رفتن به مطلب

زندگی خوابگاهی


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در
خوابگاه ما که پر از موش بود

خوبه که...........:w16:

ما رتیل داشتیم..........:ws3:

خوابگاه دانشگاه ما هم گرگ داره :w00: :w00: :w00:

:jawdrop::jawdrop::jawdrop:

  • پاسخ 71
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

 

 

اوهوم :ws3: بلاخره نمیشه که :ws3:

نداشتيم كه ...:ws3:

ما خودمون يه پا سرپرست بوديم :w16:

كسي هم پيش ما دوام نمياورد... :icon_pf (95):

  • Like 2
ارسال شده در

تازه دزد هم بود تو خوابگاه...:icon_pf (34):

ارسال شده در
:ws28:
ارسال شده در

موش؟

رتيل؟

گرگ؟

دزد؟؟؟؟

چه خوابگاهاي خطرناكي داشتينا :imoksmiley:

ما نهايتا سوسكه شاسي بلند داشتيم مدل بالدار امريكايي :ws3:

يا مارمولك سوسول فسقلي... :banel_smiley_4:

 

  • Like 1
ارسال شده در
تازه دزد هم بود تو خوابگاه...:icon_pf (34):

شما احیانا گوانتانامو نبودیییید :ws52:

  • Like 2
ارسال شده در
شما احیانا گوانتانامو نبودیییید :ws52:

 

:ws28: :ws28: :ws28:

  • Like 2
ارسال شده در
:ws28: :ws28: :ws28:

:ws37: :ws37: :ws37:

ارسال شده در
:ws28:

شما خاطره نداری.........:ws3:

موش؟

رتيل؟

گرگ؟

دزد؟؟؟؟

چه خوابگاهاي خطرناكي داشتينا :imoksmiley:

ما نهايتا سوسكه شاسي بلند داشتيم مدل بالدار امريكايي :ws3:

يا مارمولك سوسول فسقلي... :banel_smiley_4:

 

خب همینه میگن کسایی که تو خوابگاه میمونن از خدمت سربازی معافن.........:ws28::ws28::ws28:

ارسال شده در
شما احیانا گوانتانامو نبودیییید :ws52:

نه..بابل بودیم.:ws28:

ارسال شده در
نه..بابل بودیم.:ws28:

ببخشید بابل تا ک ه ر ی ز ک چقدر راهه :ws52: :ws52: :ws52:

ارسال شده در
من يه سال تو خوابگاه همستر نگه ميداشتم انقد منفوووور بودن بيچاره ها. :sigh:

معمولا بچه ها كه جيغشون بلند ميشد من ميفهميدم يكيشون در رفته......:ws3:

تازه كليم ترقه داشتم. تو كمدم يه جرقه نياز بود تا ... :4chsmu1:

من اگه هم اتاقيتون بودم چيكارم ميكردين؟ :w127:

 

ترقه هاتو بر می داشتیم :ws3:

 

واسه شب چهارشنبه سوری هنوز برنگشته بودیم خونه . آتیش بازی خیلی خوبی بود اما فقط تونستیم یکمی از اینا که رنگارنگه و از اونا که سوت میکشه و اسپری خالی های همه اتاق ها رو جمع کنیم :ws3: نگهبان خوابگاه رو هم مشغولش کردیم تا بچه ها از موتورش بنزین بکشن ( چه آتیشی شد با اون بنزین ) دوبار از موتورش بنزین کشیدیم . دفعه سوم سر رسید متوجه شد :icon_pf (34):

  • Like 3
ارسال شده در
ببخشید بابل تا ک ه ر ی ز ک چقدر راهه :ws52: :ws52: :ws52:

نمیدونم والله:ws28:

ارسال شده در
ترقه هاتو بر می داشتیم :ws3:

 

واسه شب چهارشنبه سوری هنوز برنگشته بودیم خونه . آتیش بازی خیلی خوبی بود اما فقط تونستیم یکمی از اینا که رنگارنگه و از اونا که سوت میکشه و اسپری خالی های همه اتاق ها رو جمع کنیم :ws3: نگهبان خوابگاه رو هم مشغولش کردیم تا بچه ها از موتورش بنزین بکشن ( چه آتیشی شد با اون بنزین ) دوبار از موتورش بنزین کشیدیم . دفعه سوم سر رسید متوجه شد :icon_pf (34):

فرار از زندان رو پس از رو شما ساختن :ws3:

 

چه رابطه هایی داره رو میشه :jawdrop:

ارسال شده در
نه هنوز تا 35 خیلی وقته

 

یاد میگیری 100% تضمینیه

 

 

خدایش نفشه خونیییم خوبه نقشه هر چیزی رو بدن 3 سوت میبندم :ws44:

حالا چرا گریه میکنی خو.یه وقت میرم تو مایه های فیلم هندی اشکم در میادا :w16:

ارسال شده در

 

خب همینه میگن کسایی که تو خوابگاه میمونن از خدمت سربازی معافن.........:ws28::ws28::ws28:

 

کارخانه آدم سازی :ws3::ws28::ws3:

ارسال شده در
حالا چرا گریه میکنی خو.یه وقت میرم تو مایه های فیلم هندی اشکم در میادا :w16:

هیچکی با من دوس نمیشه :ws44: :ws44: :ws44:

 

خرت رو بده برا دوستی

 

می خوام تو فیلم باهاش اسلحه جا به جا کنم:ws3:

ارسال شده در
کارخانه آدم سازی :ws3::ws28::ws3:

بله .................................... :banel_smiley_4: :banel_smiley_4: :banel_smiley_4:

 

خودت میدونی چی بزاری :w00:

ارسال شده در
ترقه هاتو بر می داشتیم :ws3:

 

واسه شب چهارشنبه سوری هنوز برنگشته بودیم خونه . آتیش بازی خیلی خوبی بود اما فقط تونستیم یکمی از اینا که رنگارنگه و از اونا که سوت میکشه و اسپری خالی های همه اتاق ها رو جمع کنیم :ws3: نگهبان خوابگاه رو هم مشغولش کردیم تا بچه ها از موتورش بنزین بکشن ( چه آتیشی شد با اون بنزین ) دوبار از موتورش بنزین کشیدیم . دفعه سوم سر رسید متوجه شد :icon_pf (34):

 

دوستاي من نميدونستن ترقه چيه بابا.:icon_pf (34):

چارشنبه سوري آتيش روشن كرده بوديم كلي بزرگ شده بود اول كه ميترسيدن بپرن بعدشم كه به زور گفتيم بپرين دو تاشون همزمان رفتن دقيقا رو آتيش خوردن به هم افتادن تو آتيش....

البته زود درشون آورديم چيزيشون نشد.

:shame:

بعدشم ديناميت و ماهواره و پروانه و آبشارم كه اصلا طرفش نميرفتن.

نهايتا يه سيگارت دستشون ميدادم كه بندازن تو آتيش.

نه اينكه حتي خودشون روشن كنن. ميگفتم بندازن تو آتيش.:banel_smiley_4:

اول يه جيغ ميزدن...موقع انداختنش يه جيغ ميزدن...بعدش هيچ اتفاقي نميوفتاد ميرفتم ميديدم از آتيش رد شده افتاده اونور :w74:

منم براي اينكه خوب آبديده شن تو يه فضاي كوچيك 5 تا زنبوري 10 تا سيگارت رو با آبشار 6 متري رو با هم راه انداختم.:ws3:........:gnugghender:

گريه ي 3 تاشون در اومد ولي راه در رو رو بسته بودم. :ws17:

  • Like 2
ارسال شده در
فرار از زندان رو پس از رو شما ساختن :ws3:

 

چه رابطه هایی داره رو میشه :jawdrop:

نمی دونم والا :ws52:


×
×
  • اضافه کردن...