afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۸۹ صدای آدمی را میتوان به یك آلت موسیقی تشبیه كرد كه طبعا نتهای یكنواخت را نمینوازد. وقتی زخمهای بر چنگ دل خویش میزنید، كلمات را با لحنی خشن، ملایم یا معمولی و با زیر و بمی متفاوت، ملایم یا یكنواخت ادا میكنید. تمام این خصوصیات در برداشت شنونده از پیام شما نقشی اساسی دارد. كارشناسان معتقدند كه 38 درصد از استنباط اولیه از هر عبارت، بستگی به نحوه آن دارد. در حقیقت مردم از طرز گفتار ما درباره ما به قضاوت مینشینند. نگاه كردن به آینه امروزه امری طبیعی است و هر كس حداقل یك بار در روز به آینه نگاه میكند و به چهره خویش خیره میشود. در مقابل، شما هرگز صدای خود را آن گونه كه دیگران میشنوند، نمیشنوید. برای اولین بار كه شما صدای خود را از طریق ضبط صوت شنیدهاید، غالبا برایتان عجیب بوده و گاه تكاندهنده یا مایوسكننده. شما ممكن بود اصلا صدای خود را نشناسید و تصور كنید صدا، صدای دیگری است. در حقیقت صدای هر انسانی منحصر به فرد است. برای آن كه صدای هر انسان فقط خاص او باشد و نه كس دیگری. برخلاف بسیاری از ما انسانهای عادی، هنرپیشگان، آوازخوانان و سخنرانان دقیقا میدانند كه صدای آنان چگونه است و چه تاثیری میگذارد. در حالی كه اشخاص عادی كمتر از چنین مهارتی برخوردارند. بسیاری از عواطف دیگران را میتوان از طریق نشانههای بیانی دریافت كرد. در حقیقت درك بسیاری از عواطف گوناگون افراد فقط از طریق شنیدن نحوه ادای كلمات و جملات آنهاست. شاید هر یك از ما بارها در طول زندگی خود در شرایط گفتگوهایی با دیگران بودهایم كه شنیدهایم به ما گفتهاند: «با این لحن با من سخن نگو» در این حالت، خشم و غضب به گونهای محسوس در رفتارها مشخص است. همه این حالات از اینجا نشات گرفتهاند كه ما از لحن صدای طرف مقابل خود نوعی مخالفت یا احساس ناخوشایندی را نسبت به خود دریافتهایم. ما نسبت به احساس او در قالب لحن صدایش واكنش نشان میدهیم وگرنه خود كلام در بسیاری از مواقع بسیار خوشایند و مودبانه است و اگر توام با لحن مناسب نیز باشد، خیلی دوستانه نیز جلوه میكند. بسیاری از عواطف دیگران را میتوان از طریق نشانههای بیانی دریافت كرد. در حقیقت درك بسیاری از عواطف گوناگون افراد فقط از طریق شنیدن نحوه ادای كلمات و جملات آنهاست. پژوهشگران دریافتهاند كه لحن صدای افراد بیانگر 4 دسته از احساسات است: احساس مثبت، ناخوشایند، غم و ترس. لحن صدا به تنهایی در شناسایی حالات عاطفی و احساسی فرستنده پیام نقش بسزایی دارد. برای مثال، درك خشونت و حالات تهاجمی فرستنده پیام با شنیدن آن از طریق ضبط و پخش صوت بسیار مشخصتر است تا درك آن از طریق نوشته. میتوان گفت لحن صدای افراد گاه مبنای قضاوت ما درباره شخصیت دیگران است. برای مثال، اگر شخصی با رسایی سخن بگوید و صدایش دارای طنین مناسب و كلامش از سرعت بالایی برخوردار باشد، همه نشاندهنده آن است كه او فردی پرانرژی و پویاست. زمانی كه در صنعت سینما صوت نیز به تصویر اضافه شد، تعداد قابل ملاحظهای از ستارگان فیلمها كارشان كساد شد و دیگر نتوانستند به خوبی گذشته بدرخشند؛ چراكه تماشاگران فیلمهای آنها كه اینك آنها را در فیلمهای ناطق میدیدند، انتظار داشتند كه صدایشان با شخصیت پیشین كه به گونه صامت در فیلمها ظهور كرده بود، انطباق داشته باشد و هنگامی كه چنین نبود، به تخریب آن شخصیت در ذهن آنان منجر میشد. عدهای بر این باورند كه هر طبقه و قشر اجتماعی برای خود از نظر آوایی دارای ویژگیهایی است. مثلا در گذشته در كشور خود ما عیاران و لوطیها علاوه بر این كه از نظر ظاهری دارای ویژگیهای خاصی بودند، از نظر آوایی نیز لهجه خاصی داشتند كه دیگر اقشار نمیتوانستند به آن گونه تكلم كنند. این شیوه تكلم وضعیت اجتماعی عیار یا لوطی را از دیگر اقشار متمایز میكرد. امروزه در كالیفرنیای آمریكا، «نوادرمانگرها» به مداوای بسیاری از اشخاصی كه به آنها مراجعه میكنند و میخواهند از شر لهجه نامناسب مثلا تگزاسی یا نیویوركی یا هر لهجه دیگری خلاص شوند میپردازند. این افراد بیشتر كسانی هستند كه دوست ندارند در گفتگو، طرف مقابل آنها پی به اصلیت یا زادگاه آنان ببرند؛ چرا كه این ویژگی برای آنان ناخوشایند است و هرچه سریعتر میخواهند آن را از خود دور كنند. بلندی یا شدت صدا یكی از شرطهای اساسی برای یك فراگرد ارتباط كلامی موثر، بلندی یا شدت صدای مناسب است. اگر صدای فردی آن اندازه ضعیف باشد كه به زحمت شنیده شود، شنوندگان او بسرعت خسته شده و از شنیدن سخن او خودداری میكند یا آن كه خجالت كشیده و از او نمیخواهند كه سخن خود را تكرار كند. فرهنگهای مختلف از بلندی ویژهای در محاوره استفاده میكنند. به طور كلی بلندای صدای آمریكاییان به نسبت برخی از مردمان دیگر فرهنگها، مثل عربها، اسپانیاییها، روسها و هندوهای آسیایی جنوب شرقی، در مكالمهها پایینتر است. همین تفاوت را ما در خرده فرهنگهای حاكم بر كشور خود نیز ملاحظه میكنیم. مثلا مردمان آذربایجان عموما بلندتر و درشتتر از مردمان فارس و اصفهان سخن میگویند. عموما شهرنشینان نسبت به روستاییان و عشایر آرامتر سخن میگویند. درخصوص علت این پدیده، عوامل گوناگونی دخالت دارند و یكی از آنها محیط جغرافیایی و شرایط اقلیمی است. مردمان كوهستانها و دشتهای فراخ نسبت به شهرنشینان از بلندای صدای بیشتری در محاوره استفاده میكنند. حرفه نیز در بلندی صدا موثر است. كارگران و كاركنان سازمانهای صنعتی كه با سر و صدای بیشتری سر و كار دارند از كارمندان اداری كه در دفاتر تمیز و بیسر و صدا كار میكنند، بلندتر صحبت میكنند یا معلمان عموما نسبت به دیگر حرفهها از بلندای صدای بیشتری در محاوره با دیگران استفاده میكنند. حساسیت انسانها به سطح ناخوشایند صدا تا حدودی به عوامل و اختلالات بیرونی بستگی دارد. هر انسانی از كیفیت صدای ویژهای بهرهمند است؛ چرا كه شكل و اندازه اعضای بدن بویژه اعضای صوتی و تارهای مرتبط به آنها با یكدیگر متفاوت هستند. این تفاوت موجب طنین و كیفیت صدایی كاملا متمایز از یكدیگر میشود. هر اندازه سر و صدا بیشتر وجود داشته باشد، بلندای صدا بیشتر میشود. در حقیقت بیشتر متخصصان ارتباطات میان فردی، بلندای صدا را نشاندهنده ویژگی شخصیت افراد میدانند. از اینرو آنان بر این باورند كه افرادی كه دارای ویژگی شخصیتی تهاجمی هستند، با صدای بلندتری نسبت به شخصیت خجالتی سخن میگوید البته در اینجا استثنائاتی نیز وجود دارد؛ چرا كه گاهی افراد ناچارند جدا از ویژگیهای شخصیتی خود با بلندای ویژهای سخن گویند و در این حالت به هیچ وجه بلندی صدا بیانگر ویژگی شخصیتی فرد نیست. كیفیت صدا هر انسانی از كیفیت صدای ویژهای بهرهمند است؛ چرا كه شكل و اندازه اعضای بدن بویژه اعضای صوتی و تارهای مرتبط به آنها با یكدیگر متفاوت هستند. این تفاوت موجب طنین و كیفیت صدایی كاملا متمایز از یكدیگر میشود. كارشناسان براحتی تفاوت میان صداهایی را كه به صداهای تند و خشن معروفند و صداهایی را كه خوشایند یا خوشطنین تعریف شدهاند، بیان میكنند. صداهای بدون كیفیت دلخواه یا صداهای بدون كیفیت اثر بخشی لزوما دارای طنین نامطلوب نیستند. علت ممكن است عوامل متعدد دیگری باشد. در میان موارد ناخوشایند نسبت به كیفیت صدا چند مورد اساسی وجود دارد كه در اینجا به 5 مورد آن اشاره میكنیم: 1- سخن گفتن تو دماغی: افراد زیادی هستند كه به علت بیماریهای گوناگون بینی و حلقوم، صدا را از میان بینی خود به بیرون میدهند.صدای آنها ناخوشایند و در بیشتر موارد نامفهوم است. 2- بینی گرفته: صداهایی كه فرد به هنگام سرماخوردگی شدید با بینی گرفته از خود بیرون میدهد. برخی از افراد به سبب انحراف بینی یا بیماریهای مشابه هنگام ادای كلمات بیشتر با بینی گرفته صحبت میكنند. این نوع سخنگویی نیز خوشایند مردم نیست و در برخی موارد نامفهوم است. 3- گرفتگی صدا: حالتی از گرفتگی مزمن سینه و نای است و فرد بیمار را دچار دشواری سخنگویی و آوایی میكند. این حالت در مورد بیماران مبتلا به آسم نیز در صورت حاد بودن بیماری وجود دارد. انسان با شیوهای خاص از تكلم به دنیا نمیآید. بلكه برحسب تجربه و عادت، سرعت، زیروبم، آهنگ صدا و خلاصه لحن كلام خود را برمیگزیند 4- خشونت صدا یا گوشخراشی: حاصل صدایی بانگگونه است. این صداهای گوشخراش از حنجرههایی بیرون میآید كه دشواریهایی فیزیكی دارند. نكتهای كه تذكر آن خالی از فایده نیست، این است كه صدای خشن بیشتر منشاء اجتماعی و فرهنگی دارد. پژوهشگری به این نتیجه رسیده كه درست است صداهای خشن توانایی دارند براحتی از میان دیگر صداها شنیده شوند یا به عبارت دیگر این صداها نسبت به صداهای معمولی شانس شنیدهشدن بیشتری دارند، اما تاثیر آنها ؛ نامطلوب است و گاه حالت انزجار و تنفر در شنونده ایجاد میكند. 5- نفسزنی: بر اثر اتلاف هوا پدید میآید و مانند خشونت صدا بیشتر در خانمها اتفاق میافتد. برخی اوقات منشاء ارگانیك دارد، ولی اغلب همانطور كه گفته شد بر اثر دشواریهای تنفسی پدیدار میشود یا به كارگیری غلط اعضای تولید صدا آن را شكل میدهد كه آموختنی است و میتوان كم و بیش آن را برطرف كرد. تمام موارد فوق و بسیاری كه ذكر نشدهاند قابل آموختن و اصلاح كردن هستند. تمرین در بهبودی كیفیت صدا نقش برجستهای دارد. انسان با شیوهای خاص از تكلم به دنیا نمیآید. بلكه برحسب تجربه و عادت، سرعت، زیروبم، آهنگ صدا و خلاصه لحن كلام خود را برمیگزیند. افراد بنا به عادت از صدای خود آنقدر كه باید و شاید بهره نمیبرند در صورتی كه افراد با تمرین میتوانند كیفیت صدای خود را بهگونهای تقویت كنند كه بتوانند شنوندگان را جذب كنند در برخی از فرهنگها، آموزشهای لازم درخصوص صدا و كیفیت آن به جوانان و نوباوگان داده میشود و آنان را برای سخنوری آماده میكنند. مثلا در تاریخ یونان باستان و كموبیش بعدها در روم باستان، این آموزشها مجدانه مورد پیگیری بسیاری از والدین برای جوانان خود قرار میگرفت و آنان را در جوانی به سخنورانی ورزیده تبدیل میكردند. زیبایی و جذابیت لحن بیان به طور كلی بعضی صداها پرمایه و غنی، تعدادی گرم و دلنشین، گروهی آكنده از افاده و سرانجام بعضی هم سرد، بیاحساس و یكنواختند. لحن صدا از كیفیت صوت، طنین و گویایی آن رنگ میگیرد. تركیبی مناسب از سرعت كلام و زیروبم صدا موجب جذابیت كلام میشود. صدای بعضی افراد بسیار آرام است، شماری دیگر با سرعت و یك نفس حرف میزنند. پارهای دیگر هم بسان گلولههایی كه از مسلسلی شلیك میشود، كلمات را با فشار از دهان بیرون میرانند. تعدادی هم صداشان به جیغ و ناله بیشتر شباهت دارد. زیروبم متغیر در كلام، همچنین سرعت آن در برداشت دیگران از پیام ما تاثیر میگذارد. انسان با شیوهای خاص از تكلم به دنیا نمیآید. بلكه برحسب تجربه و عادت، سرعت، زیروبم، آهنگ صدا و خلاصه لحن كلام خود را برمیگزیند. افراد بنا به عادت از صدای خود آنقدر كه باید و شاید بهره نمیبرند در صورتی كه افراد با تمرین میتوانند كیفیت صدای خود را بهگونهای تقویت كنند كه بتوانند شنوندگان را جذب كنند تا آنان نیز با میل و رغبت به سخنان وی گوش فرا دهند و پیام وی را بدرستی درك كنند. در آخر میتوان گفت اولین كلماتی كه از دهان شما خارج میشود، لحن كلامتان را تعیین میكند، بنابراین صدای شما باید آرام، منظم و نیرومند باشد، بیش از حد بلند یا كوتاه نباشد كلمات به روانی پشت سرهم ادا میشوند و از تامل بیجا و زننده خودداری و روی كلمات و جملات مهم تكیه شود، چرا كه تاثیر تكیه كلمات را در مفهوم عبارات نباید نادیده گرفت. بیشتر افراد از تاكیدی كه ناخودآگاه بر كلمات دارند، ناآگاهند. پس برای اینكه لحن بیان شما تاثیر بیشتری داشته باشد، شیوه كلام خود را مورد توجه قرار دهید و بكوشید با گزینش مناسب تكیه كلام، سرعت كلمات و بلندی آنها، كلمات را با آهنگی موثر، طنیندار و گیرا ادا كنید. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده