رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ما هیچ یک، مانند خورشید

نوری و گرمایی که جان بخشد به این عالم نداریم

اما به سهم خویش و در محدوده خویش

ما نیز از خورشید چیزی کم نداریم

 

با نور و گرمای محبت

نیروی هستی بخش خدمت

در بین مردم می توان آسان درخشید

بر دیگران تابید و جان تازه بخشید

مانند خورشید!

  • Like 1
لینک به دیدگاه
دوستان لطفا فقط یک بیت

 

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر اید

 

دوست عزیز این شعری که من گذاشتم شعرنوست دیگه یه بیت نداره به نظر من اگه بیتی با بیت بعدی مرتبط بود هر دو رو با هم بیاریم بهتره

 

دست از دامان شب برداشتم

تا بياويزم به گيسوی سحر

خويش را از ساحل افكندم در آب

ليک از ژرفای دريا بی خبر

  • Like 1
لینک به دیدگاه

تو را من چشم در راهم

شباهنگام كه مي گيرند در شاخ تلاجن شايه ها رنگ سياهي

وزان دل خستگانت راست اندوهي فراهم

تو را من چشم در راهم....

  • Like 1
لینک به دیدگاه
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود

رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود

 

 

دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند .......

  • Like 2
لینک به دیدگاه

شب و شمع و شکر و بوی گل و باد بهار

می و معشوق و دف و رود و نی و بوس و کنار

سبزه و آب گل‌افشان و صبوحی در باغ

ناله‌ی بلبل و آواز بت سیم عذار ....

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
×
×
  • اضافه کردن...