رفتن به مطلب

چرا بعضی ها!؟!؟!؟


DCBA

ارسال های توصیه شده

 

به خدا از کنترل گذشته....من ادم خودداری ام.....به خاطر یه موقعیتی هم که دارم سعی میکنم ناراحتی هامو بروز ندم...........ولی دیگه نمیشه......منم ظرفیتی دارم....:ws44:

بدم نمیاد یه وانت ادم جمع کنم و فقط بزن بزن...:w00:.و خون و خون ریزی!!!!!!!!!!:w00:

 

وانت نمیخواد...............شما ادرس بده..........جنازه رو بسته بندی تو صندوق عقب تحویل بگیر............

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 75
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

وانت نمیخواد...............شما ادرس بده..........جنازه رو بسته بندی تو صندوق عقب تحویل بگیر............

 

 

به خدا بعضی اوقات به ذهنم میرسه یه همچین کارایی بکنم.........:ws44: ولی......

  • Like 1
لینک به دیدگاه
درست حسابی بگو چی شده کامل

که بچه ها کمکت کنند

 

با این داد و بیدادا کاری درست نمیشه که..ناراحتیت هم کم نمیشه

 

 

 

نمیشه اخه!!!!:ws44: باشه دادم دیگه نمیزنم.....

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به خدا بعضی اوقات به ذهنم میرسه یه همچین کارایی بکنم.........:ws44: ولی......

 

خوب چیزای دیگه هم هست .......اگه خواستی نمیکشیمش...............فقط چشاشو در میاریم..........گوشاششو کر میکنیم...........زبونشو میبریم............دست و پاشم قطع میکنیم..........توسط دکتر با روش کاملا بهداشتی.........اخته شم میکنیم........خوبه؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
خوب چیزای دیگه هم هست .......اگه خواستی نمیکشیمش...............فقط چشاشو در میاریم..........گوشاششو کر میکنیم...........زبونشو میبریم............دست و پاشم قطع میکنیم..........توسط دکتر با روش کاملا بهداشتی.........اخته شم میکنیم........خوبه؟

 

 

بعدشم وجدان منو چی کار میکنین.....:ws44:

دردم که یکی دوتا نیس!!!!!!!:ws44:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

 

به خدا از کنترل گذشته....من ادم خودداری ام.....به خاطر یه موقعیتی هم که دارم سعی میکنم ناراحتی هامو بروز ندم...........ولی دیگه نمیشه......منم ظرفیتی دارم....:ws44:

بدم نمیاد یه وانت ادم جمع کنم و فقط بزن بزن...:w00:.و خون و خون ریزی!!!!!!!!!!:w00:

یزن بریم:ws3:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
اگه بشه یکی بگه چه خبره خوب میشه:banel_smiley_4:

 

 

 

تا حالا دیدی مامانت زار بزنه و اشک بریزه ولی صداش در نیاد؟؟؟

تا حالا دیدی بابات در برابر یه مشت ادم بی چشم و رو که هر چی از دم دهنشون درمیاد میان به خودشو زن بچه ش میگن سکوت کنه و دم نزنه......ولی تو حلقه ی اشکو تو چشماش ببینی؟؟؟

تا حالا شده مامانت یه گوشه بشینه و فقط به یه نقطه خیره شه.....و از افکاری که تو ذهنشه تو ببینی که رنگ صورتش داره سفید وسفیدتر میشه........

 

:ws44::ws44::ws44:

و کاری از دست خودت برنیاد......

  • Like 9
لینک به دیدگاه

 

الان دقیقا دل من خونه.....:ws44:

تاحالا شده بخوای با سر بری تو دیوار....یا سر یکی رو بکوبی به دیوار....:w00:

البته الان ارومما....:banel_smiley_4:ولی هنوز یه کم از اثرات دیشب رومه.... :banel_smiley_4:

مگه دیشب چی شده بود؟:banel_smiley_4::banel_smiley_4::banel_smiley_4:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
مگه دیشب چی شده بود؟:banel_smiley_4::banel_smiley_4::banel_smiley_4:

 

 

دیشب من از کنترل خارج شده بودم و اگه ولم میکردن از طبقه پنجم خودمو مینداختم وسط حیاط!:banel_smiley_4:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
تا حالا دیدی مامانت زار بزنه و اشک بریزه ولی صداش در نیاد؟؟؟

تا حالا دیدی بابات در برابر یه مشت ادم بی چشم و رو که هر چی از دم دهنشون درمیاد میان به خودشو زن بچه ش میگن سکوت کنه و دم نزنه......ولی تو حلقه ی اشکو تو چشماش ببینی؟؟؟

تا حالا شده مامانت یه گوشه بشینه و فقط به یه نقطه خیره شه.....و از افکاری که تو ذهنشه تو ببینی که رنگ صورتش داره سفید وسفیدتر میشه........

 

:ws44::ws44::ws44:

و کاری از دست خودت برنیاد......

 

:ws44::hanghead:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

دیشب من از کنترل خارج شده بودم و اگه ولم میکردن از طبقه پنجم خودمو مینداختم وسط حیاط!:banel_smiley_4:

:banel_smiley_52::banel_smiley_52::banel_smiley_52:

من سه روز پیش اینجوری بودمداشتم سکته میکردم:smiley (18):

  • Like 2
لینک به دیدگاه
تا حالا دیدی مامانت زار بزنه و اشک بریزه ولی صداش در نیاد؟؟؟

تا حالا دیدی بابات در برابر یه مشت ادم بی چشم و رو که هر چی از دم دهنشون درمیاد میان به خودشو زن بچه ش میگن سکوت کنه و دم نزنه......ولی تو حلقه ی اشکو تو چشماش ببینی؟؟؟

تا حالا شده مامانت یه گوشه بشینه و فقط به یه نقطه خیره شه.....و از افکاری که تو ذهنشه تو ببینی که رنگ صورتش داره سفید وسفیدتر میشه........

 

:ws44::ws44::ws44:

و کاری از دست خودت برنیاد......

دعوای فامیلی شده؟:there:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

 

الان دقیقا دل من خونه.....:ws44:

تاحالا شده بخوای با سر بری تو دیوار....یا سر یکی رو بکوبی به دیوار....:w00:

البته الان ارومما....:banel_smiley_4:ولی هنوز یه کم از اثرات دیشب رومه.... :banel_smiley_4:

بکوب عزیزم بکوب

اینقده اروم میشی

البته اگه محکم بکوبی کلا راحت میشی

هم تو هم بقیه:ws3::ws3::ws3::ws3:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
تا حالا دیدی مامانت زار بزنه و اشک بریزه ولی صداش در نیاد؟؟؟

تا حالا دیدی بابات در برابر یه مشت ادم بی چشم و رو که هر چی از دم دهنشون درمیاد میان به خودشو زن بچه ش میگن سکوت کنه و دم نزنه......ولی تو حلقه ی اشکو تو چشماش ببینی؟؟؟

تا حالا شده مامانت یه گوشه بشینه و فقط به یه نقطه خیره شه.....و از افکاری که تو ذهنشه تو ببینی که رنگ صورتش داره سفید وسفیدتر میشه........

 

:ws44::ws44:

و کاری از دست خودت برنیاد......

آره دیدم و مث ابر بهار اشک ریختم:ws44:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...