رفتن به مطلب

تحلیل شخصیت شماره3 .. ( fanous )


ارسال های توصیه شده

تو چون ترسیدی نام دکتر اوری

ز قر ص و دوا وشفاسخن میان اوری

نترس ای فرو مایه جان

مدیر و دکتر که هیچ اجان هم اوری

چنان من زنم بر فرق او

که نادان شود گور به گور

ای بذدل نامدار نو اندیشمان

بیا که ایزد توانگر بود

چنان که روزی تو در جای دگر بود

 

چه کس شعر گفتن بیاموختت؟

چنین بی محابا ترا سوختت؟

به آن به که دیگر نگویی تو نظم

بجایش پی باده گردی و بزم

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 311
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

عجب بزمي ، شده ست محل عيش و نوش

چه خوش مي گذرد اي عزيزان من

مدير مذاهب ، در اين بزم هست

خيالها راحت باشد اي دوستداران من

اي مهندس شما و امير خوش باشين و من

نگهباني دهم تا كه دكتر نيايد به سر وقتمان

 

:ws47::ws47::ws47::ws47::ws47::ws47:

 

من اری کز خندی تو شاد گشتم

دیوانه و می خواری جام شراب گشتم

من مینویسم ای شیر زن

تو هم اری ای مدیر کلک

چنان که رستم زند گرز بر دیواسیر

منم حالی بگرفتم از این ببر پیر

شنیدم که گشته افزون و گران

سوراخی که بوده از ان موش در ان زمان

یکی نرم خو تر ز من دیده ای؟

و یا از کسی این تو بشنیده ای؟

کجا شد پلنگی چو من مهربان؟

و یا خفته می ماند در آشیان؟

من آن شیر باشم که نرمش کنم

همه آهوان را نوازش کنم

من آنم که حتی به جنگ آوری

ندارم به جودم به جز گوهری

:ws3:

سمیرا بود خواهر خرد من

دگر گوشه ی خوش زبان کرد من

نبینم که بی اذن جان در رهش

دهی خویش قربان کنی بر سرش

که من را رگ غیرت آید بجوش

برآرم از آن پس غریو و خروش

شوم موج توفان و از پی کنم

هر آن ساقه را چون به هم بشکنم

:ws3:

تو گر غیرت واندیشه میداشتی

تو گر مکنت وگوهری داشتی

تو گر اندرین انجمن پست ومقام میداشتی

که جایگهت ایچنین خز نبود

جوکت نقل هر کوی وبرزن نبود

تو که زمانی میومیویی داشتی

چرا برایم ادعای ببری کنی

بدان ای گردن اویز دراز زینتی

تو برای این کارها بسیار کوچکی

هفت شهر عشق را خوش فکر بگشت

تو هنوز اندر خم یک کوچه ای

:ws28::ws28::ws28:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
چه کس شعر گفتن بیاموختت؟

چنین بی محابا ترا سوختت؟

به آن به که دیگر نگویی تو نظم

بجایش پی باده گردی و بزم

 

از ان به که کپی پیست کنم

سخن از این وان رو نویسی کنم

همی گویم این شعر از بهر خویش

ضعیف ست و رنجور ولی نیست بیم

برایم همین یک کافی بود

که حالت گرفته بود..............:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
من اری کز خندی تو شاد گشتم

دیوانه و می خواری جام شراب گشتم

من مینویسم ای شیر زن

تو هم اری ای مدیر کلک

چنان که رستم زند گرز بر دیواسیر

منم حالی بگرفتم از این ببر پیر

شنیدم که گشته افزون و گران

سوراخی که بوده از ان موش در ان زمان

 

تو گر غیرت واندیشه میداشتی

تو گر مکنت وگوهری داشتی

تو گر اندرین انجمن پست ومقام میداشتی

که جایگهت ایچنین خز نبود

جوکت نقل هر کوی وبرزن نبود

تو که زمانی میومیویی داشتی

چرا برایم ادعای ببری کنی

بدان ای گردن اویز دراز زینتی

تو برای این کارها بسیار کوچکی

هفت شهر عشق را خوش فکر بگشت

تو هنوز اندر خم یک کوچه ای

:ws28::ws28::ws28:

 

از ان به که کپی پیست کنم

سخن از این وان رو نویسی کنم

همی گویم این شعر از بهر خویش

ضعیف ست و رنجور ولی نیست بیم

برایم همین یک کافی بود

که حالت گرفته بود..............:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

 

خدایا ببخشا که تندی ببایست کرد

یکی را به خاکت بشایست کرد

که هرچه بر او مهر کردم چه شد؟

ز راه کژی خارج اندر نشد

ببایست چوب تر و پای او

فلک بر سر و صورت و روی او

که شاید کمی کاهلی کم کند

چنین خامی و جاهلی کم کند

وگر نه نه عاقل در افتد به شیر

که با غرشی او برآرد به زیر

تو دانی که من شیر و برنا بوم

به جنگ آوری با یلان تا بوم

  • Like 2
لینک به دیدگاه
خدایا ببخشا که تندی ببایست کرد

یکی را به خاکت بشایست کرد

که هرچه بر او مهر کردم چه شد؟

ز راه کژی خارج اندر نشد

ببایست چوب تر و پای او

فلک بر سر و صورت و روی او

که شاید کمی کاهلی کم کند

چنین خامی و جاهلی کم کند

وگر نه نه عاقل در افتد به شیر

که با غرشی او برآرد به زیر

تو دانی که من شیر و برنا بوم

به جنگ آوری با یلان تا بوم

افسوس که نادانی

افسوس که تنگ است وقت

افسوس که سمیرا رفت

افسوس برای تو

افسوس که دلم بحالت سوخت

افسو که نالانی و گریانی

افسوس که امشب ستاره کم نورست

افسوس که ساز من نا کوک ست

افسو س که خواب الودم

افسوس که باید گفت

افسوس که باید رفت

افسوس برای ترس تو

افسوس برای شعر تو

افشوس که من میرم

افسوس که سرت بشکست

افسوس خداحافظ

افسوس افسوس افسوس .................:icon_gol:

مرا به خاطرت بسپار

همینک میروم

ولی فردایی هست

خوش فکری هست وامیری که برایش شعر بنویسم

رفیق شرمنده اگه ناراحتت کردم.خیلی باحالی تا فردا که برگدم چند تا از شعرام رو برات بنویسم شب بخیر........:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
مامان جونم

سمیرا به حرفت گوش کرد اومد از من معذرت خواهی کرد

گفت ببخشمش که نذاشت زیاد اذیتش کنم

 

وا!!!

عجب رویی داریا

اومدما با جارو برقی :ws46:

 

اميررررررررررررر

مامان به تو گفت بياي از من عذر خواهي كني...

دهه:w00::w00:

 

خیلی روش زیاده

چیکارش کنیم؟ :ws52:

 

خوب معذرت خواهیت رو پذیرفتم

حالا که معذرت خواهی کردی امشب تلافی این 2 3 شب رو می کنم و بیشتر اذیتت می کنم

 

 

امییییییییییییییییییییییییییر:w00:

نزار دستم روت بلند شه :ws46:

ابجیتو اذیت نکن :icon_pf (34)::w00:

بيا تا حاليت كنم:banel_smiley_90::banel_smiley_90::w00::167:

 

 

با هم حالیش کنیم :ws3:

عجب بزمی هم راه انداخته ها :w00:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
عجب بزمي ، شده ست محل عيش و نوش

چه خوش مي گذرد اي عزيزان من

مدير مذاهب ، در اين بزم هست

خيالها راحت باشد اي دوستداران من

اي مهندس شما و امير خوش باشين و من

نگهباني دهم تا كه دكتر نيايد به سر وقتمان

 

:ws47::ws47::ws47::ws47::ws47::ws47:

 

سمیرا خیلی باحال بود :ws28::ws28:

حرف نداره شعر گفتنت

 

یکی نرم خو تر ز من دیده ای؟

و یا از کسی این تو بشنیده ای؟

کجا شد پلنگی چو من مهربان؟

و یا خفته می ماند در آشیان؟

من آن شیر باشم که نرمش کنم

همه آهوان را نوازش کنم

من آنم که حتی به جنگ آوری

ندارم به جودم به جز گوهری

:ws3:

سمیرا بود خواهر خرد من

دگر گوشه ی خوش زبان کرد من

نبینم که بی اذن جان در رهش

دهی خویش قربان کنی بر سرش

که من را رگ غیرت آید بجوش

برآرم از آن پس غریو و خروش

شوم موج توفان و از پی کنم

هر آن ساقه را چون به هم بشکنم

:ws3:

 

به به:ws37:

خوشم اومد

دارم تجدید نظر میکنم که دعفات کنم :ws37:

در مورد مامانی شعر نمیتونی بگی :ws3:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
سمیرا خیلی باحال بود :ws28::ws28:

حرف نداره شعر گفتنت

 

 

مامان از بس اينا شعر گفتن منم خواستم كم نيارم :ws47::ws47::ws47:

بده مي دونم:ws28:

:ws28::ws28:

به به:ws37:

خوشم اومد

دارم تجدید نظر میکنم که دعفات کنم :ws37:

در مورد مامانی شعر نمیتونی بگی :ws3:

 

مامان ديدي ؟من از گناهش گذشتم آخه ازم حمايت كرد:girl_blush2::girl_blush2:
  • Like 3
لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان

من دیروز اومدم کنترل تاپیک متاسفانه سایت خیلی کند شد وباز نمیشد

امروز خبر رسیده که پر از اسپم شده :icon_pf (34):

الان میرم میبینم

تشکر ها برای همه سر جاش هست

و لی اسپم ها رو ببینم چی بوده اگه پاک شدن پیشاپیش عذر میخوام

لینک به دیدگاه
من دیروز اومدم کنترل تاپیک متاسفانه سایت خیلی کند شد وباز نمیشد

 

امروز خبر رسیده که پر از اسپم شده :icon_pf (34):

 

الان میرم میبینم

تشکر ها برای همه سر جاش هست

و لی اسپم ها رو ببینم چی بوده اگه پاک شدن پیشاپیش عذر میخوام

پاك نكن نادر جان

بفرستشون تالار صنايع

بخش گفتگوها

حيفن دوستان زحمت كشيدن اومدن و وقت گذاشتن

ممنونم:girl_blush2:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان
پاك نكن نادر جان

بفرستشون تالار صنايع

بخش گفتگوها

حيفن دوستان زحمت كشيدن اومدن و وقت گذاشتن

ممنونم:girl_blush2:

 

ای خدا....یعنی تالار گفتگوی صنایع انقدر کچله؟!:icon_pf (34):

این یوحی کجاست پس؟:w00:

لینک به دیدگاه
ای خدا....یعنی تالار گفتگوی صنایع انقدر کچله؟!:icon_pf (34):

این یوحی کجاست پس؟:w00:

يعني چي؟

منظورم به پاتوق تالار صنايع است

تالار خودمه ايرادي داره امين خان؟:167::167:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان
يعني چي؟

منظورم به پاتوق تالار صنايع است

تالار خودمه ايرادي داره امين خان؟:167::167:

 

می خوای یه سر بیایم پاتوق صنایع اسپم بارونت کنیم؟!:smiley (18):

لینک به دیدگاه
می خوای یه سر بیایم پاتوق صنایع اسپم بارونت کنیم؟!:smiley (18):

اوهم بيا خوش آمديييييييييييييييييييي

باعث افتخار ماست قربان:w72:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
می خوای یه سر بیایم پاتوق صنایع اسپم بارونت کنیم؟!:smiley (18):

بیخیال پسر ......:ws46:

اینکاره نیستی..............:ws28::ws28::ws28:

با خانوم مدیر ما درست صحبت کن............:167::167::167:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان
اوهم بيا خوش آمديييييييييييييييييييي

باعث افتخار ماست قربان:w72:

دستو بالم وا شه حتماً یه سر میزنم....:banel_smiley_4:

بیخیال پسر ......:ws46:

اینکاره نیستی..............:ws28::ws28::ws28:

با خانوم مدیر ما درست صحبت کن............:167::167::167:

 

برو چیزفکر جان...چقدر اسمت شبیه مرحوم چیزفکره!:ws3:

ما یه عمره موهامونو تو این راه سپید کردیم!:smiley (18):

خانوم مدیر امر کنن ما همین الان سیگارو تو کف دست خاموش میکنیم!:smiley (18):

لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...