monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه ی بامی که پریدیم ،پریدیم لینک به دیدگاه
monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه ی بامی که پریدیم ،پریدیم لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ دل نیست کبوتر که چو برخاست نشینداز گوشه ی بامی که پریدیم ،پریدیم مرده دیگه در من خورشید شهر نگاهت چون تک درختی نگاهم مونده به راهت لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ دل نیست کبوتر که چو برخاست نشینداز گوشه ی بامی که پریدیم ،پریدیم مرده دیگه در من خورشید شهر نگاهت چون تک درختی نگاهم مونده به راهت لینک به دیدگاه
monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ تا اناری ترکی بر می داشت دست فواره خواهش می شد تا چلویی می خواند سینه از ذوق شنیدن می سوخت لینک به دیدگاه
monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ تا اناری ترکی بر می داشت دست فواره خواهش می شد تا چلویی می خواند سینه از ذوق شنیدن می سوخت لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ تا اناری ترکی بر می داشت دست فواره خواهش می شد تا چلویی می خواند سینه از ذوق شنیدن می سوخت تک درختی دور و تنها مانده ام ای باد کوی پای با من از گلگشت زرّین بهاران مژدگانی ده لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ تا اناری ترکی بر می داشت دست فواره خواهش می شد تا چلویی می خواند سینه از ذوق شنیدن می سوخت تک درختی دور و تنها مانده ام ای باد کوی پای با من از گلگشت زرّین بهاران مژدگانی ده لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ هر کجا یوسوف رخی باشد چو ما جنت است آنجا گر چه باشد قعر چاه تک درختی دور و تنها مانده ام ای باد کوی پای با من از گلگشت زرّین بهاران مژدگانی ده لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ هر کجا یوسوف رخی باشد چو ما جنت است آنجا گر چه باشد قعر چاه تک درختی دور و تنها مانده ام ای باد کوی پای با من از گلگشت زرّین بهاران مژدگانی ده لینک به دیدگاه
monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا آنچه این نامردمان با جان انسان میكنند لینک به دیدگاه
monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا آنچه این نامردمان با جان انسان میكنند لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ ناز مکن ناز مکن ای صنم , عشوه مکن عشوه مکن هلهله آغاز مکن این منم ناز می کشم هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا آنچه این نامردمان با جان انسان میكنند 1 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ ناز مکن ناز مکن ای صنم , عشوه مکن عشوه مکن هلهله آغاز مکن این منم ناز می کشم مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم لینک به دیدگاه
monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ موهات را ببند دلم را تکان نده در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن:tael_147: لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ موهات را ببند دلم را تکان ندهدر من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن:tael_147: نگهی گمشده در پرده ی اشک حسرتی یخ زده در خنده ی سرد لینک به دیدگاه
monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ در زمانی که وفا قصه ی برف به تاستان است لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ ترسم این شعله ی سوزنده ی عشق آخر آتش فکند بر جانت لینک به دیدگاه
monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ تا نگاه می کنی وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۸ یاد آن پرتوی سوزنده ی عشق كه زچشمت به دل من تابید لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده