظیم ملودی.چراکه هیچ تنظیم کننده خوبی نیست که بدون توجه به ویژگی های ترانه ، کار را تنظیم کند.به واقع تنظیم موفق تنظیمیست که اولا" تنظیم کننده اش بتواند ملودی و کلامی که بر آن نقش بسته را به خوبی درک کند و یا آن ارتباط برقرار نماید ، ثانیا" پر ساز باشد وثالثا" خلاقیت و خوش ذوقی تنظیم کننده در آن کاملا" مشهود باشد.

 

تنظیم را در یک اثر، "موسیقی آن اثر" هم می نامند که با این کلمه ، حساب تنظیم از ملودی کاملا" جدا می شود.(پس اگر در ادامه جایی کلمه "موسیقی" را خواندید منظور بنده همان تنظیم است).البته وقتی تنظیم کننده برای تنظیم دست به کار می شود بی شک نکات و ویژگی های بسیاری را باید مد نظر قرار دهد.ولی به باور من 3 ویژگی که عرض کردم در این مجال برای یک شناسایی کلی و ساختاری از این مقوله کافی می باشد و ذکر نکات بیشتر بیشتر باعث تخصصی تر شدن مبحث می شود که شاید از حوصله خوانندگان عزیز خارج باشد.در اینجا توضیحاتی در مورد این 3 ویژگی خدمت شما عرض می کنم:

 

1.درک ملودی و کلام: تنظیم، قلب تپنده اثر است و به نظر من مانند خونیست که در رگهای ملودی جریان می یابد و با جریانش ملودی را جان می دهد و آن را از حالت خام و گنگ بودن خارج می کند.این تنظیم کننده است که مشخص می سازد کدام قسمت کار ، چگونه سازبندی شود.شاید بسیاری بر این باور باشند که حال چه فرقی می کند که در یک قسمت از آهنگ چه سازی استفاده شود.اما این عقیده به هیچ وجه صحیح نیست.سازبندی یک اثر بدون توجه به کلام آن کاری بی سر و ته را به گوش شنونده می رساند.کاری می شود که حتی پس از گذشت سالیان دراز ، حتی نسلهای آینده هم که نظرهایی متفاوت دارند ، نمی توانند با آن ارتباط برقرار کنند و می گویند فلان کار ، آهنگی مزخرف دارد.حال شاید خودش هم نداند که این ضعف ملودی نیست.بلکه ضعف موسیقیست که باعث می شود کل یک اثر زیر سوال برود.حتما" توجه کرده اید که در اکثر کارهای حماسی ، از سازهای بادی استفاده می شود."پس کلام و تنظیم حماسی ، موسیقی حماسی هم می طلبد".البته با کمی توجه در میابیم مثلا" در زمانی که آهنگساز می خواهد بر روی ترانه ملودی بگذارد هم موظف است با توجه به کلام ترانه سرا ،ریتم و بسیاری موارد دیگر را انتخاب کند.اما هرگز از یاد نبریم که تنظیم بدین جهت حساسیت دارد که مثل ملودی یا ترانه فقط یک بعد را در نظر نمی گیرد.(منظور از یک بعد ، توجه به کلام در حین آهنگسازی یا بر عکسش است.)تنظیم تیر آخر است و بعد از آن دیگر مرحله ای برای رفع نقصهای احتمالی وجود ندارد و کار تنظیم شده باید در استدیو در اختیار خواننده قرار گیرد تا او نیز با توجه به 3 مرحله قبلی (ترانه ، ملودی و تنظیم) به بهترین نحو کار را اجرا کند.

 

2.پر ساز بودن: درست است که مثلا" در برخی کارهای عاشقانه ، با توجه به ملودی رمانتیکی که دارند ، با یک ساز هم می شود کار را شروع کرد وبه پایان رساند ، اما حتی در همان کار هم با کمی بررسی و دقت ، می توان به این نتیجه رسید که اگر در آن کار هم از سازهای بیشتری استفاده می شد ، جذاب تر می بود.(معمولا" در کارهای تک ساز از ساز پیانو استفاده می کنند.دلیلش هم پر کردن فضا بوسیله دست چپ و راست پیانو است.بدین معنی که می توان با این ساز ، آکورد و ملودی را با هم داشت.در کارهایی که به صورت دوئت(دو نوازی) نواخته می شوند هم معمولا" ترکیبی از استرینگ (صدای کششی مانند ویلن) و یک ساز دیگر است.) بسیاری می گویند آهنگسازهای قدیمی هستند ، ترانه سرا ها هم هستند ، خواننده ها هم همان خوانندگانند ، پس چرا کارهای امروز مثل قدیم از آب در نمی آیند؟به نظر من جواب این سوال دو کلمه است:ضعف تنظیم.الآن چند سالیست که علتش هم مشخص شده. امروزه در خارج از کشور دستمزد نوازنده و همیچنین هزینه کرایه استودیو بسیار بالاست.هزینه یک آلبوم تمام آکوستیک در خارج از کشور تقریبا" 10 برابر داخل ایران است.در ایران یک آلبوم تمام اکوستیک مانند شبزده حدود 30-40 میلیون تومان هزینه دارد.پس در آمریکا این کار حدود 300 تا 400 میلیون تومان هزینه بر می دارد.از آنجایی که خوانندگان ما در خارج از کشور از فروش آلبومهایشان هم پول چندانی به دست نمی آورند ، لذا ساده ترین راه را برای ارائه آلبوم انتخاب می کنند که همان صداسازی به جای استفاده از ساز زنده است.همین قضیه هم باعث به کما رفتن نا بهنگام موزیک پاپ ما شده است.هر چقدر هم که این کار به خوبی صورت گیرد ، باز حس ساز واقعی و زنده را به شنونده منتل نمی کند.تنها کار تمام اکوستیکی که در چند سال اخیر از هنرمندان مقیم خارج شنیده ام ، "شام مهتاب" است.ولی خوشبختانه در داخل کشور هنوز کارهایی ارائه می شوند که تنظیمهایی پر ساز و تمام آکوستیک و پر حجم دارند.

 

3.خلاقیت تنظیم کننده: پس از رعایت نکات فوق ،زمانی سبک و کلاس کاری هر تنظیم کننده از دیگری جدا می شود که بتواند ذوق و سلیقه شخصی اش را در قالب موزیک در در روح ملودی بدمد.خوش ذوقی فقط استفاده از سازهای نو و نشنیده را شامل نمی شود.همین که او بتواند کاری کند که تک تک آثار یک آلبوم به دلیل استفاده از چند ساز محدود در تمام آهنگها برای شنونده کسل کننده و تکراری نشود ، خودش خلاقیتی بسیار را می طلبد.من به شخصه تنظیمی از واروژان یا بابک بیات سراغ ندارم که با شنیدن و توجه به آن ، نکته نو و در خور توجهی را نیابم.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...