setare.blue 23086 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۸۸ معماری ، رنگ وانسان/ تالیف ابوالقاسم سید صدر یک مردم شناس از زمانی که قدم در میدان می گذارد ، تحقیقش آغاز می شود چرا که ابزار اساسی او مشاهده و ثبت مشاهداتش می است، اما در صورتی می تواند موفق عمل کند که قبل از ورود به جامعه مورد مطالعه با ویژگیهای زبانی ، نژادی و قومی جامعه مورد بررسی آشنا شده باشد زیرا همانطور که همه ما می دانیم عنصر اصلی ارتباط " زبان " است و یک مردم شناس با مطالعه زبان قوم مورد مطالعه و شناخت دایره لغوی آنها می تواند به اطلاعات مفیدی در مورد آنها دست یابد و این امر ضمن اینکه سبب تسهیل ارتباط میان محقق و جامعه مطالعاتیش می شود تا حدودی زمینه مطالعاتی محقق را نیز معین می نماید برای مثال و قتی ما می بینیم که یک قوم برای هر " تونی " از رنگ آبی ( درجه پررنگی و کم رنگی رنگ ) اسم خاصی دارند این نشان می دهد که رنگ آبی به دلایل فرهنگی که می بایستی مورد بررسی قرار گیرند، برای آنها حائز اهمیت است و این نکته می تواند توسط مردم نگار مورد پژوهش قرار گیرد اما این امر نیز نیازمند است که محقق رنگها وویژگیهای آنها را به خوبی بشناسد و به روانشناسی و اصول زیبایی شناختی آن آگاهی داشته باشد اما با در نظر گرفتن این نکته که، هر رنگ در هر فرهنگی می تواند بار معنایی متفاوتی از سایر فرهنگها داشته باشد ( هر رنگ ضمن داشتن معانی خاص ونمادین در هر فرهنگ به طور کلی وجهانی نیز مبین برخی معانی و مفاهیم است مثلا اینکه رنگ آبی را در همه جا رنگ آرامش و سکون می دانند ) مهندس سید ابوالقاسم صدر در کتاب خود ضمن بیان مباحثی پیرامون دمای رنگ ، فیزیک رنگ ، شیمی رنگ ، تاریخ رنگ و بیان رنگهای اصلی و فرعی وویژگیهای آنها ، رنگ را نماد و نشانه ای از طرز تفکر و اندیشه می داند که از طریق رنگ می توانیم با ویژگیهای شخصیتی و یا فرهنگی یک قوم آشنا شویم و حتی " با مطالعه آثار رنگین بازمانده (تزیینات در ابنیه ، تابلوهای نقاشی ، طراحی و رنگ پارچه ها و...) از قرون گذشته تمایلات عاطفی ملل ناپدید شده ای را بیابیم " مولف می گوید: " میان مردمان قدیم شیوه هایی وجود داشت که از رنگ تنها بعنوان ارزش سمبولیک استفاده می نمودند خواه برای مشخص کردن مراتب اجتماعی یا مذهبی و خواه بعنوان مفاهیم سمبولیک در بیان عقاید اساطیری یا مذهبی . " در این کتاب مولف به طور خاص بر اثرات رنگ بر فضا و در نهایت بر انسان پرداخته و اصول زیبایی شناختی و کارکردی آنرا مطرح می نماید از این جهت این کتاب می تواند با ارئه اطلاعاتی در این حوزه به انسان شناسان در درک هر چه بهتر فضاهای زیستی اقوام گذشته و امروز ، با تاکید بر عنصر " رنگ " کمک نماید . " هارمونی و هماهنگی رنگها در فضا " ، " اثر رنگ در فضا " ، " تاثیرو تاثر رنگها بر انسان " ، " تنظیم رنگها در فضا " و " تضاد وسطوح رنگها در یک فضا " نیز مباحثی هستند که نگارنده به آنها پرداخته است . وی در مبحث هارمونی و هماهنگی رنگها در فضا به دوایر یا حلقه های رنگ اشاره می نماید و به تقسیم بندی آنها می پردازد و بر این نکته تاکید دارد که بیشترین تنوع و تاثیرات رنگ می تواند از موضوع و فرم فضا ( شکل هندسی فضا ) حاصل گردد و بیان می دارد که کشف قویترین تاثیرات رنگ بوسیله انتخاب صحیح آنتی تزها یا متضادها ، نظری است که درباره هماهنگی رنگ وجود دارد . همچنین در بحث " اثر رنگ در فضا " بر مورد توجه قراردادن رنگهایی که در مجاورت هم قرار می گیرند در جهت کاهش و یا افزایش تاثیر گذاری آنها بر فضا و همچنین توجه به استقرار و جهت رنگها تاکید گردیده است ( هر کدام از جهات ، افقی – عمودی – مورب – مدور و یا ترکبهایی از آنها برای خود مفهوم خاصی داند مثلا جهات مورب حرکت و پویایی ایجاد می نمایند ودید را به عمق فضا می برند ) و مولف یکی از راههای دستیابی به یک نظام مناسب در رنگ آمیزی را توجه به رنگهای " روشن و تیره " یا " سرد و گرم " در سطوح متناسب با آنها می داند و بر " هم جهتی " یا " توازی " به عنوان یک عنصر مهم نظم اشاره می نماید . بخش بعد نیز ضمن تشریح تاثیرات رنگهای مختلف بر انسان چون رنگهای زرد ، قرمز ، آبی ، سبز ، نارنجی و بنفش به رنگهای " مکمل " و " مخلوط " نیز پرداخته وبه 5 صورت تغییر رنگ اشاره نموده : 1- تغییر از نظر رنگ 2- تغییر از نظر درخشندگی 3- تغییر از نظر سیری رنگ 4- تغییر از نظر سطح رنگ آمیزی 5- و از نظر کنتراستهای توامان " تنظیم رنگها در فضا " که تحت عنوان " کمپوزیسیون "مطرح می باشند به معنای کنار هم قرار دادن دو یا چند رنگ است به نحویکه حالت و مفهوم معین و مشخصی را بیان کنند که در این مورد بیان چند نکته لازم به نظر می رسد : - توجه به رنگهایی که در مجاورت هم قرار می گیرند زیرا یک رنگ همواره در ارتباط با رنگهای اطراف و مجاور خود دیده می شود . - استقرار و جهت رنگ ( عمودی ، افقی ، مورب ، مدور و...) - فرم و شکل فضا ؛ از لحاظ معنایی شکل ( فرم ) و رنگ بایستی با یکدیگر هماهنگی داشته باشند همانطور که 3 رنگ اصلی قرمز ، زرد و آبی دارای ویژگیهای مفهومی خاصی می باشند 3 شکل هندسی مربع ، مثلث ودایره نیز بیانگر معانی خاصی هستند و چنانچه رنگها و شکلها در بیان مفاهیم هماهنگ باشند میزان تاثیر گذاری آنها دو چندان می گردد. - تاکید بر تشابه و همانندی به عنوان مهمترین عنصر نظم در فضا در مبحث آخر نیز مولف به تضاد سطوح رنگها در یک فضا پرداخته . " این تضاد در رابطه با سطوح رنگهای مختلف و نسبتهای آنها با یکدیگر است به عبارت دیگر تضادی است که بر کمیت رنگها دلالت می کند و شامل فرمولهایی است که برای زیادی و کمی ، یا کوچکی و بزرگی سطوح رنگها به کار می رود . " در اینجا نگارنده به دو عامل که قدرت رنگی هر رنگ را مشخص می نمایند توجه دارد که عبارتند از : میزان درخشندگی ، کمیت یا وسعت سطح رنگ . در صفحات پایانی مولف اثرات و کارکرد رنگهارا بر فضاها در قالب جداول و تصاویری ارائه کرده است منبع:وبلاگ meamar 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده