*Polaris* 19606 ارسال شده در 11 آبان، 2010 آزادی برای گوسفندان معنایی غریب دارد! چوپان و چوبدستش ... مرد ِ چوپان و سگ ِ گلّه ... نگهبانانی هشیار و متعهّد! چه اگر گوسفندی از گلّه جدا شده و به راه ِ خود رود سفره ی رنگینِ گرگان و گرگ صفتان خواهد بود. آزادی برای من هم معنایی غریب دارد! دژخیمان و تازیانه هاشان ... چوپانانی به ظاهر متعهّد ... که می کوبند شلاّقِ چوبدستشان را بر پشت ِ ملّتی که همچون گوسفندان رام و سر به زیرند! چه اگر آزاده ای داد ِ آزادی سر دهد خونش پوزه ی گرگ صفتان را که همدستانِ چوپانانند رنگین خواهد کرد. آری، آزادی برای من هم معنایی غریب دارد! (امیر آروین) 6
spow 44198 ارسال شده در 11 آبان، 2010 پشه ای دراستکان امد فرود تا بنوشد انچه واپس مانده بود کودکی از شیطنت بازیکنان بست با دستش دهان استکان پشه دیگر طعمه اش را لب نزد جست تا از دام کودک وارهد خشک لب می گشت حیران راهجو زیر و بالا بسته هر سو راه او روزنی می جست در دیوار و در تا به ازادی رسد بار دگر هرچه بر جهد و تکاپو می فزود راه بیرون رفتن از چاهش نبود انقدر کوبید بر دیوار سر تا فرو افتاد خونین بال و پر جان گرامی بود و ان نعمت لذیذ لیک ازادی گرامی تر عزیز 5
ارسال های توصیه شده