رفتن به مطلب

جایگاه طراحی شهری در طرحهای توسعه شهری


ارسال های توصیه شده

جایگاه طراحی شهری در طرح‌های توسعه شهری

شهر مقوله پیچیده‌ای است كه حل مشكلات آن همكاری و همفكری تمامی رشته‌ها و تخصص‌های مربوط بهآن را می‌طلبد.

نه می‌توان صرفاً مسایل فنی آن را مدنظر قرار داد و نه می‌توان فقط به مسایل زیباشناختی آن توجه كرد. هر رشته و تخصصی فقط می‌تواند گوشه‌ای از واقعیت موجود را آشكار كند و راه حل مورد نیاز را پیشنهاد دهد. عدم شناسایی، تمامی جوانب و ابعاد یك شهر و عدم هماهنگی میان پیشنهادهای بخشی تخصصی‌های مختلف، نه فقط جامعیت طرح را زیر سوال می‌برد، بلكه می‌تواند برای آینده شهر نیز فاجعه‌آمیز باشد.

دانش طرحی شهری نیز از جمله تخصص‌هایی است كه از دیدگاه خودبه شهر و مسایل آن می‌پردازد. این رشته بایستی به عنوان یك تخصص مكمل فعالیت‌های دیگر برنامه‌ریزی شود و توسط بخش‌های تخصصی دیگر تكمیل گردد.

لذا دانش طراحی شهری امروز، فعالیت تخصصی خود را در فرآیندی فرارشته‌ای تعقیب و تثبیت می‌كند.

داعیه نقش هماهنگ كننده و رهبر اركستر برای طراحی شهری به همان اندازه انحرافی است كه كتمان و انكار نقش موثری كه این رشته در ارتقا كیفیت محیط شهری دارد. نه وجود طرح‌هایی بنام «طراحی شهر» شاهدی برای داعیه اول است و نه نبرد فصلی مستقل در طرح‌های جامع امروزی اروپا و آمریكا دلیل بربی‌اهمیت بودن مسایل كیفی است.

یكی از مهم‌ترین پرسش‌ها در بررسی‌های تحقیقی این است كه مباحث كیفی و دانش طراحی شهری چگونه خود را در طرح‌های شهری متبلور كرده‌اند؟ آیا همیشه به عنوان بخش مستقلی مطرح شده‌اند یا خیر؟

در بررسی محتوای طرح‌های در دسترس، دو گروه مشاهده می‌شوند؟

1- گروهی كه فصل مجزایی به نام طراحی شهری را در كنار بقیه بخش‌ها دارند (مونیخ و سانفرانسیسكو)

2- گروهی كه دارای فصل مستقلی به نام طراحی شهری نبودند، بلكه مباحث كیفی مطروحه در طراحی شهری را علاوه بربخش اهداف و چشم‌انداز، در لا‌به‌لای بخش‌های دیگر مطرح كرده‌اند. مانند سیاتل، بریستول، گلاسكو و...

گروه اول بیشتر شامل طرح‌هایی می‌شود كه در سال‌های 70و 80 میلادی تهیه شده‌اند، در صورتی كه غالب طرح‌های گروه دوم به سال‌های 90 و بعد از آن تعلق می‌گیرد. در واقع به نظر می‌رسد كه یك سیر تكوینی در برنامه‌ریزی شهری اروپا و آمریكا به وقوع پیوسته است.

طرح‌های شهری تا دهه 60 میلادی، با دیدگاهی عملكرد گرایانه و راسیونالیستی تهیه می‌شدند. نتایج بررسی این طرح‌ها نشان می‌دهد كه هر چند توجه به عملكرد امری لازم است ولی به دلیل بی‌توجهی به تاثیرات غیرمستقیم و عاطفی این تصمیمات برشهروندان ناكافی است.

تفكر حاكم بركارشناسان و برنامه‌ریزان تهیه‌كننده طرح برنامه اروپا و آمریكا نیز دیدگاهی عملكرد گرایانه، مدرنیستی و پوزیتیویستی بود، لذا چنین تفكری عملاً نمی‌توانست مسایل كیفی شهر را راساً مورد بررسی قرار دهد.

نارضایتی عمومی و انتقاد شدید افرادی مانند «جاكوبس» (Jacobs) در آمریكا، «میچرلیچ» (Mitscherlich) در آلمان بیانگر این امر است. آنها عنوان می‌كردند كه این طرح، بایستی مباحث كیفی محیط را پیگیری نماید و متولی حل معضلات كیفی شهر شود. (یعنی كاربرد دانش طراحی شهری در تهیه طرح‌ها) به همین دلیل در دهه 70و 80 با گروهی از طرح‌ها روبه‌رو هستیم كه به مباحث طراحی شهری به عنوان طرح‌های جبرانی پرداخته‌اند و در طرح‌های توسعه شهری خود به مطالعات كیفی محیط تاكید ورزیده‌اند.

در طرح‌های این دوره، مبحث طراحی شهری یا به صورت مستقل در كنار سایر بخش‌ها با عنوان «بخش طراحی شهری»

(Urban Design Element) مطرح می‌شد و یا در مواردی كه طرح جامع یا ساختاری شهری به تازگی تهیه و تصویب شده بود، به عنوان طرح جبرانی مورد مطالعه قرار گرفت و مكمل طرح‌های مصوب به كار گرفته می‌شد. (طرح‌های جامع سانفرانسیسكو، لندن و ...).

همزمان با این طرح‌ها، طرح‌هایی نیز مطالعه و تهیه شدند كه به منظور ارتقا كیفی فضاهای شهری و ساماندهی بافت‌ها تعریف و تهیه شدند. تعدادی از این طرح‌ها به «پروژه های طراحی شهری» و یا «طراحی فضاهای شهری» معروف شدند. كه تهیه‌این طرح‌ها برای جبران كیفیت‌های از دست رفته است و در ایران تهیه این قبیل طرح‌ها چند سالی است كه رواج یافته و باعث این سوءتفاهم شده است كه وظیفه دانش طراحی شهری صرفاً تهیه اینگونه طرح‌هاست.

ویژگی این طرح‌ها عبارتند از:

1- در سطحی محدودتر از كل شهر مورد مطالعه قرار می‌گیرند و تهیه می‌شوند.

2- پروژه‌هایی جبرانی برای موضعی خاص هستند.

3- میزان پیچیدگی و جامعیت این طرح‌ها بسیار كمتر از طرح‌های توسعه شهری است و با چشم اندازی كوتاه تا میان مدت تهیه می‌شوند.

این پروژه‌ها ماهیتاً با نقش دانش طراحی شهری در نظام برنامه‌ریزی توسعه شهرها تفاوت دارند، ولی از اواخر دهه 80 با گروه دیگری از طرح‌ها مواجه هستیم كه عنصر طراحی شهری به عنوان فصلی مستقل در آن دیده نمی‌شود. این موضوع به معنای تنزل اهمیت دانش طراحی شهری، یا حذف طراحی شهری نیست. بلكه بالعكس مباحث كیفی و موضوعاتی كه توسط طراحی شهری مطرح می‌‌شود. خود را چنان بسط داده و باعث تغییر ذهنیت كارشناسان فنی و برنامه‌ریزان امروز اروپایی و آمریكایی شده است كه این مباحث را هر كارشناسی در بخش تخصصی خود مدنظر قرار می‌دهد.

امروزه نه فقط طراحان و برنامه‌ریزان بلكه حقوقدانان، مهندسان، متخصصان اقتصادی و اجتماعی و مدیران شهری اروپا و آمریكا نیز به تاثیر نقش تصمیمات خود بركیفیت محیط شهری‌شان پی‌برده‌اند.

سه موضوع در این چند دهه باعث این تغییر رویكرد شده است:

1- تجربیاتی كه از مطالعه محتوای فصل‌های مستقل طراحی شهری و مباحث مطروحه این رشته در طرح‌های توسعه، ساختاری و جامع به دست آمده است.

2- تجربیاتی كه از همكاری برنامه‌ریزان، مهندسان ترافیك و سایر رشته‌ها در پروژه‌های ساماندهی بافت‌های قدیم، میانی، پروژه‌های طراحی شهری و مطالعات یا پروژه‌های طراحی فضاهای شهری كسب كرده‌اند.

3- تجربیاتی كه از تحقیقات، مطالعات و طرح‌های جامع بخشی (یا موضوعی) مانند (ترافیك، كاربری اراضی، محیط‌زیست و غیره) به دست آمده است.

در برخورد با «طراحی شهری» گروهی معتقدند كه این طرح‌ها فعالیتی فرا رشته‌ای هستند و صرفاً نقش پردازش مسایل كیفی شهری را به عهده ندارند و براین اساس لازم است كه در تهیه این طرح‌ها عمدتاً به نقش و ارزش فرارشته‌ای آنها توجه نشان داده شود.

به هر حال، این نیز نوعی دیدگاه در مورد طراحی شهری است، اما در تبیین صحت و سقم آن باید دیدگاه‌های دیگر را نیز شناخت و از برآیند آنها به نتیجه لازم دست یافت.

 

ماخذ: همکلاسی

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...