رفتن به مطلب

مسابقه تشخیص فیلم


yasi * m

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 1.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

GranTorinoScreenshot5.jpg

 

همین یه عکس کافیه واسش:ws3:

 

گرن تورینو، تولید 2011

کارگردان: کلینت ایستوود

خلاصه فیلم: فیلم، داستان زندگی یک افسر کهنه کار والت کوالسکی (کلینت ایستوود) است که در جنگ بین دو کره شرکت کرده است. و به همین علت از مهاجرین متنفر است و تا حد زیادی او یک نژاد پرست است. اکنون محله ای که او در ان زندگی کرده است کم کم به محل زندگی مهاجران آسیایی تبدیل می شود و این مسئله او را به شدت ناراحت کرده است. وقتی او یک پسر مهاجر کره ای را هنگامی که قصد داشت ماشینش را به سرقت ببرد دستگیر می کند. رابطه ای بین او و پسر کره ای ایجاد می شود و کم کم احساس تنفرش از بین می رود تا جایی که حامی مهاجران دربرابر گروهی تبهکار می شود.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
گرن تورینو، تولید 2011

کارگردان: کلینت ایستوود

خلاصه فیلم: فیلم، داستان زندگی یک افسر کهنه کار والت کوالسکی (کلینت ایستوود) است که در جنگ بین دو کره شرکت کرده است. و به همین علت از مهاجرین متنفر است و تا حد زیادی او یک نژاد پرست است. اکنون محله ای که او در ان زندگی کرده است کم کم به محل زندگی مهاجران آسیایی تبدیل می شود و این مسئله او را به شدت ناراحت کرده است. وقتی او یک پسر مهاجر کره ای را هنگامی که قصد داشت ماشینش را به سرقت ببرد دستگیر می کند. رابطه ای بین او و پسر کره ای ایجاد می شود و کم کم احساس تنفرش از بین می رود تا جایی که حامی مهاجران دربرابر گروهی تبهکار می شود.

 

بسیار عالی:ws3: واقعا فیلم قشنگی بود.

فقط یه نکته اینکه این فیلم ماله ه2008

  • Like 1
لینک به دیدگاه
آخ اینم واسم آشناست مخصوصا عکسه آخری!سر زبونمه :ws3:

راهنمایی؟

 

اقتباس شده از رو یه رمان روسی خیلی معروف، فیلمه هم خیلی معروفه.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
چه فیلمایی دیدی ویویان، من با تقلب پیدا کردم اسمشو :icon_razz:

 

 

من فقط رمانشو خووندم. فیلمشو هنوز گیر نیوردم ببینم. :ws3:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
بابا فیلمای سخت نزار :ws3:

فیلمای جدید بزار :ws3: سنم قد نمیده واسه این فیلما آخه...:whistle:

 

من فیلمایی رو که خودم دیدم و دوس دارم و دوس دارم ببینم رو میزارم.

یه راهنمایی دیگه: دیوید لین کارگردانشه.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

این دیوید لین هم واسه خودش غولی ها ؟؟؟

بجز دکتر ژیواگو که می گی ، چقدر فیلم های مهم داره!!!!!!

دختر رایان- برخورد کوتاه - لورنس عربستان -پل رودخانه ی کوای- الیور تویست و آرزوهای بزرگ

خوشحالم این فیلمها رو دیدم.

 

اونایی که عاشق رومنس هستند برخورد کوتاه رو حتما ببینند. شاهکاره !!!!!!!!!!!!!!

  • Like 1
لینک به دیدگاه
این دیوید لین هم واسه خودش غولی ها ؟؟؟

بجز دکتر ژیواگو که می گی ، چقدر فیلم های مهم داره!!!!!!

دختر رایان- برخورد کوتاه - لورنس عربستان -پل رودخانه ی کوای- الیور تویست و آرزوهای بزرگ

خوشحالم این فیلمها رو دیدم.

 

اونایی که عاشق رومنس هستند برخورد کوتاه رو حتما ببینند. شاهکاره !!!!!!!!!!!!!!

 

بله دوست عزیز، هر کدام از فیلمای دیوید لین خود به تنهایی برای بزرگ شمردن دیوید لین کافیه. پل رودخانه کوآی، لورنس غربستان که البته من فقط وصفشو شنیدم.

 

دکتر ژیواگو

کارگردان:دیوید لین،تهیه‌کننده:کارلو پونتی،نویسنده:رابرت بولت بر اساس رمانی از بوریس پاسترناک

بازیگران:عمر شریف(دکتر ژیواگو)،جولی کریستی(لارا)،جرالدین چاپلین(تونیا)،رود استایگر(ویکتور کاماروفسکی)،آلک گینس(ژنرال ایو گراف ژیواگو)،تام کارتنی (پاشا)،سیوبهان مک کنا(آنا)،رالف ریچاردسون (آلکساندر)

داستان فیلم

يوري ژيواگو پزشک شاعر مسلک در ابتدای جوانی با تانیا(که از کودکی با هم زندگی می کردند)ازدواج می کند.در این دوره کشور در آستانه یک انقلاب قرار دارد.تزار تظاهراتی را که توسط بلشویکها سازماندهی می شود به خون می کشد.دختري زيبا به نام لارا به جوانی انقلابي به نام پاشا دلبسته است.مادر لارا که بيوه است به مرد با نفوذ و پولداری به نام کاماروفسکي که دوست شوهرسابقش بوده و مخالف انقلابیون است،علاقه دارد.اما کاماروفسکي که مرد فاسدی است از لارا خوشش مي آید و سرانجام هم در فرصتی مناسب به او تجاوز مي کند.مادر لارا که متوجه علاقه کاماروفسکي به دخترش شده خود کشي مي کند.

با آغاز جنگ جهانی اول دکتر ژيواگو و پاشا هر دو به جبهه اعزام مي شوند.پاشا در جنگ زخمي و اسير آلمان ها مي شود.لارا برای اطلاع از سرنوشت او به جبهه مي رود و آنجا در بيمارستانی صحرايي دستيار دکتر ژيواگو مي شود.همکاري طولانی مدت آنها باعث ایجاد عشق آتشینی بینشان می شود. با پایان جنگ،لارا که از یافتن همسرش(پاشا) نا امید شده به روستاي دور افتاده يورياتين در منطقه اورال مي رود.دکتر ژيواگو هم با توجه به مشکلاتی که انقلابیها برای او و خانواده اش(که مرفه هستند) به وجود آورده اند از مسکو به مزرعه شخصی خود در اورال مي رود.پس از چند ماه ژیواگو که از زندگی روزمره در مزرعه حوصله اش سر رفته،به کتابخانه روستای یوریاتین که در همسایگی آنهاست،می رود. در آنجا لارا را می بیند و به او می گوید که وقتی از مسکو به مزرعه شخصی اش می آمده در بین راه پاشا را دیده که مشغول تعقیب و اعدام ضد انقلابیهاست و به هیچ چیز دیگری جز این فکر نمی کرده است.استمرار رفت و آمدهای ژیواگو به این کتابخانه باعث زنده شدن دوباره عشق قدیمی بین آنها می شود.اما این وضعیت با تعهد اخلاقی ژیواگو به همسرش در تضاد است.بنابراین تصمیم می گیرد نزد تانیا برگردد و همه چیز را برای او اعتراف و رابطه اش را با لارا تمام کند.اما در بین راه توسط پارتیزانهای ارتش سرخ(که فرماندهی آنها بعهده پاشاست که حالا استرلنیکوف نامیده می شود) دستگیر و ناگزیر از همکاری با آنها می شود.یک سال بعد در فرصتي مناسب از دست انقلابي ها فرار مي کند و به مسکو به جستجوی خانواده اش می رود.اما در می یابد که حکومت جديد آنها را تبعيد کرده و اکنون در پاریس ساکن شده اند.ژیواگو دوباره به یوریاتین نزد لارا می رود و زندگی عاشقانه اش را با او ادامه می دهد.پس از مدتی سر و کله کاماروفسکي پیدا می شود و به لارا و ژیواگو اصرار مي کند که جان هر دوي آنها در خطر است.دکتر ژيواگو به خاطر حفظ جان لارا که اینک از او حامله است،می خواهد که با کاماروفسکي از کشور فرار کند تا خودش هم بعداً به آنها بپیوندد.اما باز همديگر را گم مي کنند.سال ها بعد برادر نانتي دکتر ژيواگو که از ژنرال هاي ارتش سرخ است براي او در بيمارستان کار پيدا مي کند.ژيواگو که ناراحتي قلبي دارد یکی از روزها هنگامی که سوار بر قطار شهري است متوجه لارا در خيابان مي شود به سرعت پياده مي شود و دنبالش مي رود.لحظه ای که مي خواهد اور ا صدا بزند سکته می کند و می میرد.لارا هم که متوجه حضورش نشده به راهش ادامه مي دهد.اما وقتي با خبر مي شود در تشيع جنازه اش شرکت مي کند و بعداً در دوران حکومت استالين مفقود مي شود. برادر ناتني ژیواگو هم بالاخره روزي دختر او و لارا را پيدا مي کند.دختري که ذوق هنري دارد و ساز مي زند اما نمي داند که دکتر ژيواگو،شاعر معروف پدر او بوده است.

درباره رمان و بحثهای زیادی که برانگیخت

پاسترناك اين رمان جاودانی را بر مبناي تجربيات خودش از حضور در جبهه های جنگ جهانی دوم نوشته است.در دکتر ژیواگو،به نظر هر یک از دو طرف موافق و مخالف،حمله به رژیم کمونیستی تحسین شده است.موضع پاسترناک در برابر کمونیسم روسی،آن طور که از مطالعه این رمان بر می آید،بسیار ظریف است.پاسترناک شدیداً فردگرا است:همه قهرمانهایش مستقلند وشخصیت دوگانه ای دارند.عشق و رنج،همواره در زندگی­ انسانهای او بیش از هر چیز دیگری اهمیت داشته است.پاسترناک می گوید: «متعلق بودن به یک نوع خاص همان مرگ انسان و محکومیت اوست.اگر نتوان او را وارد هیچ دسته ای کرد،اگر نماینده هیچ گروهی نباشد،آن وقت است که نیمی از آن چه می توان از او توقع داشت در اختیار دارد.»این نوع نگاه دلیل محکمی بر مخالفتهای زیادی بود که در داخل کشور با او صورت گرفت.در کل اين كتاب براي همه جالب است چون درباره رابطه بين مرد و زن و درباره مرگ و زندگي بحث مي‌كند.نه درباره سياست.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

سلام

یه فیلم وسترن

شاهکار

دوئل دو زن در آخر فیلم برخلاف بقیه وسترنها

موسیقی شاهکار

با بازی استرلینگ هایدن

 

بگید چه فیلمیه ؟؟؟

لینک به دیدگاه
سلام

یه فیلم وسترن

شاهکار

دوئل دو زن در آخر فیلم برخلاف بقیه وسترنها

موسیقی شاهکار

با بازی استرلینگ هایدن

 

بگید چه فیلمیه ؟؟؟

 

پس عکسش کو؟!

  • Like 1
لینک به دیدگاه
پس عکسش کو؟!

 

دوستان وقتی عکس میذارید خیلی ساده می شه دیگه اگر فیلم هم ندیده باشیم میشه گفت چه فیلمیه !

 

یک راهنمایی : کار گردان فیلم از جمله کارگردان های یک چشم زمان خود بود :a030:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
دوستان وقتی عکس میذارید خیلی ساده می شه دیگه اگر فیلم هم ندیده باشیم میشه گفت چه فیلمیه !

 

یک راهنمایی : کار گردان فیلم از جمله کارگردان های یک چشم زمان خود بود :a030:

 

جانی گیتار اثر نیکلاس ری

 

Johnny Guitar.jpg

 

خلاصه داستان : وینا صاحب رستوران/باری هست که اعتقاد داره به زودی و با گذشت خط راه آهن کارش میگیره . از طرفی سر و کله غریبه ای که خودش رو جانی گیتار معرفی میکنه پیدا میشه . در این بین برادر یکی از ثروتمندان منطقه یعنی اما به قتل میرسه . اما به طور کلی رابطه خوبی با وینا نداره به این خاطر که دنسین کید یکی از افراد منطقه که اما عاشقش هست توجهی به او نداره و بیشتر از وینا خودشش میاد . به هر ترتیب اما به دنبال راهی هست تا قتل رو گردن وینا بندازه . در این بین دنسین کید و اعضای گروهش به بانک منطقه حمله میکنن و دست به سرقت میزنن, به طور اتفاقی وینا نیز همون لحظه برای گرفتن مبلغی در بانک حضور داره . در ادامه شرایط طوری رقم میخوره که انگار وینا نیز با اون گروه هم دست بوده و در سرقت شرکت داشته . اما نیز از موقعیت استفاده میکنه و با جوسازی افراد منطقه رو برای دست گیری وینا راهی میکنه . کار به جایی میرسه که وینا به پای دار میره اما جانی گیتار اون رو نجات میده . در ادامه و پس از درگیریهایی اما - دنسین کید - تمام اعضای گروه کشته میشن و داستان به نوعی به خوبی به پایان میرسه نکته ای که جاموند اینکه جانی گیتار 5 سال قبل از این قضایا با وینا بوده و در نتیجه از همدیگه شناخت کافی داشتند.

 

Johnny_Guitar.jpg

 

پ.ن: من فیلم رو ندیدم، فقط درباره ش خووندم. :ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
جانی گیتار اثر نیکلاس ری

 

Johnny Guitar.jpg

 

خلاصه داستان : وینا صاحب رستوران/باری هست که اعتقاد داره به زودی و با گذشت خط راه آهن کارش میگیره . از طرفی سر و کله غریبه ای که خودش رو جانی گیتار معرفی میکنه پیدا میشه . در این بین برادر یکی از ثروتمندان منطقه یعنی اما به قتل میرسه . اما به طور کلی رابطه خوبی با وینا نداره به این خاطر که دنسین کید یکی از افراد منطقه که اما عاشقش هست توجهی به او نداره و بیشتر از وینا خودشش میاد . به هر ترتیب اما به دنبال راهی هست تا قتل رو گردن وینا بندازه . در این بین دنسین کید و اعضای گروهش به بانک منطقه حمله میکنن و دست به سرقت میزنن, به طور اتفاقی وینا نیز همون لحظه برای گرفتن مبلغی در بانک حضور داره . در ادامه شرایط طوری رقم میخوره که انگار وینا نیز با اون گروه هم دست بوده و در سرقت شرکت داشته . اما نیز از موقعیت استفاده میکنه و با جوسازی افراد منطقه رو برای دست گیری وینا راهی میکنه . کار به جایی میرسه که وینا به پای دار میره اما جانی گیتار اون رو نجات میده . در ادامه و پس از درگیریهایی اما - دنسین کید - تمام اعضای گروه کشته میشن و داستان به نوعی به خوبی به پایان میرسه نکته ای که جاموند اینکه جانی گیتار 5 سال قبل از این قضایا با وینا بوده و در نتیجه از همدیگه شناخت کافی داشتند.

 

Johnny_Guitar.jpg

 

پ.ن: من فیلم رو ندیدم، فقط درباره ش خووندم. :ws37:

 

آفرین

اما حیفه که این فیلمو ندیدید

واقعا فیلم دلپذیریه

 

ژان لوک گدار میگه سینما یعنی نیکلاس ری

امیدوارم فیلم گیرتون بیاد و بتونید ببیند

من فیلم رو پرده دیدم . 3بار

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...