saba888 1746 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟ مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم سپس دزد اسلحه را….به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا کشت او مجددا رو به زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟ مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید… 2 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ :banel_smiley_4: تعجبی نداره .....مردن دیگه...... 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ اون که گفتی ماله خارجه این یکی اورجینال ایرانی . ."قضیه عدم نسبیت " ـ شما چه نسبتی دارین؟ ـ زن و شوهریم ـ مدرک دارین؟ ـ مگه نمیبینی دست همدیگه رو نگرفتیم؟! 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ شوهر چهارم زني كه سر دو شوهر را خورده بود، شوهر سيمش رو به مرگ بود. براي او گريه ميكرد و ميگفت: اي خواجه، به كجا ميروي و مرا به كي ميسپاري؟ گفت : به چهارمين. . . .اینم خدا بیامرز عبید گفته ببین چی کشیده از دست زنها !!!!!!!!!!! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده