soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را ، روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی ، زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سرشکسته ، چشمهایی پینه بسته خسته از درهای بسته ، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده ، میزهای صف کشیه خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی ، پارکهای این حوالی پرسه های بی خیالی ، نیمکت های خماری رونوشت روزها را ، روی هم سنجاق کردم : شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را ، با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من ، صفحه ی باز حوادث در ستون تسلیت ها ، نامی از ما یادگاری قیصر امین پور هیچ ربطی هم به تالار ادبیات نداره باور کنید 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده