رفتن به مطلب

برنامه ربزی شهری (تعريف و کاربرد برنامه ريزي)


ارسال های توصیه شده

مهدی سورگی

e-mail :

8024b131e4e9a89705dd5ad2e4ad264e.png

برنامه ربزی شهری

- تعريف و کاربرد برنامه ريزي:

- مفهوم برنامه‌ريزي

در صورتي كه بخواهيم تعريفي كلي از برنامه‌ريزي داشته باشيم, مي‌بايستي برنامه‌ريزي را عبارت از كوششي در جهت انتخاب بهترين برنامه‌ها در جهت رسيدن به هدف‌هاي مشخص بدانيم كه ممكن است اين كوشش‌ها و برنامه‌ها, تا مرحله‌ي نهايي هدف نيز پيش نرود, بلكه گام‌هايي در جهت رسيدن به آن باشد.][

برنامه‌ريزي به معناي انديشيدن و تنظيم پيشاپيش امور, قبل از بروز وقايع و رويدادهاست تا در اموري همچون بهداشت, سلامت, رفاه, آسايش و خوشبختي افراد جامعه, نتايج مطلوبي بدست آيد. بديهي است, با برنامه‌ريزي دقيق مي‌توانيم اشتباهات گذشته را جبران كنيم و نسبت به آينده هوشيارتر عمل كنيم.][ii][

به گفته چادويك[1] "برنامه‌ريزي يك سيستم كلي ذهني است. با ايجاد يك سيستم ذهني مستقل اما منطبق بر سيستم دنياي واقعي, ابتدا پديده تحول را شناخته, سپس آن را پيش‌بيني كرده و بالاخره آن را ارزيابي مي‌كنيم, هدف بهينه كردن سيستم دنياي واقعي از طريق بهينه‌ نمودن سيستم ذهني مي‌باشد."][iii][

همچنين برنامه‌ريزي را مي‌توان به صورت ديگري تعريف كرد و آن عبارت است از: كوشش‌هاي انديشمندانه‌ي آدمي براي يافتن راه‌هايي كه به اتخاذ بهترين تصميمات براي تامين رفاه و ايجاد ترقي او منجر مي‌شود. با اين تعريف سه سوال مطرح مي‌گردد:

منظور از انديشمندانه چيست؟

راه‌هاي اتخاذ بهترين تصميمات كدام است؟

مراد از تامين رفاه و ايجاد ترقي چيست؟

براي پاسخگويي به سوالت فوق, از برنامه‌ريزي تعريف ديگري نيز مي‌توان كرد. بنابراين تعريف كه از اجزاي متشكل آن منتج مي‌گردد, برنامه‌ريزي يعني:

بررسي, برآورد و تخمين نيازها

بررسي, برآورد و تخمين امكانات

بررسي, برآورد و تخمين بهترين راه استفاده از امكانات براي برآوردن نيازها

طبيعي است كه در هر مرحله, اين تخمين‌ها بايستي واجد دقت, عدد و رقم باشد. در اين تعريف از برنامه‌ريزي, مسلم است كه نخستين قدم جمع‌آوري آمار و اطلاعات است كه البته بايستي با شيوه‌اي نظام يافته صورت پذيرفته باشد و بر اساس گرايش‌هاي گذشته, حال و آينده استوار باشد. دومين قدم, تجزيه و تحليل اطلاعات بدست آمده است كه آن هم بايستي با شيوه‌اي علمي و منظم صورت گيرد و در حقيقت از يك نوع غربال علمي بگذرد. سومين قدم, ارزشيابي يا به اصطلاح سبك و سنگين كردن آنها است كه نكات مثبت و منفي در جهت رسيدن به هدف‌ها مشخص مي‌گردد. گام چهارم, در جهت تعيين اولويت‌ها است. يعني برنامه‌ريز بايستي, از عوامل مختلف كه در متغيرهاي مختلف براي رسيدن به هدف‌هاي برنامه وضع شده, به انتخاب بهترين‌ها بپردازد. برنامه‌ريز بايستي مشخص كند كه از نظر زمان و امكانات در جهت برآوردن نيازها و رسيدن به هدف‌ها به بهترين صورت پرداختن به كدام عامل مقدم و مرجح است. مرحله آخر نيز, اجراي برنامه است كه با توجه به زمان‌بندي و برآورد امكانات و وسائل, اجراي برنامه صورت مي‌گيرد.[1]

انواع برنامه‌ريزي

برنامه‌ريزي از ديدگاه مسائل اجتماعي و اقتصادي, به منظور ارتقاء سطوح مختلف زندگي جامعه, مي‌توان به چند نوع تقسيم نمود:

 

الف- برنامه‌ريزي كلي (كلان)

اين برنامه‌ريزي, بيشتر به منظور رسيدن به هدف‌هاي كلي و عمومي اقتصادي و اجتماعي انجام مي‌گيرد. مثلاً, برنامه‌ريزي در زمينه‌ي ارتقاء رشد اقتصادي يا صادرات و مبادلات بازرگاني يك كشور را, مي‌توان يك برنامه‌ريزي كلي دانست.

 

ب- برنامه‌ريزي بخشي

اين نوع برنامه‌ريزي, بيشتر در بخش‌هاي مختلف توليدي و اجتماعي صورت مي‌گيرد. مانند: برنامه‌ريزي در بهداشت, ساختمان, كشاورزي, مخابرات و مانند آن.

 

ج- برنامه‌ريزي در سطح طرح (خرد)

اين برنامه‌ريزي در طرح‌ها و پروژه‌هاي داخل بخش صورت مي‌گيرد. مانند: برنامه‌ريزي توسعه‌ي كلينيك در داخل بخش بهداشت, برنامه‌ريزي توسعه‌ي مدارس ابتدايي در بخش آموزشي, يا ارتقاء سطح توليد گندم در بخش كشاورزي.

 

تقسيم‌بندي‌هاي ديگري نيز برنامه‌ريزي شده است كه از اهم آنها مي‌توان به موارد ذيل اشاره نمود:

 

الف- برنامه‌ريزي ملي

در برنامه‌ريزي ملي, برنامه‌ها و سياست‌هاي توسعه‌ي اقتصادي و اجتماعي يك كشور و نحوه‌ي اجراي آن مشخص مي‌گردد. برنامه‌ريزي ملي يا كشوري, هر چند سال يكبار (معمولاً هر 5 سال) براي كل كشور انجام گرفته و شامل كليه‌ي سطوح برنامه‌ريزي كلي, برنامه‌ريزي بخشي و برنامه‌ريزي طرح‌ها مي‌گردد.

 

ب- برنامه‌ريزي منطقه‌اي

در برنامه‌ريزي منطقه‌اي, سياست‌هاي توسعه‌ي اقتصادي و اجتماعي يك منطقه (جزئي از كشور), يا چند منطقه و يا كل كشور در قالب چند منطقه, انجام مي‌گيرد.

 

ج- برنامه‌ريزي شهري

در اين نوع برنامه‌ريزي با توجه به اقتصاد و عملكرد عوامل شهر, نحوه‌ي استفاده از اراضي شهر, محله‌بندي مسكن, ترافيك, فضاي سبز و غيره, در رابطه با جمعيت و فونكسيون شهر مورد بررسي قرار مي‌گيرند.

 

د- برنامه‌ريزي روستايي

در اين برنامه‌ريزي به مسائل و مشكلات روستاها پرداخته شده و مسائلي از قبيل توليد و عرضه‌ي محصولات كشاورزي و دسترسي روستاها به سرويس‌هاي اجتماعي (كلينيك, مسجد, مدرسه, حمام و مسكن) مورد بررسي قرار مي‌گيرند.

 

انواع برنامه‌ريزي از نظر مدت اجرا

از مهمترين انواع برنامه‌ريزي, يكي برنامه‌ريزي مفيد و ديگري برنامه‌ريزي انعطاف‌پذير است. در آغاز رواج برنامه‌ريزي, كه عمر آن را به شكل كنوني نبايد بيش از 70 سال دانست, تصور مي‌شد كه مي‌توان برنامه‌اي معين را براي مدتي معلوم طرح كرد و تا پايان دوره‌ي برنامه, به تمام نكات آن مقيد بود. اما تجارب متعدد نشان داد كه چه در عرصه‌ي برنامه‌ريزي‌هاي اقتصادي و اجتماعي و چه در برنامه‌ريزي‌هاي كالبدي, به حكم پويايي روابط حاكم بر جوامع, مقيد بودن به برنامه‌اي ثابت مشكلاتي را به همراه خواهد داشت كه شايد از بي‌برنامگي نيز بدتر باشد. لذا, با توجه به اين نكات, برنامه‌ريزي را مي‌توان از نظر مدت اجرا, به خاطر بررسي اقدامات انجام شده و جبران اشتباهات يا نواقص, به چند دوره‌ي مشخص تقسيم نمود:

 

برنامه‌ريزي بلندمدت:

كه دوره‌ي اجراي آن بين 10 تا 20 سال است و گاهي به 25 سال نيز مي‌رسد و علت نياز به آن, معمولاً ايجاد يك چهارچوب كلي و آينده نگرانه در زمينه‌ي مورد توجه برنامه است كه بر اساس اين چهارچوب بتوان نيازها و امكانات آينده را مشاهده كرد و تقسيمات, هم‌آهنگي و توازن آنها را بر پايه‌اي گذارد كه هدف‌هاي بلندمدت ايجاب مي‌كند.

برنامه‌ريزي ميان‌مدت:

كه معمولاً مدت اجراي برنامه‌ي آن بين 3 تا 7 سال مي‌باشد و گاه مي‌تواند به ده سال نيز برسد و آن اجراي برنامه‌هايي است كه در قالب همان برنامه‌ريزي بلندمدت و با هدف‌هاي كلي آن, به مرحله‌ي اجرا درمي‌آيد. در برنامه‌ي ميان مدت, رئوس برنامه مشروح‌تر از برنامه‌هاي بلندمدت است و اگر در برنامه‌هاي بلندمدت, هدف‌هاي كلي مورد بحث قرار مي‌گيرد, در برنامه‌هاي ميان مدت به ترتيبي است كه ببينيم راه‌هاي رسيدن به اين هدف‌ها كدام است.

برنامه‌ريزي كوتاه‌مدت:

كه معمولاً مدت اجراي آنها بين 1 الي 2 سال است. معمولاً هر اندازه مدت اجراي برنامه كوتاه‌تر باشد, اجراي آن برنامه‌ها در رابطه با واقعيات, قابليت اجرايي بيشتر و بهتري دارند. از جهت ديگر, هر يك از برنامه‌هاي كوتاه, ميان و بلندمدت در قالب يكديگر انجام مي‌گيرند.

در يك برنامه‌ي دورنگرانه, هدف ارتقاء سطح زندگي مردم و تامين نيازهاي جمعيت يك كشور در بلندمدت است. در قالب اين برنامه‌ها, مي‌توان در برنامه‌هاي 5 تا 7 ساله (ميان مدت) به برنامه‌ريزي منطقه‌اي و اجراي برنامه‌هاي عمراني در سطح مناطق مختلف كشور و در رابطه با امكانات آن منطقه پرداخت؛ يا برنامه‌ها را در هر يك از سطوح بر اساس هدف‌هاي خاصي (مانند ارتقاء سطح آموزش, بهداشت و مانند آن) گذارد؛ و در قالب آنها در طي اجراي برنامه‌هاي 1 الي 2 ساله (كوتاه‌مدت), به اجراي جزئيات و مراحل كوتاه‌تري پرداخت. به عنوان مثال, در قابل برنامه‌ي ميان‌مدت, به توسعه‌ي بهداشت و درمان؛ در طي يك برنامه‌ي كوتاه‌مدت, به ايجاد بيمارستان‌ها يا مراكز درماني اقدام نمود و يا در سطح منطقه يا شهر, با برنامه‌هاي اجرايي ميان‌مدت, فرضاً به توسعه‌ي فضاهاي سبز يا ايجاد مراكز آموزشي همت گمارد.

بر طبق نظر برنامه‌ريزان, مي‌توان برنامه‌ريزي را به اقسام زير طبقه‌بندي كرد: برنامه‌ريزي محلي (شهري), برنامه‌ريزي روستايي, برنامه‌ريزي ناحيه‌اي, برنامه‌ريزي ملي و برنامه‌ريزي بين‌المللي.

 

برنامه‌ريزي محلي (شهري):

اين نوع برنامه‌ريزي از شرايط اقتصادي لازم جهت توسعه شهر تاثير فراواني مي‌پذيرد. براي آن كه تصويري كلي از اين نوع برنامه‌ريزي ارائه كنيم مي‌توانيم بگوييم كه ابتدا طرح توسعه شهر آماده مي‌شود؛ جمعيت در سطح شهر با حفظ كمترين تراكم ممكن به طور يكنواخت پراكنده مي‌گردد؛ مناطق مختلف شهر شكل مي‌گيرد و مقررات مربوط به معابر و آمد و شد, وضع مي‌شود.

برنامه‌ريزي روستايي:

نواحي روستايي بايد بر اساس روشي منظم و مطابق خطوط از پيش تعيين شده, توسعه يابد. از اين رو, در نواحي روستايي نيز بايد روش‌هاي حساب شده‌ي علمي برنامه‌ريزي بكار گرفته شود.

شهر بايد با روستاهاي اطراف از طريق امكانات حمل و نقل مناسب, ارتباط يابد و صنايع روستايي نظير مرغداري, مراكز توليد محصولات لبني, صنايع بافندگي كه در پيوند با محصولات كشاورزي است, مورد توجه قرار گيرد.

 

برنامه‌ريزي ناحيه‌اي:

برنامه‌ريزي ناحيه‌اي به معناي برنامه‌ريزي براي واحدهاي جغرافيايي بزرگ‌تر از يك شهر است كه اصطلاحاً به آن ناحيه مي‌گويند.

برنامه‌ريزي ناحيه‌اي كم و بيش بر اساس اصول برنامه‌ريزي نواحي شهري صورت مي‌گيرد. ناحيه قلمروي را دربر مي‌گيرد كه به آساني در دسترس بوده و بين 15 تا 50 كيلومتر را دربر مي‌گيرد و داراي تعدادي روستا و دهستان باشد.

برنامه‌ريزي ناحيه‌اي با روشي مناسب به توسعه موزون ناحيه كمك مي‌كند. اين نوع برنامه‌ريزي با برنامه‌ريزي بزرگراه‌هاي ناحيه‌اي, حمل و نقل ناحيه‌اي, منابع آب ناحيه‌اي, سيستم دفع فاضلاب و غيره مرتبط است. برنامه‌ريزي ناحيه‌اي توسعه شهرها و روستاهاي موجود در ناحيه را نيز مورد توجه قرار مي‌دهد و به منظور اسكان مجدد افرادي كه از يك مادرشهر انتقال داده شده‌اند؛ مكان‌هايي را مشخص مي‌كند تا شهرهاي جديد را احداث كند.

 

 

برنامه‌ريزي ملي:

برنامه‌ريزي در سطح ملي نيز انجام مي‌شود. اين نوع برنامه‌ريزي به منابع و توانايي‌ها در زمينه‌هاي مختلف ملي, در كل كشور توجه دارد.

برنامه‌ريزي ملي امكان مي‌دهد تا منابع ملي به بهترين شيوه‌ي ممكن براي توسعه كشور مورد استفاده قرار گيرد. كارهاي مهمي نظير ايجاد راه‌آهن, شبكه‌هاي آبياري, ايجاد صنايع سنگين و برق هيدروالكتريك در حيطه برنامه‌ريزي ملي قرار مي‌گيرد.

 

برنامه‌ريزي بين‌المللي:

برنامه‌ريزي بين‌المللي با تاسيس سازمان ملل متحد (U. N. O) بوجود آمد. اين نوع برنامه‌ريزي در پي ايجاد همكاري و هماهنگي بهتر بين ملت‌هاي مختلف جهان است. (U. N. O) آژانس‌هاي متفاوتي را به منظور رهبري مطالعات در زمينه‌هاي گوناگون حيات بشري, نظير بهداشت, مسكن, غذا, آموزش و ... به كار گرفته و راه‌حل‌هاي مناسبي را به منظور حل مشكلات موجود در سطح بين‌المللي ارائه داده است.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
- Chadwick 1996

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[ مقدمه‌اي بر برنامه ريزي شهري، اسماعيل شيعه، مرکز انتشارات دانشگاه علم و صنعت ايران، چاپ پنجم بهمن 1375.

 

 

[[ii] درآمدي برمباني برنامه ريزي شهري، ج.کي.هيراسکار، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ اول بهار 1376

 

[[iii] مدلها در برنامه ريزي شهري، کوين لي ، جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران، چاپ اول شهريور 1366.

 

منبع: همکلاسی

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 9 ماه بعد...

طرح نوسازی ژرژ اوژن بارون هوسمان بسیاری از مناطق پاریس را از طریق طراحی و تنظیم کاربردهای فضا-که بر فرم فیزیکی، عملکرد اقتصادی، تاثیرات اجتماعی محیط شهری و همچنین موقعیت فعالیت های گوناگون درون آن تمرکز دارد-دگرگون نمود. از آنجا که برنامه ریزی شهری با علم مهندسی، معماری و دغدغه های سیاسی و اجتماعی در گیر است، به طور متنوعی شامل تخصص تکنیکی و تلاش هایی چون اراده ی سیاسی، مشارکت عمومی و نظمی آکادمیک می باشد. برنامه ریزی شهری هم به توسعه زمین های خالی (سایت های سبز) و هم به تجدید حیات بخش های موجود شهر می پردازد، بنابراین شامل تعیین اهداف، جمع آوری اطلاعات و تحلیل، پیش بینی، طراحی، تفکر استراتژیک و مشاوره ی عمومی است. فن آوری سیستم اطلاعات جغرافیایی (جی آی اس) به طور روز افزونی برای ترسیم نظام شهری موجود و طرح ریزی نتایج تغییرات مورد استفاده قرار گرفته است. در اواخر سده بیستم اصطلاح توسعه پایدار برای ارائه نتیجه ای ایده آل از مجموع تمام اهداف برنامه ریزی پدید آمد. همانگونه که کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه ی سازمان ملل متحد در گزارش آینده مشترک ما (1987) (Our Common Future ) اعلام نموده، توسعه پایداری توسعه ای است که نیاز امروز را بدون از میان بردن توانایی نسل های آینده برای رفع نیازهای خویش بر طرف نماید. در حالی که بر سر این هدفِ کلی اجماع گسترده ای وجود دارد، در بسیاری از تصمیمات عمده ی برنامه ریزیِ میان اهداف فرعی سبک و سنگین کردن هایی صورت می پذیرد و بر همین اساس اغلب کشمکش هایی به وجود می آید.

سرچشمه های برنامه ریزی شهری مدرن در یک حرکت اجتماعی نهفته است، که در پایان قرن نوزدهم با هدف اصلاح شهری به عنوان یک واکنش علیه بی نظمی شهر صنعتی پدید آمد. بسیاری از نظریه پردازان در دوره ی زمانی یاد شده به دنبال یک شهر آرمانی بودند، با این وجود ملاحظات عملی در رابطه با بهداشت کافی، جابجایی انسان و کالا و فراهم نمودن امکانات رفاهی، اهداف برنامه ریزی را بر آورده نمود. برنامه ریزان معاصر به این می اندیشند که میان تقاضاهای متناقضی چون عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی، حساسیت محیط زیست و میل به زیبایی شناسی تعادل بر قرار نمایند .نتیجه ی یک فرایند برنامه ریزی می تواند یک طرح جامع برای تمام شهر یا ناحیه کلانشهری، یک طرح واحد همسایگی، یک پروژه یا یک مجموعه از سیاست های آلترناتیو باشد. با وجود تلاش برای مجزا ساختن برنامه ریزی از سیاست، اجرای موفقیت آمیز یک برنامه معمولا به کار آفرینی و هوشیاری سیاسی برنامه ریزان و حامیان آن ها بستگی دارد. در صورتی که بسته به دولت، برنامه ریزی به طور فزاینده ای شامل شرکت جستن بخش خصوصی در مشارکت بخش خصوصی - عمومی است.

برنامه ریزی شهری به عنوان یک نظم علمی در دهه ی 1900 پدید آمد. در بریتانیای کبیر اولین برنامه ی طرح ریزی آکادمیک در دانشگاه لیورپول در سال 1909 آغاز شد و اولین برنامه ی امریکای شمالی در دانشگاه هاروارد در سال 1924 پی ریزی شد. این دوره ابتدا در سطح کارشناسی ارشد تدریس شد و برنامه ی درسی آن به طور گسترده ای از یک دانشگاه به دانشگاه دیگر متفاوت است. برخی برنامه ها تاکیدی سنتی بر طرح های کالبدی و کاربری زمین دارند. دیگر برنامه ها-به ویژه آن دسته که درجه دکتری اعطا می نمایند- بیشتر به سمت علوم اجتماعی جهت گیری می کنند. مبنای نظری این نظم، تا حدودی به دلیل عدم شفافیت، بیشتر به وسیله ی موضوعاتی که معرفی می کند تعریف می شود تا هرگونه پارادایم غالب یا رویکرد تجویزی. موضوعات یاد شده (که نماینده مبانی نظری برنامه ریزی شهری هستند) بیشتر شامل این موارد هستند: بازشناسی یک گرایش عمومی و اینکه چگونه باید این گرایش تعیین شود، ویژگی کالبدی و اجتماعی یک شهر آرمانی، امکان تغییر در تطابق با اهداف تعیین شده ی هوشمند، اینکه تا چه میزان توافق بر سر اهداف از طریق ارتباطات امکان پذیر است، نقش شهروندان در مقابل مقامات دولتی و سرمایه گذاران خصوصی در شکل دهی به شهر، و درستی تحلیل های کمّی و مدل های منطقی تصمیم سازی در یک سطح روش شناختی (که در ادامه راجع به آن صحبت شده است). اکثر برنامه های مرحله ای در برنامه ریزی شهری به طور عمده شامل دوره های عملی در موضوعاتی چون سیاست های زیست محیطی، برنامه ریزی حمل و نقل، مسکن و توسعه اقتصادی جامعه است.

 

 

توسعه برنامه ریزی شهری

پیشینه ی اولیه

شواهد برنامه ریزی طی حفاری در ویرانه های شهرهای چین، هند، مصر، آسیای صغیر، کشورهای مدیترانه و امریکای مرکزی و جنوبی به دست آمده است. نمونه های نخستین تلاش برای توسعه شهریِ برنامه ریزی شده شامل سیستم خیابان های منظمی-گاه به صورت مستقیم و گاه شعاعی-، تقسیم بندی شهر به بخش های تخصصی عملکردی، توسعه مراکز فرماندهی کاخ ها، معابد و بناهای عمومی و سیستم های پیشرفته ی بارو و حصار، ذخیره ی آب و زهکشی است. بیشتر این شواهد در شهرهای کوچکتری که در دوره های زمانی کوتاه تر به عنوان کلنی ساخته شدند، وجود دارد. اغلب شهرهای مرکزیِ دول باستانی پیش از آن که به صلاحیت دولتی در اعمال کنترل دست یابند تا اندازه ی قابل توجهی رشد می کردند.

برای قرن ها در طی قرون وسطی، شهرهای کمی در اروپا به وجود آمدند. سرانجام شهرها به عنوان مراکز کلیسا یا اقتدار فئودالی و یا بازرگانی و تجارت توسعه یافتند. همچنان که جمعیت شهری افزایش می یافت محدودیت ایجاد شده توسط دیوارها و باروها باعث ازدحام بیش از حد جمعیت، انسداد نور و هوا و بهداشت بسیار پایین در شهرها شد. بخش های معینی از شهرها، چه توسط عرف و چه توسط حکم، به ملیّت های گوناگون، طبقات اجتماعی و یا پیشه ها محدود می شد، همچنان که این امر در بسیاری از شهرهای معاصر جهان در حال توسعه نیز وجود دارد.

شکل کالبدی شهرها و قصبات قرون وسطی و رنسانس از الگوی روستاها پیروی می کرد و در امتداد جاده و یا تقاطع ها به صورت دایره وار یا اشکال بی نظم گسترش می یافت. بیشتر خیابان ها تنها کمی از مسیرهای پیاده بزرگتر بودند- بیشتر وسیله ای برای برقراری ارتباط بودند تا حمل و نقل- و حتی تا پیش از قرن دوازدهم مفروش کردن خیابان در شهرهای بزرگ اروپایی به طور گسترده ای رواج نداشت. (1184 در پاریس، 1235 در فلورانس و 1300 در لوبک). همچنان که جمعیت شهر افزایش می یافت دیوارها اغلب گسترش می یافتند، اما همزمان شهرهای معدودی بیش از یک مایل در طول گسترش یافتند. برخی اوقات مکان ها تغییر می یافت، مانند لوبک، و با افزایش جمعیت شهرهای جدید زیادی به وجود آمدند که غالبا به اندازه ی یک روز پیاده روی از هم فاصله داشتند. شهرها بر حسب جمعیت رده بندی می شدند، از چند صد نفر تا برای مثال 40000 نفر( مانند لندن در اواخر قرن چهاردهم، اگرچه جمعیت لندن تا پیش از ظهور مرگ سیاه –طاعون- به 80000 نفر رسید). پاریس و ونیز استثنا بودند و جمعیت آن ها به 100000 نفر رسید.

در طول دوره رنسانس تلاش های آگاهانه برای برنامه ریزی شهرها در اروپا ظهوری دوباره یافت. اگرچه این تلاش ها به طور نسبی به بهبود جریان ها و فراهم نمودن دفاع نظامی منجر شد، ولی هدف اولیه آن ها اغلب تجلیل از یک حکمران یا یک دولت بود. از قرن شانزدهم تا پایان قرن هجدهم بسیاری از شهرها با یک شکوه به یاد ماندنی ساخته شدند و پدید آمدند. این امر شاید برای شهروندان خوشایند و الهام بخش بود ولی به ندرت به سلامت آن ها، راحتی خانه هایشان یا بهره وری در تولید، توزیع و بازاریابی کمک می کرد.

دنیای جدید تنها به میزان محدودی ایده های برنامه ریزی سیستم استبدادی اروپا را جذب نمود. طرح پر آب و تاب پیر لنفانت (Pierre L'Enfant) برای واشنگتن دی سی در سال 1791 نمونه ای از این انتقال است؛ این طرح مانند پروژه های جنبش شهر زیبا (City Beautiful projects) ، تنها به مکان گزینی با شکوه بناهای عمومی توجه نمود و کمتر به کارآمدی توسعه مسکونی، تجاری و صنعتی پرداخت. هر چند طرح شبکه بندیِ (شطرنجی) غیر منعطف فیلادلفیا، که توسط ویلیام پن (William Penn) (1682) طراحی شده بود، بیشتر بر طرح شهرهای ایالات متحده تاثیر گذاشت. از آن جا که این طرح ساده ترین روش تقسیم بندی منطقه ی مورد مطالعه بود، در غرب به عنوان طرح پیشگام گسترش می یافت. این طرح با وجود اینکه به توپوگرافی توجهی نداشت به بازار زمین رونق بخشید، زیرا قطعه زمین هایی با اندازه های استاندارد ایجاد نمود که میتوانستند به راحتی - و حتی پنهانی و بدور از کنترل- خرید و فروش شوند.

در بیشتر نقاط جهان طرح های شهری بر ایده ی مکان گزینی فضاهای عمومی در مرکز شهر استوار بودند. با این وجود طرح ها در اصول و قاعده ی توسعه مناطق مسکونی با هم متفاوت بودند. شهر نیوانگلند در ایالات متحده در پیرامون یک فضای مشاع مرکزی رشد یافت. این شهر ابتدا یک علفزار بود، سپس تمرکزی از یک زندگی اجتماعی و مکانی برای خانه ی نشست، میخانه، آهنگری و مغازه ها به وجود آورد، که این ترکیب بعدها در میادین مرکزی شهرها و شهرک ها در سراسر کشور تکثیر یافت. همچنین سنت خانه های تک خانواری مستقل از نیوانگلند منشا گرفت و تبدیل به قاعده ای در نواحی کلانشهری شد. پلازا، مکان یا میدان مرکزی نقطه تمرکز طرح های شهر اروپایی نیز شد. هرچند در مقابل شکل توسعه مسکونی امریکایی (خانه های تک خانواری)، معماری خانه ی اروپایی تحت تاثیر خانه های پیوسته بود؛ در نقاط دیگر دنیا مکان خرید و فروش یا بازار به جای فضای باز نقش مرکزی را برای شهرها ایفا می نمود. اقامتگاه های حیاط دار سبکِ غالب مناطق مدیترانه ای بود، در صورتی که ترکیب خانه های کوچک- که توسط حصار از خیابان مجزا شده بودند- سکونتگاه های آسیایی و افریقایی را شکل می دادند.

 

منبع: انسان شناسی و فرهنگ

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...