رفتن به مطلب

خبر از حال و احوال مهسا(معروف به سیبیل)


ارسال های توصیه شده

avatar532_7.gif

سلام

از اونجایی که تل من سوخت از بس شما ها نگران سیبیلِ مهسا بودید اومدم اینجا از حال این سیبیل خانوم
انجمن
خبر بدم
.

 

 

2 شنبه صبح ساعت نزدیک 1:

 

زنگ زدم مهسا
یه خورده طبق روال فهش دادیم به هم بعد کمی معدبانه توضیح داد حالش
رو که ایمان از نظر روحی ضعیف شده و مهسا هم مسخره لوس ننر کم آورده و یهویی قاط زده

بعد از 5 مین آژانسی که قبل از اینکه یهویی به مهسا بزنگن زنگیده بودم اومد و فوری بای کردم و .......

 

 

 

 

avatar532_7.gif

 
  • Like 26
لینک به دیدگاه

avatar532_7.gif

شب همون 2 شنه ساعت فکر کنم 9 اینا بود نیدونم:

 

زنگ زدم مهسا

 

یه کم باز حرفیدیم و دیدم باز غمگینه

دلیل خواستم که گفت مادر بزرگش که بیمارستان بوده فوت کرده و اوضاش باز به هم ریخته و عصبی تر شده

 

باز هم حرف زدیم و گفت فردا یعنی دیروز خاک سپاریشه

دیروز مادربزرگ مهسا رو به خاک سپردن و من دیروز دلم نیومد دیگه بزنگم

پشت تل کلی گیه کرد و گفت دعاش کنم و گفتم باشه حتما

گفت به بچه ها هم بگو دعام کنن گفتم باشه....

 

avatar532_7.gif

 

 

 

 

  • Like 26
لینک به دیدگاه

avatar532_7.gif

 

و اما امروز
:

 

بوق بوق

 

سپیده جون (1):سلام خوبی؟

مهسا بیریخت مسخره (2):سلام میسی تو خوبی؟ علی خوبه ؟ مامان اینا خوبن؟

1: میسی ممنونم ایمان و مامان اینا خوبن؟ ببخشید باز به آبجیت زنگیدم شمارتو گمیدم باز... تلم سوختش شمارت اون تو بو

2: ممنون خوبن... جدی؟ حقه...دفعه اخرت باشه... من دعا کردم که بسوزه... حقته

1:کوفت مرض درد...چه خبر از ایمان؟

2:هیچی سلامتی

1:کی حرفیدی باهاش؟

2:دیروز

1:سلام برسون اندفعه

2:به من چه و......(سانسور)

2:سپید به بچه ها سلام برسون بگو دعام کنن خیلیییییییییییییییییییییییی

1: به من چه .......(سانسور)

.

.

.(کلی حرف)

.

 

2:فعلا که نمیتونم آن شم

1:بهتر آبروتو میبرم آبرو واست نمیزارم

2:.............

1:.................

 

 

 

 

خلاصه اینکه مهسا شکر خدا با دعا های شما و گریه هایی که کرده( زیاد) یه کم آروم شده

ولی با این حالات بازم واسش دعا کنید خیلی نیاز داره

خنده من از گریه غم انگیز تر است
جریانه مهساست
crysmiley2.gifcrysmiley2.gif

ممنون.

avatar532_7.gif

  • Like 23
لینک به دیدگاه

تازگیها هر خبری از مهسا میشه به خدا با ترس ولرز میخونم....:banel_smiley_52:

همین الانم نمیدونین قلبم چه جوری داشت میزد.....:banel_smiley_52:

خدا ایشالا بهش صبر بده.....:ws21: :ws21:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

با روحیه ای که من از خاله مهسا سراغ دارم مطمئنم که زودی حالش خوب میشه و برمیگرده پیشمون. اون خودش یه زمانی به همه امید میداد...

 

مرسی سپیده خانم. خیلی نگرانش بودم. ما رو از حالش بی خبر نذار... :icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
دستت درد نکنه سپیدک:dancegirl2:

خواهش میکنم میلادک:guntootsmiley2:

 

 

امیدوارم بهتر بشه.:icon_gol:

 

با روحیه ای که من از خاله مهسا سراغ دارم مطمئنم که زودی حالش خوب میشه و برمیگرده پیشمون. اون خودش یه زمانی به همه امید میداد...

 

مرسی سپیده خانم. خیلی نگرانش بودم. ما رو از حالش بی خبر نذار... :icon_gol:

 

خواش قابلی نداشت :flowerysmile:

 

خودت حالت خوبه ؟؟ بیخیال سیبیل :ws3:

به سلام دکی:flowerysmile:

مرسی

میدونستی تنها کسی هستی که نمیشه بهت گفت تو چی کار داری مگه دکتری؟:ws3:

  • Like 8
لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان

 

 

به سلام دکی:flowerysmile:

مرسی

میدونستی تنها کسی هستی که نمیشه بهت گفت تو چی کار داری مگه دکتری؟:ws3:

 

 

سلام اره میدونم ولی واسه تو تخفیف قائل میشم که بگی ولی قبلش بگو اوضا واحوالت از چه قراره:rose:

لینک به دیدگاه

خدا مادر بزرگش رو بیامرزه:ws21:

 

انشالا حالش خوب شه همچنان دعا میکنیم واسش:ws21: :hanghead:

 

خیلی دلم واسه شولوخ کاریاش تنگ شده کاش زودی بیاد :hanghead:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

سلام دایی جونم، مرسی که از خواهرم خبر آوردی. :rose:

دعا هم که حتماً، وظیفمونه...

 

به مهسای عزیزم برای فوت مادربزرگش تسلیت میگم. خدا رحمتشون کنه. :icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...