spow 44197 این ارسال پرطرفدار است. اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۸۹ سلام دوستان عزیز امیدوارم این تاپیک تکراری نباشه بیایین تو این تاپیک درمورد اخرین کتابی که خوندید توضیح بدید وکتاب خوب رو به بقیه دوستان معرفی کنید اگه شد لینک دانلودشو هم بزارید یا اگه نقد خوبی درمورد کتاب خوندید رو همین جا ارائه بدید تا بقیه دوستان هم با کتابهای خوب ومفید بیشتر اشنا بشن همین دیگه موفق باشیم 61 لینک به دیدگاه
!... 1099 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۸۹ مرسی سجاد عزیز...! آخرین چند کتابی که خوندم,همشون کتابای اریک امانوئل اشمیت بودن... که واقعا زیبا کلمات ذهنش رو به نوشته تبدل میکنه... نوشته هاش, غیر قابل پیشبینی,و هر لحظه به یه سمت و سو میبره... اکثرا هم نمایشنامه مینویسه... که فک کنم, "اسکار و خانم صورتی", آخرین کتاب ایشون بود که مطالعه کردم! (شاید هم کتاب "آقا ابراهيم و گلهای کتابش" بود...! که هر دو زیبا بودن... اسکار و خانم صورتی که اصلا دیوانه وار بود... 14 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۸۹ من آخرین کتابی که خوندم ((یک عاشقانه ی آرام) بود از نادر ابراهیمی . مثل اسمش هم عاشقانه بود و هم آرام. سبک نگارشش خیلی جالبه،یه رمانه که توش زندگی یک هفته ای دوتا عاشق رو توضیح میده،اما در اصل هدفش یاددادان یه سری ارزش ها به جووناس.و یه جورایی درس زندگی میده! جملات زیبایی داره: عاشق فریاد نمی زند ،زمزمه می کند. من تو را دوست دارم ،تو دیگری را و دیگری مرا،غمی نیست ،بگذار عشق زنجیره های شود تا انسانها را به هم متصل کند! 17 لینک به دیدگاه
FriendlyGhost 998 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ مرسی عمو از تاپیک خوبت :wubpink: آخرین کتابی که خوندم "نامه به کودکی که هرگز زاده نشد " ، نوشته اوریانا فالاچی بود تعریفش رو خیلی شنیده بودم ولی خب نمیدونم چرا تاحالا نخونده بودمش ... :icon_pf (34): موضوع کتاب همونطور که از اسمش معلومه حرفهای یک مادر با جنینش هست . کتاب خوب و تاثیرگذاری بود ، دوستش داشتم . :girl_yes2: تو دُختری یا پسر؟ دلم می‌خواد دختر باشی‌ُ یه روز چیزایی که من الان حِس می‌کنم‌ُ حِس کنی! مادرم می‌گه: دختر دُنیا اومدن یه بدبختیه‌بزرگه! وَ من اصلاً حرفش‌ُ قبول ندارم! وقتی خیلی دِلِش می‌گیره می‌گه: آخ! کاش مَرد به دُنیا اومده بودم! می‌دونم دُنیای ما با دست‌ِ مَرداوُ برای مَردا ساخته شُده وُ زورگویی‌ُ استبداد تو وجودش ریشه‌هایی قدیمی داره! تو قصّه‌هایی که مَردها برای توجیه کردن‌ِ خودشون ساختن‌اوّلین موجود یه زَن نیست، یه مَردِ به اسم‌ِ آدم! بعدها سَرُ کلّه‌ی حوّا پیدا میشه تا آدم‌ُ از تنهایی در بیاره وُ بَراش دردسَر دُرُست کنه! تو نقّاشیای‌درُ دیوارِ کلیساها، خُدا، یه پیره‌مَردِ ریش سفیدِ نه یه پیره‌زن‌ِ مو سفید! تموم‌ِ قهرمانا هَم مَردَن! از پرومته که آتیش‌ُ اختراع کرد گرفته تاایکار که دِلِش می‌خواس پرواز کنه! مادرِ مسیح هم که پسرِ روح‌القدسه، یه مادرِ رضاعی بوده! با تموم‌ِ این حرفا حتّا اگه نقش‌ِ یه مُرغ‌ِ کرچ‌ُبازی کنی، زن بودن خیلی قشنگه! چیزیه که یه شُجاعت‌ِ تموم نَشُدنی می‌خواد! یه جنگ‌ِ که پایون نداره! اگه دختر به دُنیا بیای خیلی چیزا رُبایدیاد بگیری! اوّل از همه باید خیلی بجنگی تا بتونی بگی اگه خُدایی وجود داشته باشه میشه مث‌ِ یه پیرِزن‌ِ مو سفید یا یه دخترِ قشنگ نقّاشیش‌کرد! خیلی باید بجنگی تا بتونی بگی وقتی حوا سیب‌ِ ممنوعه رُ چید گُناه به وجود نیومد، اون روز یه قدرت‌ِ باشکوه متولّد شُد که بِهِش‌نافرمانی می‌گن! خیلی باید بِجنگی تا بتونی بگی تو تنت چیزی به اسم‌ِ عقل وجود داره که دوس داری به صداش گوش بِدی! :girl_in_dreams: سه تا کتاب دیگه هم تو این هفته خوندم ولی خب اینجا اونایی که به نظرم از همه بهتر بودن رو معرفی میکنم 16 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۸۹ من اخرین کتابی که خوندم کتاب 11 دقیقه پائولو کئیلو بود کتاب قشنگیه اگه نخوندین توصیه میکنم بخونین 13 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۸۹ آخريش فکر کنم زندگينامه دکتر مصدق بود و در حال حاضر دارم غربزدگي جلال رو ميخونم. 11 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۸۹ از شوربختی تا اقتدار/سرگذشت ملکه الیزابت اول/لانتیاک/ترجمه ذبیح الله منصوری یه رمان تاریخی نکات خیلی جالبی داشت...کتابای منصوری یکی از یکی بهتر... 14 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۸۹ یه کتاب خیلی خیلی توپ که خوندم: نهضت ملی نفت/دکتر شاپور بختیار 12 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۸۹ احمق محله////کریستین بوبن فرانسوی کتاب خیلی کوچیک و یه داستان بسیار زیبا و تفکرامیز در مورد یه ادمی که بقیه فکر میکنن احمقه اما در اصل انسانی دانا و پر از معرفته... اینم چندتا جمله زیبا: *این یک قانون قدیمی دنیاست،قانونی نامکتوب:هرکسی که چیزی بیشتر دارد در همان لحظه چیزی هم کمتر دارد.این قانون را برعکس نیز میتوان خواند. *مرده ها آنقدرها هم نمرده اند،در مورد زنده ها نیز همین طور،زنده ها هم آنقدر ها زنده نیستند. *همه همزمان با هم حرف میزنند،هیچکس به هیچکس گوش نمیدهد.... 10 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۸۹ کوری رو دارم می خونم.... قبلش: the glass castel 10 لینک به دیدگاه
goldstone 113 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۸۹ کتاب تام سایر.نوشته مارک توین......از شیطونی های نوجوانی هست 5 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ حکایت دولت و فرزانگی///مارک فیشر چه جوری میشه دولتمند شد و از زندگی لذت برد...کتاب کوتاهیه...خوندنشو توصیه میکنم چون پند و اندرز تئوری گونه نیست... 4 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ دا... معنیش به کردی میشه مادر... 6 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۸۹ مسخ ( فرانتس کافکا ) سرگذشت انسانی است که جامعه او را از خود طرد می کند و او به گوشه انزوا و تاریکی تنهایی خود پناه می برد و بدون اینکه کاری به دیگران داشته باشد؛ این دیگران اند که حتی وجود بی آزار او نمی توانند تحمل کنند تا جایی که آرزوی مرگ به او روی می آورد... 6 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۸۹ جاناتان مرغ دریایی...نوشته ریچارد باخ..نویسنده آمریکایی در مورد پرنده ای که تصمیم داره راههای جدید تو زندگیش تجربه کنه...پرواز کنه به عشق پرواز نه به خاطر این که میتونه پرواز کنه... چرا دشوارترین کار در جهان این است که به پرنده ای اموخت که آزاد است؟باخ 5 لینک به دیدگاه
mehdi_61 141 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، ۱۳۸۹ The coldest place on earth Tim vicary سفر آموندسن و اسکات به قطب جنوب 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۸۹ من تازگیا 2تا کتاب خوندم که توصیه میکنم نخونین...چون رمانهای خیلی بی محتوان که هیچی برا گفتن ندارن...اما من تعریفشونو خیلی شنیده بودم با این حال با روحیه من اصلا سازگاری نداشتن: *غرور و تعصب.نوشته جین اوستین..انگلیسی....در مورد ماجراهای عشقی آبکی.... *گل صحرا..واریس دیری...سومالی...در مورد واریس که مدل لباسی..داستان واقعی خیلی بیمزه... نمیدونم شاید کسی خونده باشه این کتابارو و با من مخالف باشه اما این نظر من بود که وقت تلف کردنه فقط...ببخشید اگه تند رفتم... 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده