رفتن به مطلب

تحلیل فقر در فضای شهری


ارسال های توصیه شده

رواج تکدی گری در خیابان ها و حضور کارتون خواب ها در گوشه و کنار پارک ها از نماد های اصلی فقر شناخته شده اند کهeditor عموماً در فضای شهری خود نمایی می کنند. این مسایل چند سالی است که به یکی از مباحث روز ژورنالیستی تبدیل شده اما بررسی عمیق علل، پیامد ها و ارائه راهکار هایی برای حل آنها قطعاً از وظائف جامعه شناسان شهری و صاحب نظران حوزه آسیب های اجتماعی است.

در همین راستا، دكتر علي مدرس استاد دانشگاه ايالتي كاليفرنيا در نشست بيست و چهارم ارديبهشت ماه گروه علمي ـ تخصصي شهر كه در سالن كنفرانس انجمن جامعه‏شناسي ايران برگزار شد، به تحليل فقر در فضاي شهري در نمونه شهر لس آنجلس پرداخت.

او در بحث خود بر اين نكته تأكيد كرد كه مبارزه با فقر در فضاي شهري، علاوه بر مبارزه با فضاي فقر، مبارزه با عوامل شكل دهنده فقر را نيز مي‏طلبد.

دكتر مدرس در ابتداي سخنان خود گفت: در مورد مسأله فقر و شهر كارهايي انجام شده و به اين نتيجه رسيده‏ايم كه فقر جنبه‏هاي كيفي و كمي دارد اما متأسفانه در سياستگذاري شهري به صورت كيفي نمي‏شود كار كرد و بيشتر بررسي عددي مورد توجه قرار مي‏گيرد اين در حالي است كه مفهوم فقر در رابطه با برخورد جامعه با آن مهم‏تر است.

وي افزود: از مسائلي كه در جامعه آمريكا با فقر مطرح مي‏شود اين است كه اولاً فقر جنبه نسبي دارد يعني تجربه فقر يك فقير لس آنجلسي با يك فقير شهر كوچك و روستايي متفاوت است و ثانياً فقري كه درجامعه آمريكاست نسبت‏هاي مختلف و زيربناهاي مختلفي در جامعه دارد يعني علاوه بر مسأله درآمد، مسائل مختلفي مثل نژاد و ... در آن دخيل است در نتيجه زيربناي فقر بين قوم‏هاي مختلف و مهاجران مختلف نيز متفاوت است.

به گفته دكتر مدرس، فقر معناي بالاتري هم از نظر جامعه دارد، فرد فقير عموماً خارج از نرمال محسوب مي‏شود و اينكه مسئوليت به وجود آمدن فقر را فرد يا جامعه مي‏دانيم و يا اينكه چگونه فقرزدايي مي‏كنيم خود مسأله را متفاوت مي‏كند.

وي تأكيد كرد: به نظر من شناخت فقر در حد لس آنجلس يكي از مشكل‏ترين مسائل اجتماعي است چرا كه هم ديد منفي نسبت به آن وجود دارد و هم بررسي مسأله فقر به نمودار فرهنگ كسي كه فقر را مي‏بيند و كسي كه فقير است در نقطه‏اي كه به فقرا خدمات بايد ارائه شود، تلاقي پيدا مي‏كند.

مدرس ادامه داد: اينكه آيا فقر بايد در يك مقطع زماني يا در زمان‏هاي مختلف توصيف شود، نيز مسأله ديگري براي تحليل آن است. به بيان ديگر، فقيري كه در دهه 60 زندگي مي‏كرده با فقيري كه دهه اول قرن بيست و يكم زندگي كرده نمي‏توانند يك خاطره مشترك از فقر داشته باشند.

وي افزود: با مسأله فقر به صورت فردي مي‏توان روبرو شد اما وقتي اين مسأله در فضاي شهري بررسي مي‏شود، فضايي و محلي هم به آن اضافه خواهد شد و اين دو معني دو نوع سياستگذاري در خدمات رفاهي براي شخص و سيستم توسعه در يك فضا را در بر مي‏گيرد كه در سياستگذاري شهري آمريكا از دهه 60 به بعد حتي مسائل فضايي و محلي و شهري مهم‏تر فرض شده است.

وي در ادامه بحث خود مسأله، توصيف فقر را بسيار مهم ارزيابي كرد و گفت كه اورشانسكي، اقتصادداني كه در اين باره تحقيق كرده در توصيف فقر مي‏گويد در يك خانواده فقير، پيش از درآمد براي غذاي سالم بايد پرداخته شود و اين جزء ابتدايي‏ترين توصيف‏هاست به اين معني كه توصيف فقر ابتدا از مسأله غذا و خوراك شروع شد اما در نظر گرفته نشده بود كه خرج غذا در شهرهاي بزرگ و كوچك فرق دارد به همين دليل اين توصيف از همان آغاز با مشكل مواجه بود.

وي افزود: فقر براساس محورهاي خاصي در سطح كلي كشوري توصيف مي‏شود. به عنوان مثال آمار سرانه سال 1970 براي اولين بار فضاي فقر را اين گونه توصيف كرد كه خط فقري فضا، 20% جمعيت يك محله است. در دهه 60 مسأله فقر را با عنوان ديگري ارتباط دارند مثل درصد بچه‏هاي زير 18 سالي كه با پدر و مادر زندگي نمي‏كنند و درصد فاميلي‏هايي كه بيش از 3000 دلار درآمد دارند. درصد افراد 25 سال يا بزرگتر با تحصيلات كمتر از 8 سال، درصد كارگران غير حرفه‏اي و خانه‏هايي كه در حالت تخريف واقع شدند نيز از اين نمونه‏ها هستند.

مدرس در بحث خود در زمينه زيربناهاي فقر گفت: فقر مي‏تواند يك اتفاق زماني كوتاه باشد مي‏توان توصيف كرد كه در هر فردي چه احتمالي وجود دارد كه حداقل در يك سال از زندگي خود، با فقر روبرو شود.

علاوه بر آن، فقر جنبه‏هاي منطقه‏اي مختلفي نيز دارد، به فقر در يك منطقه هم مي‏توان در طيف زماني نگاه كرد. همچنين اينكه فقر در چه گروه‏هايي اتفاق مي‏افتد نيز قابل بررسي است.

به گفته دكتر مدرس، در بحث گسترش فضاي فقر دو راه تحليل وجود دارد، يك سيستم اينكه آيا فقر از يك محله به يك محلة ديگر توسعه پيدا مي‏كند و فاصلة محله‏ها در آنها تأثير دارد؟ نظام محلة فقر در توسعة آن تأثير دارد و مي‏توان با رسم حيطة فقر به طور سالانه چگونگي توسعه و جهت توسعه مطالعه كرد. مسأله دوم به ما مي‏گويد كه محله‏ها بين 1990 و 2000 رابطه‏اي با هم دارند ولي جهت گسترش را مشخص نمي‏كند. براي پاسخ دادن به اين پرسش‏ها، اگر فقر را در فضا توصيف كنيم مي‏توان با كمك گرفتن از معادلات آماري مانند (Variance) (Standard deviation) (mean) مركز فقر شهر را مشخص كرد.

در شرق آمريكا فقر براي سياهپوست‏ها تعريف مي‏شود و در لس آنجلس مناطقي را فقير اعلام مي‏كنند كه آفريقايي تبار هستند و از لاتين‏ها صرف نظر مي‏شود. و اين نشان مي‏دهد كه معني فقر خيلي مهم‏تر از ميدان فقر است. در واقع به راحتي مي‏بينيم در سيستمي كه كيفيت مهم است معني فقر وارد شده و چنان خطي براي فقر زدايي اعلام مي‏كند. در لس آنجلس موفق‏ترين سيستم به 81 هزار نفر كمك مي‏كند در حالي كه بنابر تعاريف آنها 107 ميليون فقير در شهر وجود دارد.

دكتر مدرس تأكيد كرد: بايد بين فقر فضائي و فقر شخصي تمايز قائل شد. نمي‏توان فقط روي فقر فضائي كار كرد و سيستم‏هاي مورد بحث به ما كمك مي‏كند بتوانيم توجيه كنيم كه فقر در فضا چگونه كار مي‏كند.

 

نوشته شده توسط مریم اسعدی

5f1f5a2838e913bcf34f27796890282f.png

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...