amir.d 1211 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۸۸ تاریخچه باغبانی در دنیا : بزرگترین مسئلهای كه بشر همیشه در طول تاریخ چند هزارسالهاش با آن روبرو بوده قحطی و كمبود مواد غذایی است و به این دلیل، در زمانهای قدیم، پایه و اساس اجتماعها را كشاورزی تشكیل می داده است. البته باید در نظر داشت كه در هیچ مرحلهای از تاریخ، از جمعآوری مواد گیاهی خوراكی به طور كامل صرف نظر نشده است و هنوز هم در بسیاری از نقاط دنیا، گیاهان خودرو، دست كم در سطح محلی، از نظر مواد غذایی دارای اهمیت هستند. برای مثال میتوان از جنگلهای پسته خودرو در اطراف سرخس خراسان، بوتهزارهای تمشك وحشی در مازنداران، جنگلهای زردآلوی وحشی در تركیه و بوتهزارهای زغال اخته آبی رنگ(Blueberry) در آمریكا نام برد. مطالعه سنگنوشتهها، حجاریها و اسناد تاریخی نشان میدهد كه فن باغبانی از آغاز كشاورزی تا كنون دورانهای مشخصی را به شرح زیر طی نموده است. 1- مصر و بینالنهرین قدیم : این دوران حدود 35 قرن (از حدود 3500 سال قبل از میلاد تا حدود میلاد مسیح) طول كشید. از ویژگیهای این دوره ایجاد سیستمهای آبیاری پیشرفته و نیز شناسایی و استفاده از گیاهان دارویی، ادویهای و عطری زیادی است. مصریان قدیم، بسیاری از گیاهان باغبانی را شناخته و كشت میكردند. برای مثال می توان از میوهها: خرما، انگور، زیتون، انار، موز، لیمو و انجیر، و از سبزیها: خیار، عدس، سیر، تره، پیاز، كاهو، نعناع، تربچه، كاسنی و انواع هندوانه و خربزه را نام برد. در همین دوره، ساكنین كلده، بابل و آشور نیز با ایجاد آبراهههای بسیار دقیقی، كه كف و دیواره آنها را با آجر مفروش بود، حدود شصتو پنج هزار كیلومتر مربع زمین را در بینالنهرین به زیر كشت برده بودند. مجموعه گیاهی مربوط به هفتصد سال قبل از میلاد كه آشوری ها باقی مانده حاوی بیش از نهصد گیاه مختلف است كه حدود دویستو پنجاه عدد از آنها گیاهان باغبانی است. این افراد درختان نخل و انجیر را با موفقیت كشت میكردند، و نیز از دیگر شواهد به دست آمده، چنین بر میآید كه آنها در باره جنسیت در گیاهان و تأثیر گردهافشانی در تشكیل میوه و همچنین از تلقیح مصنوعی خرما و بر دادن انجیر آگاهی داشتهاند. 2- یونان قدیم : برخلاف مصریان و اهالی كلده و آشور، یونانیان چندان علاقهای به جنبه عملی كشاورزی نداشتند، ولی در عوض به جنبههای عملی آن، یعنی گیاهشناسی و به ویژه طبقهبندی گیاهان و تاریخ طبیعی، میپرداختند. از تئوفراستوس، كه به نام پدر گیاهشناسی نیز معروف است، نوشتههای زیادی باقی مانده كه حاوی مطالب گوناگون در مورد علوم مختلف گیاهی است. 3- روم قدیم : امپراطوری روم قدیم حدود یك هزار سال (از حدود پانصد سال پیش از میلاد تا حدود پانصد سال پس از میلاد مسیح) بر بخش مهمی از دنیای آن روز حكمفرمایی داشت. رومیان، بر خلاف یونانیان، توجه زیادی به كشاورزی داشتند و این فن، سهم مهمی از اقتصاد آنان را به خود اختصاص داده بود. خدمت مهم رومیان به كشاورزی و به ویژه باغبانی عبارت از دریافت دانستهها و یافتههای یونانیان و مصریان باستان، و بیشترین استفاده عملی از آنها بود. رومیان از پیوند زدن، تناوب، مصرف كود دامی، بهرهبرداری از انبار سرد و نیز گلخانه اطلاع داشته، بسیاری از میوهها و سبزیها را كشت میكردند. در شهر روم كشت گیاهان زینتی متداول بود، و در آن دوره این رشته از باغبانی پیشرفت زیادی نمود. در این زمان ثروتمندان رومی، در اطراف شهر باغهایی داشتند كه مزین به آب نماها، مجسمههای فراوان و خیابانبندیهای منظم بود، كه در آنها درختانی مانند: سیب، گلابی، انجیر، زیتون و انار، و نیز گلهایی مانند زنبق، گل سرخ (از آنجا كه گلهای بسیاری از گونههای Rose كه در فارسی «گلسرخ» نامیده شده، رنگهایی غیر از سرخ دارند، اطلاق«گل سرخ»به این گل با اشكال مواجه است. مثلاً برخی از گونهها یا ارقام را كه رنگ زرد دارند باید «كل سرخ زرد» بنامیم.) بنفشه، میمون، شقایق، جعفری، سوسن و مینا كشت میشدند. در این زمان بود كه برای اولین بار پیشه باغبانی پدید آمد، بدین معنا كه عدهای با نگهداری از باغ دیگران مزد دریافت میكردند. 1 لینک به دیدگاه
amir.d 1211 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۸۸ 4- قرون وسطی و عصر اسلام : با سقوط روم، در اواخر قرن پنجم میلادی، دنیای غرب از نظر علوم و فنون گامی عظیم به قهقرا برداشت و ازجمله باغبانی نیز دچار افت كیفی فراوانی گردید. گسترش قلمرو اسلامی و پیشرفت چشمگیر علمی مسلمانان به تقریب همزمان با افول تمدن اروپا و قرون وسطی بود. در میان علوم مختلف، دانش فلاحت (كشاورزی) نزد مسلمانان از اهمیت والایی برخوردار بوده است. شواهد تاریخی نشان میدهند كه از یك سو دستورهای اسلامی دایر بر پاداش نیك دو جهانی كشت و كار و از سوی دیگر گسترش قلمرو اسلامی كه دارای تفاوتهای اقلیمی و آب و هوایی شدید بودند، همچنین نیاز به غذا، ساختن دارو، مصارف صنعتی و ایجاد آبادانی و خرمی، عوامل بسیار اساسی در پیشبرد دانش كشاورزی در میان مسلمین بوده است. از آن جمله: احداث باغ و درختكاری در میان مسلمین تا آنجا گسترش داشت كه برخی از شهرها و نواحی آن زمان، به واسطه باغها و ریاحین مشهور خود در تاریخ ثبت شدهاند برای مثال: باغات طایف، نخلستانهای مدینه، باغهای متعدد در عراق به ویژه در حومه بغداد، نخلستانهای كوفه و باغهای مثمر و غیر مثمر در دمشق را میتوان نام برد. در آن زمان، سمرقند و سند را با صفاترین گردشگاههای روی زمین میدانستهاند و بخارا را به واسطه درختان و گلهای آن، دلكشترین شهر و به نام شهر باغها میشناختند. علاوه بر این، قصرهای خلیفهها و امیران آنان از اندلس گرفته تا چین دارای باغهای بسیار زیبا با طراحی ویژه خود بوده است كه با توجه به ساختار ویژه آنها، میتوان آنها را باغهای دوره اسلام یا باغهای اسلامی نامید. به طور كلی، در قلمرو اسلامی از اندلس، شام، عراق، ایران، هند تا سایر كشورها، مسلمانان علاوه بر تولید محصولهای باغی، درختان غیر مثمر و ایجاد فضای سبز در درون قصرها به ایجاد باغهای گیاهشناسی و گلكاری نیز می پرداختهاند. در این راستا، نه تنها بذر و نهال ارقام مختلف گیاهان را در باغهای گیاه شناسی جمع میكردند، بلكه دانشمندان این رشته مطالعهها و توصیههایی پیرامون افزایش، شناخت درختان، قلمهزدن، پیوند زدن، حركت شیره نباتی و حتی كنسرو كردن میوهها داشتهاند كه ازمیان آنها ابن عوام را میتوان نام برد. در این دوره گلهایی مانند: یاسمن و لاله (كه توسط مسلمین به اروپا راه یافت) و همچنین درختانی مانند: انار، انبه، انجیر، انگور، پرتقال، خرما، زیتون، زردآلو، لیمو، لیموشیرین، هلو و نارنج را میشناختند و كشت میكردند. در زمان جنگهای صلیبی و رویارویی نیروهای غرب و اسلام، صلیبیون علوم مختلفی را از مسلمانان كسب كردند و در واقع اولین سنگهای بنای رنسانس اروپا گذاشته شد. در دانش كشاورزی نیز اروپاییها با بردن ارقام درختان و گلها و گیاهان زراعی و تعمیم آن در كشورهای خود و همچنین بهرهگیری از كتابهایی كه توسط مسلمین نوشته شده بود بهره وافری بردند. هرچند كه بیش از جنگهای صلیبی نیز به سبب تجارت و داد و ستد مسلمین با غرب شناخت و كاشت برخی از درختان میوه به دیگر نقاط جهان، از جمله اروپا رسیده بود. بهرحال بسیاری از پیشرفتهای شگرف در این رشته هم مدیون آن دسته از دانشمندان اسلامی است كه با گردآوریهای خود در راه پیشبرد كشاورزی نقش داشتهاند. برخی از این كتابها عبارتند از: الفلاحه النبطیه تألیف ابن وحشیه،الفلاحه تإلیف ابن عوام،النبات تإلیف ابوحنیفهدنیوری،الجامع فی الادویه المفرده تإلیف ابن بیطار، كتاب النبات و الشجر، تألیف ابی زیبد سعد بن اولی الانصاری، كتاب صفهالنخل، كتاب صفه الزرع، كتاب النبات تألیف القاسمبن معین، كتاب الفلاحه و العماره تألیف محمدبن اسحق الاهواری، كتاب النبات، كتاب الزرع، كتاب النخله تألیف ابی حاتم السید حستانی، كتاب الروضهالزهر تألیف الفتح بن خاقان بن احمد، كتاب النبات، كتاب البستان، كتاب الروضه، كتاب الزهر، كتاب الاشجار، تألیف جابربن حیان و كتاب النبات و الشجر، تألیف عبدالملك بن قریب الاصمعی. 5- دوره رنسانس اروپا و آغاز عصر جدید تا اواخر قرن نوزدهم میلادی : در اوایل قرن چهاردهم میلادی با آغاز رنسانس دراروپا، اروپاییها با استفاده از یافتهها و اختراعهای دانشمندان اسلامی، به تجدید حیات وترقی و تعمیم دادن علوم و فنون مختلف پرداختند. كشاورزی و باغبانی نیز از این جریان بر كنار نماند. و به ویژه درایتالیا و فرانسه، باغبانی پیشرفت فراوانی نمود. كشف دنیای جدید درسال 1492 میلادی باعث شد كه گیاهان باغبانی جدیدی به گنجینه موجود در دنیای قدیم اضافه گردد و فن باغبانی به ویژه در بخش سبزیكاری با دریافت گیاهانی مانند: گوجهفرنگی، سیبزمینی ، لوبیا و كدو رونق بسیار بگیرد. از مهمترین نوآوریها و یافتههای این دوره میتوان: 1- كشف یاخته (سلول) توسط رابرت هوك (1703-1665) (Robert Hook) 2-كشف دوباره جنسیت درگیاهان توسط رودلف كامراریوس (Rudolph Camerarius) (1665-1721) 3-طبقهبندی علمی گیاهان توسط كارل لینه (1778-1707) (Carl von Linne) 4-ابداع روش كشت خطی محصولهای یك ساله توسط جتروتال (Jethro Tull) (1731) 5-مطالعههای توراثی گرگورمندل (Gregor Mendel) (1884-1882) را نام برد. 6- یكصد سال بعد : گفته شده كه پیشرفت كشاورزی در یكصد سال گذشته، بیش از پیشرفت آن در یك صد قرن قبل از آن بوده است. دلیل عمده این پیشرفت و ترقی سریع، از یك سو، جایگزینی ماشینهای كارآمدتر و به ویژه تراكتورهای دیزلی، به جای افزارها و وسایل شخمزنی اولیه و از سوی دیگر، پیشرفتهای عظیم علمی و فنی دراروپا وآمریكاست. سهم مهمی از این پیشرفت مربوط به متخصصین بهنژادی گیاهان (اصلاح نباتات) است كه با ایجاد ارقام جدید، زارعین را قادر ساختند كه تراكم بوته را درواحد سطح بالا برده،در ضمن از كودهای شیمیایی به مقدار بیشتری استفاده كنند، و در نتیجه محصول بیشتری به دست آورند. به عنوان نمونه میتوان از گوجه فرنگی نام برد كه میزان متوسط محصول آن در آمریكا كه تا سال 1940 حدود 12 تن در هكتار بود به دلیل معرفی ارقام جدید و نیز به كار بردن فناوری (تكنولوژی) پیشرفته، در حال حاضر به طور متوسط به بیش از 45 تن درهكتار رسیده است. اوایل قرن نوزدهم، در آمریكا هر زراع فقط برای چهار نفر، قدرت تولید غذا داشت. این رقم در ریال 1940 تنها بالغ به 11 نفر شده بود، ولی در اثر پیشرفت سریع علوم در سالهای پس از جنگ دوم جهانی، به ویژه كشف انواع سمهای آلی كشاورزی مانند علفكشها و نیز ساخته شدن ماشینهای پیشرفتهتر و كاراتر، در سال 1967 به 37 نفر رسید و در حال حاضر به 57 نفر رسیده است. در كشورهای پیشرفته یكی از علوم كه مهمترین اثر را در پیشرفت كشاورزی، و به ویژه باغبانی داشته، علم شیمی است. امروزه، با ساخته شدن انواع كودهای شیمیایی، آفتكشهای آلی و به ویژه تنظیمكنندههای رشد گیاهی، نه تنها میزان تولید محصول در واحد سطح بالا رفته بلكه بسیاری از كارها، مانند كنترل علفهای هرز، تنك كردن گل و میوه، برداشت محصول و حتی هرس كردن، با مواد شیمیایی مختلف انجام میشود و به این ترتیب یك باغدار با كاركمتر غذای بیشتری فراهم میآورد. تاریخچه باغبانی در ایران : گفته می شود كه ایران یكی از اولین كشورهای دنیاست كه درآن كشاورزی و تمدن شروع شده و انسان اولیه برای نخستین بار در فلات ایران به كشت و زرع و پرورش دام، دست زده است. همچنین گفته میشود كه مهاجرت آریاییها به ایران بر خلاف مشهور، مهاجرتی چوپانی و در جستجوی چراگاههای جدید نبوده، بلكه مهاجرتی دهقانی و در جستجوی زمین بهتر برای كشاورزی بوده است (به نظر میرسد منظور درخت آسوریك كه از زمان ساسانیان باقی مانده (ترجمه ماهیار نوابی، بنیاد فرهنگ ایران) و در آن از رجزخوانی یك بز در برابر نخل سخن میرود- نمایشگر اختلاف بین دامداران و كشاورزان اولیه است، اینكه منظومه به نفع بز كه قادر به حركت (كوچ) است پایان میپذیرد « به چرای كوهها شوم تو كوفتهای ایدر، چو میخ جولاهان» حاكی از دیرینگی ریشههای این منظومه است در آغاز ایجاد باغهای باستان). حفاریهایی كه در اطراف كاشان انجام شده است نشان میدهد كه در شش هزار سال پیش، ایرانیان متمدن بوده و سیستم زراعی پیشرفتهای داشتهاند. در حفاریهای نقطههای مختلف ایران مشخص گردیده كه در حدود 3300 سال پیش از میلاد مسیح درخت را در ری، دامغان و كاشان به طرز مشابهی نقاشی میكردهاند و بنابراین در آن زمان از لحاظ باغبانی میان نقاط مختلف ایران رابطه برقرار بوده است. دین زرتشت به كشاورزی اهمیت فراوان داده و در اوستا(وندیداد-فصل چهارم) آمده است كه سومین جایی كه زمین شادمانترین است، آنجاست كه یكی از خداپرستان بیشترین غله را كشت كند و بیشترین گیاه ومیوه را بكارد. پطروشفسكی از استراسبون روایت میكند كه در قرن اول پیش از میلاد مسیح، ایرانیان تمامی درختان میوهای را كه در یونان وجود داشته به استثنای زیتون كشت میكردهاند. گزنفون از قول سقراط نقل كرده است كه در دوره هخامنشیان باغهایی در ایران وجود داشته كه آنها را پاردیس یا پردیس (این كلمه در زبانهای رایج اروپایی به صورت پارادیس (Paradice) آمده و به معنای بهشت است) مینامیدهاند و در آنها درختان دارای ارتفاع مساوی و روی خطهای منظم كشت شده را به وسیله چرخ چاههای بزرگی كه توسط گاو گردانده میشدند آبیاری مینمودند. از میوههای مهم این زمان میتوان انگور، خرما و انجیر را نام برد. با حمله اسكندر مقدونی، كشاورزی ایران رو به افول گذاشت و بسیاری از كاریزها، باغها و مزرعههای اطراف آنها از بین رفت و این وضع تا زمان به حكومت رسیدن اردشیر بابكان ادامه یافت. ساسانیان به احیای قناتها و تشویق و توسعه زراعت وباغبانی و دامپروری همت گماشتند و ایران دوباره آباد شد. همچنانكه پطروشفسكی هم متذكر شده، در كتاب پهلوی بوندهشن (Bundahishan) كه مربوط به زمان ساسانیان است و امروزه آن را بن دهش مینامیم، از كشت انواع میوه مانند پرتقال، خرما، انگور، سیب، به، لیمو، انار، هلو، انجیر، فندق، سنجد، بادام، توت، گلابی، پسته، زردآلو، گردو و شاه بلوط و نیز انوع سبزی و گل مانند تره تیزك، تره، گشنیز، خیار، نرگس، یاسمن، نسترن، لاله، بنفشه، همیشه بهار، سوسن، تاج خروس، گل سرخ و گل زعفران صحبت رفته است. پس از ساسانیان، تا زمان حمله مغول، كشاورزی ایران به تناوب دچار ركود (در زمان بنیامیه) و رونق (درزمان بنیعباس و حكومتهای محلی) گشت. ابومنصور موفق الهروی (قرن چهارم هجری) در كتاب خود الابنیه فی حقایق الادویه از تعداد زیادی از گیاهان باغبانی نام برده است. بنا به گفته ابومنصور درآن زمان از سبزیها: اسفناج، باقلا، خربزه، هندوانه، بادنجان، ریحان، پیاز، سیر، نخود فرنگی، هویج، شنبلیله، تره تیزك، نخود ایرانی، كاهو، چغندر، ترخون، عدس، ترب، نعناع، كدو، خیار، كرفس، گشنیز، لوبیا چشم بلبلی، ماش، كاسنی، مارچوبه، جعفری و شوید در ایران كشت می شده است. فهرست اسامی میوههایی كه ابومنصور ذكر كرده است مشابه فهرست بوندهشن میباشد، با این تفاوت كه او زیتون، شفتالو، زغالاخته، گیلاس وآلبالو، ازگیل و زالزالك را نیز جزو میوههای رایج ذكرمیكند. در زمان دیلمیان باغبانی ایران به بیشترین پیشرفت خود رسید و برای اولین باركشت مركبات در اطراف دریای خزر آغاز گشت. جالب اینجاست كه در این دوره، برخی از انواع سبزی مثل مارچوبه و گل كلم به مقدار زیاد در ایران كشت ومصرف میشدند ولی بعدها كشت آنها منسوخ شد و با وجود آنكه به تازگی دوباره برخی كشاورزان آنها را تولید میكنند، هنوز مصرف آنها همگانی نشده و جزو گیاهان تفننی محسوب میشوند. در اثر حمله مغول، همراه با ویران شدن ایران، باغبانی نیز از رونق افتاد و وضع بدین صورت بود تا آن كه غازانخان تیموری (اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری قمری) همت به آبادی كشور و توسعه كشاورزی گماشت. در قلمرو وی انواع درختان میوه و سبزیها در تمام نقاط كشت میشدند و باغبانی آنقدر رونق داشت كه از اصفهان انواع میوه به هندوستان و آسیای صغیر و از كرمان خرما به سایر كشورها صادر میگشت. در ایران دوره اقلید و سورمق مركز تولید برگه زردآلو و خراسان ناحیه مهمی برای كشت انواع میوه به شمار می آمد. از زمان غازانخان (سال 700 هجری قمری) كتابی به نام «كتاب در علم فلاحت و زراعت» كه نویسنده آن ناشناس است باقیمانده كه درسال 1323 هجری قمری توسط عبدالغفار خان نجمالدوله با چاپ سنگی منتشر شده است. بنا به گفته پطروشفسكی در كتاب فوق كه دارای فصل های زیادی است، درباره نگهداری تخمها، غلات و اینكه كدام درخت و گیاه از تخم میروید وكدام را باید به صورت نهال كاشت، ویژگیهای انگور و دیگر درختان بارده و بیبار، انواع گیاهان زینتی و شرایط كود (زبل) دادن صحبت گردیده و به هر گیاهی، بخشی تخصیص یافته است. نویسنده در این كتاب به مشاهدهها، تجربهها و امتحان خویش در قلمه زدن(Cutting) پیوند زدن انواع درختان بارده و بیبار و نیز بذرافشانی، نهال كاری و كاشت درختان استناد كرده و چنین بر میآید كه شخصاً آزمایش های فنی زیادی دركشاورزی انجام داده است. دانشمندان این سرزمین با وجود مطالعه درباره ویژگیهای دارویی گیاهان، به كارهای به طور كامل فنی نیز میپرداختند و دستگاههایی برای بهرهبرداری از آب تهیه نمودند كه از آن جمله میتوان چرخ چاه خودكار (چرخ آب عین) را مثال آورد كه محمد حافظ اصفهانی در قرن دهم هجری قمری جزو چهارده اختراع خود ذكر كرده، می نویسد: «هشتم- چرخاب عین است كه آب از چاه عمیق، در غایت آسانی كشیده میشود و دلو كه بر لب چاه رسید خود، خالی میگردد- بیحركتی و عملی از خارج» با این همه، پس از غازانخان تا اوایل قرن دهم هجری، یعنی شروع حكمرانی صفویان، دوباره كشاورزی ایران سیری نزولی را طی نمود كه دلیل اصلی آن عدم وجود یك حكومت مركزی و ضعف نیروهای محلی و جنگهای مداوم بین آنها بود. با چیره شدن صفویان بر سراسر ایران و تشكیل یك حكومت مركزی با قدرت، بار دیگر كشاورزی ایران رونق گرفت. هرچند كه با وجود تمام كوششها، حتی در زمان شاهعباس نیز، به رونق پیش از حمله مغول نرسید. در این زمان در تمام ایران درختان میوه به ویژه زردآلو، هلو، به، بادام، انجیر، انار و انگور كشت میشدند. كشت خرما در خوزستان، فارس، كرمان و سیستان مرسوم بود و خرمای ایران (به ویژه خرمای جهرم) بهترین خرمای جهان به شمار میآمد و مقدار زیادی از آن به هندوستان صادر میشد. كشت مركبات در مازندران و زیتون در مازندران و خوزستان معمول بود. در این دوره خرمای كرمان، پیاز خراسان، انار یزد و شیراز، و نیز پرتقال مازندران به خارج از كشور صادر میگشت. اوژن فلاندن كه در آن دوره به ایران آمده بود، در سفرنامه خود مینویسد: زراعت ایران مانند زراعت اروپا است. از زمان صفویان نیز كتابهای كشاورزی مختلفی باقیمانده كه مهمترین آنها ارشاد الزراعه، تألیف فاضل هروی در سال 921 هجری قمری است كه در سال 1322 هجری قمری توسط عبدالغفار خان نجمالدوله با چاپ سنگی منتشر شده است. پس از صفویان، حكمرانان، هر كدام بر حسب قدرت و ضعف خود اثرهایی بر كشاورزی ایران داشتند كه روی هم رفته اثرهای منفی بسیار بیشتر بوده و ایران مانند بسیاری دیگر از كشورها از قافله تمدن عقب افتاد و كشاورزیش حتی از زمان صفویان نیز عقبتر رفت. اولین جنبش به طرف كشاورزی نوین در زمان صدارت شادروان میرزاتقیخان امیركبیر به وجود آمد. این مرد كاردان، همراه با سایر كارهای اساسی خود، سعی زیادی نیز در پیشبرد كشاورزی نمود وعلاوه بر وارد كردن انواع بذرهای بهنژادی شده، با خارجیها هم قراردادهایی بست و كشاورزی ایران را به سوی پیشرفت جهت داد. در اوایل قرن چهاردهم هجری قمری، با تأسیس اولین مدرسه كشاورزی ایران به نام مدرسه فلاحت مظفری، وارد كردن سیب زمینی و انواع نهالهای میوه، به ویژه سیب و گیلاس، از خارج، باغبانی ایران پیشرفت بیشتری یافت و سپس با ایجاد مدرسههای متوسطه وعالی و دانشكدههای كشاورزی و نیز تأسیس موسسههای دولتی مختلف مثل وزارت كشاورزی، بانك كشاورزی بنگاه توسعه ماشینهای كشاورزی، موسسه اصلاح و تهیه بذر و نهال وغیره به وضع كنونی درآمد 1 لینک به دیدگاه
amir.d 1211 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۸۸ تاريخچه باغبانی در ايران : گفته می شود كه ايران يكی از اولين كشورهای دنياست كه درآن كشاورزی و تمدن شروع شده و انسان اوليه برای نخستين بار در فلات ايران به كشت و زرع و پرورش دام، دست زده است. همچنين گفته میشود كه مهاجرت آريايیها به ايران بر خلاف مشهور، مهاجرتی چوپانی و در جستجوی چراگاههای جديد نبوده، بلكه مهاجرتی دهقانی و در جستجوی زمين بهتر براي كشاورزی بوده است (به نظر میرسد منظور درخت آسوريك كه از زمان ساسانيان باقی مانده (ترجمه ماهيار نوابی، بنياد فرهنگ ايران) و در آن از رجزخوانی يك بز در برابر نخل سخن میرود- نمايشگر اختلاف بين دامداران و كشاورزان اوليه است، اينكه منظومه به نفع بز كه قادر به حركت (كوچ) است پايان میپذيرد « به چرای كوهها شوم تو كوفتهای ايدر، چو ميخ جولاهان» حاكی از ديرينگی ريشههای اين منظومه است در آغاز ايجاد باغهای باستان). حفاریهايی كه در اطراف كاشان انجام شده است نشان میدهد كه در شش هزار سال پيش، ايرانيان متمدن بوده و سيستم زراعی پيشرفتهای داشتهاند. در حفاریهای نقطههای مختلف ايران مشخص گرديده كه در حدود 3300 سال پيش از ميلاد مسيح درخت را در ری، دامغان و كاشان به طرز مشابهی نقاشی میكردهاند و بنابراين در آن زمان از لحاظ باغبانی ميان نقاط مختلف ايران رابطه برقرار بوده است. دين زرتشت به كشاورزی اهميت فراوان داده و در اوستا(ونديداد-فصل چهارم) آمده است كه سومين جايی كه زمين شادمانترين است، آنجاست كه يكی از خداپرستان بيشترين غله را كشت كند و بيشترين گياه وميوه را بكارد. پطروشفسكی از استراسبون روايت میكند كه در قرن اول پيش از ميلاد مسيح، ايرانيان تمامی درختان ميوهای را كه در يونان وجود داشته به استثنای زيتون كشت میكردهاند. گزنفون از قول سقراط نقل كرده است كه در دوره هخامنشيان باغهايی در ايران وجود داشته كه آنها را پارديس يا پرديس (اين كلمه در زبانهای رايج اروپايی به صورت پاراديس (Paradice) آمده و به معنای بهشت است) میناميدهاند و در آنها درختان دارای ارتفاع مساوی و روی خطهای منظم كشت شده را به وسيله چرخ چاههای بزرگی كه توسط گاو گردانده میشدند آبياری مینمودند. از ميوههای مهم اين زمان میتوان انگور، خرما و انجير را نام برد. با حمله اسكندر مقدونی، كشاورزی ايران رو به افول گذاشت و بسياری از كاريزها، باغها و مزرعههای اطراف آنها از بين رفت و اين وضع تا زمان به حكومت رسيدن اردشير بابكان ادامه يافت. ساسانيان به احيای قناتها و تشويق و توسعه زراعت وباغبانی و دامپروری همت گماشتند و ايران دوباره آباد شد. همچنانكه پطروشفسكی هم متذكر شده، در كتاب پهلوی بوندهشن (Bundahishan) كه مربوط به زمان ساسانيان است و امروزه آن را بن دهش میناميم، از كشت انواع ميوه مانند پرتقال، خرما، انگور، سيب، به، ليمو، انار، هلو، انجير، فندق، سنجد، بادام، توت، گلابی، پسته، زردآلو، گردو و شاه بلوط و نيز انوع سبزی و گل مانند تره تيزك، تره، گشنيز، خيار، نرگس، ياسمن، نسترن، لاله، بنفشه، هميشه بهار، سوسن، تاج خروس، گل سرخ و گل زعفران صحبت رفته است. پس از ساسانيان، تا زمان حمله مغول، كشاورزی ايران به تناوب دچار ركود (در زمان بنیاميه) و رونق (درزمان بنیعباس و حكومتهای محلی) گشت. ابومنصور موفق الهروی (قرن چهارم هجری) در كتاب خود الابنيه فی حقايق الادويه از تعداد زيادی از گياهان باغبانی نام برده است. بنا به گفته ابومنصور درآن زمان از سبزیها: اسفناج، باقلا، خربزه، هندوانه، بادنجان، ريحان، پياز، سير، نخود فرنگی، هويج، شنبليله، تره تيزك، نخود ايرانی، كاهو، چغندر، ترخون، عدس، ترب، نعناع، كدو، خيار، كرفس، گشنيز، لوبيا چشم بلبلی، ماش، كاسنی، مارچوبه، جعفري و شويد در ايران كشت می شده است. فهرست اسامی ميوههايی كه ابومنصور ذكر كرده است مشابه فهرست بوندهشن میباشد، با اين تفاوت كه او زيتون، شفتالو، زغالاخته، گيلاس وآلبالو، ازگيل و زالزالك را نيز جزو ميوههای رايج ذكرمیكند. در زمان ديلميان باغبانی ايران به بيشترين پيشرفت خود رسيد و برای اولين باركشت مركبات در اطراف دريای خزر آغاز گشت. جالب اينجاست كه در اين دوره، برخی از انواع سبزی مثل مارچوبه و گل كلم به مقدار زياد در ايران كشت ومصرف ميشدند ولی بعدها كشت آنها منسوخ شد و با وجود آنكه به تازگی دوباره برخی كشاورزان آنها را توليد میكنند، هنوز مصرف آنها همگانی نشده و جزو گياهان تفننی محسوب میشوند. در اثر حمله مغول، همراه با ويران شدن ايران، باغبانی نيز از رونق افتاد و وضع بدين صورت بود تا آن كه غازانخان تيموری (اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم هجری قمری) همت به آبادی كشور و توسعه كشاورزی گماشت. در قلمرو وی انواع درختان ميوه و سبزیها در تمام نقاط كشت میشدند و باغبانی آنقدر رونق داشت كه از اصفهان انواع ميوه به هندوستان و آسيای صغير و از كرمان خرما به ساير كشورها صادر میگشت. در ايران دوره اقليد و سورمق مركز توليد برگه زردآلو و خراسان ناحيه مهمی برای كشت انواع ميوه به شمار می آمد. از زمان غازانخان (سال 700 هجری قمری) كتابی به نام «كتاب در علم فلاحت و زراعت» كه نويسنده آن ناشناس است باقيمانده كه درسال 1323 هجری قمری توسط عبدالغفار خان نجمالدوله با چاپ سنگی منتشر شده است. بنا به گفته پطروشفسكی در كتاب فوق كه دارای فصل های زيادی است، درباره نگهداری تخمها، غلات و اينكه كدام درخت و گياه از تخم میرويد وكدام را بايد به صورت نهال كاشت، ويژگیهای انگور و ديگر درختان بارده و بیبار، انواع گياهان زينتی و شرايط كود (زبل) دادن صحبت گرديده و به هر گياهی، بخشی تخصيص يافته است. نويسنده در اين كتاب به مشاهدهها، تجربهها و امتحان خويش در قلمه زدن(Cutting) پيوند زدن انواع درختان بارده و بیبار و نيز بذرافشانی، نهال كاری و كاشت درختان استناد كرده و چنين بر میآيد كه شخصاً آزمايش های فنی زيادی دركشاورزی انجام داده است. دانشمندان اين سرزمين با وجود مطالعه درباره ويژگیهای دارويی گياهان، به كارهای به طور كامل فنی نيز میپرداختند و دستگاههايی برای بهرهبرداری از آب تهيه نمودند كه از آن جمله میتوان چرخ چاه خودكار (چرخ آب عين) را مثال آورد كه محمد حافظ اصفهانی در قرن دهم هجری قمری جزو چهارده اختراع خود ذكر كرده، می نويسد: «هشتم- چرخاب عين است كه آب از چاه عميق، در غايت آسانی كشيده میشود و دلو كه بر لب چاه رسيد خود، خالی میگردد- بیحركتی و عملی از خارج» با اين همه، پس از غازانخان تا اوايل قرن دهم هجری، يعنی شروع حكمرانی صفويان، دوباره كشاورزی ايران سيری نزولی را طی نمود كه دليل اصلی آن عدم وجود يك حكومت مركزی و ضعف نيروهای محلی و جنگهای مداوم بين آنها بود. با چيره شدن صفويان بر سراسر ايران و تشكيل يك حكومت مركزی با قدرت، بار ديگر كشاورزی ايران رونق گرفت. هرچند كه با وجود تمام كوششها، حتی در زمان شاهعباس نيز، به رونق پيش از حمله مغول نرسيد. در اين زمان در تمام ايران درختان ميوه به ويژه زردآلو، هلو، به، بادام، انجير، انار و انگور كشت میشدند. كشت خرما در خوزستان، فارس، كرمان و سيستان مرسوم بود و خرمای ايران (به ويژه خرمای جهرم) بهترين خرمای جهان به شمار میآمد و مقدار زيادی از آن به هندوستان صادر میشد. كشت مركبات در مازندران و زيتون در مازندران و خوزستان معمول بود. در اين دوره خرمای كرمان، پياز خراسان، انار يزد و شيراز، و نيز پرتقال مازندران به خارج از كشور صادر میگشت. اوژن فلاندن كه در آن دوره به ايران آمده بود، در سفرنامه خود مینويسد: زراعت ايران مانند زراعت اروپا است. از زمان صفويان نيز كتابهای كشاورزی مختلفی باقیمانده كه مهمترين آنها ارشاد الزراعه، تأليف فاضل هروی در سال 921 هجری قمری است كه در سال 1322 هجری قمری توسط عبدالغفار خان نجمالدوله با چاپ سنگی منتشر شده است. پس از صفويان، حكمرانان، هر كدام بر حسب قدرت و ضعف خود اثرهايی بر كشاورزی ايران داشتند كه روی هم رفته اثرهای منفی بسيار بيشتر بوده و ايران مانند بسياری ديگر از كشورها از قافله تمدن عقب افتاد و كشاورزيش حتی از زمان صفويان نيز عقبتر رفت. اولين جنبش به طرف كشاورزی نوين در زمان صدارت شادروان ميرزاتقیخان اميركبير به وجود آمد. اين مرد كاردان، همراه با ساير كارهای اساسی خود، سعی زيادی نيز در پيشبرد كشاورزی نمود وعلاوه بر وارد كردن انواع بذرهای بهنژادی شده، با خارجیها هم قراردادهايی بست و كشاورزی ايران را به سوی پيشرفت جهت داد. در اوايل قرن چهاردهم هجری قمری، با تأسيس اولين مدرسه كشاورزی ايران به نام مدرسه فلاحت مظفری، وارد كردن سيب زمينی و انواع نهالهای ميوه، به ويژه سيب و گيلاس، از خارج، باغبانی ايران پيشرفت بيشتری يافت و سپس با ايجاد مدرسههای متوسطه وعالی و دانشكدههای كشاورزی و نيز تأسيس موسسههای دولتی مختلف مثل وزارت كشاورزی، بانك كشاورزی بنگاه توسعه ماشينهای كشاورزی، موسسه اصلاح و تهيه بذر و نهال وغيره به وضع كنونی درآمد. 1 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ تاریخچه علم باغبانی در ایران و جهان انسان اولیه غذای خود را با ماهیگیری، شکار و استفاده از گیاهان وحشی تأمین میکرد. در آن دوران، انسان به صورت گروههای کوچک یک یا چند خانواری در غارها، و به طور معمول در نزدیکی منابع مواد خوراکی، میزیست و هر خانواده مسئول تهیه غذای خود بود. با تشکیل اجتماعهای به نسبت بزرگتر، نیازها و در نتیجه وظیفه و پیشههای ویژه و جدیدی به وجود آمد که ایجاب میکرد گروهی از افراد به کارهایی مانند آموزش و غیره پرداخته، برای غذای خود وابسته به افراد دیگر اجتماع شوند. از سوی دیگر، در مناطقی که برای تهیه غذا مناسب بود، همیشه تشکیل اجتماعهای بشری میسر نمیشد.از این زمان،انسان به فکر افتاد که ضمن تشکیل اجتماع های خود در نقاط مناسب، غذای خود را نیز به جای جمعآوری، تولید کند. بنابراین کشاورزی در تمدنهای اولیه به صورت فنی بسیار ابتدایی شروع گشت. بر حسب شواهد تاریخی، انسان از حدود نه هزار سال قبل، در جلگههای دجله، فرات و نیل به کشت برخی از محصولها مشغول بوده است. با پیشرفت تمدن و به وجود آمدن اجتماعهایی بزرگتر، اختلافهای گروهی پدیدار گشت که موجب بروز جنگهای بیشمار شد، در نتیجه بشر، به خاطر ایمنی، دیوارهایی به دور محیط زیست خود ایجاد کرد. به دلیل محدودیت فضای بین این دیوارها، کشاورزان اولیه مجبور شدند تعدادی از محصولهای خود مانند غلات را که به صورت کشت گسترده (Extensive culture) یعنی در سطح وسیع و با کار و بازده به نسبت کم در واحد سطح، کاشته میشد، به زمینهای بیرون شهر منتقل کنند، و به آن دسته از محصولهایی که مانند سبزی و میوه به شکل کشت متراکم(Intensive culture)، یعنی با مراقبت زیاد و محصول بیشتر در واحد سطح، تولید میگشت را داخل شهرها بکارند. بدین سان، در کشاورزی دو شعبه زراعت (یعنی کشت در مزرعه) و باغبانی (یعنی کشت در باغ) به وجود آمد. در حال حاضر، در بسیاری از نقاط، دیگر کشت گیاهان در داخل محیطی محصور متداول نیست و تمایز گیاهان دو شعبه ذکر شده بر اساس عوامل زیر انجام میپذیرد: الف: میزان کار مورد نیاز و بازده محصول در واحد سطح: در این مورد همان گونه که ذکر شد، پرورش گیاهان باغبانی به طور معمول به کار بیشتری نیاز داشته، در عوض، محصول بیشتری تولید میکنند، بنابراین کشت آنها به صورت متراکم است، در حالی که محصولهای زراعی به طور معمول به طور گسترده کاشته میشوند و بازده آنها در واحد سطح کمتر است. ب: نحوه مصرف محصولهای تولید شده: به طور معمول گیاهان باغبانی به صورت تازه مصرف میشوند (مثل میوه، سبزی و گل) در حالیکه گیاهان زراعی بیشتر به صورت خشک و یا تغییر شکل یافته به مصرف میرسند (مثل غلات، توتون و دانههای روغنی) پ: عرف و عادت محلی: برخی از محصولها مانند سیبزمینی و بقولات، در بعضی از نقاط، جزو گیاهان زراعی و در بعضی نقاط دیگرجزو گیاهان باغبانی به شمار می آیند.با توجه به سه عامل یاد شده،مشاهده میشود که در بسیاری از موارد تفاوت مشخصی بین گیاهان زراعی و باغبانی موجود نیست و هیچ یک از عوامل ذکر شده، به تنهایی، برای تعیین اینکه کدام گیاه بخصوص متعلق به گروه باغبانی و یا زراعی است کافی نمینماید زیرا در حال حاضر، در بسیاری از نقاط دنیا، درختان میوه و سبزیها به صورت دیم در سطوح گسترده کشت می گردند (کشت گسترده) در حالی که هنوز به عنوان گیاهان باغبانی شناخته میشوند. در مقابل برنج، توتون و ذرت علوفهای حتی در سطح کوچک و با وجود کار بسیار زیادی که میبرند (کشت متراکم) گیاهان زراعی محسوب میشوند. به این دلیل، امروزه به جای اینکه باغبانی را بر اساس ویژگیها و نحوه کشت گسترده یا متراکم تعریف کنند، آن را بر اساس گیاهانش، بدین صورت تعریف مینمایند که: باغبانی عبارت است از هنر ، دانش و پیشه کشت ، داشت ، برداشت و بازاررسانی انواع سبزی ، گل و میوه. در این تعریف از هنر، دانش و پیشه باغبانی سخن رفته است. دلیل این امر این است که کارهایی مانند پیوند زدن، هرس، گردهافشانی و مانند اینها، برای اینکه بطور موفقیتآمیز انجام شوند نیاز به مهارت، ممارست و سلیقه ویژهای دارند که آنها را جزو هنرها قرار میدهد. از سوی دیگر، هر یک از این کارها مبتنی بر اصول و دلایل ویژهای میباشد که شناخت آنها نوعی دانش است و سرانجام کاربرد این دانش و هنر برای تأمین زندگی، پیشه باغبانی را تشکیل میدهد، پیشهای که در دنیای کنونی، به ویژه در کشورهای پیشرفته، ابعاد شگرفی یافته و سهم مهمی از درآمد ملی این کشورها را به خود تخصیص داده است. لازم به ذکر است که گیاهان دارویی، ادویهای و نوشابهای نیز جزء گیاهان باغبانی هستند که اندکی درباره آنها در شاخه طبقه بندی گیاهان، زیر شاخه "طبقه بندی باغبانی" صحبت خواهد شد. تاریخچه باغبانی در دنیا : بزرگترین مسئلهای که بشر همیشه در طول تاریخ چند هزارسالهاش با آن روبرو بوده قحطی و کمبود مواد غذایی است و به این دلیل، در زمانهای قدیم، پایه و اساس اجتماعها را کشاورزی تشکیل می داده است. البته باید در نظر داشت که در هیچ مرحلهای از تاریخ، از جمعآوری مواد گیاهی خوراکی به طور کامل صرف نظر نشده است و هنوز هم در بسیاری از نقاط دنیا، گیاهان خودرو، دست کم در سطح محلی، از نظر مواد غذایی دارای اهمیت هستند. برای مثال میتوان از جنگلهای پسته خودرو در اطراف سرخس خراسان، بوتهزارهای تمشک وحشی در مازنداران، جنگلهای زردآلوی وحشی در ترکیه و بوتهزارهای زغال اخته آبی رنگ(Blueberry) در آمریکا نام برد. مطالعه سنگنوشتهها، حجاریها و اسناد تاریخی نشان میدهد که فن باغبانی از آغاز کشاورزی تا کنون دورانهای مشخصی را به شرح زیر طی نموده است. 1- مصر و بینالنهرین قدیم : این دوران حدود 35 قرن (از حدود 3500 سال قبل از میلاد تا حدود میلاد مسیح) طول کشید. از ویژگیهای این دوره ایجاد سیستمهای آبیاری پیشرفته و نیز شناسایی و استفاده از گیاهان دارویی، ادویهای و عطری زیادی است. مصریان قدیم، بسیاری از گیاهان باغبانی را شناخته و کشت میکردند. برای مثال می توان از میوهها: خرما، انگور، زیتون، انار، موز، لیمو و انجیر، و از سبزیها: خیار، عدس، سیر، تره، پیاز، کاهو، نعناع، تربچه، کاسنی و انواع هندوانه و خربزه را نام برد. در همین دوره، ساکنین کلده، بابل و آشور نیز با ایجاد آبراهههای بسیار دقیقی، که کف و دیواره آنها را با آجر مفروش بود، حدود شصتو پنج هزار کیلومتر مربع زمین را در بینالنهرین به زیر کشت برده بودند. مجموعه گیاهی مربوط به هفتصد سال قبل از میلاد که آشوری ها باقی مانده حاوی بیش از نهصد گیاه مختلف است که حدود دویستو پنجاه عدد از آنها گیاهان باغبانی است. این افراد درختان نخل و انجیر را با موفقیت کشت میکردند، و نیز از دیگر شواهد به دست آمده، چنین بر میآید که آنها در باره جنسیت در گیاهان و تأثیر گردهافشانی در تشکیل میوه و همچنین از تلقیح مصنوعی خرما و بر دادن انجیر آگاهی داشتهاند. 2- یونان قدیم : برخلاف مصریان و اهالی کلده و آشور، یونانیان چندان علاقهای به جنبه عملی کشاورزی نداشتند، ولی در عوض به جنبههای عملی آن، یعنی گیاهشناسی و به ویژه طبقهبندی گیاهان و تاریخ طبیعی، میپرداختند. از تئوفراستوس، که به نام پدر گیاهشناسی نیز معروف است، نوشتههای زیادی باقی مانده که حاوی مطالب گوناگون در مورد علوم مختلف گیاهی است. 3- روم قدیم : امپراطوری روم قدیم حدود یک هزار سال (از حدود پانصد سال پیش از میلاد تا حدود پانصد سال پس از میلاد مسیح) بر بخش مهمی از دنیای آن روز حکمفرمایی داشت. رومیان، بر خلاف یونانیان، توجه زیادی به کشاورزی داشتند و این فن، سهم مهمی از اقتصاد آنان را به خود اختصاص داده بود. خدمت مهم رومیان به کشاورزی و به ویژه باغبانی عبارت از دریافت دانستهها و یافتههای یونانیان و مصریان باستان، و بیشترین استفاده عملی از آنها بود. رومیان از پیوند زدن، تناوب، مصرف کود دامی، بهرهبرداری از انبار سرد و نیز گلخانه اطلاع داشته، بسیاری از میوهها و سبزیها را کشت میکردند. در شهر روم کشت گیاهان زینتی متداول بود، و در آن دوره این رشته از باغبانی پیشرفت زیادی نمود. در این زمان ثروتمندان رومی، در اطراف شهر باغهایی داشتند که مزین به آب نماها، مجسمههای فراوان و خیابانبندیهای منظم بود، که در آنها درختانی مانند: سیب، گلابی، انجیر، زیتون و انار، و نیز گلهایی مانند زنبق، گل سرخ (از آنجا که گلهای بسیاری از گونههای Rose که در فارسی «گلسرخ» نامیده شده، رنگهایی غیر از سرخ دارند، اطلاق«گل سرخ»به این گل با اشکال مواجه است. مثلاً برخی از گونهها یا ارقام را که رنگ زرد دارند باید «کل سرخ زرد» بنامیم.) بنفشه، میمون، شقایق، جعفری، سوسن و مینا کشت میشدند. در این زمان بود که برای اولین بار پیشه باغبانی پدید آمد، بدین معنا که عدهای با نگهداری از باغ دیگران مزد دریافت میکردند. 4- قرون وسطی و عصر اسلام : با سقوط روم، در اواخر قرن پنجم میلادی، دنیای غرب از نظر علوم و فنون گامی عظیم به قهقرا برداشت و ازجمله باغبانی نیز دچار افت کیفی فراوانی گردید. گسترش قلمرو اسلامی و پیشرفت چشمگیر علمی مسلمانان به تقریب همزمان با افول تمدن اروپا و قرون وسطی بود. در میان علوم مختلف، دانش فلاحت (کشاورزی) نزد مسلمانان از اهمیت والایی برخوردار بوده است. شواهد تاریخی نشان میدهند که از یک سو دستورهای اسلامی دایر بر پاداش نیک دو جهانی کشت و کار و از سوی دیگر گسترش قلمرو اسلامی که دارای تفاوتهای اقلیمی و آب و هوایی شدید بودند، همچنین نیاز به غذا، ساختن دارو، مصارف صنعتی و ایجاد آبادانی و خرمی، عوامل بسیار اساسی در پیشبرد دانش کشاورزی در میان مسلمین بوده است. از آن جمله: احداث باغ و درختکاری در میان مسلمین تا آنجا گسترش داشت که برخی از شهرها و نواحی آن زمان، به واسطه باغها و ریاحین مشهور خود در تاریخ ثبت شدهاند برای مثال: باغات طایف، نخلستانهای مدینه، باغهای متعدد در عراق به ویژه در حومه بغداد، نخلستانهای کوفه و باغهای مثمر و غیر مثمر در دمشق را میتوان نام برد. در آن زمان، سمرقند و سند را با صفاترین گردشگاههای روی زمین میدانستهاند و بخارا را به واسطه درختان و گلهای آن، دلکشترین شهر و به نام شهر باغها میشناختند. علاوه بر این، قصرهای خلیفهها و امیران آنان از اندلس گرفته تا چین دارای باغهای بسیار زیبا با طراحی ویژه خود بوده است که با توجه به ساختار ویژه آنها، میتوان آنها را باغهای دوره اسلام یا باغهای اسلامی نامید. به طور کلی، در قلمرو اسلامی از اندلس، شام، عراق، ایران، هند تا سایر کشورها، مسلمانان علاوه بر تولید محصولهای باغی، درختان غیر مثمر و ایجاد فضای سبز در درون قصرها به ایجاد باغهای گیاهشناسی و گلکاری نیز می پرداختهاند. در این راستا، نه تنها بذر و نهال ارقام مختلف گیاهان را در باغهای گیاه شناسی جمع میکردند، بلکه دانشمندان این رشته مطالعهها و توصیههایی پیرامون افزایش، شناخت درختان، قلمهزدن، پیوند زدن، حرکت شیره نباتی و حتی کنسرو کردن میوهها داشتهاند که ازمیان آنها ابن عوام را میتوان نام برد. در این دوره گلهایی مانند: یاسمن و لاله (که توسط مسلمین به اروپا راه یافت) و همچنین درختانی مانند: انار، انبه، انجیر، انگور، پرتقال، خرما، زیتون، زردآلو، لیمو، لیموشیرین، هلو و نارنج را میشناختند و کشت میکردند. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ در زمان جنگهای صلیبی و رویارویی نیروهای غرب و اسلام، صلیبیون علوم مختلفی را از مسلمانان کسب کردند و در واقع اولین سنگهای بنای رنسانس اروپا گذاشته شد. در دانش کشاورزی نیز اروپاییها با بردن ارقام درختان و گلها و گیاهان زراعی و تعمیم آن در کشورهای خود و همچنین بهرهگیری از کتابهایی که توسط مسلمین نوشته شده بود بهره وافری بردند. هرچند که بیش از جنگهای صلیبی نیز به سبب تجارت و داد و ستد مسلمین با غرب شناخت و کاشت برخی از درختان میوه به دیگر نقاط جهان، از جمله اروپا رسیده بود. بهرحال بسیاری از پیشرفتهای شگرف در این رشته هم مدیون آن دسته از دانشمندان اسلامی است که با گردآوریهای خود در راه پیشبرد کشاورزی نقش داشتهاند. برخی از این کتابها عبارتند از: الفلاحه النبطیه تألیف ابن وحشیه،الفلاحه تإلیف ابن عوام،النبات تإلیف ابوحنیفهدنیوری،الجامع فی الادویه المفرده تإلیف ابن بیطار، کتاب النبات و الشجر، تألیف ابی زیبد سعد بن اولی الانصاری، کتاب صفهالنخل، کتاب صفه الزرع، کتاب النبات تألیف القاسمبن معین، کتاب الفلاحه و العماره تألیف محمدبن اسحق الاهواری، کتاب النبات، کتاب الزرع، کتاب النخله تألیف ابی حاتم السید حستانی، کتاب الروضهالزهر تألیف الفتح بن خاقان بن احمد، کتاب النبات، کتاب البستان، کتاب الروضه، کتاب الزهر، کتاب الاشجار، تألیف جابربن حیان و کتاب النبات و الشجر، تألیف عبدالملک بن قریب الاصمعی. 5- دوره رنسانس اروپا و آغاز عصر جدید تا اواخر قرن نوزدهم میلادی : در اوایل قرن چهاردهم میلادی با آغاز رنسانس دراروپا، اروپاییها با استفاده از یافتهها و اختراعهای دانشمندان اسلامی، به تجدید حیات وترقی و تعمیم دادن علوم و فنون مختلف پرداختند. کشاورزی و باغبانی نیز از این جریان بر کنار نماند. و به ویژه درایتالیا و فرانسه، باغبانی پیشرفت فراوانی نمود. کشف دنیای جدید درسال 1492 میلادی باعث شد که گیاهان باغبانی جدیدی به گنجینه موجود در دنیای قدیم اضافه گردد و فن باغبانی به ویژه در بخش سبزیکاری با دریافت گیاهانی مانند: گوجهفرنگی، سیبزمینی ، لوبیا و کدو رونق بسیار بگیرد. از مهمترین نوآوریها و یافتههای این دوره میتوان: 1- کشف یاخته (سلول) توسط رابرت هوک (1703-1665) (Robert Hook) 2-کشف دوباره جنسیت درگیاهان توسط رودلف کامراریوس (Rudolph Camerarius) (1665-1721) 3-طبقهبندی علمی گیاهان توسط کارل لینه (1778-1707) (Carl von Linne) 4-ابداع روش کشت خطی محصولهای یک ساله توسط جتروتال (Jethro Tull) (1731) 5-مطالعههای توراثی گرگورمندل (Gregor Mendel) (1884-1882) را نام برد. 6- یکصد سال بعد : گفته شده که پیشرفت کشاورزی در یکصد سال گذشته، بیش از پیشرفت آن در یک صد قرن قبل از آن بوده است. دلیل عمده این پیشرفت و ترقی سریع، از یک سو، جایگزینی ماشینهای کارآمدتر و به ویژه تراکتورهای دیزلی، به جای افزارها و وسایل شخمزنی اولیه و از سوی دیگر، پیشرفتهای عظیم علمی و فنی دراروپا وآمریکاست. سهم مهمی از این پیشرفت مربوط به متخصصین بهنژادی گیاهان (اصلاح نباتات) است که با ایجاد ارقام جدید، زارعین را قادر ساختند که تراکم بوته را درواحد سطح بالا برده،در ضمن از کودهای شیمیایی به مقدار بیشتری استفاده کنند، و در نتیجه محصول بیشتری به دست آورند. به عنوان نمونه میتوان از گوجه فرنگی نام برد که میزان متوسط محصول آن در آمریکا که تا سال 1940 حدود 12 تن در هکتار بود به دلیل معرفی ارقام جدید و نیز به کار بردن فناوری (تکنولوژی) پیشرفته، در حال حاضر به طور متوسط به بیش از 45 تن درهکتار رسیده است. اوایل قرن نوزدهم، در آمریکا هر زراع فقط برای چهار نفر، قدرت تولید غذا داشت. این رقم در ریال 1940 تنها بالغ به 11 نفر شده بود، ولی در اثر پیشرفت سریع علوم در سالهای پس از جنگ دوم جهانی، به ویژه کشف انواع سمهای آلی کشاورزی مانند علفکشها و نیز ساخته شدن ماشینهای پیشرفتهتر و کاراتر، در سال 1967 به 37 نفر رسید و در حال حاضر به 57 نفر رسیده است. در کشورهای پیشرفته یکی از علوم که مهمترین اثر را در پیشرفت کشاورزی، و به ویژه باغبانی داشته، علم شیمی است. امروزه، با ساخته شدن انواع کودهای شیمیایی، آفتکشهای آلی و به ویژه تنظیمکنندههای رشد گیاهی، نه تنها میزان تولید محصول در واحد سطح بالا رفته بلکه بسیاری از کارها، مانند کنترل علفهای هرز، تنک کردن گل و میوه، برداشت محصول و حتی هرس کردن، با مواد شیمیایی مختلف انجام میشود و به این ترتیب یک باغدار با کارکمتر غذای بیشتری فراهم میآورد. تاریخچه باغبانی در ایران : گفته می شود که ایران یکی از اولین کشورهای دنیاست که درآن کشاورزی و تمدن شروع شده و انسان اولیه برای نخستین بار در فلات ایران به کشت و زرع و پرورش دام، دست زده است. همچنین گفته میشود که مهاجرت آریاییها به ایران بر خلاف مشهور، مهاجرتی چوپانی و در جستجوی چراگاههای جدید نبوده، بلکه مهاجرتی دهقانی و در جستجوی زمین بهتر برای کشاورزی بوده است (به نظر میرسد منظور درخت آسوریک که از زمان ساسانیان باقی مانده (ترجمه ماهیار نوابی، بنیاد فرهنگ ایران) و در آن از رجزخوانی یک بز در برابر نخل سخن میرود- نمایشگر اختلاف بین دامداران و کشاورزان اولیه است، اینکه منظومه به نفع بز که قادر به حرکت (کوچ) است پایان میپذیرد « به چرای کوهها شوم تو کوفتهای ایدر، چو میخ جولاهان» حاکی از دیرینگی ریشههای این منظومه است در آغاز ایجاد باغهای باستان). حفاریهایی که در اطراف کاشان انجام شده است نشان میدهد که در شش هزار سال پیش، ایرانیان متمدن بوده و سیستم زراعی پیشرفتهای داشتهاند. در حفاریهای نقطههای مختلف ایران مشخص گردیده که در حدود 3300 سال پیش از میلاد مسیح درخت را در ری، دامغان و کاشان به طرز مشابهی نقاشی میکردهاند و بنابراین در آن زمان از لحاظ باغبانی میان نقاط مختلف ایران رابطه برقرار بوده است. دین زرتشت به کشاورزی اهمیت فراوان داده و در اوستا(وندیداد-فصل چهارم) آمده است که سومین جایی که زمین شادمانترین است، آنجاست که یکی از خداپرستان بیشترین غله را کشت کند و بیشترین گیاه ومیوه را بکارد. پطروشفسکی از استراسبون روایت میکند که در قرن اول پیش از میلاد مسیح، ایرانیان تمامی درختان میوهای را که در یونان وجود داشته به استثنای زیتون کشت میکردهاند. گزنفون از قول سقراط نقل کرده است که در دوره هخامنشیان باغهایی در ایران وجود داشته که آنها را پاردیس یا پردیس (این کلمه در زبانهای رایج اروپایی به صورت پارادیس (Paradice) آمده و به معنای بهشت است) مینامیدهاند و در آنها درختان دارای ارتفاع مساوی و روی خطهای منظم کشت شده را به وسیله چرخ چاههای بزرگی که توسط گاو گردانده میشدند آبیاری مینمودند. از میوههای مهم این زمان میتوان انگور، خرما و انجیر را نام برد. با حمله اسکندر مقدونی، کشاورزی ایران رو به افول گذاشت و بسیاری از کاریزها، باغها و مزرعههای اطراف آنها از بین رفت و این وضع تا زمان به حکومت رسیدن اردشیر بابکان ادامه یافت. ساسانیان به احیای قناتها و تشویق و توسعه زراعت وباغبانی و دامپروری همت گماشتند و ایران دوباره آباد شد. همچنانکه پطروشفسکی هم متذکر شده، در کتاب پهلوی بوندهشن (Bundahishan) که مربوط به زمان ساسانیان است و امروزه آن را بن دهش مینامیم، از کشت انواع میوه مانند پرتقال، خرما، انگور، سیب، به، لیمو، انار، هلو، انجیر، فندق، سنجد، بادام، توت، گلابی، پسته، زردآلو، گردو و شاه بلوط و نیز انوع سبزی و گل مانند تره تیزک، تره، گشنیز، خیار، نرگس، یاسمن، نسترن، لاله، بنفشه، همیشه بهار، سوسن، تاج خروس، گل سرخ و گل زعفران صحبت رفته است. پس از ساسانیان، تا زمان حمله مغول، کشاورزی ایران به تناوب دچار رکود (در زمان بنیامیه) و رونق (درزمان بنیعباس و حکومتهای محلی) گشت. ابومنصور موفق الهروی (قرن چهارم هجری) در کتاب خود الابنیه فی حقایق الادویه از تعداد زیادی از گیاهان باغبانی نام برده است. بنا به گفته ابومنصور درآن زمان از سبزیها: اسفناج، باقلا، خربزه، هندوانه، بادنجان، ریحان، پیاز، سیر، نخود فرنگی، هویج، شنبلیله، تره تیزک، نخود ایرانی، کاهو، چغندر، ترخون، عدس، ترب، نعناع، کدو، خیار، کرفس، گشنیز، لوبیا چشم بلبلی، ماش، کاسنی، مارچوبه، جعفری و شوید در ایران کشت می شده است. فهرست اسامی میوههایی که ابومنصور ذکر کرده است مشابه فهرست بوندهشن میباشد، با این تفاوت که او زیتون، شفتالو، زغالاخته، گیلاس وآلبالو، ازگیل و زالزالک را نیز جزو میوههای رایج ذکرمیکند. در زمان دیلمیان باغبانی ایران به بیشترین پیشرفت خود رسید و برای اولین بارکشت مرکبات در اطراف دریای خزر آغاز گشت. جالب اینجاست که در این دوره، برخی از انواع سبزی مثل مارچوبه و گل کلم به مقدار زیاد در ایران کشت ومصرف میشدند ولی بعدها کشت آنها منسوخ شد و با وجود آنکه به تازگی دوباره برخی کشاورزان آنها را تولید میکنند، هنوز مصرف آنها همگانی نشده و جزو گیاهان تفننی محسوب میشوند. در اثر حمله مغول، همراه با ویران شدن ایران، باغبانی نیز از رونق افتاد و وضع بدین صورت بود تا آن که غازانخان تیموری (اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری قمری) همت به آبادی کشور و توسعه کشاورزی گماشت. در قلمرو وی انواع درختان میوه و سبزیها در تمام نقاط کشت میشدند و باغبانی آنقدر رونق داشت که از اصفهان انواع میوه به هندوستان و آسیای صغیر و از کرمان خرما به سایر کشورها صادر میگشت. در ایران دوره اقلید و سورمق مرکز تولید برگه زردآلو و خراسان ناحیه مهمی برای کشت انواع میوه به شمار می آمد. از زمان غازانخان (سال 700 هجری قمری) کتابی به نام «کتاب در علم فلاحت و زراعت» که نویسنده آن ناشناس است باقیمانده که درسال 1323 هجری قمری توسط عبدالغفار خان نجمالدوله با چاپ سنگی منتشر شده است. بنا به گفته پطروشفسکی در کتاب فوق که دارای فصل های زیادی است، درباره نگهداری تخمها، غلات و اینکه کدام درخت و گیاه از تخم میروید وکدام را باید به صورت نهال کاشت، ویژگیهای انگور و دیگر درختان بارده و بیبار، انواع گیاهان زینتی و شرایط کود (زبل) دادن صحبت گردیده و به هر گیاهی، بخشی تخصیص یافته است. نویسنده در این کتاب به مشاهدهها، تجربهها و امتحان خویش در قلمه زدن(Cutting) پیوند زدن انواع درختان بارده و بیبار و نیز بذرافشانی، نهال کاری و کاشت درختان استناد کرده و چنین بر میآید که شخصاً آزمایش های فنی زیادی درکشاورزی انجام داده است. دانشمندان این سرزمین با وجود مطالعه درباره ویژگیهای دارویی گیاهان، به کارهای به طور کامل فنی نیز میپرداختند و دستگاههایی برای بهرهبرداری از آب تهیه نمودند که از آن جمله میتوان چرخ چاه خودکار (چرخ آب عین) را مثال آورد که محمد حافظ اصفهانی در قرن دهم هجری قمری جزو چهارده اختراع خود ذکر کرده، می نویسد: «هشتم- چرخاب عین است که آب از چاه عمیق، در غایت آسانی کشیده میشود و دلو که بر لب چاه رسید خود، خالی میگردد- بیحرکتی و عملی از خارج» با این همه، پس از غازانخان تا اوایل قرن دهم هجری، یعنی شروع حکمرانی صفویان، دوباره کشاورزی ایران سیری نزولی را طی نمود که دلیل اصلی آن عدم وجود یک حکومت مرکزی و ضعف نیروهای محلی و جنگهای مداوم بین آنها بود. با چیره شدن صفویان بر سراسر ایران و تشکیل یک حکومت مرکزی با قدرت، بار دیگر کشاورزی ایران رونق گرفت. هرچند که با وجود تمام کوششها، حتی در زمان شاهعباس نیز، به رونق پیش از حمله مغول نرسید. در این زمان در تمام ایران درختان میوه به ویژه زردآلو، هلو، به، بادام، انجیر، انار و انگور کشت میشدند. کشت خرما در خوزستان، فارس، کرمان و سیستان مرسوم بود و خرمای ایران (به ویژه خرمای جهرم) بهترین خرمای جهان به شمار میآمد و مقدار زیادی از آن به هندوستان صادر میشد. کشت مرکبات در مازندران و زیتون در مازندران و خوزستان معمول بود. در این دوره خرمای کرمان، پیاز خراسان، انار یزد و شیراز، و نیز پرتقال مازندران به خارج از کشور صادر میگشت. اوژن فلاندن که در آن دوره به ایران آمده بود، در سفرنامه خود مینویسد: زراعت ایران مانند زراعت اروپا است. از زمان صفویان نیز کتابهای کشاورزی مختلفی باقیمانده که مهمترین آنها ارشاد الزراعه، تألیف فاضل هروی در سال 921 هجری قمری است که در سال 1322 هجری قمری توسط عبدالغفار خان نجمالدوله با چاپ سنگی منتشر شده است. پس از صفویان، حکمرانان، هر کدام بر حسب قدرت و ضعف خود اثرهایی بر کشاورزی ایران داشتند که روی هم رفته اثرهای منفی بسیار بیشتر بوده و ایران مانند بسیاری دیگر از کشورها از قافله تمدن عقب افتاد و کشاورزیش حتی از زمان صفویان نیز عقبتر رفت. اولین جنبش به طرف کشاورزی نوین در زمان صدارت شادروان میرزاتقیخان امیرکبیر به وجود آمد. این مرد کاردان، همراه با سایر کارهای اساسی خود، سعی زیادی نیز در پیشبرد کشاورزی نمود وعلاوه بر وارد کردن انواع بذرهای بهنژادی شده، با خارجیها هم قراردادهایی بست و کشاورزی ایران را به سوی پیشرفت جهت داد. در اوایل قرن چهاردهم هجری قمری، با تأسیس اولین مدرسه کشاورزی ایران به نام مدرسه فلاحت مظفری، وارد کردن سیب زمینی و انواع نهالهای میوه، به ویژه سیب و گیلاس، از خارج، باغبانی ایران پیشرفت بیشتری یافت و سپس با ایجاد مدرسههای متوسطه وعالی و دانشکدههای کشاورزی و نیز تأسیس موسسههای دولتی مختلف مثل وزارت کشاورزی، بانک کشاورزی بنگاه توسعه ماشینهای کشاورزی، موسسه اصلاح و تهیه بذر و نهال وغیره به وضع کنونی درآمد. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده