هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ عجب قصه ای شده قصه دانشمندها و استادهایی که آمدند ایران ...چندتا یشان آشناهای ما هستند، مخصوصا آقا و خانم سین ... رییس یک دانشگاه بزرگ توی امریکا و استاد معتبرجاهای دیگرو...دعوتنامه که گرفتند خوشحال که قرار است بیایند کمک! که می خواهیم ایران را بسازیم ! آنها هم آمده اند و حالا چندروز که گذشته فهمیده اند که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند...نه همایش علمی ای! نه سمیناری! نه گوش شنوایی!....بیچاره خانم دکتری که از آلمان آمده و مرتب اعتراض میکند که چرا پس به من وقت نمی دهند!؟ کلی راهکار برای فلان قسمت اقتصاد آورده ام یا روانشناسی که داشت سخنرانی میکرد و طرح مشاوره ایننترنتی اش را می گفت که چون فهمیده مردم بعد از انتخابات در ایران افسرده شده اند تصمیم گرفته که ...که هیچی! صدای صوت و پارازیت بلندگو سخنرانیش را قطع کرده .... خلاصه دوری خورده اند این آقایان و خانم ها که آمده اند به یاری ایران بیمار و فهمیده اند جریان، ضیافتی بیش نیست برای استفاده ابزاری از آنها! و جالب دختر آقای سین بود که تا فهمید جریان چیست اشک تو چشمهاش جمع شد و با فارسی دست و پا شکسته گفت «ما بعد از انتخابات واسه مردم تظاهرات کردیم ...یعنی الان فکر می کنند ما به فکرآنها نیستیم ؟آمده ایم مهمانی ا.ن؟! پی نوشت:من که از هر طرف فکر میکنم نباید دعوت را می پذیرفتند....هدف وسیله رو توجیه نمیکنه. 23 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ عجب قصه ای شده قصه دانشمندها و استادهایی که آمدند ایران ...چندتا یشان آشناهای ما هستند، مخصوصا آقا و خانم سین ... رییس یک دانشگاه بزرگ توی امریکا و استاد معتبرجاهای دیگرو...دعوتنامه که گرفتند خوشحال که قرار است بیایند کمک! که می خواهیم ایران را بسازیم ! آنها هم آمده اند و حالا چندروز که گذشته فهمیده اند که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند...نه همایش علمی ای! نه سمیناری! نه گوش شنوایی!....بیچاره خانم دکتری که از آلمان آمده و مرتب اعتراض میکند که چرا پس به من وقت نمی دهند!؟ کلی راهکار برای فلان قسمت اقتصاد آورده ام یا روانشناسی که داشت سخنرانی میکرد و طرح مشاوره ایننترنتی اش را می گفت که چون فهمیده مردم بعد از انتخابات در ایران افسرده شده اند تصمیم گرفته که ...که هیچی! صدای صوت و پارازیت بلندگو سخنرانیش را قطع کرده .... خلاصه دوری خورده اند این آقایان و خانم ها که آمده اند به یاری ایران بیمار و فهمیده اند جریان، ضیافتی بیش نیست برای استفاده ابزاری از آنها! و جالب دختر آقای سین بود که تا فهمید جریان چیست اشک تو چشمهاش جمع شد و با فارسی دست و پا شکسته گفت «ما بعد از انتخابات واسه مردم تظاهرات کردیم ...یعنی الان فکر می کنند ما به فکرآنها نیستیم ؟آمده ایم مهمانی ا.ن؟! پی نوشت:من که از هر طرف فکر میکنم نباید دعوت را می پذیرفتند....هدف وسیله رو توجیه نمیکنه. دسته دسته نخبه هامونو فراری میدیم اونوقت میریم ................بیخیال هوتن جون.چند وقت پیش یه مورد از رفتن کسیو شنیدم که اگه نمی شناختمش باورم نمی شد.بنده خدا زار میزد برای طرحش اعتبار بگیره..........بعد از چند ماه خلاصه ای از همون طرحو با ترس و لرز به یه بنده خدای خارجی ایمیل کرده بود.اونم طرحشو ندزدید که هیچ بلکه مقدمات رفتنشو فراهم کرد.... 11 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ من وقتی اینجور چیزارو میشنوم واقعا اعصابم خورد میشه 6 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ خیلی جالبه... یه بنده خدایی می گفت تو یه مناقصه شرکت کردن.. گفتن که طرح رو بهتون نمی دیم با این پولی که شما می خواید بگیرید( مثلا X)... چند وقت بعد همون طرح رو دادن به یه شرکت خارجی اونام گفتن 10X می گیریم، قبوله؟ ایرانیام گفتن باشه... فکر نمی کنن چه ارزی از کشور خارج می شه؟:w00: 8 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ اینا همونایی بودن که اون تالار بزرگه صدا وسیما براشون همایش گذاشته بودند ؟ چه قدر بشون بد وبیراه گفتمو فکر کردم چه آدمای بیکارین. ولی اصلا پشیمون نیستم. آدم بالغ فهم و شعور داره میدونه داره چیکار می کنه. نمی دونستیمو پشیمونیم اصلا توجیه خوبی نیست. این جور افراد فقط لایق یک کلمه هستند، مزدور. 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ دمت گرم هوتن خواب از سرمان پریدن نمود دی: 4 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ اگر مزدور نیستن پس چه آدمهای ساده ای هستن 2 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۸۹ یکی از استادای ما هم همین بلا سرش اومده کلی زار زده این و اون ور دویید که اعتبار بگیره امه نشد و چند وقته دیگه میخواد بره 1 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۸۹ منم یه روز فرار مغزها میشم ببین کی گفتم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده