مشاعره

[.sOuDeH. 16059]

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا***** نو ح تویی روح تویو خاجه میازار مرا

 

اگر فردا نهان از دیدگانیم

به چشم عشق پیداییم امشب

 

ز بعد روزگار خواجه و شیخ

خداوند غزل ماییم امشب

[Tamana73 28831]

یا رب این بوی که امروز به ما می‌آید

ز سراپرده اسرار خدا می‌آید

[Tamana73 28831]

بوستان را کرمش خلعت نو می‌پوشد

خستگان را ز دواخانه دوا می‌آید

[sigari 704]

اگر فردا نهان از دیدگانیم

به چشم عشق پیداییم امشب

 

ز بعد روزگار خواجه و شیخ

خداوند غزل ماییم امشب

باز امشب دل من قرق گله شد *** بی تاب و بی رمق بی حوصله شد

دردا كه دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا توبیا

[.sOuDeH. 16059]

باز امشب دل من قرق گله شد *** بی تاب و بی رمق بی حوصله شد

دردا كه دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا توبیا

 

اینک این آغوش باز جاده ها

ای سوار عشق! بگذر با شتاب

[Tamana73 28831]

بس کن ای دوست که سنبوسه چو بسیار خوری

که ز سنبوسه تو را بوی گیا می‌آید

[sigari 704]

اینک این آغوش باز جاده ها

ای سوار عشق! بگذر با شتاب

بیا بیا كه مرا با تو ماجرایی هست*** بگوی اگر به گونه ای رفت و گر خطایی هست

[Sepandarmaz 1327]

تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد

حیف باشد که توباشی و مرا غم ببرد

[.sOuDeH. 16059]

بیا بیا كه مرا با تو ماجرایی هست*** بگوی اگر به گونه ای رفت و گر خطایی هست

 

تمام قافله ها آماده شد، ولی خورشید

نیامده ست، گمانم که باز جا مانده است

[Tamana73 28831]

در نمازند درختان و به تسبیح طیور

در رکوعست بنفشه که دوتا می‌آید

[ENG.SAHAND 31645]

تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد

حیف باشد که توباشی و مرا غم ببرد

 

در وصـل هـم ز عـشـق تـو ای گـل در آتشم

عـاشـق نـمـی شـوی کـه بـبـیـنـی چـه می کشم

[Tamana73 28831]

مه دی رفت و بهمن هم بیا که نوبهار آمد

زمین سرسبز و خرم شد زمان لاله زار آمد

[sama-sh 6913]

دلا تا کی در این زندان فریب اینو آن بینی

یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

[Tamana73 28831]

یا رب چه یار دارم شیرین شکار دارم

در سینه از نی او صد مرغزار دارم

[sama-sh 6913]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

قفسم برده به باغیو دلم شاد کنید

[Tamana73 28831]

دی سحری بر گذری گفت مرا یار

شیفته و بی‌خبری چند از این کار

[sama-sh 6913]

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست

واندرطلب طعمه پروبال بیاراست

[Tamana73 28831]

تو را ساقی جان گوید برای ننگ و نامی را

فرومگذار در مجلس چنین اشگرف جامی را

[sama-sh 6913]

الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها....که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

[Tamana73 28831]

آمد بت میخانه تا خانه برد ما را

بنمود بهار نو تا تازه کند ما را