amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ پیشی ها رو می فرستم سراغت هاااااااااااااااااا 1 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ پیشی ها رو می فرستم سراغت هاااااااااااااااااا :ws42: 3 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ قربون مهندس خوش فکر بشم منداداش این باتوم الکی ها چیه می گیری دستت؟ من خودم از این برقی ها دارم می خوای رو تو امتحان کنم؟ :icon_pf (34)::icon_pf (34)::icon_pf (34): سمیرا خانوم این پیشیه خطرناکه ها.................. میگم اگه موافقید به روش های مخصوص خودم درستش کنم امیر هرکه با ما درافتاد ورافتاد............... 2 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ :icon_pf (34)::icon_pf (34)::icon_pf (34):سمیرا خانوم این پیشیه خطرناکه ها.................. میگم اگه موافقید به روش های مخصوص خودم درستش کنم امیر هرکه با ما درافتاد ورافتاد............... عرض شود که.... من آنم که رستم مرا می ستود سیاوش مرا تاج سر می نمود من آنم که کورش نیای من است جهان را چو با یاد من می گشود حالا خود دانی 2 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ عرض شود که....من آنم که رستم مرا می ستود سیاوش مرا تاج سر می نمود من آنم که کورش نیای من است جهان را چو با یاد من می گشود حالا خود دانی تو انی که اندرین رزم بزم کنی. دل شیر وببر را پر زنیشخند کنی. تو انی که زفریاد بچه ای در تخت خویش خودت رو خیس و بد بو کنی بترس از فریاد خوش فکر پیر که تیر از کمند خوش فرم خویش بیاندازد زسوی مغز پر زخالی تو. و اینک به پایان رسد عمر تو............... :ws28: 2 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ عجب بزمي شده هاااااااااااااا بگين ادامه بدين 4 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ تو انی که اندرین رزم بزم کنی.دل شیر وببر را پر زنیشخند کنی. تو انی که زفریاد بچه ای در تخت خویش خودت رو خیس و بد بو کنی بترس از فریاد خوش فکر پیر که تیر از کمند خوش فرم خویش بیاندازد زسوی مغز پر زخالی تو. و اینک به پایان رسد عمر تو............... :ws28: نه رزمی که در آن شدی خوش تراست که پایان شه نامه ناخوش تراست به وادی شعر و زبان و ادب تو چوبی و شعر من آتش تراست مرا در دهان چون زبانی است رام ولیکن ترا اسب سرکش تراست سوی کعبه شو آب توبه بنوش وگرنه ترا چوب و ترکش تراست 2 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ عجب بزمي شده هاااااااااااااابگين ادامه بدين بپا گشته این بزم در خان تو دو صد آفرین باد بر جان تو اگر می رسانی مرا ای عزیز برقص آورم انجمن سان تو 1 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ بپا گشته این بزم در خان تودو صد آفرین باد بر جان تو اگر می رسانی مرا ای عزیز برقص آورم انجمن سان تو تو مختاري اي جان من به رقص آراي ، اين انجمن 2 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ نه رزمی که در آن شدی خوش تراستکه پایان شه نامه ناخوش تراست به وادی شعر و زبان و ادب تو چوبی و شعر من آتش تراست مرا در دهان چون زبانی است رام ولیکن ترا اسب سرکش تراست سوی کعبه شو آب توبه بنوش وگرنه ترا چوب و ترکش تراست چنین گفته اند ایینیان کهن که در کشاکش شمیر های پر ثمن به نیکی بجنگید و پیکار کنید کمند و زه و شمشیر عریان کنید ببرید خورشید را از میان به نیمی کنید کله ی دشمنان مبر از یاد خویش ای جنگجوی همیشه بمان با دوستان نرمخوی که ایزد سراید چنین در بهشت برین درود بر شما ای جونان نیک سیرت خوش جبین 2 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ چرا من نمیشناسمش:rose: عزيزم كم سعاتي از بنده بوده:flowerysmile: 3 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ عزيزم كم سعاتي از بنده بوده:flowerysmile: اختیار دارین من کم کاری کردم الان میام باهات اشنا بشم 2 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ عجب بزمي شده هاااااااااااااابگين ادامه بدين در این بزم عیش وطرب بخوابان ای دوست کل این پلنگ تویی که نام داری سمیرا بدان من دهم جان برایت در هر زمان ای خوش زبانه خوش بیانه خوش صدا ای مدیر باحال و دوستدار کاربران:icon_gol::icon_gol: 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ نترسی که دکتر ز ره سر رسد؟ همه بزم از خشم آتش کشد؟ ولیکن اگر می رسانی مرا دو جام پیاپی رسانی مرا یکی خود خورم دیگری دکتری برقص آورم او چو از هر دری وگر سر رسد آن مدیر بزرگ دگر جام ده لیک جام سترگ که تا او شود مجلس آرای ما شود هم صدا و هم آوای ما دگر کس نماند که در این انجمن که توبیخ نامه فرستد به من 3 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ اختیار دارین من کم کاری کردم الان میام باهات اشنا بشم بيا عزيزممممممممممممممممممممممممممم:aghosh: 3 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ در این بزم عیش وطرببخوابان ای دوست کل این پلنگ تویی که نام داری سمیرا بدان من دهم جان برایت در هر زمان ای خوش زبانه خوش بیانه خوش صدا ای مدیر باحال و دوستدار کاربران:icon_gol::icon_gol: عجب بزمي ، شده ست محل عيش و نوش چه خوش مي گذرد اي عزيزان من مدير مذاهب ، در اين بزم هست خيالها راحت باشد اي دوستداران من اي مهندس شما و امير خوش باشين و من نگهباني دهم تا كه دكتر نيايد به سر وقتمان :ws47::ws47::ws47: 2 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ چنین گفته اند ایینیان کهنکه در کشاکش شمیر های پر ثمن به نیکی بجنگید و پیکار کنید کمند و زه و شمشیر عریان کنید ببرید خورشید را از میان به نیمی کنید کله ی دشمنان مبر از یاد خویش ای جنگجوی همیشه بمان با دوستان نرمخوی که ایزد سراید چنین در بهشت برین درود بر شما ای جونان نیک سیرت خوش جبین در این بزم عیش وطرببخوابان ای دوست کل این پلنگ تویی که نام داری سمیرا بدان من دهم جان برایت در هر زمان ای خوش زبانه خوش بیانه خوش صدا ای مدیر باحال و دوستدار کاربران:icon_gol::icon_gol: یکی نرم خو تر ز من دیده ای؟ و یا از کسی این تو بشنیده ای؟ کجا شد پلنگی چو من مهربان؟ و یا خفته می ماند در آشیان؟ من آن شیر باشم که نرمش کنم همه آهوان را نوازش کنم من آنم که حتی به جنگ آوری ندارم به جودم به جز گوهری سمیرا بود خواهر خرد من دگر گوشه ی خوش زبان کرد من نبینم که بی اذن جان در رهش دهی خویش قربان کنی بر سرش که من را رگ غیرت آید بجوش برآرم از آن پس غریو و خروش شوم موج توفان و از پی کنم هر آن ساقه را چون به هم بشکنم 3 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ نترسی که دکتر ز ره سر رسد؟همه بزم از خشم آتش کشد؟ ولیکن اگر می رسانی مرا دو جام پیاپی رسانی مرا یکی خود خورم دیگری دکتری برقص آورم او چو از هر دری وگر سر رسد آن مدیر بزرگ دگر جام ده لیک جام سترگ که تا او شود مجلس آرای ما شود هم صدا و هم آوای ما دگر کس نماند که در این انجمن که توبیخ نامه فرستد به من تو چون ترسیدی نام دکتر اوری ز قر ص و دوا وشفاسخن میان اوری نترس ای فرو مایه جان مدیر و دکتر که هیچ اجان هم اوری چنان من زنم بر فرق او که نادان شود گور به گور ای بذدل نامدار نو اندیشمان بیا که ایزد توانگر بود چنان که روزی تو در جای دگر بود 3 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ یکی نرم خو تر ز من دیده ای؟و یا از کسی این تو بشنیده ای؟ کجا شد پلنگی چو من مهربان؟ و یا خفته می ماند در آشیان؟ من آن شیر باشم که نرمش کنم همه آهوان را نوازش کنم من آنم که حتی به جنگ آوری ندارم به جودم به جز گوهری سمیرا بود خواهر خرد من دگر گوشه ی خوش زبان کرد من نبینم که بی اذن جان در رهش دهی خویش قربان کنی بر سرش که من را رگ غیرت آید بجوش برآرم از آن پس غریو و خروش شوم موج توفان و از پی کنم هر آن ساقه را چون به هم بشکنم :ws37::ws37: 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده