رفتن به مطلب

...روزهای یک تابستانِ.....


سمندون

ارسال های توصیه شده

كلا جمله هاي قرمز و ابي با هم متناقض اند !!:45645:

 

اين تاپيك تقريبا مال يك سال پيشه تو هنوز مثه پارسال فكر ميكني ؟

آره خودمم وقتی مینوستم توجه کردم .

ولی این حسیه که دارم دیگه :ws51:

اون تنفر رو نسبت به افراد گفتم

 

آره مثل پارسال فک میکنم :hanghead:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 67
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

آره خودمم وقتی مینوستم توجه کردم .

ولی این حسیه که دارم دیگه :ws51:

اون تنفر رو نسبت به افراد گفتم

 

آره مثل پارسال فک میکنم :hanghead:

 

خوب نيست :smiley (18):

بيشتر فيلم ببين بيشتر برو بيرون بيشتر كتاب بخون بيشتر برو مسافرت يا برا دوستات وخت بزار

به كاري مورد علاقت برس ...ايجوري دچار پيري زود رس ميشيا !! گفته باشم :smiley (18):

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 10 ماه بعد...
بعضی روزا غم و غصّه روز قبل رو عیناً همراه خودشون میارن و از لحظه ای که چشماتو باز میکنی مثل آوار رو سرت خراب میشن. انگار میخوان بهت بفهمونن که از دیروز تا حالا هیچی عوض نشده، حتی تو. دلت میخواد دوباره چشماتو ببندی و بری سراغ روز بعد.

 

بعضی روزا احساس خفگی میکنی. احساس میکنی گیر کردی و نمیتونی تکون بخوری. گیر کردی لای آدمای دروغگو، آدمای اخمو، آدمای ناراحت، آدمای عصبانی، آدمای پرخاشگر، آدمای فضول، آدمای دورو، آدمای متظاهر، آدمای نامرد، آدمای بی ادب، آدمای نامهربون، آدمای بی وفا، آدمای خودخواه، آدمایِ... آدما؟ دلت میخواد سرتو بیاری بالا و دنبال یه آدمِ خالی بگردی. اما...

 

بعضی روزا مجبوری لبخند بزنی چون حوصله سؤالای آدمای دورو برتو نداری. سؤالایی که جواب بعضیاشونو حتی خودتم نمیدونی! سؤالایی که جواب دادن بهشون حتی از لبخند زورکی هم سخت تره. با این وجود ازت میپرسن "چی شده؟ چرا امروز سرحال نیستی؟" و تو میفهمی که لبخندت داره محو میشه. فشار بیشتری به لبات میاری و میگی "چیزی نیست، خوبم...".

 

بعضی روزا دلت میخواد یه لیست درست کنی. یه لیست از یه عالمه از آدمای دورو برت. یه لیست که اسم هرکی رفت توش، از زندگیت بره بیرون! یه لیست که اسم آدمای توش دیگه توی هیچ کدوم از دفترچه تلفنات نباشه. اسمشو میذاری : "اخراجی ها".

 

بعضی روزا ناراحتیا اینقدر رو هم تلنبار شدن که با کوچیکترین جرقه ای بغضت میترکه و دیگه نمیتونی خودتو کنترل کنی. همشو رو سر کسی که کبریت آخرو کشیده خالی میکنی. شاید اون کس اون همه هم مقصر نباشه. شایدم اصلا مقصر نباشه! گاهی وقتا اونم نامردی نمیکنه و در جواب بغضشو رو تو خالی میکنه. شاید اونم حق داشته باشه. بالاخره آدما باید ناراحتیشونو یه جوری خالی کنن... آخرش با خودت میگی ای کاش آدما شرایط همدیگرو درک میکردن.

 

بعضی روزا، روزای خیلی بدی هستن.

 

مثل این روزای من:sigh:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
عجیبه:ws52:

دقیقا 1 هفتس همش تو فکر همین تاپیکم بودم . میخواستم بیام آپش کنم کلی چیز بنویسم ولی پشیمون شدم.

 

این روزا هم میگذره هوتن . :icon_gol:

 

اره میگذره ولی یعنی میگی روزای بهتری میاد؟

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...
بعضی روزا غم و غصّه روز قبل رو عیناً همراه خودشون میارن و از لحظه ای که چشماتو باز میکنی مثل آوار رو سرت خراب میشن. انگار میخوان بهت بفهمونن که از دیروز تا حالا هیچی عوض نشده، حتی تو. دلت میخواد دوباره چشماتو ببندی و بری سراغ روز بعد.

 

بعضی روزا احساس خفگی میکنی. احساس میکنی گیر کردی و نمیتونی تکون بخوری. گیر کردی لای آدمای دروغگو، آدمای اخمو، آدمای ناراحت، آدمای عصبانی، آدمای پرخاشگر، آدمای فضول، آدمای دورو، آدمای متظاهر، آدمای نامرد، آدمای بی ادب، آدمای نامهربون، آدمای بی وفا، آدمای خودخواه، آدمایِ... آدما؟ دلت میخواد سرتو بیاری بالا و دنبال یه آدمِ خالی بگردی. اما...

 

بعضی روزا مجبوری لبخند بزنی چون حوصله سؤالای آدمای دورو برتو نداری. سؤالایی که جواب بعضیاشونو حتی خودتم نمیدونی! سؤالایی که جواب دادن بهشون حتی از لبخند زورکی هم سخت تره. با این وجود ازت میپرسن "چی شده؟ چرا امروز سرحال نیستی؟" و تو میفهمی که لبخندت داره محو میشه. فشار بیشتری به لبات میاری و میگی "چیزی نیست، خوبم...".

 

بعضی روزا دلت میخواد یه لیست درست کنی. یه لیست از یه عالمه از آدمای دورو برت. یه لیست که اسم هرکی رفت توش، از زندگیت بره بیرون! یه لیست که اسم آدمای توش دیگه توی هیچ کدوم از دفترچه تلفنات نباشه. اسمشو میذاری : "اخراجی ها".

 

بعضی روزا ناراحتیا اینقدر رو هم تلنبار شدن که با کوچیکترین جرقه ای بغضت میترکه و دیگه نمیتونی خودتو کنترل کنی. همشو رو سر کسی که کبریت آخرو کشیده خالی میکنی. شاید اون کس اون همه هم مقصر نباشه. شایدم اصلا مقصر نباشه! گاهی وقتا اونم نامردی نمیکنه و در جواب بغضشو رو تو خالی میکنه. شاید اونم حق داشته باشه. بالاخره آدما باید ناراحتیشونو یه جوری خالی کنن... آخرش با خودت میگی ای کاش آدما شرایط همدیگرو درک میکردن.

 

بعضی روزا، روزای خیلی بدی هستن.

 

خیلی از اون روزی که اینا نوشته شد میگذره .و خیلی تغییر ها صورت گرفت.

 

خیلی چیزا بهم اضافه شد.

تعییر همیشه باید از درون باشه . همه چیز از خودمون شروع میشه .

ولی انگار گاهی نمیشه . هر چی هم میخوای باز از همون نقطه که انتظارشو نداری یه ضربه ای وارد میشه .

 

بعضی روز ها روزهای خیلی بدی هستن .

این روزا خیلی فکر میکنم . ولی هر چی بیشتر فکر میکنم کمتر به نتیجه میرسم .گاهی اوقات دوست ندارم فکر کنم .

این روزا خیلی مینویسم . ولی هر چی بیشتر مینویسم کمتر میفهمم .بیشتر گیج میشم .

گاهی اوقات احساس میکنم به هیچ جا تعلق ندارم .

 

داشتم تعییر میکردم. داشتم با امید پییش میرفتم . داشتم راهم رو میساختم .دوباره از همون نقطه ترک خورد همه چی.

گاهی احتیاج به دوست داری برای حرف زدن.

گاهی اوقات حرف زیاد داری.نمیدونی چه جوری بگی.

 

گاهی اوقات ..........

 

 

هیچ وقت از تابستون خوشم نمیاد

 

و باز هم روزهای یک تابستانِ............

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی

 

[TABLE]

[TR]

[TD][/TD]

[TD=class: b]تا راهرو نباشی کی راهبر شوی[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

[TABLE]

[TR]

[TD=class: b]دست از مس وجود چو مردان ره بشوی[/TD]

[TD][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

×
×
  • اضافه کردن...