Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۸۸ خشایار کاشانیجو نقل قول بسیار جالبی از دکتر حسابی خواندم مبنی بر اینکه در پاسخ به يك دانشجوي نروژي که پرسید: استاد، شما كه خود از جهان سوم ميآييد، "جهان سوم كجاست؟!"؛ گفته است: "جهان سوم جايي است كه هر كس بخواهد مملكتش را آباد كند، خانهاش خراب ميشود و هر كس كه بخواهد خانهاش آباد باشد بايد در تخريب مملكتش بكوشد...". گذشته از ژرفای این گفتار و اینکه مسلما مجموعهای از عوامل اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی در ایجاد این واقعیت دخیل هستند، می توان براین اساس "شهرسازی در جهان سوم" و دلایل عدم موفقیت آن و معضلات فراوانی که برنامه ریزان و طراحان شهری در کشورهای در حال توسعه با آن مواجه هستند را مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. بویژه آنکه امروزه شالوده تمامی نظریه های جدید شهرسازی در پاسخ به این پرسش استوار است که "چه کسی از نتایج و عواقب این تصمیم یا طرح و برنامه در شهر سود می برد؟" و با توجه به تاکید بیش از پیش بر افزایش دامنه مشارکت مردم در طرحهای توسعه شهری و این واقعیت تلخ که در کشورهای جهان سوم همواره منافع فردی نه در مقابل بلکه در تضاد با منافع عمومی قرار دارد می توان دریافت که چرا در این جوامع مشارکت مردم در شهرسازی امری صوری و ظاهری و نه به معنای واقعی است. گرچه تقابل منافع فردی با عمومی در تمامی کشورها وجود دارد اما در ممالک پیشرو بدلیل وجود قوانین مناسب و پشتوانه های اجرایی متناسب همچنین درونی شدن ارزشهای دموکراتیک در افراد بواسطه آموزشهای همگانی نوعی تعامل و تعادل در این زمینه بوجود آمده است. امری که متاسفانه در کشورهای جهان سوم اصولا امکانپذیر نبوده و افراد را به انتخاب فقط این یا آن ناگزیر می نماید. در همین رابطه بارها با متخصصانی برخورد کرده ام که بدلیل طرفداری از اصول علمی و کارشناسی به داشتن منافع فردی متهم گردیده و طرد گردیدهاند! به هر حال به نظر می رسد که تعیین دامنه منافع فردی و عمومی و چگونگی ایجاد تعامل میان این دو در کشورهای جهان سوم از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و نیازمند مطالعات و پژوهش های دقیقی در این رابطه می باشد. امری که در صورت تحقق، حداقل در شهرسازی می تواند به ارتقاء کمی و کیفی پارادایم این رشته و رفع بسیاری از معضلات موجود منجر گردد. برگرفته از شهرداري كردكوي 7 لینک به دیدگاه
وستا صداقت 308 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ با حلوا حلوا کردن که دهن شیرین نمیشه! همه ی ما میدونیم که تو مملکت چه خبره باید از خودمون شروع کنیم بالاخره کسایی که الان دارن سیستمو مدیریت میکنه یه روزی غروب میکنن و جاشونو خود به خود ما میگیریم و اگه ما خود ساخته نباشیم همه ی مشکلات موجود به قوت خودش باقیه و نسلای بعد ما همین اعتراضاتی که ما الان داریمو دارن و این افتضاحه واسه پیشرفت یک مملکت من دارم همه چیو تو دفتر مخم ثبت میکنم واسه زمانی که وارد شدم و شک ندارم که میتونم حتی شده یه گام کوچیک واسه عوض کردن اوضاع وردارم و البته امیدوارم همه همین طور باشن 3 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ با حلوا حلوا کردن که دهن شیرین نمیشه!همه ی ما میدونیم که تو مملکت چه خبره باید از خودمون شروع کنیم بالاخره کسایی که الان دارن سیستمو مدیریت میکنه یه روزی غروب میکنن و جاشونو خود به خود ما میگیریم و اگه ما خود ساخته نباشیم همه ی مشکلات موجود به قوت خودش باقیه و نسلای بعد ما همین اعتراضاتی که ما الان داریمو دارن و این افتضاحه واسه پیشرفت یک مملکت من دارم همه چیو تو دفتر مخم ثبت میکنم واسه زمانی که وارد شدم و شک ندارم که میتونم حتی شده یه گام کوچیک واسه عوض کردن اوضاع وردارم و البته امیدوارم همه همین طور باشن امیدوارم بتونی وارد این سیستم مدیریت بشی. بعدش دست ما هم بگیر به این راحتی نیست. همین الان اساتید ما هم این همه حرف میزنن. کدومشون حرفشون تو قدرت اجرایی برش داشت؟ یه مثال ساده این همه ایراد هر روز از مسکن مهر میگیرن و حالا هی بشینن مقاله بدن و .... ولی کی تره خرد میکنه واسشون؟ از بزرگترین استادا تا کوچیکاش. خیلی حتی فرضا با پروژه ای به خاطر حفظ موقعیت خودشونم که شده موافقت میکنن و اما بعدش میگن ما خودمون موافق نبودیم و مجبوری امضا کردیم و ..... البته ما همینکه بتونیم تو کارای کوچیک خودمون رو حرفمون وایسیم و تواناییشو داشته باشیم خیلی کار بزرگی کردیم. 2 لینک به دیدگاه
وستا صداقت 308 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ امیدوارم بتونی وارد این سیستم مدیریت بشی. بعدش دست ما هم بگیر به این راحتی نیست. همین الان اساتید ما هم این همه حرف میزنن. کدومشون حرفشون تو قدرت اجرایی برش داشت؟ یه مثال ساده این همه ایراد هر روز از مسکن مهر میگیرن و حالا هی بشینن مقاله بدن و .... ولی کی تره خرد میکنه واسشون؟ از بزرگترین استادا تا کوچیکاش. خیلی حتی فرضا با پروژه ای به خاطر حفظ موقعیت خودشونم که شده موافقت میکنن و اما بعدش میگن ما خودمون موافق نبودیم و مجبوری امضا کردیم و ..... البته ما همینکه بتونیم تو کارای کوچیک خودمون رو حرفمون وایسیم و تواناییشو داشته باشیم خیلی کار بزرگی کردیم. اهان..به خوب چیزی اشاره کردی..اینجا جای یه چیزی خالیه به اسم پارتی نه؟:gnugghender: اگه دیده باشی یه جمله ی خیلی خوبی تو فیلم یوسف پیامبر این زلیخا گفت که خیلی به دلم نشست..گفت یوسف برده ای بیش نبود خدایش او را عزیز مصر کرد.. من رو قدرت همچین خدایی بد جوری حساب کردم و مهمترین چیزی که بهش ایمان دارم اینه که پشت خلقت من یه هدفی بوده من به دنیا اومدم تا یه کاری بکنم برای مردمم و کشورم ..دلم نمیخواد پرت بره این هدف و البته از جنگیدنم بدم نمیاد پیشنهاد میکنم شمام گرز سیاستو بگیری دستتو با قدرت و هوش و اعتمادی که به خودت داری بری جلو و حرفتو به کرسی بنشونی شک نکن که این حرفا شعار نیس اون قد تو زندگیم بالا پایینو معجزه دیدم که اینا حرفای حک شده رو لوح دلمه نه این زبون زپرتی 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده