mohsen 88 10106 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ خوبه والا ......... :w00: تو سریع جوگیر نشو.منتظرت بودم.کم پیدایی.چه خبر؟یه آمار از خودت بده ببینم چیکاره ای؟زود؟:w00: 3 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ منم يه زماني ميکشيدم... :icon_pf (34):آره ميدونم چي ميگي ولي وقتي يه جا بخواي ورزش کني يا يه خورده بدوي خيلي زود نفست بند مياد اونوقت مجبور ميشي ترکش کني منم ميکشيدم ولي سر امتحان تربيت بدني تمومش کردم! الانم بوش بهم ميخوره حالم بد ميشه!! منم همينطور 5 سال ناجي غريق بودم ولي هرسال كلي بايد جون ميكندم تا به آمادگي برسم. بر پدر سيگار بيرون آورده لعنت 3 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ اگه اشتب نکنم محمودآباد میشینی.نرسیده به محمودآباد از سمت بابلسر کنار یه رودخونه کوچیک یه مدت پاتوقمون بود.خیلی فضای خوبی داشت.نمی دونم الان هست یا نه.بابلسر هم کنار رودخونه سفره خونه شقایق پاتوق داشتیم.البته نه مث تو هر روز.هفته ای یه بار میرفتیم.اما پیانیست راس میگه قلیون خیلی خطرناکه حسن یادمه میومدید سفره خونه منhttp://www.noandishaan.com/forums/images/smilies/icons/icon_redface.gif 3 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ یه دوره ترک اعتیاد به نت هم بذارین..خدا از برادری و خواهری کمتون نکنه.... 3 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ تو سریع جوگیر نشو.منتظرت بودم.کم پیدایی.چه خبر؟یه آمار از خودت بده ببینم چیکاره ای؟زود؟:w00: هستم محسن ولي زياد تو تالار آزاد نميپلكم... ترك نكردي سيگارو:icon_pf (34): 1 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ یه دوره ترک اعتیاد به نت هم بذارین..خدا از برادری و خواهری کمتون نکنه.... اشتباه نکن مریم جون.اینجا همه دارن تشویق میشن 1 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ روزهاي اول گلويش ميسوخت و نميتوانست دود را به داخل ريههايش فرو ببرد، اما پس از مدتي كه ديگر سوزش گلو نداشت، با فرو دادن دود لذت ميبرد و حالت سرگيجه خوبي به او دست ميداد. گاهي دوستش به او ميگفت كه مراقب باش معتاد نشوي و او با سربلندي ميگفت امكان ندارد، من كم ميكشم و هر وقت بخواهم، آن را كنار ميگذارم. بعد از چند ماه، آن لذت اول را برايش نميآورد و در مواقع خاصي به قول خودش ميطلبيد. بعد از يك سال، ديگر به سيگار كشيدنش توجهي نداشت و مثل كارهاي روزمرهاش شده بود. صبح كه از خواب بيدار ميشد، قبل از اينكه دست و رويش را بشويد، سيگارش را روشن ميكرد، اولين پك را كه ميزد به سرفه ميافتاد. بعد از صبحانه دوباره هوس سيگار ميكرد. در حين كار براي اينكه تمركزش را به دست بياورد، حد اقل نيم ساعت يكبار سيگار ميكشيد. وقتي خيلي خوشحال بود، با سيگار جشن ميگرفت و وقتي ناراحت بود هم به سيگار پناه ميبرد. بعد از ناهار، بعد از شام، قبل و بعد چاي سيگار ميكشيد. در مسافرت سيگار ميكشيد و خلاصه به هر بهانهاي سيگار ميكشيد. او يك سيگاري بود و بدون سيگار نميتوانست به زندگي طبيعي خود ادامه دهد و به محض اينكه ميخواست سيگار را ترك كند، دچار اضطراب ميشد و نميتوانست در برابر هوس سيگار كشيدن مقاومت كند، تمركزش را از دست ميداد و اعصابش نيز تحريكپذير ميشد، آنقدر اين علائم شدت ميگرفت تا اينكه دوباره به سيگار كشيدن روي ميآورد. همسر و فرزندانش هم خواستند به او كمك كنند تا ترك كند؛ اما موفق نشدند و هميشه از اينكه يك همسر و پدر سيگاري داشتند كه به سلامت خود و خانوادهاش بيتوجه بود، ناراحت بودند. او تا 30 سالگي بسيار سرحال و سر پا بود، ولي از آن به بعد، آرام آرام بدون اينكه خودش متوجه باشد، افول كرد و بيماريهاي مختلف به بدنش هجوم آوردند. هر چه هزينه كرد، هر چه دست به دامن پزشكان شد، هيچ فايدهاي نداشت و در آخر، در 48 سالگي زمينگير شد و در 55 سالگي مرد و تقريبا 30 و چند سال عمر مفيد داشت. داستان به همين جا تمام نشد، او براي پسرانش هم سيگار را به ارث گذاشت و به احتمال زياد آنها نيز دچار همين عاقبت خواهند شد. برگرفته از جام جم آنلاين و سايت طرحستان اره ادم اصلا نباید بره صرفش چون بخواد نخواد مهتاد میشه بهش:Ghelyon::Ghelyon::Ghelyon::Ghelyon: 1 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ اشتباه نکن مریم جون.اینجا همه دارن تشویق میشن :icon_pf (34)::ws54: 1 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ اگه اشتب نکنم محمودآباد میشینی.نرسیده به محمودآباد از سمت بابلسر کنار یه رودخونه کوچیک یه مدت پاتوقمون بود.خیلی فضای خوبی داشت.نمی دونم الان هست یا نه.بابلسر هم کنار رودخونه سفره خونه شقایق پاتوق داشتیم.البته نه مث تو هر روز.هفته ای یه بار میرفتیم.اما پیانیست راس میگه قلیون خیلی خطرناکه حسن واي محمود آباد:icon_pf (34): پير شدم اونجا 6 ماهه اگه بشناسين ما كوچه دارايي خونه داشتيم(البته مجردي) آقا ميرفتيم سر سه داه از دارو خونه ها الكل بگيريم زنگ ميزدن 110 البته جسارت به بچه ها نشه ها 2 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ هستم محسن ولي زياد تو تالار آزاد نميپلكم...ترك نكردي سيگارو:icon_pf (34): عزیزم خوردیم به مارمضونی.دیگه توفیق اجباری بهمون دست داد.تازه تو محل کارمون هم یه آقا بالاسر برامون آوردن. اما باور کن تو این چند روز ماه رمضون نکشیدم.قبلش چرا.و مطمئنم دیگه هم نمیکشم 3 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ واي محمود آباد:icon_pf (34):پير شدم اونجا 6 ماهه اگه بشناسين ما كوچه دارايي خونه داشتيم(البته مجردي) آقا ميرفتيم سر سه داه از دارو خونه ها الكل بگيريم زنگ ميزدن 110 البته جسارت به بچه ها نشه ها مجبورم میکنی الان یه چیزایی بگم که زبون روزه درست نیست.من بخاطر مسائلی 2 سال نور و محمودآباد زیاد پلاس بودم.خودم بچه بهشهرم.اما خاطراتی که من دارم بر خلاف خاطرات شماست آرمین جون 1 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ اگه اشتب نکنم محمودآباد میشینی.نرسیده به محمودآباد از سمت بابلسر کنار یه رودخونه کوچیک یه مدت پاتوقمون بود.خیلی فضای خوبی داشت.نمی دونم الان هست یا نه.بابلسر هم کنار رودخونه سفره خونه شقایق پاتوق داشتیم.البته نه مث تو هر روز.هفته ای یه بار میرفتیم.اما پیانیست راس میگه قلیون خیلی خطرناکه حسن بابلسر هستم. شقایق هم قدیما خیلی میرفتم.ولی جو خوبی نداشت 2 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ بابلسر هستم.شقایق هم قدیما خیلی میرفتم.ولی جو خوبی نداشت 2 سال تو مخابرات بابلسر کار میکردم.راس میگی جو خوبی نداشت 2 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ دانی تو تفریحی هر روز مشروب میخوری هر روز قلیون میکشی احساس نمیکنی یکم تفریحت زیاده برادر من یکم کم کن ناخواسته معتاد میشیا قلیون که دیگه برامون درجه اول تفریح نیست. درجه اولش اعتیادی هست که بهش داریم. فکر کن دیشب کلا نمیخواستم برم بیرون و یکم مریض بودم.یک دفعه نتونستم وساعت 2 شب دیدم لب دریا هستم و دارم قلیون میکشم. من فکر کنم اگر سمت مواد مخدر میرفتم تا حالا مرده بودم. الان هم 2 روز هست مشروب نخوردم یکجوری شدم. بدجوری هوس کردم. به ساقی هم بدهکار هستم .رویم نمیشه که بهش زنگ بزنم. کسی نیست مشروب برسونه:ws3: 3 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ مجبورم میکنی الان یه چیزایی بگم که زبون روزه درست نیست.من بخاطر مسائلی 2 سال نور و محمودآباد زیاد پلاس بودم.خودم بچه بهشهرم.اما خاطراتی که من دارم بر خلاف خاطرات شماست آرمین جون جون آرمين همينطوري بودش ..... من كه گفتم قصد جسارت ندارم كه محسن:w00: خوب واسم اتفاق افتاد ديگه براي اينكه تاپيكت راهشو ادامه بده واسه اين بحث دعوتت ميكنم به پروفايل 2 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ قلیون که دیگه برامون درجه اول تفریح نیست.درجه اولش اعتیادی هست که بهش داریم. فکر کن دیشب کلا نمیخواستم برم بیرون و یکم مریض بودم.یک دفعه نتونستم وساعت 2 شب دیدم لب دریا هستم و دارم قلیون میکشم. من فکر کنم اگر سمت مواد مخدر میرفتم تا حالا مرده بودم. الان هم 2 روز هست مشروب نخوردم یکجوری شدم. بدجوری هوس کردم. به ساقی هم بدهکار هستم .رویم نمیشه که بهش زنگ بزنم. کسی نیست مشروب برسونه:ws3: خب فکر نمیکنی کم کم این وابستگیا خطر ناک میشه البته یه نصیحت خواهرانه بودا 3 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ واي محمود آباد:icon_pf (34):پير شدم اونجا 6 ماهه اگه بشناسين ما كوچه دارايي خونه داشتيم(البته مجردي) آقا ميرفتيم سر سه داه از دارو خونه ها الكل بگيريم زنگ ميزدن 110 البته جسارت به بچه ها نشه ها معمولا شهر های ساحلی کمتر باید مشکل داشته باشند. محمود اباد زیاد نرفتم. ولی بابلسر که زیاد مشکلی نداره. یعنی تو بابلسر به راحتی میتونی بری لب دریا مشروب بخوری. مثلا من 3 سال هست دارم تو شلوغی لب دریا مشروب میخورم و تا حالا گیر نیوفتادم. باید خیلی هالو باشه که دیگه گیر بیوفتی لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ خب فکر نمیکنی کم کم این وابستگیا خطر ناک میشه البته یه نصیحت خواهرانه بودا موافقم با شقایق 2 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ خب فکر نمیکنی کم کم این وابستگیا خطر ناک میشه البته یه نصیحت خواهرانه بودا میدونم چی میگی. فکر میکنی دوستهای خودم از زیاده روی تو مشروب انتقادم نمیکنند. ولی چکار میشه کرد.نمیدونم چرا اینطوری هستم 1 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ موافقم با شقایق مرسی شکلکام کار نمیکنه شکلک خجالت! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده