مشاعره

[sigari 704]

دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست

شکسته باد کسی که این چنین‌مان میخواست

تو را سری است که با ما فرو نمی آید --- مرا دلی کهصبوری از او نمی اید

[.sOuDeH. 16059]

تو را سری است که با ما فرو نمی آید --- مرا دلی کهصبوری از او نمی اید

 

دست تو باز میکند، پنجره های بسته را

هم تو سلام میکنی، رهگذران خسته را

[sigari 704]

دست تو باز میکند، پنجره های بسته را

هم تو سلام میکنی، رهگذران خسته را

ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما

جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما

[Tamana73 28831]

امروز جمادها شکفته‌ست

امروز میان زندگانم

چون علم بالقلم رهم داد

پس تخته نانبشته خوانم

[.sOuDeH. 16059]

ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما

جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما

 

ای دل به شب به ماه نظر کن

تا خلوت ستاره سفر کن

 

با یک سبد ترانه و شبنم

از کوچه های عشق گذر کن

[sigari 704]

ای دل به شب به ماه نظر کن

تا خلوت ستاره سفر کن

 

با یک سبد ترانه و شبنم

از کوچه های عشق گذر کن

ناز نکن ناز نکن ای صنم --- عشوه مکن عشوه مکن ای صنم

[.sOuDeH. 16059]

ناز نکن ناز نکن ای صنم --- عشوه مکن عشوه مکن ای صنم

 

من تورا ای نگاهت در آفاق جاری

من ترا خوب ای منتظر میشناسم

 

در مجال غزل از تو گفتن، نگنجد

من ترا ورنه، زین بیشتر میشناسم:hapydancsmil:

[Tamana73 28831]

من عاریه‌ام در آن که خوش نیست

چیزی که بدان خوشم من آنم

[ENG.SAHAND 31645]

من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست

درد آن بــود کـه از پـا درمـان مـن بـیـفـتـد

شهریار

[Tamana73 28831]

در کشتی عشق خفته‌ام خوش

در حالت خفتگی روانم

امروز جمادها شکفته‌ست

امروز میان زندگانم

[ENG.SAHAND 31645]

مــن اخــتــیــار نــکــردم پــس از تـو یـار دگـر

بـه غـیـر گـریـه کـه آن هـم بـه اخـتـیارم نیست

بازم شهریار

[Tamana73 28831]

تا صورت تو قرین دل شد

بر خاک نیم بر آسمانم

 

 

همشون از مولوی

[ENG.SAHAND 31645]

مــرغ دل در قــفــس ســیــنــه مــن مــی نــالـد

بـــلـــبـــل ســـاز تــرا دیــده هــم آواز امــشــب

شهریار

[Tamana73 28831]

بادا مبارک در جهان سور و عروسی‌های ما

سور و عروسی را خدا ببرید بر بالای ما

[ENG.SAHAND 31645]

ای کاش سحـر نایـد و خورشید نـزایـد کامـشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست

شهریار

[.sOuDeH. 16059]

تا من به تو دل دادم، افسانه شده یادم

چون حافظ و مولانا، در رندی و شیدایی

[sigari 704]

تا من به تو دل دادم، افسانه شده یادم

چون حافظ و مولانا، در رندی و شیدایی

یك نفس با ما نشست خانه بوی گل گرفت **** موی خود را شانه كردی شانه بوی گل گرفت

[ENG.SAHAND 31645]

تا من به تو دل دادم، افسانه شده یادم

چون حافظ و مولانا، در رندی و شیدایی

 

یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است

سـعـدی یکی سخنور و حافظ قلندر است

شهریار

[.sOuDeH. 16059]

یك نفس با ما نشست خانه بوی گل گرفت **** موی خود را شانه كردی شانه بوی گل گرفت

 

تو آتش و من رودم، دریا تو و من دودم

هرچند محال اما، چیزی است تماشایی

[sigari 704]

تو آتش و من رودم، دریا تو و من دودم

هرچند محال اما، چیزی است تماشایی

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا***** نو ح تویی روح تویو خاجه میازار مرا