afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۸۹ این مسئله كه همه مردم به دنبال دستیابی به شادمانی هستند نیازی به اثبات ندارد و اگرچه اغلب گفته میشود كه مفهوم شادمانی مبهم است و به آسانی تعریف نمیشود، اغلب افراد به خوبی میدانند كه منظور از شادمانی چیست. شادمانی را میتوان چنین تعریف كرد: هیجان مرتبط با احساساتی كه در گسترهای از رضایت و خشنودی تا لذت و شادی عمیق تغییر میكنند. رویدادهای متعددی موجب شادمانی میشوند كه برخی از آنها عبارتند از: اتفاقات خوشایند، رسیدن به اهداف، مورد محبت قرار گرفتن و تجارب لذتبخش. در نقطه مقابل این رویدادها اتفاقاتی قرار دارند كه باعث غم میشوند. به طور كلی، میتوان دو وظیفه را برای شادمانی در نظر گرفت: ایجاد اشتیاق و انگیزه برای انجام دادن كار و تسهیل فعالیتهای اجتماعی؛ و ایجاد آرامش و حفظ سلامت روانی. مؤلفههای شادمانی شناسایی كلیه عوامل مؤثر در تجربه كردن شادمانی اگر غیر ممكن نباشد، بسیار دشوار است. در واقع، شما میتوانید در حوزههای گوناگون ـ از عوامل فیزیولوژیك و ویژگیهای شخصیتی گرفته تا مسائل شناختی، ویژگیهای محیطی و روابط بین فردی ـ عواملی را پیدا كنید كه در ایجاد و تداوم احساس شادمانی دخالت دارند. با توجه به اینكه در بحث حاضر، صحبت از تمامی این عوامل میسر نیست، اجازه دهید بعضی از مهمترین مؤلفهها را بررسی كنیم. صفات شخصیتی مطالعات در این زمینه نشان میدهد كه نیمرخ شخصیتی افراد شاد و ناشاد متفاوت با یكدیگر است. برای مثال، ویژگیهایی مانند عزت نفس بالا، مركز كنترل درونی، برونگرایی و خوشبینی از جمله مشخصههای افراد شاد است. به علاوه، افراد شاد توانایی بیشتری در برقراری روابط بین فردی، تعامل با محیط اجتماعی، معاشرت با افراد و در نتیجه تأمین نیازهایشان دارند. این موضوع به آن معنا نیست که مثلا افراد درون گرا شاد نیستند بلکه معمولا آنها در ابراز شادی ضعیف تر عمل می کنند . عوامل فرهنگی تأثیر عوامل فرهنگی غالباً غیرمستقیم است. این عوامل به طور نسبی تعیینكننده ویژگیهای شخصیتی مؤثر بر سلامت ذهنی افراد و در نتیجه، احساس شادمانی آنها هستند. برای مثال، در فرهنگهای فردگرا دستیابی به اهداف، عزت نفس بالا و جسارت داشتن از جمله ویژگیهای شخصیتی مورد تأیید است كه نه تنها با سلامت ذهنی افراد، بلكه با احساس شادمانی، رضایت و كفایت آنها هم ارتباط دارد. پایههای ارثی در اینجا نیز نقش عوامل ارثی غیرمستقیم است. در واقع، تأثیر عوامل ژنتیكی بر صفات شخصیتی است كه بر احساس شادمانی اثرگذار است. همچنین، نقطه تثبیت شادمانی ـ یعنی نقطه ثابتی كه خلق افراد طی دورههایی، مثلاً یك دهه، نوسان پیدا میكنند ـ نیز ارثی است. عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی همواره بین سلامت روانی و زندگی در محیطی عاری از ظلم و ستم، فقر و تبعیض اجتماعی ـ نژادی رابطه مثبتی وجود داشته است. تحقیقات نشان داده در كشورهایی كه سیاست آنها مبتنی بر دموكراسی است و علاوه بر تولید ناخالص ملی و داخلی بالا، نیازهای اولیه انسانی مانند نیاز به امنیت، عدالت، برابری اجتماعی و تحصیلات نیز تأمین میشوند افراد، شادمانی و رضایت بیشتری را تجربه میكنند. آنهایی كه گرفتار ازدواجی نامناسب شدهاند كمترین میزان شادمانی را تجربه میكنند زمینه كاری اغلب ما برای كسب درآمد بیشتر در زمینههایی به كار و فعالیت میپردازیم كه به آنها علاقهای نداریم یا در آنها بیاستعداد هستیم و همین میتواند موجبات ناخشنودی ما را فراهم كند. با توجه به اینكه ما بخش اعظمی از عمر خود را در محل كار میگذرانیم، بهتر است تا حد امكان در انتخاب شغل خود دقت كنیم. موفقیت در زمینه فعالیت روزمره و شغل و پرداختن به اموری که در آن زمینه استعداد، علاقه و بهره وری داریم ما راشادتر می نماید. زمینه تحصیلی در مورد رشته تحصیلی نیز مانند موقعیت شغلی، دقت در انتخاب رشته و اینكه اصولاً علاقهای به ادامه تحصیل داریم یا خیر بسیار مهم است. ازدواج بیان ارتباط بین ازدواج و احساس شادمانی چندان آسان نیست. از یك طرف ازدواج مثل شمشیر دو لبه است ـ افراد متأهل از اشخاص مجرد، جدا شده شادترند و در عین حال، آنهایی كه گرفتار ازدواجی نامناسب شدهاند كمترین میزان شادمانی را تجربه میكنند ـ و از طرف دیگر خود شادمانی و اینكه افراد تا چه اندازه احساس شادمانی میكنند در افزایش رضایت زناشویی اثرگذار است. دقیقاً نمیتوان گفت كه كدام اول است: «زندگی شاد و در نتیجه ازدواج شاد» یا «ازدواج شاد و در نتیجه زندگی شاد». اما مسلم است كه افرادی كه راه شاد زیستن را بلدند به احتمال زیاد زندگی زناشویی شادتری دارند. لذا لازم است انتخابی مناسب داشته باشیم تا شادی را ابدی کنیم. خویشاوندان از دیدگاه تكاملی، انسانها برای كسب شادی نیازمند برقراری رابطه با شبكه خویشاوندان هستند. روابط حمایتی نزدیك بین اعضای خانواده حمایت اجتماعی را برای آنان افزایش میدهد. این حمایت اجتماعی موجب ارتقای سلامت ذهنی و در نتیجه، افزایش شادمانی میشود. اعتقادات دینی باعث میشوند كه این افراد به آینده خوشبین باشند و از قدرت تحمل بالاتری در رویارویی با مشكلات برخوردار باشند. دوستان شواهد نشان داده كه برقراری روابط نزدیك با دیگران با سلامت ذهنی و در نتیجه شادابی همبستگی دارد، چرا كه احتمال انتخاب افراد شاد به عنوان دوست و فردی معتمد بیشتر شده و همین خود نیاز به محبت و حمایت اجتماعی را تأمین میكند و موجب شادمانی میشود. باورهای دینی افراد مذهبی و معتقد به باورهای دینی احتمالاً به سه دلیل از سایر افراد شادترند: الف) اعتقادات دینی باعث میشوند كه این افراد به آینده خوشبین باشند و از قدرت تحمل بالاتری در رویارویی با مشكلات برخوردار باشند. ب) پرداختن به امور دینی و حضور در مساجد، كلیساها، كنیسهها، معابد و اجتماعات مذهبی برای افراد حمایت اجتماعی به همراه میآورد. پ) باورهای مذهبی افراد باعث میشود تا آنها سبك زندگی متعادل و سالمی را انتخاب كنند و از زندگی خود رضایت بیشتری داشته باشند. سلامت در افرادی كه به نوعی از بیماریهای روانی یا جسمانی رنج میبرند اشتغال فكری دائم در مورد بیماری و نیز مختل شدن زندگی اجتماعی، خانوادگی یا شغلی باعث تضعیف هرچه بیشتر سلامت ذهنی و در نتیجه، افزایش ناخشنودی میشود. البته همه ما موظفیم یاد بگیریم که در هر شرایطی خود را وفق دهیم تا عوامل مختلف از شادی و آرامش ما کم نکند. ورزش ورزش در كوتاهمدت حالات خلقی مثبت و در بلندمدت شادمانی به وجود میآورد. این اثرگذاری از دو طریق است: الف) بر اثر ترشح اندروفینها كه میزان ترشح آنها با ورزش افزایش مییابد. ب) رفع نیاز افراد به حمایت اجتماعی و در نتیجه، پرداختن به ورزش گروهی. رسیدن به هدف هنگامی كه افراد به اهداف خود دست مییابند، احساس شادمانی بیشتری دارند. البته نباید این نكته را فراموش كرد كه هرچه اهداف و آرزوهای افراد با هم و نیز با تلاشها و تواناییهای آنها همسوتر باشد، احتمال تحقق اهداف و رسیدن به شادمانی نیز بیشتر است. تفریح استراحت، آرامش، غذای خوب، پرداختن به فعالیتهای مورد علاقه و... همگی بر شادمانی اثر كوتاهمدت دارند. تحقیقات نشان دادهاند كه اكثر افراد در ایام تعطیل خلق مثبتتر و تحریكپذیری كمتری دارند. لذا بهانه نیاورید که وقت نداریم اگر با برنامه زندگی کنیم می توانیم تفریح مناسب را در برنامه های روزمره زندگی بگنجانیم. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده